logo





نمایشگاه کتاب...! و بعد؟

يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳ مه ۲۰۱۲

اسد سیف

نمایشگاه کتاب امسال نیز به رسم هرسال برگزار شد تا ثابت کند؛ جمهوری اسلامی به دشمن زنده است. نظام فکری این رژیم بر آن استوار است؛ خوب و یا بد. دوست و یا دشمن. در این میان، بین آن دو انگار چیزی نمی تواند وجود داشته باشد و این‌جاست که موضوعی چون استقلال و مستقل بودن نویسنده و ناشر در آن جایی ندارد. خوب‌ها؛ آنان‌که دوست رژیم هستند، مورد حمایت قرار می گیرند و وابسته به دولت هستند. بقیه شرّند، دشمن‌اند، پس چه بهتر که نابود شوند.
شهرزادنیوز: بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد، رئیس‌جمهور به رسم سال‌های پیشین در سخنان افتتاحیه خویش از فضای بی‌مانند فرهنگی آن گفت و این‌که: "معیادگاهی برای گردهم‌ آمدن هرساله از اندیشمندان، عالمان و هنرمندان برای ایجاد فصلی مشترک در حوزه فرهنگ" است، فرصتی که "جان اندیشمندان، عاشقان و خواستاران عدالت در یک فضای مناسب و آرام با یکدیگر پیوند برقرار کنند."
سخنان رئیس‌جمهور البته بی‌مایه‌تر از آن است که مورد بحث قرار گیرد. جان‌های اندیشمندان و عاشقان و عدالت‌خواهان چرا و چگونه باید در این نمایشگاه آرام گیرند و اصلاً این سه چه ربطی باهم و به‌طور کلی با نمایشگاه کتاب می توانند داشته باشند، پاسخ آن فقط در کشکول عوام‌فریبی ایشان پیدا می شود، جایی که این سخنان از آن بیرون آورده شده‌اند.
در نمایشگاه امسال هم‌چون سال‌های پیشین تعدادی از ناشران امکان حضور نیافتند؛ نشر چشمه، طرح نو، آهنگ دیگر، انتشارات کوچک، امید فردا، کویر، بوتیمار، اختران، آگاه و...ناشران و پیرامون حکومت یکه‌تازی کردند، کالاهای خویش به حراج گذاشته و حتا به رایگان بین تماشاگران توزیع نمودند.
در نمایشگاه کتاب امسال به رسم هرساله، جایی برای ناشران و نویسندگان مستقل وجود نداشت، کتاب‌هایشان توقیف و خود امکان حضور نداشتند.
نمایشگاه کتاب امسال نیز هم‌چون سال‌های پیشین، بازارمکاره‌ای بود که به هزار ترفند معیادگاه پنج‌میلیون تماشاگر بود، البته آن‌سان که دولت می گوید. و این در حالی است که بزرگ‌ترین و معتبرترین نمایشگاه کتاب جهان، نمایشگاه کتاب فرانکفورت، سال گذشته بیش از 300هزار بازدیدکننده نداشت.
نمایشگاه کتاب امسال به رسم هرسال جایی بود برای خوردن بستنی، آب‌میوه و نوشابه، "پیک‌نیک"، سفره ناهار در گوشه‌ای گستراندن، کودکان را در فضایی دیگر به بازی کشاندن، روزی را به گردش در خارج از شهر سپری کردن، دیدوبازدید و...
نمایشگاه کتاب امسال نیز به رسم هرسال برگزار شد تا خود نمایشی باشد برای رژیم، برای سیاست‌های دولت حاکم، تا پرده‌ای باشد کشیده بر سانسور، ترور فرهنگی و خفقانِ موجود.
نمایشگاه کتاب امسال نیز به رسم هرسال برگزار شد تا دگربار ثابت کند؛ در این رژیم چیزی تغییر نخواهد کرد، سانسور و حذف، ذاتِ این نظام است، آزادی چاپ و نشر، و آزادی اندیشه و بیان در آن جایی ندارد.
نمایشگاه کتاب امسال نیز به رسم هرسال برگزار شد تا ثابت کند؛ جمهوری اسلامی به دشمن زنده است. نظام فکری این رژیم بر آن استوار است؛ خوب و یا بد. دوست و یا دشمن. در این میان، بین آن دو انگار چیزی نمی تواند وجود داشته باشد و این‌جاست که موضوعی چون استقلال و مستقل بودن نویسنده و ناشر در آن جایی ندارد. خوب‌ها؛ آنان‌که دوست رژیم هستند، مورد حمایت قرار می گیرند و وابسته به دولت هستند. بقیه شرّند، دشمن‌اند، پس چه بهتر که نابود شوند.
در این شکی نیست که سال‌های آینده نیز، اگر این رژیم هم‌چنان پابرجا بماند، نمایشگاه کتاب به همین شکل برگزار خواهد شد، عده‌ای به اعتراض بر می خیزند، عده‌ای هورا می کشند، عده‌ای به تماشا می روند، عده‌ای تحریم می کنند، و در این میان دولت تبلیغات خویش به پیش می برد. در کل اما چیزی تغییر نخواهد کرد، چنان‌چه تا کنون نکرده است.
رژیم در تمامی این سال‌ها کوشیده است تا برای فرهنگ و هنر "تعیین تکلیف" کند. رژیم می کوشد تا در پی کشتار و سرکوب مخالفان، هنر و ادبیاتِ مستقل را نیر به "ندامتگاه" بکشاند و "آب‌توبه" بر سرش بریزد. آنان ادبیات و هنر را مطیع احکام اسلامی می خواهند، ابزاری که مبلغ نظام باشد و کار تبلیغات آن را به پیش ببرد.
به نظرم بیش از سه دهه کارنامه حکومت در عرصه چاپ و نشر کافی باشد که دریابیم؛ این رژیم در بهترین شرایط، هم‌چنان سانسورگر خواهد ماند. وظیفه "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" همین است و این وظیفه تا حضور و موجودیت این وزارتخانه برقرار خواهد ماند. و می دانیم که ادبیات و هنرِ تکلیف‌پذیر و رسمی منطبق با منطق ادبیات و هنر نیست. فکر و خیال که به بند گرفتار آید، واژه‌ها قربانی می شوند و دامنه خیال، آزادی وانهاده، محدود می گردد. در چنین شرایطی نویسنده باید مجیزگوی فرهنگ و ادبیاتی باشد که رژیم بر او تحمیل کرده است. ادبیات تحمیلی در این موقعیت جایگزین ادبیات آزاد می گردد.
آزادی بیرونی نویسنده که محدود گردد، آزادی درونی خویش نیز از دست می دهد، فردیت او در فرهنگ ویژه‌ای استحاله می یابد که رژیم می طلبد و این در واقع فرهنگِ آنان است.
طی سه دهه از عمر جمهوری اسلامی، هیچگاه وضعیت چاپ و نشر بهتر نشده و ما همیشه به عبث امیدوار بوده‌ایم که بدتر نشود، ولی در واقع بدتر شده است و می شود.
پس از سال‌ها تجربه، آیا زمان آن نرسیده از خود بپرسیم؛ با این موقعیت چه باید کرد؟ جهان چاپ و نشر در این سه دهه گذشته تحولاتی شگرف پشت‌سر گذاشته، انقلاب دیجیتالی و دنیای مجازی عرصه‌هایی نو پیش‌ روی ما قرار داده است. با این‌همه دستآورد علم و دانش در این عرصه چه می توان کرد؟ آیا هم‌چنان منتظر خواهیم ماند تا رژیم برایمان تکلیف تعیین کند؟ با هزاران کتابِ انبارگشته در اداره سانسور و ده‌ها ناشری که پروانه کارشان توقیف شده، چه باید کرد؟
در شرایطی که اعترض همگانی ناممکن باشد، چه‌سان می توان ابتکار عمل نشان داد؟ امسال تعدادی از انتشاراتی‌ها تصمیم گرفتند تا رونق نمایشگاه کتاب به محل انتشاراتی خویش منتقل کنند، اعلام نمودند در این هفته با بیست‌درصد تخفیف از مراجعان استقبال خواهند کرد. عده‌ای از نویسندگان نیز در این سال تصمیم گرفتند آثار توقیف شده خویش در اینترنت انتشار دهند. هر دو مورد نمونه‌هایی هستند که می توانند مفید واقع گردند.
در سال‌های اخیر دامنه اعمال سانسور شدیدتر شده و اجازه نشر کتاب هفت‌خوانی است که گذشتن از آن از دست رستم دستان نیز بر نمی آید. در چنین شرایطی برای نویسنده دو را بیشتر باقی نمی ماند؛ تن دادن به قوانین غیربشری حکومت و یا یافتن راهی دیگر در دستیابی به مخاطب.
می توان اثر را به وزارت ارشاد سپرد، "اصلاحیه"های سانسورگران آن وزارت‌خانه پذیرفت و اثر را با حذف و سانسور به نشر سپرد، می توان حکم "غیرقابل انتشار" را در بُهت و ناباوری قبول کرد و کتاب را به امید شرایطی دیگر در روزهایی بهتر در گنجه گذاشت، می توان راهی دیگر نیز در پیش گرفت؛ در اعتراض به سانسور اصلاً کتاب به وزارت ارشاد نسپرد و از نفع مالی اندک، در صورت نشر، چشم پوشید و با جسارت و افتخار آن را در اینترنت، در فضای مجازی قرار داد.
طی چند سال گذشته ده‌ها مورد از کتاب‌هایی که مجوز نشر دریافت نداشته‌اند، در اینترنت منتشر شده‌اند. این آثار به اندک‌زمان در کتابخانه‌های مجازی قرار داده می شوند و از این طریق پیوسته، هرگاه که لازم آید، می توان به آن رجوع کرد و آن را "دانلود" نمود.
کتاب‌خانه‌های مجازی اگرچه در سال‌های نخستِ تأسیس بیشتر تفنن بود و گردانندگان آن‌ها از گستره کار خویش، آن‌سان که اکنون شاهدیم، بی‌خبر بودند، امروزه بزرگ‌ترین نقش را در شکستن دیوار سانسور و حفظ آثار ادبی و اجتماعی و یا حتا دینی و عرفانی داشته‌اند. از طریق هم‌آنان بوده است که هزاران کتاب از میراث معنوی و فرهنگی ایران، بی هیچ حذف و سانسور در دسترس همگان قرار می گیرد.
آثار منتشرشده در کتابخانه‌های مجازی جایگاه مطمئنی است که در آن آثار کلاسیک ادبیات فارسی در کنار آثار نویسندگان معاصر حفظ می شود. امروزه اگر نویسنده، پژوهشگر و یا دانشجو و کتاب‌خوانی بخواهد اثری بدون سانسور از نویسندگان ایرانی و غیرایرانی در دست داشته باشد، کتابخانه‌های مجازی مطمئن‌ترین منبع هستند. در این کتابخانه‌ها "هزلیات سعدی" و "طنزهای عبید زاکانی" در کنار آثار احمد کسروی، صادق هدایت، سلمان رشدی و آیت‌الله منتظری می نشینند.
اگرچه تا چند سال پیش بسیاری از نویسندگان ایرانی خارج از کشورنشین ترجیح می دادند آثار خویش از این طریق در اختیار مخاطبان قرار دهند، در سال‌های اخیر نویسندگان داخل کشور نیز همین راه را برگزیده‌اند. می بینیم دیوارها نیز بدین‌وسیله بین نویسندگان داخل و خارج برداشته می شوند؛ نسیم خاکسار، عباس معروفی، اکبر سردوزامی، رضا قاسمی و شجاع‌الدین شفا در کنار هوشنگ گلشیری، احمد شاملو و جدیدترها؛ مرتضائیان آبکنار، رؤیا صدر، احمد موسوی، مریم صابری، فاطمه حق‌وردیان و...قرار می گیرند.
در این میان جالب این‌که نویسندگانی در جهان به یاری ما می شتابند. برای نمونه؛ پائولو کوئیلو در پی ممنوع شدن چاپ آثارش در ایران، ترجمه فارسی آثار خویش را از طریق سایت خویش در اختیار خوانندگان فارسی‌زبان قرار داده است.
به یاد داشته باشیم که کتاب در اینترنت عمر درازی خواهد داشت و شامل بازچاپ و نایاب نمی شود.
طبیعی است که این شرایط در کوتاه‌مدت به نفع ناشر و نویسنده نیست، اما قادر است دیو سیاه سانسور را به زانو درآورد و شرایط را مساعد کند.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

نمایشگاه کتاب
محمد ربوبی
2012-05-18 11:31:53
یکی از مرشیدین وزارت ارشاد گفته که تیراژ کتاب سال به سال افزایش یافته.
از جمله آثاری که در نمایشگاه عرضه می شدند و مجموعه شعرهاست و جای خالی مجموعه اشعار مثلا نادرپور و شاملو و ... را پر کرده بود این مجموعه شعر بود:

نوحه سینه زنی و زنجیر زنی
گردآوری عباس رجبی
تهران ۶۲ ص
چاپ هشتم تیراژ ۲۰۰۰۰نسخه
بیست هزار !!!!
این مجموعه به رایگان بین مردم پخش می شد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد