logo





بحث و مجادله بر سر ازاله بکارت در بدو تولد ادامه دارد!

سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۲۴ آپريل ۲۰۱۲

دکتر سیمین کاظمی

simin-kazemi.jpg
مدرسه فمینیستی: سرکار خانم مریم رفیعی، نویسنده محترم دو مطلب زیر:
1- بهداشت و بکارت[1]
2- مغایرت بکارت و بهداشت روان تنی: پاسخی به نقد سیمین کاظمی[2]

به برکت وجود اینترنت نوشته شما و من درباره بکارت همچنان در سایت مدرسه فمینیستی و چند سایت دیگر موجود است و حسن این قضیه آن است که هیچ یک از طرفین قادر به انکار گفته هایمان نخواهیم بود. در مطلب شما (بهداشت و بکارت) مفروضات و گزاره های متعددی وجود دارد که حوزه های مختلفی از دین و رواشناسی گرفته تا جامعه شناسی و پزشکی را در برمی گیرد. بررسی درستی یا نادرستی ادله و ادعیه شما در حوزه های دیگر را دیگران بهتر از من می توانند نقد کنند اما من سعی کردم فقط به حوزه پزشکی (که همچون سایر همکارانم به آن آگاهی بیشتری دارم) بپردازم و در این میان از فرصت پیش آمده استفاده کرده به ناگفته هایی هم دراین خصوص اشاره کنم، از جمله برشمردن خطرات و عواقب جسمی و بهداشتی بکارت خواهیِ جامعه ما. اسم مقاله هم دقیقاً این است "نگاهی دیگر به مسأله بکارت زنان با نقدی بر بهداشت و بکارت"[3] یعنی در بخش اول از نگاه پزشکی به مطلب شما پرداختم و در بخش دوم سعی کردم جنبه های دیگری از این موضوع را باز نمایم.

ادعایی که شما درحوزه پزشکی در مقاله تان مطرح کرده اید و با تغییر نام آن به "مغایرت بکارت و بهداشت روان- تنی! و توضیحات بعدی هم قابل انکار نیست این است: "مدعای نوشته تا حال این بود که اگر برای ختنه مردان یک ضرورت پزشکی و بهداشتی وجود دارد، برای ازاله بکارت زنان، در بدو تولد، ضرورت های مرجحی وجود دارد که نه تنها حفظ بهداشت جسمانی که حفظ بهداشت روانی هم از آن حمایت می کند. باورهای مخالف چنین پیشنهادی بیش از آن که مذهبی باشند، قبیله ای و ناشی از تعصبات مرد-پدر سالارانه است. حتی برعکس، می توان به برخی نظرات مذهبی هم استناد کرد که از حکم یا مدعای این نوشته حمایت کنند. در غرب چنین مسائلی به فراموشی سپرده شده است. آن قدر در این حوزه، فرهنگ سازی شده است که نه تنها نداشتن پرده بکارت برای دختر بالغ تابو نیست که برعکس دختری که به جوانی برسد و همچنان پرده بکارت داشته باشد با سوء ظن نگریسته می شود. احتمال می رود چنین فردی دارای بیماری های روانی یا اختلال های ژنتیکی باشد و... " در پایان مطلب هم نوشته اید "نبود آن {پرده بکارت} فقط چنین عفتی را دیگر تظاهر نمی کند بدون آن که به هرزگی دلالتی داشته باشد. به خصوص اگر ازاله بکارت در قالب یک قانون درآید که بدو تولد زن اعمال شود".

همه سعی من در نوشته ام این بود که به مخاطب مدرسه فمینیستی که با ادعای شما مبنی بر"ضرورت پزشکی و بهداشتی ازاله بکارت در بدو تولد" و ضرورت آن برای حفظ بهداشت جسمانی و حفظ بهداشت روانی مواجه شده است توضیح بدهم که این ادعای نادرستی است و جایی در دانش پزشکی ندارد. و البته به شما و دیگرانی که روش شان شبیه شماست گوشزد نمایم که در طرح ادعا و اظهارنظرهایی از این دست باید قدری محتاط بود و هر ادعایی را در هر حوزه ای نمی توان به آسانی مطرح کرد.

همه این دقت و واکنش من به این مقاله برای جلوگیری از سوءاستفاده از علم و طرح گزاره های بی اساس و بی مبنایی چون ضرورت بهداشتی ازاله بکارت در بدو تولد بود.

در مطلب جدید هم، پس از ورود به علم جامعه شناسی و ضمن ارائه تعریف جدید از کنش اجتماعی (که احتمالا پارسونز و وبر را اگر زنده بودند، انگشت به دهان می نمود!) مبنای علمی را برای مشروعیت ذهنی به منظور ایجاد کنش اجتماعی (شاید منظور جنبش اجتماعی باشد؟!) لازم دانسته اید.[4] پس آنچه درباره ژست علم گرایی و سوء استفاده از علم در آن نقد مطرح شد، چندان هم بیراه نبوده است. شما برای پیشنهاد ازاله بکارت در بدو تولد، به دنبال مشروعیت گرفتن از دانش پزشکی بوده اید ولی اشتباه بزرگتان آن است که گزاره ی ظاهرا علمی تان که قرار است زمینه مشروعیت بخشی را فراهم کند اساسا باطل و بی ارزش است.

به قدر کافی توضیح داده ام و به منابع پزشکی هم ارجاع داده ام . از هرپزشک دیگری با هر گرایش فکری و عقیدتی هم که رجوع کنید، اگر براساس دانسته ها و رفرنس های پزشکی اظهار نظر کند، غیر از این چیزی به شما نخواهد گفت.

در مطلب اولتان (بهداشت و بکارت)، ازاله بکارت نوزادان دختر در بدو تولد را مابه ازای ختنه نوزادان پسر در بدو تولد معرفی کرده اید، و استدلال کرده اید که چون ختنه فوایدی دارد، و ضرورت هم دارد، ضرورت ازاله بکارت دختران "اگر صدچندان آن نباشد کمتر از آن هم نیست".

من درباره نادرستی این استدلال نوشتم و توضیح دادم که 1- ختنه پسران مطابق متون پزشکی فوایدی دارد (توجه داشته باشید که مفید بودن متفاوت است از ضروری بودن) 2- ازاله بکارت هیچ فایده ای ندارد. یعنی این ادعای شما که ازاله بکارت در بدو تولد یک "ضرورت مرجح" پزشکی است، از نظر پزشکی بی پایه است.

مفروضات شما در "بهداشت و بکارت" این است که هم ختنه و هم ازاله بکارت هر دو مفید و هر دو ضروری هستند. چون ختنه برای پسران انجام می شود پس ازاله بکارت دختران هم باید قابل انجام باشد.

وقتی از لحاظ پزشکی یکی از مفروضات شما، یعنی مفید بودن ازاله بکارت در بدو تولد مردود است. پس با رد این فرض دیگر مقایسه ختنه و ازاله بکارت هم منتفی می شود و نمی توان گفت چون ختنه (عمل مفید) برای پسران انجام می شود، پس ازاله بکارت (عمل غیرمفید) هم برای دختران انجام شود! چون مبنای استدلال شما که مفید بودن عمل است فروریخته است!

درباره فواید ازاله بکارت از نظر بهداشت روانی که در مطلب جدید و با تغییر عنوان به "بکارت و بهداشت روان-تنی" اصرار دارید که از ابتدا منظورتان همین بوده است، ذکر چند نکته ضروری است:

اول- به نظر می رسد که این تغییر عنوان و ادعا ناشی از این فرض عامیانه است که حوزه روانشناسی و روانپزشکی حوزه بی در و پیکر و بی حساب و کتابی است که مثلا اگر نتوان در حوزه پزشکی به راحتی و بی مهابا اظهار نظر کرد، در حوزه روانشناسی می توان این کار را کرد. ولی دوست گرامی، روانشناسی هم دانشی است که همچون پزشکی و فیزیک و شیمی و جامعه شناسی، برای هر اظهار نظر نیاز به مطالعه و تحقیق و پژوهش و ارائه دلیل و مدرک وجود دارد و بعد از آن است که می توان چنین ادعاهایی را به منظور آگاهی بخشی به مخاطب یا مشروعیت دادن به یک پیشنهاد مطرح کرد. اصطلاح روان- تنی (psychosomatic) که شما در دنیای ذهنی محدود خودتان آن و با برداشت تان از همین دو کلمه، آن را به عدم سلامت روان به دلیل تابو بودن بکارت تعمیم داده اید، و راه حل بازیافتن سلامت روان را ازاله بکارت در بدو تولد تشخیص داده اید، اصطلاحی است که در روانپزشکی، ناظر به تأثیرپذیری بیماریهای جسمی از عوامل و مشکلات روانی است و می توان گفت هیچ ربطی به تعمیم شما ندارد. پس باید سعی کرد از اصطلاحات علمی درست و به جا استفاده کرد. لااقل نوشت مغایرت بکارت با سلامت روانی.

دوم – در مورد گزاره مغایرت داشتن بکارت و سلامت روان (یا به نوشته شما بهداشت روان –تنی) که بسیار برآن مصر هستید، هم عرض کنم که شاید شما به عنوان یک فرد معمولی (همان طور که خودتان نوشته اید) به خودتان اجازه بدهید بدون مدرک و دلیل چنین ادعایی را مطرح کنید ولی باید این را هم بدانید که یک فرد دانشگاهی، مثلا یک روانپزشک یا روانشناس که صلاحیت علمی اظهار نظر در این خصوص را دارد ، هیچ گاه بدون ارایه دلایل و مدارک و مستندات علمی، اجازه طرح این گزاره را به خود نمی دهد. درواقع چون طرح چنین ادعاهایی برای شخص دانشگاهی و متخصص که موظف به پایبندی به اصول و روش علمی است، مسوولیت دارد او نمی تواند مانند امثال شما به آسانی و بر اساس سلایق و آرزوهایش نظریه صادر کند.

به هرحال، از نگاه روانشناسی محرومیت و محدودیت و تابو بودن یک مسأله ممکن است، استرس زا باشد و از بکارت هم شاید بتوان به اضطراب تاریخی زنان تعبیر نمود، که نسل به نسل با آن دست به گریبان بوده اند. اما چون پژوهش چندانی در این زمینه صورت نگرفته نمی توان به قطعیت درمورد آن اظهار نظر نمود. متأسفانه به دلیل ماهیت مسأله بکارت و جای داشتن آن در دایره تابوهای فرهنگی، انجام پژوهش درباره آن به راحتی ممکن نبوده و زیان ها و عواقب گوناگون آن قابل تخمین نیست. یعنی هنوز این مسأله به عنوان یک معضل بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی آن طور که شایسته و لازم است مورد توجه قرار نگرفته است. شاید بهترین نتیجه طرح این گزاره (مغایرت بکارت و سلامت روانی زنان)، تلنگری برای شروع پژوهش های علمی درباره تآثیرات فشار اجتماعی بر زنان برای حفظ بکارت تا ازدواج بر سلامت روان باشد. امید است که طرح این بحث که به ابتکار شما صورت گرفته فتح البابی در این خصوص و البته در مسیر قابل قبول و صحیح باشد.

خانم رفیعی، دوباره تأکید می کنم که همه اینها که نوشتم برای تاکید براین مسأله بود که در رویکرد علمی باید دقیق، مستند و صادقانه عمل کرد. در همین راستا من اعتقاد دارم که نویسنده هم در قبال آنچه می نویسد مسوول است، نمی شود ادعایی را مطرح کرد و بعد از پاسخگویی درباره صحت و سقم آن و ارائه دلیل و مستندات شانه خالی کرد و گفت "من یک فرد معمولی و بی نام و نشان و فاقد هر عنوان علمی هستم" و آوردن مدرک و فکت را به طعنه "وصله کردن اعتبار به نوشته" تلقی کرد. در دنیای امروز که قرن ها از علم ارسطویی فاصله گرفته، اعتبار هر نوشته ای از مستندات و تحقیقات انجام شده حاصل می شود. برای طرح هر ادعایی باید دلیل ارائه نمود، منبع را ذکر کرد، نه هرکس بی مهابا هر چه خواست مطرح کند، و پای پاسخگویی که به میان آمد یا پس بکشد و یا منکر قضیه شود و یا دیگران را متهم به کج فهمی کند!

کسی به حوزه علم ورود می کند لازم است طبق ضوابط و مقررات همین حوزه رفتار کند. شما هم از این قاعده مستثنی نیستید، از همین رو انتظار می رود، وقتی از ضرورت مرحج پزشکی به عنوان دلیل پیشنهادتان صحبت می کنید، این ضرورت را مشخص کنید که البته تنها در صورتی قابل قبول خواهد بود که یا بر روی آن مسأله تحقیقی انجام داده باشید یا به تحقیقات دیگران استناد کنید. غیر از این باشد، این ادعا از نظر علمی جدی گرفته نمی شود و ارزش بررسی ندارد و خود به خود مردود است. مستدل و منطقی بودن و مستند بودن است که به نوشته شما ارزش می دهد، نه فقط طرح ادعا! که می توان روزانه بی شمار ادعا مطرح کرد!

تفاوت یک فرد که با رویکرد علمی می نویسد با یک فرد معمولی مسوولیت در نوشتن و طرح ادعا است. من به عنوان پزشک برای نوشتن آن مقاله خودم را موظف و مکلف دانستم که به چند کتاب و مقاله مراجعه کنم، زمانی را صرف این کار نمایم و نتیجه آن را برای مخاطب بازگو کنم، من برداشت و قضاوت شخصی و آرزوها و خواسته هایم را نمی توانم در این قضیه دخالت دهم، حقیقتی علمی است که کسانی پیش از ما زحمت رسیدن به آن را برخود هموار کرده اند و من همانقدر حق دارم که به آن استناد کنم بدون دخل و تصرف. من واقعا شگفت زده شدم از اینکه اظهارات شخصی در یک کامنت درباره ختنه برای شما حجت است و توضیحات آن نقد را که برگرفته از کتاب ارولوژی{کتاب مرجع پزشکان} است تا حد گزاره های فاقد ارزش علمی و غیرمستند خود تنزل داده و حکم فرموده اید که : "به عبارت دیگر ایشان {سیمین کاظمی} خود همچون من، مرتکب خطایی غیر علمی شدند که آن هم جعل محمل علمی و بهداشتی برای ختنه بود."

جل الخالق! از کجا به این نتیجه رسیده اید که من مرتکب جعل (و حتی نه خطا) شده ام؟ آیا این نتیجه گیری تابناک جعل با اتکا به همان یک کامنت حاصل شد؟ همان یک کامنت به شما ثابت کرد که ختنه هیچ فایده ای ندارد و آنچه گفته شده جعل بوده است؟! متأسفم که باید بگویم شمایی که بی مهابا و بدون داشتن دانش کافی در حوزه های تخصصی مختلف اظهار نظر می کنید، اگر کوچکترین آشنایی با مقوله رفرنس نویسی داشتید هیچ گاه جسارتِ چنین اتهامی را نمی یافتید. خوب است بدانید و بار دیگر نگاهی به پانویس های آن مقاله بیندازید تا دستتان بیاید درباره ختنه و درباره هایمن هرآنچه در مقاله آمده است، مرجوع به رفرنس های پزشکی است. هر منبع دیگری غیر از منابع معتبر و موثق پزشکی درباره مسائل پزشکی هرچه نوشته باشند، برای پزشکان نه قابل قبول است و نه قابل اعتنا. مشکل من این است که با شخصی طرف هستم که هیچ پرنسیپی در نوشتن نمی شناسد، هرچه می خواهد می گوید، گوشش به حرف هیچ بدهکار نیست. خود را هم موظف به هیچ ارائه دلیل یا مدرکی نمی داند و با این استدلال که من فرد معمولی و بی نام و نشان هستم از پاسخگویی طفره می رود و با بزرگنمایی رادیو فردا و به به و چه چه فلان فعال حقوق زنان، به او مشتبه شده که چون پیشنهادش جسورانه است، می تواند هر اتهامی به دیگران بزند.

شما حتی اشتباه مضحک خودتان را به من نسبت داده اید و چندین بار از قول من اصطلاح "رابطه جنسی اورژینال" را نقل کرده اید! جهت اطلاع می گویم که آنچه در مطلب من خوانده اید اصطلاح " واژینال" بوده است نه اوریژینال! به شما که فرد معمولی هستید حق می دهم که یک اصطلاح پزشکی را نشناسید و مثلا ندانید که واژه" واژینال" چیست ولی انتظار دارم که آنقدر دقت داشته باشید که یک کلمه را درست بخوانید و درست نقل کنید.

شما در نوشته تان، برخوردی منصفانه با آن مقاله (نقد سیمین کاظمی!) نداشته و با مثله کردن آن و نقل ناقص برخی عبارتها سعی داشته اید پیام و محتوای کلی آن را مخدوش و متناقض جلوه دهید. که راستش فرصت پرداختن به همه آن را ندارم، فقط می دانم که خواننده اگر آن را به تمامی بخواند شاید با این ایراد شما موافق نباشد و تناقضی در کلیت آن نوشته نبیند. در نوشتن علاوه بر دانش و اطلاعات کافی و دقت و نگاه موشکافانه، رعایت انصاف و امانت و صداقت اصول مهمی هستند که به آن نوشته اعتبار و ارزش می بخشد.

از منظر فمینیسم هم اینکه بکارت یکی از مشکلات زنان است، یقینا کشف شما نیست که مثلا من بخواهم به این کشف توسط شما اعتراف کنم! مسأله ای است که همه زنان در جوامعی مثل جامعه ما از نوجوانی و شاید کودکی با آن دست به گریبان هستند. یک معضل فرهنگی و اجتماعی تاریخی است که در زندگی زنان نسل به نسل ادامه یافته ولی در روزگارِ ما به دلیلِ تغییرات اجتماعی حضور آن زننده تر و پرزحمت تر شده است آن چنان که به انحراف هایی در رفتار جنسی برخی از زنان هم منجر شده است که در نقد مورد بحث به مواردی از آن اشاره کرده ام. من به جنبه هایی از تابوی بکارت پرداختم که به واسطه ی حرفه ام با آن سروکار دارم و اینها ربطی به رد یا تایید نوشته شما ندارد.

مقاله شما از این جهت جالب بود که در سایت مدرسه فمینیستی به طرح این موضوع پرداختید، به هرحال صحبت کردن درباره تابوها نیازمند جسارت است ولی این جسارت به تنهایی نه قابل قبول است و نه مؤثر. یکبار نوشتم و دوباره هم می نویسم این چگونگی طرح موضوع، استدلال ها و راهکار هستند که برای رسیدن به هدف تعیین کننده هستند و نه طرح موضوع به هر روش و متوسل شدن به هر راه حل یا وسیله ای.

هدف شما که رهاندن زنان از یکی از معضلاتشان است، هدف ارزشمند و قابل قبولی است، اما بحث ما بر سر وسیله ای است که قرار است ما را به هدف برساند. به بیان مرتونِ جامعه شناس، وقتی هدف شما، هدف معقول و مقبولی است ولی وسیله یا روش نیل به هدف غیرقابل قبول باشد، آن وقت دیگر بدعت گذاری به حساب می آید. روشی که شما برای حل مسأله بکارت پیشنهاد کرده اید، در واقع دم دست ترین راه حلی است که می توان از نام برد. اما در این مسیر باید قدری سنجیده تر عمل کرد، محتاط تر بود و راه حل پیشنهادی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد. و اگر غیر از این باشد، این بدعت گذاری غیر از مضحکه شدن و تحت تأثیر قرار دادن مطالبات به حق زنان، نتیجه ای نخواهد داشت.

در حالی که زنان ایرانی از بسیاری جهات، در محرومیت و محدودیت هستند، حقوق انسانی و برابر برای آنها به رسمیت شناخته نشده و روز به روز با موانع جدیدتری دست به گریبان هستند که زندگی را بیش از گذشته برآنها سخت می کند، طرح راهکارهایی از این دست، ممکن است مطالبات اصلی را هم تحت تأثیر قرار داده و دشمنان فمینیسم را در موقعیتی قرار دهد که بتوانند با سوء استفاده از این موضوع و زدن انگ غیرمعقول بودن جنبش زنان، آن مطالبات به حق را هم غیرمعقول جلوه دهند.

دوست گرامی، برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی باید، ابتدا شرایط را در نظر گرفت، عوامل تأثیرگذار را شناخت، وسعی در برطرف کردن آن شرایط و بستر به وجود آورنده مشکل نمود و گرنه راه حل هایی از این دست، تنها تخیلات و توهمات خام و نیندیشیده ای خواهند بود که طرح نشده فراموش خواهند شد. در ارائه هر راهکار باید دید که با توجه به شرایط و امکانات موجود تا چه حد قابل طرح و اجراست؟ موانع اخلاقی و حقوقی آن چه هستند؟ مزایا و معایبش کدامند؟ و بعد به طرح موضوع پرداخت و از آن دفاع کرد.

بر راهکار شما چند ایراد و انتقاد عمده وجود دارد که واقعا نمی توان پاسخ قانع کننده ای برای آنها پیدا کرد. نخست، نفس این پیشنهاد، ناقض حق مالکیت بدن و حق انتخاب انسان است که دیگران به تفصیل به آن پرداخته اند. و نیز اینکه، به قول یکی از دوستان،چنین پیشنهادی( قانونی شدن ازاله بکارت در بدو تولد) شباهت فاجعه باری دارد با سیاست های نازی ها درمورد معلولان. که اگر آنها، با برنامه کشتن از سرترحم دست به کشتار نوزدان و کودکان معلول می زدند، با برنامه ازاله بکارت در بدو تولد قرار است از سر خیرخواهی، نوزادان دختر توسط پزشکان ازاله بکارت شوند!

دوم، نوع اجرای این پیشنهاد است که آن طور که از سطور پایانی "بهداشت و بکارت" برمی آید، راه حل را قانونی شدن این مسأله دانسته اید و نوشته اید "ازاله بکارت در قالب یک قانون درآید که بدو تولد زن اعمال شود."

بدون تردید برای آنکه چنین قانونی تصویب شود، پیش شرط هایی هم لازم است. یعنی باید دید کدام قانون گذار و در کدام شرایط، می تواند این پیشنهاد را به عنوان قانون تصویب کند. مهمترین پیش شرط آن است که قانون گذار اصل برابری جنسیتی را به رسمیت شناخته باشد و تشخیص دهد که داشتن پرده بکارت و اهمیت آن زنان را در شرایط و موقعیت نابرابر با مردان قرار می دهد و برای رفع این معضل، ازاله بکارت اجباری را به صورت قانون لازم الاجرا به تصویب برساند و لابد گزمه و قراولانی بر در هر زایشگاه بگمارد (چنان که رضاخان برای اجرای قانون کشف حجاب در خیابان ها گمارده بود) تا نوزاد دختری با بکارت از آنجا خارج نشود!

اما مسأله اینجاست، وقتی چنین پیش شرطی محقق شده باشد و شرایطی فراهم آمده باشد که اصل برابری جنسیتی یک اصل مورد پذیرش و به رسمیت شناخته شده باشد، آن وقت دیگر تابویی به اسم بکارت آنقدر کم اهمیت شده که نیازی به مداخله اجباری پزشکی و قانون برای ازاله بکارت در بدو تولد وجود نخواهد داشت!

دیگر اینکه اگر پیشنهاد قانونی شدن ازاله بکارت در بدو تولد در شرایط کنونی قرار است صورت گیرد، ناگفته پیداست که نه قانونگذار به آن وقعی نخواهد نهاد چون نه آن پیش شرط که گفتم محقق شده است و نه اصلا با سیاستهای مردسالارانه کنونی در قبال زنان هماهنگی دارد. و یقینا به عنوان طرحی که به دنبال اشاعه فساد و فروریزی بنیان اخلاق در جامعه است! با آن برخورد خواهد شد.

و سرانجام اینکه، اگر تنها دیدگاه پزشکی را برای انجام ازاله بکارت تعیین کننده بدانیم. باید دو مسأله در در نظر داشت. و آن فایده و هزینه این عمل و سنجیدن فواید و مضرات آن است. همان طور که پیش از این و در مقاله قبلی نوشتم و بارها تأکید کردم از نظر پزشکی، ازاله بکارت در بدو تولد هیچ فایده شناخته شده ای ندارد و ضرورتی از نظر پزشکی برای آن وجود ندارد. اما واقعیت این است که علاوه بر نداشتن فایده، معایبی هم دارد که به شرح زیر است[5]:

"در صورتی که انجام دایسکشن هایمن (برداشتن یا همان "ازاله بکارت") در سنین کودکی صورت گیرد به علت ماهیت مخاطی این بافت، احتمال چسبندگی و بسته شدن کامل سوراخ هایمن وجود خواهد داشت که همین امر میتواند نیاز به جراحی مجدد و چندباره در بزرگسالی داشته باشد. همانطور که در مورد دخترانی که هایمن سوراخ نشده مادرزادی دارند این امر صادق است زیرا معمولا این دسته از بیماران نیاز به جراحی متعدد خواهند داشت ویا وارد کردن وسیله دیلاتور( گشادکننده) تا سوراخ مجدداٌ بسته نشود و ترشحات و خون عادت ماهانه راهی برای خروج داشته باشد.

از سوی دیگر، از آنجا که یکی از راه های بررسی سوء استفاده جنسی از دختربچه ها، وضعیت هایمن می باشد. ازاله بکارت در بدو تولد امکان چنین بررسی را سلب می کند."

از سوی دیگر، در واقع غشاء چند میلیمتری هایمن، نه تنها یک معضل فرهنگی و اجتماعی زنان به شمار می رود بلکه گاه پزشکان و پرسنل پزشکی را در مواجهه با زنان در تنگنا قرار می دهد. اصولا وجود پرده بکارت، امکان معاینه کامل دستگاه تناسلی را از پزشک سلب می کند و این معاینه به بعد از ازدواج موکول می شود. حتی بسیار پیش می آید که سونداژ ادراری دختران بیمار ضرورت دارد، ولی پرسنل درمانی (خصوصا تازه کارها) به دلیل ترس و نگرانی از به باد دادن بکارت دختران، از گذاشتن سوند اکراه دارند و آن را به افراد خبره تر واگذار می کنند! پزشک در کتابی که توسط مؤلفان غربی، فارغ از فشارهای فرهنگی نوشته شده، می خواند که می شود برای تشخیص هایمن سوراخ نشده، با یک دماسنج آن را آزمایش کرد، همان طور که در مورد تشخیص مقعد سوراخ نشده در نوزدان این کار انجام می شود، ولی در واقع، پزشک یا پرستار ایرانی هیچ گاه خود را مجاز به چنین معاینه ای نمی داند .

یعنی به همان میزان که زنان باید موظب پرده بکارتشان باشند، پزشکان هم برای حفظ این پرده مسوولیت دارند و مجبور هستند به مقتضیات فرهنگی و اجتماعی بیماران توجه نمایند.

به هر صورت از دیدگاه پزشکی، و بدون در نظر گرفتن سایر انتقادهایی که به پیشنهاد ازاله بکارت قانونی در بدو تولد وارد شده است، اگر مداخله پزشکی را به عنوان تنها راه حل مسأله بکارت در نظر بگیریم، باید گفت که " انجام چنین عملی بهتر است نزدیک به نوجوانی و با آگاهی کامل و رضایت نوجوان صورت گیرد زیرا هر عمل جراحی، خطرات مربوط به خود را دارد."

"به نظر میرسد که راه های بهتری میتواند برای کاهش حساسیت جامعه و افزایش آگاهی نسبت به این موضوع وجود داشته باشد تا روشی همچون انجام یک عمل جراحی پراسترس و ناکارآمد"ازاله بکارت در بدو تولد!". از جمله اینکه می توان در مدارس راهنمایی با دخترها و خانواده های آنها در خصوص برداشت هایمن صحبت کرد. این روش مزایای متعددی دارد زیرا اغلب از این سنین شروع به فعالیت جنسی میکنند، انجام جراحی نسبت به سنین کودکی موفق تر بوده و از همه مهمتر با رضایت وآگاهی فرد صورت میگیرد و شانس انجام و بررسی یک معاینه کامل دستگاه تناسلی و دریافت اطلاعات از نظر سلامت رابطه جنسی و حتی دریافت واکسن علیه ویروس زگیل تناسلی برای نوجوان فراهم میگردد."

و پایان کلام:

به نظر می رسد ارائه پیشنهادی مثل مداخله پزشکی اجباری برای حل یک معضل فرهنگی و اجتماعی کهنه و دست به دامن پزشکی شدن، علاوه بر ضعف در تحلیل مسأله زنان و دور بودن از ماهیت واقعی مشکلات زنان، نشان از ناامیدی و درماندگی و در نتیجه خیالپردازی و توهم بخشی از فمینیستهای ایرانی در حل معضل فرودستی زنان داشته باشد. زنان اگر توفیقی در رسیدن به برخی مطالباتشان در یکصد سال گذشته داشته اند و برخی شرایط به نفع آنها تغییر یافته است، این توفیق حاصل تحولات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و متأثر از آن، شکل گیری جنبش زنان و فعالیت ها و مبارزات زنان در این سالها بوده است.

شما از من راهکار خواسته اید که برای برکشیده شدن از این موقعیت فرودست چه باید کرد؟ این سوال سوالی است که در دوقرن گذشته، پیش روی جنبش فمینیستی در جهان قرار دارد و در یکصد سال گذشته، دغدغه فمینستهای ایرانی، یافتن جواب و راه حلی برای آن بوده است. به آسانی و یک شبه نمی توان راه حل خلق کرد. زنان، برای رسیدن به برابری لازم است مطالباتشان را حوزه های مختلف مطرح کنند. فهم ستم جنسیتی و پس از آن طرح مطالبه و تلاش برای احقاق حق از راه صحیح و درست ، مهمترین کاری است که می توان انجام داد.

پانوشت ها:

[1] http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150713025012356

[2] http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150759257002356

[3] http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150725859962356

[4] به دور از شکسته نفسی و تعارفات معمول، اعلام می کنم من علاوه بر پزشک بودن، کارشناس ارشد جامعه شناسی هستم، بنابراین اگر در این نوشته ، اظهار نظرهایی هم در جامعه شناسی دیدید، قابل خرده گیری نیست و دخالت در علوم دیگر محسوب نمی شود!

[5] آنچه درمیان " " آمده است نقل قول از یک پزشک متخصص زنان و زایمان و فوق تخصص انکولوژی است که من اجازه ذکر نامش را در فیس بوک مدرسه فمینیستی ندارم.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد