logo





برآمد سرمایه داری دولتی

گسترش نوع جدیدی از تجارت در جهان نوظهور موجب افزایش مسائلی خواهد شد
برگردان: سامان

چهار شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۴ مارس ۲۰۱۲

نقل از: اکونومیست 21 ژانویه 20012
برگردان: سامان

در پانزده سال گذشته دفاتر مرکزی شرکتهای برجسته، چهره شهرهای بزرگ جهان نوظهور را تغییر داده اند. ساختمان تلویزیون مرکزی چین شباهت به یک مناره عظیم عجیب و غریبی دارد که در سراسرافق پکن سر به آسمان می کشد؛ برجهای 88- طبقه پتروناس، خانه شرکت نفت مالزی، بارویی بر فراز کوالامپور؛ دفتر نورانی و خیره کننده وی تی بی، خانه قدرت بانکی، در قلب ناحیه جدید مالی مسکو قراردارند. اینها همه بنا های یادبودی درراستای برآمد نوع جدیدی از شرکتهای دوگانه یا دوجهی هستنند که توسط دولت پشتیبانی می شوند اما بمثابه یک بخش خصوصی چند ملیتی رفتار می کنند.

سرمایه داری هدایت شده- دولتی نظر جدیدی نیست: شاهد مثال کمپانی هند شرقی. اما آنچنان که گزارش ویزه این هفته ما اشاره می کند، بازگشت تلخ و دراماتیکی بوقوع پیوسته است. در سالهای 1990 شرکتهای با مالکیت دولتی کمی بیشترازشعبات و دوائردولت در بازارهای در حال پیدایش بودند؛ فرض بر آن بود که چنانچه اقتصاد رشد کرد، دولت آنها را تعطیل یا خصوصی نماید. آنها هنوز هییچ علامتی از انصراف و ترک قلل سرکردگی نشان نمی دهند، نه در صنایع بزرگ ( ده شرکت عظیم نفت و گاز، ارزیابی شده توسط خزانه داری، همگی تحت مالکیت دولتی هستند) و نه دربازارهای بزرگ (بر اساس محاسبه شرکتهایی که توسط دولت پشتیبانی می شوند 80% ارزش بازار بورس چین و 62% مربوط به روسیه را در دست دارند). وآنها در حالت تهاجم هستند. نگاهی بیاندازید غالبا" به هرصنعت جدید و یک نمونه نوظهورآن: بعنوان مثال موبایل چین 600 میلیون مشتری دارد. طبق محاسبات انجام شده شرکتهای مورد حمایت دولت، سومین سرمایه گذاری مستقیم خارجی جهان کنونی را طی سالهای 2010-2003 داشته اند.

همزمان با غربی که درشکست است و بازارهای نوظهوری که جلوه گرمی شوند، چینی ها دیگر شاهد شرکتهای هدایت شده دولتی بمثابه ایستگاه بین راهی در جاده ای به سمت سرمایه داری آزاد نخواهند بود؛ بلکه آنرا بمثابه ی مدلی قابل دوام مشاهده خواهند کرد. آنها فکرمی کنند که سرمایه داری را طوری طراحی مجدد کرده اند که بتواند بهتر عمل کند، وشماری ازرهبران درحال رشد جهان نوظهور نیز با آنها موافقند. دولت برزیل، که در سالهای 1990 خصوصی سازی را پذیرفت، هم اکنون با حالت وداع و پشیمانی دخالت جوئی می کند ، وشرکتهای کوچکتر را مخاطب قرار می دهد که برای شکل دادن قهرمانان ملی در هم ادغام شوند. آفریقای جنوبی نیز با این مدل لاس می زند.

این توسعه دو سوال را پیش می آورد. این مدل تا چه حد موفق است؟ و نتایچ آن – هم در داخل وهم در ماوراء- بازار های نوظهور چه هستند؟

قانون بازگشت های کاهنده( در حال نقصان)

طرفداران اقتصاد دولتی بحث می کنند که این اقتصاد می تواند موجبات ثبات و همچنین رشد را فراهم آورد. خصوصی سازی وحشیانه روسیه دردوران بوریس یلستین از سال 1990 به برخی از کشورهای نوظهور هشدارداد و آنها را ترغیب کرد که دیدگاه دولت می تواند فشارهائی را که سرمایه داری و جهانی شدن نه فقط از طریق زیر بناهای سخت افزاری جاده ها و پل ها بلکه همچنین ازطریق زیربناهای های نرم افزاری شرکتهای رهبری کننده ایجاد واعمال می کند تخفیف دهد.

بنابراین دولت " لی کوان یه ووس" در سنگاپور، به عنوان اولین نمونه پیرو این نظریه، شرکتهای خارجی را اجاره کرد و ایده های مدیریت غربی را پذیرفت، اما مالک شرکتهای قابل توجهی نیز شد. اکنون چین مشغول پیشتازی است. رابطه محکم بین دولت چین و تجارت آن بدون شک به هنگامیکه نخبگان جهان هفته آینده در پاتوق " داووس" سوئیس گرد هم می آیند روی صحنه نمایش خواهدبود.

در آنجا درمیان غرب گرایان، هیآت های دولتی مقابل کسانی که از بخش خصوصی می آیند معمولا"دیدگاه مخالف اختیارمی کنند: هیآت های چینی از هر دوجانب تمایل دارند دیدگاهی واحد، و حتی نقطه نظرات و استدلال های میهن پرستانه واحدی داشته باشند.

مدل جدید تشابه کمی با سیل بنیان کن و مصیبت بار ملی کردن در بریتانیا و سایر جاها در نیم قرن پیش دارد. شرکتهای زیر بنائی چین تمام قراردادها را در جهان برنده می شوند. بهترین قهرمانان ملی آنانند که نگاه بیرونی داشته، از طریق فهرست بندی ارزهای خارجی و گفتگو پیرامون شرکتهای خارجی کسب مهارت کنند. ودولتها در املاک شرکت سهامی خودگزینشی عمل می کنند. در مجموع، دولت چین، چنگالش را به روی اقتصاد شل ورها کرده است : بوروکراتهای آن هرجا که لازم باشد روی صنایع تمرکز می کنند.

بگذار هزار موبایل بشکفد

نگاهی از نزدیک به مدل کماکان ضعف های آنرا نشان می دهد. وقتی دولت از میان شرکتهای متعدد به یکی ازآنها، علاقه وتوجه داشته باشد وبه آن کمک کند بقیه رنج می برند.. در سال 2009 موبایل چین و یکی غول دولتی دیگر، یعنی شرکت ملی نفت چین، سودی برابر 33 میلیارد دلار – بیش از 500 شرکت از سود آورترین شرکتهای مرکب خصوصی چین- بدست آورد. غولهای دولتی سرمایه واستعدادی را که ممکن است توسط شرکتهای خصوصی به نحو بهتری مصرف شود به باد می دهند. مطالعات نشان می دهند که شرکتهای دولتی نسبت به شرکتهای خصوصی از سرمایه به نحوکمترموثری استفاده نموده، وخیلی آهسته تررشد می کنند. درخیلی ازکشورهاغولهای دولتی ناز پرورده درزمانی که شرکتهای جدید التآسیس برای افزایش سرمایه مبارزه می کنند پول راصرف ساختن برجهای باشکوه می نمایند.

این هزینه ها احتمالا" افزایش می یابند. شرکتهای دولتی در تقلید و کپی سازی دیگران خوب وماهرند، بخشا" بخاطر اینکه قادرهستند با استفاده ازکهنه وصله دولت سوراخ سنبه های تکنولوژی شان را پرکنند؛ اما همین که مجبورمی گردند ایده های خود را تولید نمایند کمتر رقابتی می شوند. شرکتهای با مالکیت دولتی بیش از شرط بندی های کوچک وفراوان، شرط بندی های بزرگ اندک و محدودی می کنند؛ مراکز بزرگ نوآوری جهانی معمولا" شبکه های آغازگرکوچک هستند.

این مدل ثبات را هم تضمین نمی کند. سرمایه داری دولتی فقط زمانی خوب عمل می کند که بوسیله دولتی لایق و کاردان هدایت شود. خیلی از کشورهای آسیائی فرهنگ قوی والائی دارند؛ آفریقای جنوبی و برزیل آنرا ندارند. زغال سنگ هند قویا" نمونه تبلیغی خوبی برای کارآئی است. وسرمایه داری دولتی همه جا به خودی هائی که روابط خوب و محکمی با دولت دارند برفراز سربیگانگان مبتکر و نوآور مساعدت می کند. در چین شازده های با مدارج تحصیلی بالا پست های دولتی را اشغال کرده اند. در روسیه یک گروه " بوروکرات سلطه گر"، که عمدتا" شامل صاحب منصبان ک.گ.ب هستند، هم کرملین وهم تجارت را دردست دارند. بنابراین مدل مذکور، رفیق بازی، نابرابری، و سرانجام بی محتوائی را تولید می کند- همانطور که سرمایه داری دولتی "مبارک نشان" در مصر انجام داد.

قدرتهای درحال صعود همواره از دولت استفاده می کنند تا رشد را پس بزنند: لحظه ای به ژاپن و کره جنوبی درسالهای 1950 یا آلمان در سالهای 1870 یا حتی ایالات متحده بعداز جنگهای استقلال فکرکنید. اما این کشورها، در طول زمان بطور تغییر ناپذیری دریافته اند که سیستم محدودیت هائی دارد. چینی ها بیش ازهمه مردم باید درک کنند که بهترین راه یادگیری از تاریخ نگاه کردن بدان در طول رفت وبرگشت یا به عبارتی کش وقوس آن است.

اما امکان دارد چندین سال طول بکشد تا ضعف های مدل روشن شود، ودر این مدت، به نظرمی رسد که موجب همه نوع مسائلی شود، به عنوان مثال سرمایه گذاران در بازارهای نوظهور، ضروریست مراقب باشند. بعضی ممکن است بیشتر به دولت ها تکیه کنند تا به شرکتها. رژیمهای سرمایداری دولتی با توجه بیش از حد ونفس گیربه اقلیت سهامداران می توانند دمدمی مزاج باشند. سایرین احتمال دارد پشتوانه ها یا شرکا و هم پیمانان خود را در بازارهای نوظهور که درمبارزه علیه حمایت های دولتی قرار دارند پیدا کنند.

نگرانی دیگر، فشارمدل بر سیستم جهانی دادوستد است- که وقتی نامزد احتمالی جمهوری خواهان تمایل دارد در روز اول شروع کاردردفترش به چین اعلام کند تا قیمت ارز خودرا دستکاری و اصلاح نماید، هم الساعه درخطراست. اطمینان به این که دادوستد منصفانه یا بی طرفانه است هنگامی سخت ترمی شود که برخی شرکتها از حمایت، دست ودل بازی یا سرمایه گذاری یک دولت ملی لذت می برند. سیاستمداران غربی درحال ازدست دادن تحمل خود نسبت به قدرتهای سرمایه داری دولتی هستند که سیستم را در جهت منافع شرکتهای خود تجهیز می کنند.

برای کشورهای نوظهورکه می خواهند مهرونشان خودرابرجهان بزنند، سرمایه داری دولتی ازیک قدرت جاذبه آشکاربرخورداراست. این مورد به آنها کهنه وصله ای می دهد که شرکتهای بخش خصوصی سالها طول می کشد تا آنرا بسازند یا بدست آورند، اما خطراتش سنگین تر از مزایای آن هستند. مجریان سرمایه داری دولتی نیازمندند هم برای خواست خودشان، وهم برای منافع تجارت جهانی، شروع به بازکردن پیچ سهام عظیم خود درشرکتهای مورد حمایت نموده وآنهارابه سرمایه گذاران بخش خصوصی واگذار نمایند. اگراین شرکتها آنچنان خوب و موفق اند که بدان مباهات دارند و ادعای آنرا می کنند، پس دیگر نیازی به عصا وچوب زیربغل حمایت دولتی ندارند .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد