logo





زنده به گوران

يکشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۶ فوريه ۲۰۱۲

آزاده بی پروا

a-biparva.jpg
گرمای تموز
چه خرامان رخت بست
حتی از پیکرمان
و درشتی دانه های نگاه
بر پشتمان
چه وقیحانه شلاق می زد
بی آنکه جُرم آسمانیمان را بشناسد !
بی آنکه بداند وجدانمان
بیدارتر از همیشه است
و تمام دیوارها را هم
به رنگ خود در آورده
تا در توده ای از سبک بودن
بیارامیم
_
چه سخاوتمندانه
در گوشه های دنج ِ مرموزمان
کبریت کشیدند
و روحمان را به حراج ِ مرثیه و سوگ گذاشتند
با دو دست ِ ناشناخته
که مدام از اینسوی ِ بی کسی
به سویی دیگر
تاب می خورد
و مردمک چشمانمان را
به هوشیاری به خواب رفته ای
دعوت می کرد
و چقدر آرام
بی آنکه شک کسی برانگیخته شود
در گور هر شبمان
زنده می شدیم
و سراسر دنیا یمان را
با قدمهای کوتاه
و دستهایی دراز
می پیمودیم
تا باز
شاید
صدای آهن پاره ی کُنج ِ در
بانگ مُرده باد بر آورد
و ما ایستاده
در عبور ِ کاروان ِ وحشت و سرداب
از بیابان ِ خشک چشمهایمان
راهزنانی را به انتظار بنشینیم
تا بودنمان را
به یغما برند
و دوباره
در گوشه ی بی رنگ این گورستان
به خواب رویم
ما روزهاست
به جُرم ِ بی جرمی
بی هیچ تبرئه ای
مُرده گان زنده نما ییم

22 بهمن 1390

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد