|
گفتارنخست
مدتی است که کوشندگان درستکار و صادق سیاسی مخالف به انحاء و اشکال وزبان های مختلف در انتهای مقالات و نظرات سیاسی خود برای برون رفت از "دامچاله ای" که سرزمین و مردم ایران در آن گرفتار آمده اند" اجماع ملی" بر سر برگزاری "انتخابات آزاد" را به میان می آورند، به عبارتی بی آن که به طور روشن بیان دارند برای دستیابی به این انتخابات با چه شیوه و در چه فرایندی از جمهوری اسلامی عبور می کنند، موضوع برگزاری آن را شرط اساسی وحدت عمل و نزدیکی گروه های مختلف سیاسی مخالف بر می شمارند، دو سه نمونه از آن چه از سوی افراد با دیدگاه های مختلف اشاره می شود چنین است:"ما باید از همین حالا این مطالبه را شروع کنیم که انتخابات آینده باید از دست شورای نگهبان و وزارت کشور بیرون بیاید و به مؤسسات غیر انتفاعی و غیر دولتی مردمی سپرده شود، ما نمی توانیم قبول کنیم که مجدداً همین بساط و همین آش کشک خاله را به ما بخورانند" یا کوشنده صادق و درستکار دیگری می نویسد:"امروز نیز می توان با درس گیری از همین جنبش (سبز)، علیه استبداد و برای "انتخابات آزاد" حرکت نمود، این سه گروه بندی براساس اسناد رسمی منتشر شده شان عمدتا زمینه توافق روی "انتخابات آزاد" را با درک و دریافت شناخته شده جهانی، یعنی آزادی احزاب، مطبوعات، تشکل های مدنی و آزادی زندانیان سیاسی را می توانند داشته باشند،... اگر جریانات سیاسی درست حرکت کنند، می توانند پیرامون "انتخابات آزاد" جنبشی را دامن بزنند، مؤثرترین شکل برای به سرانجام رساندن این جنبش، هماهنگ شدن و سازمان دهی جریانی است که بر "انتخابات آزاد" تأکید می کنند"، البته همین نویسنده نیز می افزاید:"حتی خوش بین ترین افراد نیز امروز می پذیرند که "انتخابات آزاد" در شرایطی تحقق پیدا می کند که قانون اساسی جمهوری اسلامی به کاغذ پاره ای تبدیل شود." به عبارتی تقریبا تمامی این نویسندگان می پذیرند که قبل از دستیابی به "انتخابات آزاد" یک چیز باید تبدیل به ورق پاره شود. بحث اصلی مطلبی که در ذیل مطالعه می کنید بر سر خوب یا بد بودن" "انتخابات آزاد"و یا این که می تواند وحدت عمل میان نیروهای سیاسی ایجاد کند یا نکند نیست، بلکه عبور از فرایندی ست که قانون اساسی را بلااثر می کند، در واقع نقد سهل ممتنع این نوع طرز تفکر است که با فراموش کردن یک فرایند، یعنی به زیر کشیدن قدرت غالب برنامه خود را بر اساس فرایند دیگری می گذارد که دور از دسترس و فعلاً غیرعملی ست. این مقاله را با این نوع نگرش مطالعه نمایید. برگزاری "انتخابات آزاد" در صورت کسب قدرت مقبولیت جهانی یافته است به راستی در کره زمین و موجودیت جغرافیای سیاسی و جوامع موجود جهان ،یک فرقه، جریان،حزب، گروه، جبهه، جناح، دولت، حکومت یا حتی نحله فکری سیاسی یا فلسفی سیاسی وجود دارد که به صراحت و روشنی با ارایه استدلال و تحلیل بیان دارد که اعتقادی به برگزاری "انتخابات آزاد" برای جامعه خود یا جوامع دیگر ندارد؟ آیا کسی یا یک جریان فاشیست،آ نارشیست، تروریست و قس علیهذا سراغ دارید که آشکارا به انکار "انتخابات آزاد" در شرایط کسب قدرت سیاسی بپردازد؟ چرا وقت خودمان را تلف کنیم و در جستجوی"آن چه یافت می نشود" بگردیم؟ همین رهبران و مسؤولان حکومت اسلامی(جمهوری اسلامی سابق) تا حالا گفته اند که "میزان رأی ملت نیست" یا خدای نخواسته فلان یا بهمان انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، شورای شهریا روستا مثلا کچومثقال اردستان توأم با آزادی نبوده است؟ مگر بارها و بارها و حتی روزهای اخیر با ارایه آمارو ارقام با تبختر و افتخار نمی گویند انتخاباتی که برگزار کرده اند همگی آزاد و با حضور پرشور و هیجانی مردم بوده است؟ مگر بارها و بارها از سوی حکومت گران گفته نمی شود ایران دمکرات ترین کشور جهان است و آزادترین انتخابات دنیا در این کشور برگزار می شود؟ (بیان این نقل قول ها و مصادیق در مورد "انتخابات آزاد" و از زبان رهبران و دولتیان حکومت اسلامی از صدرتا ذیل ،از اصول گرا و اصلاح طلب درون قدرت دیروزین و رانده شده از قدرت امروزین، از30 و اندی سال پیش تاکنون، چندین جلد کتاب می شود و هنوز هم ادامه دارد و خواهد داشت) پس نمونه ای بارز و قابل اتکا در دنیای امروز پیدا نمی شود که حداقل در بیان و گفتار، برگزاری "انتخابات آزاد" را انکار کند یا نشان دهد که به آن اعتقاد و ایمان ندارد بلکه برعکس ! امام خمینی وقتی که قانون اساسی توسط مجلس خبرگان تدوین شد، با افتخار بلکه تبختر اعلام کرد؛" این قانون را به رأی ملت می گذاریم" و قبل از آن که به رأی گذاشته شود با فرض این که صد در صد مقبولیت ملی خواهد یافت در یک سخنرانی گفت؛ "در دنیا شما چنین دمکراسی سراغ ندارید که یک بار نمایندگان خبرگان با رأی ملت برگزیده شوند و آن گاه آن چه آنان تصویب کرده اند برای تأیید نهایی به رأی مردم گذاشته شود"در چارچوب نوع نگرش و فلسفه سیاسی که منجر به ایجاد ولایت مطلقه فقیه می شود آیا یک تردستی بالاتر از این توسط هیچ شعبده بازی در جهان سراغ دارید؟ نیازی به توضیح بیشتر برای کوشندگان و آگاهان فلسفی و سیاسی نیست، اما از منطق محکم و پذیرفته شده ای برخورداراست ،ماهیت این نگرش الزاما چنین چیدمانی برای کسب رأی ملت- که در عین حال نفی موجودیت آنان است- سازماندهی و در قالب استدلالی منطقی فراهم می سازد، به قول شاعر بلند آوازه و ژرف اندیش سرزمینمان احمد شاملو، و از زبان ملتی که "آه دریغش از آن چه در بطن تاریخی ناشناخته برایش رخ داد خرمن دل های آگاه بسوزاندی"،"هیچ کس این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشستم!" گریز از مسیر اصلی بحث برای این بود که آشکار شود حتی چنین نوع نگرش و فلسفه حکمرانی،راه پر پیچ و خمی ابداع می کند که به صراحت بگوید"آیا شما چنین دمکراسی را در جهان پیدا می کنید؟" یعنی به جهانیان تفهیم می کند که مشاهده کنید ما هم به "انتخابات آزاد" اعتقاد داریم! برگزاری "انتخابات آزاد" و بسط این دستاورد بشری در دهه های پیش رو اگر یکی از ابزارهای استقرار دمکراسی را برگزاری "انتخابات آزاد" قلمداد کنیم باید گفت؛ فلسفه و نگرش استقرار دمکراسی با ابزار "انتخابات آزاد" در تمامی جوامع عیناً موجود بشری مقبولیت یافته است. حتی قسی القلب ترین جلادان دمکراسی و "انتخابات آزاد"نیز که مرفقی بلند در خون آزادی خواهان دارند ،نه تنها آشکارا به انکار این بحث نمی پردازند بلکه عوام فریبانه فریادشان برای برگزاری "انتخابات آزاد" بیش از دیگران بلند است! چه کسی می گوید شعار "انتخابات آزاد" ندهیم؟ با این مقدمه ،بحث بر سر این نیست که شعار "انتخابات آزاد" ندهیم یا بر سر آن اجماع به وجود نیاوریم و چون حکومت اسلامی یا فلان و بهمان دیکتاتور یا مستبد نیز این گونه سخن می گوید ما نگوییم، خیر، راهی جز برگزاری انتخابات واقعاً آزاد با تعاریف مشخص از آزادی وانتخابات وجود ندارد، بحث این "نقدگونه" این است که زمان و شرایط برگزاری انتخابات در عرصه یک جغرافیای سیاسی مشخص چه هنگام است،ا گر دریابیم که فاصله قابل ملاحظه ای میان آرزوها، آرمان ها و آن چه اعتقاد داریم با سیاست های قابل اجرا و عملی وجود دارد و آن چه پیش روی ماست خارج از اراده ما در حال وقوع است، و اگر بپذیریم که مردم ایران بی پناه در میان مخمصه ای دشوار گرفتار آمده اند و نیاز به اجماع ملی برای اقدامات سیاسی عاجل و عملی تأثیرگذار و دگرگون ساز در ساختار قدرت حاکمه ای دارند که به آنان زور می گوید و تعدی می کند، و اگر مدعی هستیم که در اندیشه رفاه، آسایش و آرامش و خوشبختی مردم سرزمینمان هستیم ،طبعا وعده های دور از دسترس برای اتحاد میان نیروهای مختلف مخالف حکومت اسلامی نمی گذاریم، فرض کنیم با ارزیابی های دقیق کارشناسانه و متناسب با توان مجموعه ای از گروه های هم سو و رعایت توان هر کدام ،وعده دیدار در قله کوهی نه چندان مرتفع گذاشته ایم ،بی آن که تاکید کنیم در میانه راه رودی خروشان و طوفانی وجود دارد و تمامی گروه ها نیز ابزار لازم برای عبور از این رودخانه را ندارند، چگونه می توان به تحقق دیدار همگان در آن میعادگاه در سایه این وحدت عمل باور داشت؟ آیا با طرح چنین وعده هایی با این شیوه قصد گریز از واقعیت موجود را نداریم، تازه این عدم تحقق دست یابی به وحدت با این فرض است که همه دعوت شدگان برای وحدت بر سر برگزاری "انتخابات آزاد" درک نسبتا نزدیکی داشته باشند که در مقدمه به طور گسترده مورد اشاره قرارگرفت، هیچ طرز تلقی منکر برگزاری "انتخابات آزاد" نیست ،حال فرض کنیم همه همراهان همسو می گویند برگزاری "انتخابات آزاد" به همین سبک و سیاقی که در غرب برگزار می شود مورد نظر آنان است گرچه تفاوت ها و تمایز های اجرایی نه چندان تأثیر گذاری در این انتخابات وجود دارد، آیا برگزاری چنین انتخاباتی در شرایطی که حکومت اسلامی و قانون اساسی موجود عمل می کند امکان پذیراست؟ کدام یک از گروه های چندگانه ای که کوشنده صادق و پایدار، "محمد اعظمی" در مقاله ای با عنوان"با تحرکات اخیراپوزیسیون چه بایدکرد؟" به راستی احصاء و به طور دقیق تحلیل کرده بود، باور دارند که با وجود مانعی همچون حکومت اسلامی می توان "انتخابات آزاد" برگزار کرد؟ اگر همگان باور دارند "نمی شود"چرا اصرار داریم وعده سر خرمن بدهیم؟ آیا تصورم ی کنید حکومت اسلامی تا آن جا عقب نشینی می کند که تن به چنین انتخاباتی بدهد یعنی پای ورقه ی امحاء خود را امضاء کند؟ درب طن این پیشنهاد با هر منظور و دلیل متقن برای گسترده کردن اجماع ملی تناقض و بی عملی وجود دارد، ابتدا اجماع باید برسر برداشتن مانع موجود ایجاد شود بعد همگان را متقاعد کرد که تنها راه جلو گیری از گسترش تضادها و تناقض ها میان طرز فکرها و جریانات سیاسی موجود توسل به برگزاری "انتخابات آزاد"است. سمت و سوی صیرورت بالنده جهان در قرن پیش رو آیا می توان تصور کردربه رغم مرزهای بسیار و در قالب عناصر وع وامل گوناگون کم وبیش ملی در میان جغرافیاهای سیاسی موجود، دیپلماسی غالب کنونی در پهنه گیتی سمت و سویی بالنده ، بشر دوستانه و جهان شمول ندارد و اقدامات عملی و سیاسی پشت پرده و در میان تعدادی از سیاستمداران یا کارتل ها و تراست های بزرگ اقتصادی تعیین می شود؟ آیا جهانی که در آن زندگی می کنیم به طوراجتناب ناپذیرازهیچ شاخص وممیزه مثبتی که حرکت ماهوی آن راتعیین کند پیروی نمی کند؟به عبارت دیگراین همه دستاوردهای علمی،تکنولوژی،دامنه گسترده انقلاب بی هیاهوی اینترنت،معارف وانسان های بیداردل با وجدان های آگاه واین همه صندوق های رأی که مقبولیت جهانی یافته است تأثیری درونی وماهیتی در سمت و سوی صیرورت جهان کنونی ندارد؟آیا هنوزچون دهه های گذشته گمان داریم فقط چند دولت قدرتمند وثروتمند یا تعدادی از سرمایه داران جهان هرچه که می خواهند می کنندودرنوبت های بعدی انتخابات نیزرأی ونظرهمان مردمان آگاه وبشردوست را کسب می نمایند؟یعنی این "انتخابات آزاد" که برای کشورمان آرزومی کنیم درجوامع وتمدن غرب یک بازی فریبکارانه است که فقط" قدرت های سلطه جو"و"منفعت طلب" می پروراند؟ فرارویی به عصر منافع مشترک جهانی وعبور ازتئوری "هرکس با طراحی تو طئه منافع خود را دنبال می کند" به راستی تا کی می خواهیم حسب اتفاقاتی که طی قرن19 تا سال های دهه 90پیش آمده،جهان واقدامات سیاسی و دیپلماتیک را ارزیابی وتجزیه تحلیل کنیم و با طرح این موضوع که آنان توطئه می کنند و قدمی به جزآنچه منافعشان ایجاب می کند بر نمی دارند،بارارزیابی مجدد وعمیق تررا ازدوش ذهن وفکر خود برداریم؟ اصولاًاین تئوری "منافع خود"چیست که هر گونه همسویی،گفتمان و همبستگی را منتفی می کند؟آیا در جهان ،کشور،ملت،حزب سیاسی ویاحتی فردی هست که بگوید من زندگی می کنم که در جهت منافع "غیر خود" اقدام کنم؟خب طبیعی است که همه کشورها،ملت هاوجریانات اعتراضی و مقابله جویانه در جهت "منافع خود"عمل می کنند،ولی ما در یک بازی فوتبال که نمی توانیم توپ را با دست گل کنیم یا برای گل زدن دروازه بان را زیر مشت و لگد بگیریم!جهان به مرحله ای فراروییده که از طریق قوه چهارم خارج از حیطه دولت ها و قدرت های جهان به نام رسانه های همگانی و مهم ترازهمه،ارتباطات اینترنتی داوری می شود،ممکن است دورازچشم این داوری والبته وجدان های بیدارجامعه جهانی یک خطایی هم صورت بگیردولی درجستجوی خلق کسانی هستیم که فقط به فکر"منافع خود" هستندوبدون ضابطه وداوری تا بی نهایت می تواننداین منافع رابدون هیچ مانع و مشکل اراده کنندومتحق سازند،لذا دشمن های خیالی،بیگانگان کینه توزوخارجی های تنفرآوربیشمارخلق می کنیم به این دلیل که این"منافع خود"علی الاطلاق است وهیچ محدودیت و یا دامنه اشتراک منافع با ما که طبق همان داوری درجهان زندگی می کنیم ،ندارد!اگر شهامت داشته باشیم وتتمه طرزفکرهای دهه1340برذهن وفکرمان باقی نمانده باشد باید باور کنیم وجدان های بیدار جامعه جهانی،علوم ودانش بشری ومعارف وافکارمترقی دستاوردهای بی بدیلی را برای تمامی انسان های موجود جهان به اشتراک گذاشته است که آنقدرمقبولیت عمومی دارندکه سیاستمداران لامحاله یا بعضاً با اعتقاد ناگزیر به تمکین از آنها هستند،به همین دلیل است که وقتی یک جامعه،ملت ومردمان یک سرزمین یا قوم و قبیله درمخمصه تعدی،ظلم،استبداد،اختناق ودیکتاتوری قرار می گیرند،ناگزیر به حمایت وهمسویی برای رهایی آن جامعه ومردمان می شوند،این واقعیت عریان جهان کنونی را به عنوان اشتراک منافع در قالب رأی ملت های بیداردر برابر سیاستمداران نیازمند این آرابپذیریم. اگر به طور اجمالی به تاریخ7دهه بعداز جنگ جهانی دوم بنگریم، آیا می توان عناصر وپدیده هایی که در میان شکاف ها وتضادهاو بر بستر شرایط دیپلماسی عیناً موجودو پویای جهان وجودداشته وبا بهره گیری بهینه ازآنهاتحولات وانقلابات رهایی بخش صورت گرفته است را انکار کرد؟ مسلماً این عوامل بوده وهست واینک ما با کشف خلاق آنها می توانیم نقاط قابل اتکا برای بازدارندگی جنگی دو سویه در درون سرزمینمان را جستجو کنیم و در عین حال با استفاده از نوعی همبستگی سازمان یافته تعریف شده،مستقلانه با همراهی تمام طیف مخالفان وبااتکا به دول مختلف کشورهای جهان و نهادهای مردم نهاد زمینه رفع مانع اصلی برای برگزاری "انتخابات آزاد" را درکشورمان فراهم سازیم،چرا قصدداریم وحدت را به آینده ای دور از دسترس وعقب نشینی حکمرانی را فقط در اعتراض و اعتصاب وجنبش اعتراضی پراز تلفات مردم حواله دهیم؟ چرا نمی خواهیم ماهیت درونی وتأثیر گذار جهان کنونی را به درستی تحلیل کنیم واجماع ملی وعاجل را در میان همبستگی با این توان جهانی برای از میان برداشتن مخمصه موجود در کشورمان جستجو کنیم؟چه بسا در سایه آن، سیاست های جنگ طلبانه موجودرا از دوسوخنثی سازیم،تردیدی نیست اگر جنبش اعتراضی مردم شکل نگیردو اعتصابات گسترده وریشه دار انجام نشود هیچ همبستگی جهانی چه بادول تقابل جووهم سو وچه باتشکیلات مردم نهادنمی تواندتحول ودگرگونی چشم گیری در کشورایجادکند،اما بحث این است کدامیک از این دودرشرایط کنونی تلفات کمتری به دنبال داردواحتمالاًبعداز رفع مانع تاًثیر ماهیتی مثبت در فرایند برگزاری "انتخابات آزاد"و دمکراسی در جامعه جهانی برجای می گذارد؟آیااپوزیسیونی بیگانه ستیز (همچون 50سال گذشته) که فرض کنیم قدرت حکومتی را نیز گرفته باشد، می توانددر فضای مملوازگرایش به انزوای جهانی- به مثابه آنچه حکومت اسلامی به آن مبتلا شده است- به صرف این که با اتکا به خود، دگرگونی وتحول ایجادکرده است "انتخابات آزاد" برگزار کند؟دمکراسی در چارچوب همبستگی جهانی مفهوم پیدامی کند!در کشورما بدون تأثیر یک تکانه ی منبعث از همبستگی نیروهای اپوزیسیون با دیپلماسی جهانی ودگرگونی بنیادی در تمامی لایه های سَرین وزیرین جامعه که به نسبت به فساد،دو دستگی،رشوه خواری و زدوبند مبتلا شده است ،برگزاری "انتخابات آزاد" حتی اگر قدرت غالب کنونی به زیر کشیده شود وجود ندارد! این که ما "انتخابات آزاد"رادر شرایط کنونی به عنوان یک راهبرد واستراتژی ویا مفهومی که مقبولیت عام دارد وممکن است در شکل، یک اجماع ملی در میان تمامی جناح های مخالف فراهم سازد برگزینیم بیشتر به "دامچاله"ولُجه ای می ماندکه قصدداریم با فرورفتن در آن خودرا از همبستگی جهانی- که به زعم ذهنیات توخالی فقط قصد دخالت و غارت بی حد وحصر منابع ملی ما را دارد- وارهانیم!اصولاً بر بستر" جهان ستیزی" و"غرب دشمن پنداری" نمی توان به جامعه ای دمکراتیک دست یافت،باید تمدن به دست آمده جهانی را درابعاد کلی اش پذیرفت وخلاقانه بر ویژگی های ملی وفرهنگی خود تطبیق داد. 15/11/1390 م.یادگار هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Google هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Balatarin Twitter هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Facebook هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Delicious هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Donbaleh هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Myspace هم تاکتیک هم استراتژی رویایی شیرین برای گریز از واقعیت " target="_blank"> Yahoo نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|