logo





نبود عقلانیت،خشونت و فریب!

چهار شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۲ فوريه ۲۰۱۲

مرتضی اسماعیل پور

مهمترین دلیل خشونت بر روشنفکران را ما در اخر می توانیم دلیل بر آن بدانیم که روشنفکران،همان فریب ناخوردگان جامعه هستند و در صورت آزاد بودنشان می توانند موجبات آگاهی دهندگی در جامعه را همراه خود هم مسیر قرار دهند. عوام الناس نیز از آنجایی که گروه نافرهیخته جامعه هستند فریب خورده اند،هوشیار نشوند،نیاز به دستگاه تبلیغات جهت عدم اگاهی آنها شوند.
حکومتی که در آن،ساخت قدرت شامل ویژگی های مشخصی چون،تمرکز شدید قدرت در دست یک نفر ،سنتی بودن ،اعمال قدرت و همچنین استفاده محدود قانون در جوامع سنتی که بیشتر بر پایه نظریات تنها یک نفر اداره می شود،عدم محدودیت قانونی و عدم تظلم به قانون ،سلب حقوق و اختیارات پارلمان،تضعیف نهادهای مدنی و اجتماعی و همچنین فشار اجتماعی ،تغییر و تطبیق نظام انتخاباتی با نیازهای حکومتی که مبتنی بر پایه قدرت شخصی اداره می شود، ایجاد سازمانهای حمایت کننده دولت(دولت حداکثری) ، مرکزیت قدرت ،عدم قبول اشتباهات در سیستم و همچنین اعلام پاک بودن ساختار ،در صورتی که فساد داخلی وجود دارد و همچنین تضعیف نهاد بروکراتیک رخ داده است،همچنین عدم جلوگیری از شکل گرفتن اشتباهات قبلی ،سختگیری با اقشار و صنوف مختلف جامعه و تحدید قدرت لازم آنها،امت خواندن و قبول نداشتن وجود چند صدایی و یا همان پلورالیسم،مقابله با جریان اطلاعاتی و گردش نخبگان در سطح ملی ،عدم مقبولیت و مشروعیت(کسب به آن به هر روش،شکل گرفتن جریان ماکیاولیسم) و همچنین برخورد سرکوبگرانه با مخالفین از جمله موراد شکل دهنده حکومت های غیر مردمی است.

یکی از موضوعاتی که همواره در برداشت و شناخت حکومت های غیر مردمی باید جست را می توان به موضوع برخورد با جامعه خودِ،حکومت های غیر مردمی دانست.اگر مبنای ما تقسیم جامعه به دو گروه باشد؛ به صورت مشخص می توان جامعه را به دو گروه نخبگان و یا همان روشنفکران و گروه دیگر ان به تبع،جامعه عوام در ساختار مردمی است . توان آن نیز هست که این دو گروه را نام گذاری کرد. این تقسیم بندی بیش از انکه فاصله این دو گروه را نشان دهد بیشتر خواستار نسان دادن دیدگاه و همچنین نوع برخورد حکومتها با این دو نحله رفتاری است.

روشنفکران را ،از آنجایی که در تعریفش تبین شده است،می توان ،منتقدین وضع موجود و مطلعین از وضع پیرامون خود و جامعه خود ،خواند.روشنفکران هر جامعه ای با توجه به فرایند های عملی و علمی سعی بر آن دارند تا با سخن و قلم خود در راستای مساله ملی که همان مساله بهبود و همچنین مساله ازادی یک ملت تحت ستمِ، سیستم است،پیش رفته و برنامه خود را نیز در جامعه تبلیغ نمایند.این در حالی است که جامعه عوام هر جوامعی تنها نقش استفاده کننده از ابزارها و خوراک های مختلف بوده است و نقش خود به عنوان تایید کنند،اعمال و نشان داده است.با این وجود نیز همواره این دو گروه مشخص در جامعه فرازو فرودهای نیز با خود داشته اند. یکی از موانع توسعه در این جوامع غیر مردمی سکوت روشنفکران و یا همان الیت فکری در جامعه است.البته این رویکردها ،همراه خود سازوکارهای رفتاری خود را داشته اند.این جامعه الیت خود را با حکومتها تنظیم و نشر نداده اند! اما به هر میزان که حکومتها به سمت استبداد و رویکر غوغا سالاری پیش رفته اند ،به همان میان نیز سختی و انتشار تفکر روشنفکران با جامعه بسته روبرو شده است.

برای اشاره به موضوع حکومتهای غوغا سالار و غیر مردمی نیز می توان گفت ،این نوع حکومتها از آنجایی که در خلال بحرانها ،شورشها و تحولات به طور موقت تشکیل شده اند،باز تاثیر خود را تا سالها بر جای می گذارند.و جامعه را دستخوش تحولاتی،گاه جبران ناپذیر هم کرده اند.نمونه این نوع از تاثیرات را می توان به موضوع برخورد با روشنفکران جامعه اشاره نمود،در حکومت رجاله سالاری و یا همان حکومت فرومایگان از انجایی که مردم دیگر تابع عقل و خرد نیستند و بیشتر پیرو احساسات قرار گرفته اند،بی اعتنایی و حتی مقابله با روشنفکران افزایش یافته است . در اکثر موارد برای رسیدن به هدف خودشان فدست به خشونت زده و ورزیده اند. این حکومت غیر مردمی با توجه به استفاده ابزاری خود از احساسات ،افراد کاردان و آگاهی دهند را سرکوب نموده است و فرایند خود را نیز به جلو پیش انداخته است.

حکومت های غیر مردمی به نسبت اعمال خشونت با روشنفکران و سرکوب آنها،از سویی دیگر با سیاست فریب (عوام فریبی) با مردم و عوام جامعه روبرو شده است. ساختار جامعه را طوری آرایش می نمایند که اعتقاد به اینکه رفتار انسان باید تابع عقل خود باشد را حذف کرده و حتی درک و فهم دنیا را نیز ناممکن خوانده،در نتیجه با تاثیر بیشتر خود،جامعه عوام جوامع را مطیع خود می گرداند. البته جوامع توتالیتر همواره ،راهکارهای بسیاری برای خردگریزی استفاده جسته است. یکی از مهمترین مسیرهای مقابله با اگاهی دهی در جامعه را می توان به دور قرار دادن عقلانیت دانست. به هر میزان که عقلانیت کاهش یابد،فریب و خشونت ،افزایش می یابد.حکومت های غیر مردمی با فریب دادن عوام جامعه و خشونت در جهت مقابله با روشنفکران رهسپار می شود.
حال اگر عقلانیت نباشد،خشونت در نتیجه آگاهی دهندگی روشنفکران،بر روشنفکران صورت می گیرد،. همچنین فریب،جهت همراهی و لبیک گفتن مجدد عوام جامعه با حکومت غیر مردمی شدن می گیرد.

مهمترین دلیل خشونت بر روشنفکران را ما در اخر می توانیم دلیل بر آن بدانیم که روشنفکران،همان فریب ناخوردگان جامعه هستند و در صورت آزاد بودنشان می توانند موجبات آگاهی دهندگی در جامعه را همراه خود هم مسیر قرار دهند. عوام الناس نیز از آنجایی که گروه نافرهیخته جامعه هستند فریب خورده اند،هوشیار نشوند،نیاز به دستگاه تبلیغات جهت عدم اگاهی آنها شوند.

مرتضی اسماعیل پور
30/11/1390

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد