logo





صنم

پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۷ - ۲۲ ژانويه ۲۰۰۹

علیرضا پرویز

alireza-parviz.jpg
شب،سیاه و سرد و غمناک ،آسمان پاک و هوسناک
قطره های خیس باران،رفته در مجرای نودان
برگ ها افتان و خیزان،در قبای رنگ و الوان
سرخ و زرد وارغوانی،یا سیاه و کهربایی
زندگی رویای زیبا،چون شرار ِ سرخ ِآتش
آبی و زرد و حنایی،چون شراب ِ زندگانی
پشت ِ سر آه ِ گذشته ،با هزاران حسرت ِ و درد
پیش رو رویای شیرین،با شراهت های دیرین
باده ها ی پر ز ِمَستی،از شراب ِ زندگانی
دلو های پر ز ِپَستی از سراب نامرادی
انتظار ِ رو به پایان،بی تمنای وصالی
عمر رفته در عتابی،در عِقاب ِ انتظاری
ای صنم! آیینه ی من،ای نگارم هستی من
وصل تو آخر نیامد در شفای مستی ِ من

http://360.yahoo.com/profile-ZR7YqwYwabJSiLb0HOJqv3iMkp0-?cq=1

http://www.aliparviz.blogfa.com/



google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

تشکر
علی رضا پرویز
2009-01-24 20:52:15
از همه ی دوستان که عنایت داشتند سپاسگزارم


بهرام
2009-01-24 19:18:03
این شعر یکی از بهترین ها آقای پرویز است و با توجه به ریتمی که دارد و اوزانی که در آن رعایت شده می توان گفت یک شعر عالی است . به هر روی امیدوارم ایشان به پیشرفت روز به روز خود ادامه دهد

شعر نوشما
پروانه
2009-01-24 11:17:29
سلام، مانند همیشه پر بارو پر معنا
ابتدای شعر امید بخش و انتهای آن رنگ نا امیدی می گیرد. امیدوارم نورو امید در اشعارتان متجلی شود و این جز در سایه آرامش و امنیت جامعه شکل نمی گیرد


»§«. Ãzį .»§«
2009-01-23 10:30:39
درست مثل همیشه
.
اما نه
هر شعر جدید زیبا تر قبلیه
.
ممنون که به ما اجازه خوندن این شعرهای زیبا رو میدی دوست عزیز


م ی ت ر ا
2009-01-23 09:08:36
شبی که پرشده بودم زغصه های غریب
به بال جان سفری تا گذشته ها کردم
چراغ دیده برافروختم به شعله اشک
دل گداخته را جام جان نما کردم
هزار پله فرا رفتم از حصار زمان
هزار پنجره بر عمر رفته وا کردم
به شهر خاطره ها چون مسافران غریب
گرفتم از همه کس دامن و رها کردم
هزار آرزوی ناشکفته سوخته را
دوباره یافتم و شرح ماجرا کردم
هزار یاد گریزنده در سیاهی را
دویدم از پی و افتادم و صدا کردم
هزار بار عزیزان رفته را از دور
سلام و بوسه فرستادم و صفا کردم
چه های های غریبانه که سردادم
چه ناله ها که ز جان وجگر جدا کردم
یکی از آن همه یایران رفته بازنگشت
گره به باد زدم قصه با هوا کردم
طنین گمشده ای بود در هیاهوی باد
به دست من نرسیده آنچه دست و پاکردم
دریغ از آنهمه گلهای پرپر فریاد
که گوشواره گوش کر قضا کردم
همین نصیبم ازین رهگذر که در همه حال
ترا که جان مرا سوختی دعا کردم


م ی ت ر ا
2009-01-23 09:04:42
عمر رفته در عتابی،در عِقاب ِ انتظاری
.
.
.
این جا هم همینطور


2009-01-23 09:01:18
باده ها ی پر ز ِمَستی،از شراب ِ زندگانی
دلو های پر ز ِپَستی از سراب نامرادی
.
.
.
تشبیاتت بکر بود علیرضا

شعری از آرتین ( علیرضا پرویز )
م.آذری
2009-01-23 07:42:53
با آرزوی انتشار اولین جلد از اشعار شما دوست گرانقدر و فرهیخته. موفق باشید


فتانه خشوعی
2009-01-23 07:08:01
شاد و پاینده باشی استاد

سلام
علی
2009-01-22 21:39:53
بهت تبریک میگم استاد

عالی بود

خوشحالم که اینجا می بینمت
:)


sheida
2009-01-22 11:58:54
ممنمونم علی رضا جان
.
.
خیلی شعر زیبایی بود
.
.
همه از دل بر اومده
.
.
وبر دل میشینه



علیرضا پرویز
jamshidi
2009-01-22 10:13:16
انتظار ِ رو به پایان،بی تمنای وصالی
عمر رفته در عتابی،در عِقاب ِ انتظاری
ای صنم! آیینه ی من،ای نگارم هستی من
وصل تو آخر نیامد در شفای مستی ِ من
بی نظیر اشعارتون جناب پرویز پاینده و استوار باشین ارامش یار با معرفت زندگیتون

درباره شعر
ورقا
2009-01-22 09:13:12
بسیار بسشیار عالی بود


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد