logo





ماکت مقوائی امام، نمادی از سی سال تحول فرهنگی

يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۲ فوريه ۲۰۱۲

فرج سرکوهی

faraj-sarkouhi.jpg
ماکت مقوائی آیت الله خمینی در مراسم بازسازی ورود او به ایران، که با انتقادهای بسیار رو به رو شد، نخستین تجلی تحول نظام ارزشی و سطح و عمق سلیقه و پسند هنری در جمهوری اسلامی نیست و رواج نظام ارزشی غالب کنونی در هنر و ادبیات، در سطح جامعه کل و در نهادهای حکومتی، از همان نخستین روزهای انقلاب اسلامی و با جایگزینی لایه های جدید در قله هرم قدرت و ثروت آغاز شد.

حتی شخصیت هائی چون آقای هاشمی رفسنجانی که ماکت مقوائی آیت الله خمینی را «سخیف» خواندند، به شهادت عکسی که اخیرا منتشر شد، پیش از این از ماکت مقوائی خود و دیگر رهبران وقت جمهوری اسلامی به نخستین سال انقلاب در مدرسه رفاه، نخستین اقامتگاه آیت الله خمینی پس از ورود به ایران، با خرسندی دیدار و عکس یادگاری گرفته اند.

آثار هنری و ادبی چه در قالب هنر و ادبیات متعالی و خلاق و چه در قالب هنر ـ کالای تولید انبوه، از نظام های ارزشی، پسند ها و سلیقه های جاری متاثر بوده و بر فرهنگ جامعه کل و فرهنگ لایه های گوناگون جامعه تاثیر می نهند.

آثار هنری یا فرآورده های هنر ـ کالای تولید انبوه بر بستر پسند، سلیقه و نظام ارزشی تولیدکنندگان، سفارش دهندگان و مخاطبان خود شکل گرفته و به نوبه خود این بستر را شکل می دهند.

تاثیری پذیری فرهنگ و نظام ارزشی یک جامعه و لایه های گوناگون آن در عرصه هنر و ادبیات به تاثیرپذیری از فرآورده های هنری و ادبی روشنفکرانه، خلاقانه، متعالی و باارزش محدود نیست و این گونه آثار در برخی جوامع، چون ایران، بر پسند و نظام ارزشی جامعه کل تاثیر چندانی نداشته و جامعه در این عرصه از کلیشه های هنر ـ کالای تولید انبوه و سلیقه و پسند لایه های دارنده قدرت و ثروت، سفارش دهندگان عمده آثار، تاثیر بیش تری می پذیرند تا از آثار متعالی اما کم مخاطب.

تحول هنر و جایگزینی در بافت قدرت و ثروت

انقلاب اسلامی سلسله مراتب قدرت و ثروت را در جامعه دیگرگون و در نخستین گام لایه هائی چون بازاریان سنتی و روحانیون و برخی برآمدگان به قدرت رسیده از حاشیه نشینان شهری و روستائی را بر جای لایه های صاحب قدرت و ثروت در نظام پیشین نهاد.

مخالفت لایه های به قدرت و ثروت رسیده روحانی و بازاری با پسند، سلیقه و نظام ارزشی روشنفکران، از شاخصه های فرهنگی این لایه ها بود و روستائیان و حاشیه نشینان شهری، پیاده نظام لایه های نو قدرت، مخاطبان آثاری بودند که روشنفکران «مبتذل»، «بازاری»، «کافه ای»، «بی ارزش» و «کلیشه ای» می خواندند.

با انقلاب مالکیت و مدیریت رسانه های جمعی فراگیر، هدایت مراکز آموزشی و نهادهای سیاست گذاری فرهنگی نیر به همین لایه ها منتقل و نظام ارزشی و سلیقه و پسند هنری آنان به معیار ارزشیابی رسمی و دولتی بدل شد.

تحول بافت و ساخت قدرت و ثروت، ظهور سفارش دهندگانی که نظام ارزشی و پسند و سلیقه خود را در هنر و ادبیات با خود به مراکز قدرت و ثروت منتقل و به سفارش دهندگان عمده هنر ـ کالا بدل شده بودند، گروه داوری جامعه و جدول ارزشی فرهنگ غالب را به دنبال خود کشاند و تولید کنندگان آثار هنری، از برخی هنرمندان خلاق تا اغلب تولید کنندگان هنر ـ کالا نیز به تدریج حود را با پسند و سلیقه حاکم منطبق کردند.

سطح و عمق پسند و سلیقه و دریافت هنری و ادبی لایه های به قدرت و ثروت رسیده، که نخست «نوکیسه» و «نو قدرت» خوانده شدند و در سی سال جا افتادند، نیز ثابت نماند.

این لایه ها در سی سال گذشته، متناسب با تحول در موقعیت مادی و مالی و اجتماعی خود، کوشیدند تا با تقلید از سلیقه ثروتمندان و قدرتمندان سابق یا لایه های هم فرهنگ خود در جهان خود را تغییر دهند و در این بستر، چون مصرف کنندگانی که کالاها، مفهوم ها، فرم ها و شکل ها، سبک ها و روال های خارجی را مشتاقانه خریداری و وارد و در روند مصرف و بومی کردن آن ها را به قد و قامت ذهنیت خود تقلیل می دهند، صورت های هنری را وارد کرده، تقلیل داده و با پسند و سلیقه و نظام ارزشی خود هماهنگ کردند.

بخشی کم شماری از طبقه متوسط شهری ایران که پیش از انقلاب سفارش دهنده و مشتری یا مخاطب آثار هنری متمایل به مدرنیته بود ضعیف تر شد و سفارش دهندگان جدید، که سیاست گذاری، هدایت هنر و ادبیات و مدیریت انحصاری رسانه های جمعی را نیز به خود واگذار کرده و باپسند، سلیقه و نظام ارزشی اکثریت جامعه نیز هماهنگ اند، بازار تولید کلان را در انحصار گرفتند.

از گچ بری قاجاری تا شمایل کشی

نخستین نمونه های این دگرگونی در موسیقی، دکوراتور داخلی و معماری خارجی و نقاشی های دیواری ظهور کرد.

قدرتمندان و ثروتمندان نوپدید ، که اداره ها و خانه های بزرگ را تصرف، خریده یا در آن ها ساکن شده بودند، دکور داخلی ساختمان های خود را با پسند و سلیقه خود تغییر دادند و از این رهگذر گچ بری های کلیشه ای دوره قاجار، گل و بته های قرینه سازی شده کلیشه ای، که مطلوب بازاریان سنتی و روحانیون بود، مبلمان های «دوران روکوکو» در اروپا، جدا کردن اندرونی و بیرونی، روکش های طلا به تقلید از ثروتمندان امارات، رنگ های سبز و یشمی، سنگ های عقیق و یشم و زمرد گونه ، به عناصر اصلی دکوراتور داخلی بدل شدند.

معماری خارجی نیز به برج های بدون هویت فرهنگی تمایل یافت و حتی در بنای مساجد به جای کاشی کاری فاخر دوران صفویه از کاشی کارهای قاجاری تقلید شد.

در آستانه انقلاب برخی نقاشان معتبر و خلاق چپ گرای ایران به تقلید از نقاشی های دیواری مکزیک ، که نمونه ای متعالی از دورانی خلاق در نقاشی جهان ارزیابی می شود، نقاشی دیواری را باب کردند.

در سال های 60 این گروه از هنرمندان، همراه با سازمان ها و احزاب سیاسی منتقد و مخالف، حذف شدند و نقاشی دیواری، که به دلیل حضور در پرجمعیت ترین مناطق، بر پسند و سلیقه عمومی تاثیر بسیار داشت، به «شمایل کشی» و نقش های «پرده های مذهبی»، «نقاشی قهوه خانه» و «سقاخانه»، فرم های مطلوب لایه های حاشیه نشین شهری و روستائی، روحانیون و بازاریان سنتی تقلیل یافت.

احیاء فیلمفارسی و موسیقی کافه ای

نهادهای سیاست گذاری دولتی سینما کوشیدند تا «سینمای عرفانی» را رواج دهند و مسابقه برای کسب جایزه از جشنواره های اروپائی زمینه را برای رونق فیلم های توریست پسند فراهم کرد.

در سینمای جنگ آثار زیبا و با ارزشی چون عروسی خوبان و آژانس شیشه ای خلق شد اما گرایش غالب در سینما، و گرایش غالب در سریال های تلویزیونی، به ترکیبی از پیام های انقلابی و اسلامی با شکل ها، قالب ها و فرم هائی تمایل یافت که پیش از انقلاب به «فیلمفارسی» مشهور و مطلوب حاشیه نشینان شهری و روستائی بود.

گرافیگ، از پوسترهای سیاسی، تبیلغاتی و تجاری گرفته تا بسته بندی کالاها و آرم و لوگو، در میان ژانرهای هنری بیش از همه در جامعه حضور داشته و به سفازش دهنده وابسته است.

گرافیک ایران در سی سال گذشته از چالش بین پسند هنرمندانه و پسند سفارش دهندگان متمایل به کلیشه روایت می کند.

برخی روحانیون ایران و از جمله آیت الله خمینی و خامنه ای، شعر می نویسند.

تا پیش از انقلاب تلفیقی از بازی های زبانی و «نازک بینی» های «سبک هندی»، تمرین های کلامی سبک «دوره بازگشت» و« «لطیفه ها و نکته های عرفانی»، قالب مطلوب نوعی از شعر کلاسیک در میان روحانیون شاعر بود و شعرهای آیت الله خمینی و خامنه ای نیز در این روال نوشته شده اند.

اغلب مورخان و از جمله محمد تقی بهار در کتاب «سبک شناسی»، از سبک هندی و سبک دوره بازگشت، در مقایسه با سبک های خراسانی و عراقی، به عنوان «دوره های انحطاط شعر فارسی» یاد می کنند اما نهادهای دولتی کوشیدند تا قالب های شعر محبوب در میان روحانیون را احیاء کنند با این همه بخش عمده ای از خلاقیت های ادبی، به ویژه در شعر و داستان، از این روندها مصون ماند هرچند در تیراژهای اندک به لایه های کم شماری از جامعه تبعید شد.

موسیقی کافه ای در خدمت پیام های اسلامی

نهادهای سیاست گذاری فرهنگی از جمله وزارت ارشاد از همان آغاز به احیاء هنرهای سنتی برخاستند و ترویج سازها و موسیقی سنتی ردیف، که به «موسیقی عرفانی» ملقب شده بود، ترویج خوشنویسی و نقاشیخط در متن این سیاست شکل گرفت

تا پیش از انقلاب حاشیه نشینان شهری و روستائی، اکثرت جامعه، مخاطبان گسترده نوعی از موسیقی بودند که در متون تخصصی و روشنفکری با القابی چون «عامیانه پسند»، «کافه ای» و «بازاری» از این یاد می شد. ترکیبی از ملودهای ساده ترکی و عربی با شعرهای آسان از شاخصه های این نوع موسیقی بود.

پس از انقلاب ملودی ها، آهنگ ها و بافت و ساختار این نوع موسیقی در خدمت انتقال پیام های انقلابی و اسلامی قرار گرفت و بخش مهمی از برنامه های رادیو و تلویزیون را پر کرد.

ترکیب این نوع موسیقی با محتوای کلامی انقلابی و اسلامی بر تعزیه ، نوجه خوانی و مداحی نیز اثر نهاد.

با دولتی شدن تعزیه، که تاتری آئینی و خودجوش بود، شمار گروه های تعزیه افزایش یافت و افزایش کمی افت کیفی را به دنبال داشت. موسیقی تعزیه، که تا پیش از انقلاب بر هماهنگی حس و حال دستگاه و شعر بنا شده بود، از چارچوب های پیشین دور شد.

نوحه خوانی و مداحی نیز به بهره گیری از تکنولوژی جدید قناعت نکرد و کوشید تا ملودیها، اهنگ ها و شکل های موسیقی عامه پسند پرمخاطب را در خود جذب کند و بر این بستر هماهنگی پیشین شعر و موسیقی ناپدید شد.

بررسی روند تحول پسند، سلیقه و نظام ارزشی لایه های جامعه و جامعه کل در عرصه هنر و فرهنگ در سی سال گذشته به پژوهش های تخصصی نیازمند است اما حاصل این روند هر از گاه خود را در ماجراهای بحث انگیزی چون ماکت مقوائی امام نشان داده و از افت فرهنگی خبر می دهد.

منبع: بی. بی. سی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد