برف و سرمای زمستان ۸۶ مرگ قمری و جوجهاش را
که لای درخت یاس خانهی ما لانه کرده بودند موجب شد.
در سالگرد مرگ آنها چنین گریستم
„تقدیم به کودکان غزه“
*****
شب چه طولانی
سرد و طوفانی
قمری و جوجه
در پی مهتاب
جوجه می نالد
دانه می خواهد
مادرش حیران
او ندارد تاب
چون کند مادر؟
گشته پوشیده
سبزه و صحرا
از مه و سیلاب
لانه می لرزد
از نهیب باد
همچو یک چاله
پر شده از آب
مادر و فرزند
مرده اند اکنون
هر دو افتاده
گوشه ی مرداب
ای شما غافل
زین همه بیداد
چند می لولید
در دل گنداب
می سراید سرو
می نوازد باد
تا کند بیدار
سبزه را از خواب
دکتر محمد ملکی (یاسر)
۲۱/۱۰/ ۸۷
ده ونک
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد