logo





و خدا خنده را آفرید!

شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۸ ژانويه ۲۰۱۲

ه . لیله کوهی



http://www.parsvi.com/video/7594/
می دانم، می دانم آنقدر دیگران نوشتند که دیگر گلشیفته دارد حالش بهم می خورد.
اما من نمی خواهم چیزی بنویسم آنچه نوشتنی بود. دیگران نوشتند و خوب هم نوشتند.
می خواهم شمارا با دیوانه ی معلوم الحال ِ زنجیری که صاف صاف راه می رود و از هوای وطن استشمام می کند و چرند می گوید و سینما، سینما می کند، آشنا کنم.
قبلاً سر قضیه ی پنج سینماگر زن نوشته بودم سلحشور بیمار جنسی.
اینبار این هم سینمایِ گل ِ شیفته و سینمایِ فرج الله و دلقک بازی ِ جوانکی در مقام به اصطلاح خبر نگار از رجانیوز-
فیلم ویدئویی اش را در انتهای این مطلب می گذارم تا خودتان شاهدش باشید.
جوانک دلقک که نقش بازجو های اوین راهم بازی می کند با تلفن در بدر به دنبال زنان سینما گر می افتد تا مجبورشان کند به او پاسخ بدهند.
سپس دستمال یزدی را تاب می دهد و می دهد و می برد در ِ خانه ی سلحشور پهنش می کند.
و فرج را بر روی آن می نشاند و می پرسد آقا الله فرج خان قضیه ی عریان شدن ... را شنیدید؟ گفت: شنیدم اما من خیلی تعجب نکردم.
سینما تعریفش همین است. سینما ساخته شده برای عیاشی. سینما نقشش اینه. حجاب وُ حیا وُ پوشش و ایمان در سینما نیست.
خب حالا من می پرسم پس تو در سینما چه می کنی؟!
بهتر نیست عمامه سرت بگذاری بروی لای دست حسن نصرالله در لبنان بشوید دو الله دریک عبا برای حزب الله لبنان روضه بخوانید و سینما را به حال خودش رها کنید!
چیزی که تو می خواهی اسمش سینما نیست، مسجداست.
در سینمایِ تو، مرد و زن باهم دست نمی دهند.
در سینمایِ تو، مردان بوسیله ی چوب و عصا و طناب با زنان ارتباط برقرار می کنند.
در سینمایِ تو، اتاق خواب بی معنی ست.
در سینمایِ تو، جای بوسه بهم تف می اندازند.
در سینمایِ تو، مردان توی اتاق پذیرایی می خوابند و زنان در آشپزخانه.
در سینمایِ تو، بچه متولد نمی شود! مگر از زیر بوته.
در سینمایِ تو، بجای دوستت دارم .
اللهم انی اسئلک ایماناً تباشر به قلبی بهم می گویند.
در سینمایِ تو، خواهر و برادر همدیگر را بغل نمی کنند و با دومتر فاصله خواهری و برادری را بهم نشان می دهند.



در سینمایِ تو، هیچ زنی حمام نمی رود.

اما سینمایِ گلشیفته بیضایی، فرمان آرا، بنی اعتماد را دارد.
سینمایِ گلشیفته مهرجویی، قبادی، فرهادی، و هزاران... را دارد.
سینمایِ گلشیفته خرس طلایی، گلدن گلب، اسکار، کان، ونیز، ... را دارد.
سینمایی سرشار از مفاهیم نو و بکر که جایی برای تو که حتی همان سناریوی تکراری و همیشگی حضرت یوسف را هم خودت نمی توانی بنویسی و ناچار به دزدی می شوی باقی نخواهد گذاشت.

اینجاست که می گویم و خدا خنده را آفرید!
هشدرخان آلمان دوشنبه 23 ژانویه 2012
http://www.aoja.blogspot.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد