تشریف واژه هایم
بر سروِ سبزوار چه کوتاه است!
بالایِ این درختِ تناور
در خوابِ هیچ سایه، نمی گنجد
و هیچ واژه ای
وصفش نمی کند.
خوالسته ای مرکٌبِ طاووسی (۱)
می خواهم
با لیقه ی پرندین
و یک قلم ز شاخ گل سرخ!
امشب به سوی" غزنین"
می رانم:
شهر شکوهمند سلاطین،
شاید مرکٌبِ قلمِ بیهقی هنوز
در غرفه های مسجد بهرامشاه
یا خانه های " ناور" پیدا شود
راه "هرات" خاکی و نا امن است
و" قندهار" نیز
هر چند گزمه ها همه بیدارند
اما چه باک، باز خطر می کنم
از " پاز" و "شادیاخ" گذر می گنم (۲)
وز شهربند خاکی " ترشیز"،
تا تا باغ های خٌرم " گردیز"! (۳)
شاید در این سفر
دستارِ پاره ی حسنک را نیز
در کوچه های "غزنین"
پیدا کنم!
از سال تازیانه،
در بیهق و کلیدر و ریوند (۴)
آلاله ها همه دلخون
روییدند
و بیدها همه مجنون
و هیچ سرو در اکناف سبزوار نرویید
که سر بدار نرویید!
در مقطع بهار
نام خجسته ات را
با شاخه ی گل سرخ
و رشحه ی مرکٌب طاووسی
در باغ می نویسم
بهار در کلماتم
گل می کند سعید!
اول تیر سال نود
******
۱- خوالسته یعنی قلمدان یا دوات
۲- پاز زادگاه فردوسی است و شادیاخ آرامگاه خیام
۳- ترشیز همان کاشمر، شهر سرو بلند آوازه ای است که گویا زرتشت آنرا کاشته بود . گردیز از شهرهای خراسان بزرگ است.
۴- نواحی اطراف سبزوار
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد