logo





صدای زنگی از کاروانی, ، شاید (۱)

برآمد امروز و آینده ی چپ در ایران

يکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱ دسامبر ۲۰۱۱

نامی شاکری

با کمال تاسف، صدای بسیاری از چپ های امروز، در عین ادعای مارکسیسم، صدای چپ نیست. صدای ترویج گفتمان نولیبرال و برتری سازوکار بازار است. دراین میان، فهم کج از "دمکراسی" و همسنگ دانستن آن با "لیبرالیسم" مزید بر علت هم شده است. به نظرم قبل از هر چاره جویی برای برآمد چپ در ایران ضرورت دارد که چپ ها به جبران مافات بیست ساله پرداخته و در هر فرصتی از مبانی نظری چپ در مقابله با دیدگاه های روشنفکران خزیده به "آغوش ولرم بورژوازی"و مدافع سازوکار بازار، با جدیت و بدون فوت وقت، دفاع جانانه کنند.
آقای فرهادی عزیز!
متن های مسئولانه تان را در سایت اخبار روز خواندم. در اولین فرصت در حد بضاعت در این "گفت و گو" شرکت می کنم و پاسخ پرسش هایتان را خواهم داد. بگذارید بعنوان "ورودیه" توجه تان را به چند نکته جلب کنم.

پس از آن برخوردهای سخت افزاری که گزارش اول شما تا حدودی انعکاس دهنده ی آن است، جنبش چپ متحمل برخوردهای نرم افزاری جدی تری شده که تاثیرش از برخورد اول کمتر نبوده است. یورش تبلیغاتی "گفتمان لیبرال" که از دوره دولتمداری آقای رفسنجانی در ایران شروع شد و به مدد روشنفکران سکولار آنتی کمونیست و آنتی جمهوری اسلامی رواج یافت، گفتمان "آلترناتیوی نیست" تاچر را حتی به صفوف چپ های ایران کشاند. چندان که با کمال تاسف، صدای بسیاری از چپ های امروز، در عین ادعای مارکسیسم، صدای چپ نیست. صدای ترویج گفتمان نولیبرال و برتری سازوکار بازار است. دراین میان، فهم کج از "دمکراسی" و همسنگ دانستن آن با "لیبرالیسم" مزید بر علت هم شده است. به نظرم قبل از هر چاره جویی برای برآمد چپ در ایران ضرورت دارد که چپ ها به جبران مافات بیست ساله پرداخته و در هر فرصتی از مبانی نظری چپ در مقابله با دیدگاه های روشنفکران خزیده به "آغوش ولرم بورژوازی"و مدافع سازوکار بازار، با جدیت و بدون فوت وقت، دفاع جانانه کنند. درفضایی که برادران حزب اللهی در این سی و سه سال هر آتش که خواسته اند سوزانده اند، خیلی زور دارد رفتن زیربار عشوه روشنکفری های امثال محمد قوچانی که چرا در ایران "روشنفکر راست " نداریم!
و بعد ...

اول:
از دیدن "کناره گیری بیش از هشتاد درصد اعضای تشکیلات خارج از کشور احزاب و سازمان های سیاسی چپ" در متن شما شگفت زده شدم. اگر چنین باشد، بهتر نیست که پرسش را از اینجا شروع کنیم که "برای غلبه بر گسست سازمان یافتگی چپ در خارج از کشور چه می توان کرد؟" در حقیقت از این فرصت استفاده می کنم برای میان بر زدن به "پرسش های ریز پرسش چهار"تان، که پرسیده اید: آیا احزاب و سازمان های سیاسی چپ که در خارج از کشور برآمد (فعالیت) می کنند در راستای سامان یابی نیروهای سیاسی چپ در داخل کشور وظیفه ای دارند؟" و پاسخ من چنین است که بله! حتما. از آن فرصت های نسبتا مساعد فعالیت نظری و عملی در خارج از کشور، می توان و باید برای ساختن یک هسته مطمئن و کارآمد استفاده کرد. در اواخر سال ۵۷ وقتی که حزب توده ایران (دردانشگاه صنعتی شریف) برآمد جدید خود را آغاز کرد، با همه گرفتاری های هایش، یک هسته متراکم و قوی (از رفقای مهاجر، رهاشده از زندان و همراهان جدید) داشت که برای تمام پرسش های جامعه ی آنروز ایران پاسخ داشت و تنها جریان چپ بود که برای "توسعه" اجتماعی - اقتصادی ایران از لحظه ای که برنامه ی پنجساله ی توسعه (سوم؟) نظام پادشاهی به دلیل انقلاب، متوقف شده بود، پیشنهاد صریح و مدون با ماهیت "دمکراتیک" داشت. (البته که درستی و نادرستی اش محل تردید و گفت و گو بود). آن برآمد جدید را خیل عظیمی از هنرمندان و روشنفکران پشتیبانی کردند که هر کلمه و خط و رنگ و صوت شان گرامی و محترم بود. آن چپ های مهاجر را مقایسه کنید با چپ های مهاجر این سال ها در پیرامون تان که در صفحات رسانه ی معتبری مثل اخبار روز و در چنین وانفسایی یا از Sex می سرایند یا از Vagina و یا در مقام یک شاعر- فیلسوف معتبر، می شوند کاریکاتور ایرج میرزای اواخر دوران قاجار!
راستش از اعوجاج مواضع سیاسی جریان هایی که در خارج از کشور به نام چپ سخن می گویند می توان حدس زد که از عهده ی آن بیست درصد باقی مانده که مجال و فرصت گفت و گو و مفاهمه ی تشکیلاتی دارند، چندان نفسی گرم نشود! پس، این همه هیاهو که می شنویم صدای همان هشتاددرصدی است که اگر چه به نام چپ سخن می گویند اما چپ را نمایندگی نمی کنند! فرقه هایی پراکنده که به اعتباری رنج و دردی در کارنامه، حالا در فرنگ دستشان به دم گاوی بند شده و سربازان و افسران ناتو را از مهندس موسوی و سید محمد خاتمی عزیزتر می دارند!

دوم :
متاسفم، اما از زمستان سال ٨۷ که "جنبش سبز" با آمدن مهندس موسوی، برآمد تا همین امروز، بساری از"ما" چپ ها، کمتر از اقتدارگرایان و مرتجعان به فرایند تکوین دمکراسی جامعه ایران لطمه نزده ایم. این درد را به کجا باید برد که بسیاری از "ما"، عمری منتظر فرصت های تاریخی می مانیم تا آموزه های خود را برای پیشرفت و ترقی مردم ایران به کار گیریم اما در گرماگرم واقعه ای تاریخی که یا انقلاب بهمن ۵۷ است یا جنبش دوم خرداد ۷۶ و یا جنبش سبز این سال ها، یا نقش چرخ پنجم را ایفا می کنیم یا نقش ترمز را! لازم نیست که مثل "آنها" باشیم و برای مماتعت از "گفت و گو"ی مردم با هم و با رهبران، در خیابان های تهران با کله توی شکم هم برویم که "بحث بعد از مرگ شاه". در همین یکی دو سال اخیر با گرفتن یقه ی مهندس موسوی که "همراهی بعد از تعیین تکلیف قتل های ۶۷" همان رفتار را تکرار کرده ایم! خدمت به واپسگرایان!

در پرسش های ریز پرسش ٣ آورده اید: "آیا برای سامان یابی چپ در داخل کشور، باید منتظر از بین رفتن استبداد جمهوری اسلامی ماند؟" به نظر نمی رسد که این پرسش دارای اشکالی ساختاری باشد و مثلا منظورتان "از بین رفتن جمهوری اسلامی" بوده و به سهو "از بین رفتن استبداد جمهوری اسلامی" آورده باشید. اگر دریافت من درست باشد، تمام این رویکرد شما (در هردو مقاله تان) را ماهیتا "اصلاح طلبانه" ارزیابی می کنم درهمان معنا که همراهان شاخص راه سبز امید، از جمله آقای خاتمی و مهندس موسوی باور دارند و وعده میدهند که هدف جنبش سبزاز بین بردن "استبداد" جمهوری اسلامی است نه جمهوری اسلامی. در این رویکرد، پاسخ من به این پرسش، "بله" است. ایجاد یا احیای تشکیلات چپ بدون حداقلی از فضای سیاسی امن نه لازم است، نه ممکن و نه مفید. نمیتوان آن اندک منابع گرانقدرمادی و غیرمادی چپ را در چنین فضایی مورد تهدید آقایان قرارداد. اگر در همین شرایط عینی موجود، راهکارهای درست به کارگرفته و جنبش سبز، پیروز شود، آن شرایط لازم برای برآمد تشکیلات چپ هم فراهم خواهم آمد. برای نیل به حداقلی از تفاهم در میان چپ، هنوز راه درازی در پیش است. گفت و گو و مفاهمه با مردم و نمایندگان دیگر نیروهای اجتماعی در گرو توفیق نسبی این پروژه همین است.

آخر: اگر درخوانندگان محترم این متن، مخاطبانی هستند که می توانند "گفت و گو" در مورد دیگر پرسش های آقای فرهادی عزیز را در چارچوب "همین رویکرد" ادامه دهند ، ممنون می شوم که این کار بکنند و "صدای زنگی از کاروانی – ۲" از من نباشد و توسط دوست دیگری نوشته شود. آنگاه من هم می توانم "گفت وگو" را درمورد دیگر پرسش ها ادامه دهم و... شاید این "پاس کاری" در یک کار تیمی خوب به گلی زیبا منجر شود.

نامی شاکری – ۱۹/آذر/۹۰ – تهران

نقل از> اخبار روز

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد