logo





حمله به سفارت انگلیس، علل و پیامد ها

پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۰ - ۰۱ دسامبر ۲۰۱۱

محمد اعظمی

aazami2.jpg
باید به وضعیت خطرناک کنونی توجه نمود و برای رهیابی صفوفمان را فشرده کنیم. تا این حکومت برجاست مردم ما آسوده سر بر بالین نخواهند گذاشت. در لحظه و برای تعدیل فشار بر مردم ایران اهمیت دارد که اپوزیسیون ترقی خواه علیه تحریم اقتصادی و خطر جنگ متحدانه صدای خود را به گوش جهانیان برساند. باید بگوئیم که این حکومت با جان مردم ایران قمار می کند. بگوئیم که این تحریم های اقتصادی فشارش به دوش مردم می افتد و مخالفت خود را وسیعا تبلیغ کنیم. اما همزمان، فراموش نکنیم که تا این حکومت بر سرنوشت ما حاکم است، مشکلات تشدید می شوند.
ماجرای حمله به سفارت انگلیس که ظاهرا توسط تعدادی دانشجوی بسیجی صورت گرفت در شرایط کنونی مساله بسیار مهمی است که می تواند به نتایج زیانباری برای مردم ایران بیانجامد. این که حمله به سفارت انگلیس کار چه نیروئی بود، با چه هدفی انجام گرفت و چه نتایجی به بار خواهد آورد، موضوعی است که باید روی آن مکث نمود و بدان پاسخ گفت. می کوشم پیرامون این پرسش ها، نظرم را به کوتاهی بیان کنم:

حمله کار چه نیروئی بود؟ به این پرسش، پاسخ های متفاوتی داده می شود. مقامات رسمی حکومت می گویند این اقدام توسط دانشجویان بسیج و با حمایت مردم، به شکل خود جوش، صورت گرفته است. عده ای این اقدام را کار کل حکومت می دانند و جناح های حاکم را در این اقدام همدست می بینند و نظر دیگری هم وجود دارد که کل حکومت را پشت این حرکت نمی بیند. معتقد است که فرمان این حرکت از بیت خامنه ای با موافقت او و با پشتیبانی بخش مهمی از محافظه کاران حاکم صادر شده است. من فرض سوم را نزدیک به واقعیت می بینم. اینکه این اقدام به گروه های "خودسر" ربط داده می شود نیازی به رد آن وجود ندارد. می دانیم در جمهوری اسلامی، هیچ گروه خودسری وجود ندارد. همه گروه ها "سر" دارند. خودسرها هم تا کنون سرنخشان دست ولی فقیه بوده است. عکس ها و فیلم ها همه حاکی است که حمله به سفارت انگلیس ریر سایه ماموران انتظامی، که در حیطه نفوذ ولی فقیه است، انجام گرفت. در رابطه با نظر دوم، یعنی همدستی کل جریانات حاکم در ماجرای حمله به سفارت انگلیس نیز، موضع گیری وزارت امور خارجه این پاسخ را زیر سئوال می برد. در این رابطه خبرگزاری ها اعلام کردند که "وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از برخی رفتارهای غیر قابل قبول معدودی از معترضان که با وجود تلاش نیروی انتظامی و تقویت نیروهای حفاظت کننده از سفارت صورت پذیرفت، ابراز تاسف کرد و از مسئولان امر خواسته شده است تا اقدامات و بررسی های فوری و ضروری در این خصوص به عمل آورند." با توجه به این موضعگیری دولت، احتمالی که می توان با کمترین تردید از آن سخن گفت، فرض سوم است. یعنی کلید این حمله در بیت رهبری و با موافقت خامنه ای زده شده است. جناح احمدی نژاد و مشائی نه تنها موافق این اقدام نبوده اند، با آن نیز مخالفت داشته اند. بر اساس مجموعه اخبار رسانه ها، از این حرکت بخشی از محافظه کاران به ویژه نمایندگان مجلس، و افراد شاخص آن نظیر لاریجانی، علاالدین بروجردی و باهنر و رئیس قوه قضائیه و بخشی از سپاه و نشریاتی چون کیهان و .. دفاع کرده اند. این در حالی است که این خبر در نشریات طرفداران دولت چندان بازتابی نداشت. حتی روزنامه ایران در گزارش خود از این حمله با زبان حکومتیان انتقاد هم نمود. در آن گزارش آمده است: "در اين ميان برخي دانشجويان شركت كننده در اين تجمع در حالي كه با مقاومت كمرنگ نيروهاي انتظامي روبه‌رو بودند، از در سفارت انگليس بالا رفته و پرچم جمهوري اسلامي را بر روي ديوار سفارت برافراشته و پرچم انگليس را به آتش كشيدند. هم چنين برخي دانشجويان ديگر نيز سنگ و تخم مرغ به در و ديوارهاي سفارت پرتاب مي‌كردند. بر اساس گزارش‌ها پس از مقاومت محدود مأموران نيروي انتظامي مستقر در جلوي سفارت انگليس، حدود ۵۰ تن از دانشجويان معترض وارد سفارت شده و نشان سلطنتي دولت انگليس را از داخل سفارت اين كشور در تهران به بيرون ساختمان سفارت آوردند" می بینیم که در این گزارش"دانشجویان" سنگ پران معرفی شده و مقاومت نیروهای انتطامی، محدود و کمرنگ توصیف گردیده است. اما رئیس مجلس برخلاف اطلاعیه وزارت امور خارجه و نشریات وابسته به دولت، در مصاحبه با رسانه ها، از این حرکت دفاع نمود. دو روز پیش از این نیز، در مجلس، پس از مصوبه کاهش رابطه با انگلیس، مجلسیان کف به دهان شعار مرگ بر انگلیس سر دادند و لحظاتی فراموششان شد که در مجلس قانونگذاری نشسته اند. البته بد نیست بدانیم برخی از این مجلسیان، در حرکت "خودجوش" حمله به سفارت انگلیس، حضور داشته و فعالانه در سازماندهی این حرکت مشارکت کردند.

هدف از این حمله؟ وضعیت در داخل کشور بسیار حاد شده است. این روزها درگیری ها تا حد دستگیری و افشاگری های بی سابقه و دریدن همدیگر پیش رفته است. تا کنون رویاروئی دو طرف، به شکست یک جریان نیانجامیده است. هنوز احمدی نژاد حضور دارد و اظهار وجود می کند. به نظر می رسد با توجه به نفرت فزاینده ای که از دستگاه ولایت و شخص خامنه ای وجود دارد، جریان احمدی نژاد هم، سعی در این دارد که درگیری ها را حادتر و فاصله خود را با دستگاه ولایت و ولی فقیه، بیشتر نشان دهد. اخیرا با نزدیک شدن به انتخابات مجلس درگیری جناح ها اوج گرفته است. ماجرای دزدی سه هزار میلیاردی یکی از موضوعات دعواست. هر دو جناح از همدیگر اسنادی دارند که به محض زیاده روی، با اخطار جناح مقابل روبرو می شوند. گفته می شود سرنخ دزدی های هزاران میلیاردی نیز به بیت خامنه ای وصل است و این مساله، کار را برای تصفیه با همدیگر دشوار کرده است. احمدی نژاد اکنون مسئول برگزاری انتخابات است. پول هائی بین مردم توزیع کرده و مهره هائی را در عموم ارگان های اجرائی چیده است. حتی در سپاه نیز نیرو دارد و همین جناح مقابل را برای زدن او با ترس و تردید روبرو نموده است. مهم تر از همه این ها، احمدی نژاد در دور دوم کوشیده است صف خود را از "رهبر"جدا کند. در چارچوب این نگاه است که روی برخی از موضوعات با کل دستگاه ولایت مرزبندی می کند. روی حذف روحانیت و تاکید بر مساله ایرانیت در این دور کوبیده است. این جریان حتی به شکلی پای خود را از سرکوب ها پس کشیده و به برخورد تند جریان مقابل انتقاد می کند. از زبان جوانفکر می گوید: "اصلاح‌طلبان مرتکب اشتباهات بزرگی شدند و این اشتباهات را باید در جای خودش بررسی کرد، اما حاضر نیستیم به خاطر اشتباهاتشان سر اینها را ببرند و بگویند اینها شایسته هر برخوردی هستند! " آقای جوانفکر به روزنامه اعتماد در مورد نیروهای اصلاح طلبان گفته است که آن ها "بخشی از جامعه ما محسوب می‌شوند و حق حیات و حرف‌زدن دارند."

احمدی نژاد در رابطه با مناسبات با خارج نیز سعی کرده به عنوان کسی که خواهان عادی نمودن رابطه است خود را بنمایاند. در چنین شرایطی یکی از علل تسخیر سفارت انگلیس، می تواند بحرانی کردن فضای جامعه از سوی بیت رهبری، برای زدن حریف و یا به تسلیم کشاندن آن ها باشد. در واقع جناح مقابل با حمله به سفارت دولت را در موضع سختی قرار داده است. علت موضع محتاطانه وزارت امور خارجه احمدی نژاد، که فقط از این اتفاق اظهار تاسف نمود، هم این است که از سوئی می خواهد مخالفت خود را بیان کند، از سوی دیگر چون حریف را کاملا می شناسد، با احتیاط سخن گفته است تا به اتهام همکاری با انگلیس زیر ضرب نرود. در گذشته نیز حمله به سفارت آمریکا یکی از اهدافش زدن دولت موقت مهدی بازرگان بود. اساسا در شرایط تشدید اختلافات درونی جناح های حاکم، یکی از شگردهای حکومت متشنج کردن فضا و بحران سازی برای به تسلیم کشاندن حریف بوده است.

افزون بر این، مناسبات با جهان هم یکی دیگر از دلایل حمله به سفارت انگلیس بوده است. جمهوری اسلامی این روزها در زیر فشار شدید قرار گرفته است. تحریم ها علیه ایران، از تحریم هوشمند و یا هدفمند، شتابان، در حال فاصله گیری است. انگلیس و کانادا و فرانسه بانک مرکزی ایران را تحریم کرده اند، فرانسه ضمن بلوکه کردن دارایی ها، خواستار تحریم نفتی ایران هم شده است، آمریکایی ها هم موتور تشدید تحریم ها، هستند، بقیه اروپا و جهان صنعتی هم در حال پیوستن به آن ها هستند. روز پنج شنبه، وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا تحریم های جدیدی را تصویب کرده اند که تحریم ۱۴۱ شرکت و ۳۹ فرد دیگر از جمله آن هاست. در این نشست حتی تحریم نفت ایران مورد بحث بوده است. قرار است در آینده باز در باره ایران صحبت کنند. صدور قطعنامه در رابطه با طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا و نقض حقوق بشر در ایران، فشار بر جمهوری اسلامی را تشدید نموده است. به نظر می رسد یخشی از حکومت به خیال خود برای کاستن از فشار روی خود، برنامه حمله به سفارت را طراحی نمود تا پیش از پیشروی غرب به خیال خود، آن ها را از اتخاذ تصمیمات تندتر بترساند. بنابر این دستگاه ولایت از این حمله به سفارت، هم سد کردن راه تشدید تحریم ها را مدنظر داشته و هم به تسلیم کشاندن حریف را داخل دنبال نموده است.

نتایج این حمله؟ زود است در باره نتایج حمله به سفارت انگلیس نظر قطعی داد. اما فعلا با واکنش شورای امنیت و ۵ عضو اصلی آن مواجه شده ایم و همه این کشورها و برخی کشورهای بزرگ دیگر این عمل را محکوم کرده اند. انگلیس سفارت خود را بسته است و نروژ هم در حال حاضر سفارت خود را در ایران تعطیل کرده است. به نظر می رسد کشورهای اتحادیه اروپا نیز در این چارچوب ها اقداماتی انجام دهند. فرانسه و آلمان سفرای خود را برای رایزنی خواسته اند. و ایتالیا در حال تصمیم گیری برای بستن سفارت خود در تهران است. این احتمال که بیشتر کشورها سفیران خود را برای رایزنی فرا بخوانند، وجود دارد. این حمله موقعیت جمهوری اسلامی را در مناسبات جهانی ضعیف تر کرده و فشارها را بر این حکومت افزایش خواهد داد. یکی از اتهامات اصلی حکومت از نظر دیگر کشورهای جهان، غیرقابل اعتماد بودن رژیم بوده است. حتی برنامه اتمی جمهوری اسلامی را با این رفتارهای خارج از نرم سنجیده اند و با آن به مخالفت برخاسته اند و گرنه کشورهای دیگری نظیر پاکستان هم وجود داشت، که به دلایل دیگری اعتماد زیادی به او نداشتند، اما اتمی شدنش با چنین مشکلی مواجه نشد. به نظر می رسد حلقه تحریم ها به دور ایران تنگ تر می شود و فشار بر مردم افزایش می یابد. در حال حاضر نیز برخلاف گزافه گوئی های حکومتیان که اعلام نمودند تحریم ها هیچ اثری نداشته است فقط در بخش تولید ۵۰ در صد با تعطیلی کارخانه ها مواجه بوده ایم و نرخ تجارت که به واردات مربوط می شود ۵/۳ برابر شده است. این یعنی گرانی اجناس، پائین آمدن قدرت خرید و افزایش بیکاری.

وظیفه ما ؟ باید به وضعیت خطرناک کنونی توجه نمود و برای رهیابی صفوفمان را فشرده کنیم. تا این حکومت برجاست مردم ما آسوده سر بر بالین نخواهند گذاشت. در لحظه و برای تعدیل فشار بر مردم ایران اهمیت دارد که اپوزیسیون ترقی خواه علیه تحریم اقتصادی و خطر جنگ متحدانه صدای خود را به گوش جهانیان برساند. باید بگوئیم که این حکومت با جان مردم ایران قمار می کند. بگوئیم که این تحریم های اقتصادی فشارش به دوش مردم می افتد و مخالفت خود را وسیعا تبلیغ کنیم. اما همزمان، فراموش نکنیم که تا این حکومت بر سرنوشت ما حاکم است، مشکلات تشدید می شوند. از این رو ضروری است همه نیروهائی که برای استقرار دموکراسی به جای جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، بتوانند حول شعاری مشخص متحد و یکصدا شوند. این حکومت در بحران زیسته با بحران ادامه داده و در بحران تنفس می کند. باید شعار ملموسی را برای برآمد یک جنبش علیه حکومت و برای استقرار دموکراسی پیش کشید. اکنون شعار انتخابات آزاد حلقه ای است که هم بیشترین توافق داخلی و هم وسیعترین پشتیبانی جهانی را دارد. بکوشیم با طرح این شعار، همه اشکال مبارزه، از اعتصابات و تظاهرات گرفته تا هر نوع مخالفت و مقاومت و نافرمانی مدنی را با هدف برگزاری یک انتخابات آزاد خارج از کادر قانون اساسی جمهوری اسلامی به خدمت بگیریم.

۵ شنبه دهم آذر ۱۳۹۰ برابر یکم دسامبر ۲۰۱۱


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

حکومت ایران ؟!
رضا - ر.
2011-12-17 16:45:01
همه اینها دلالت دارد بر آنکه ،در ایران حکومتی وجود ندارد.مشتی آدمخوارودزد ودروغگو علنا به جان خود و آزادگان افتاده اندوبر مردم ستم میکنند ،میدانی !این جماعت فاقد سیستم عصبی است ، اگر رفتارِ کرکس قابلیت تحلیل دارد ،بلاهت این قوم هم تحلیل شدنی است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد