هم وطن گرامی آقای ايرانپور
از دريافت جواب شما ممنونم. خوشحالم که نگارش شما با روحيه سازندگی و تبادل نظر همراه بود. اميدوارم همه ما بتوانيم با همين روحيه با هم تبادل نظر داشته باشيم.برای پيروزی جنبش آزادی خواهانه مردم ايران نيازمنديم که تبادل نظری سازنده و در عين حال بی رودربايستی داشته باشيم. در همين ابتدا لازم می دانم توضيح بدهم که هيچ وابستگی سازمانی و تشکيلاتی ندارم. فکر می کنم اين وضعيت به من اجازه می دهد راحت تر بنويسم. با تجربه ای که از تشکیلات دارم و به سال ها پیش مربوط است، فکر می کنم تبادل نظر سازنده و مفيد در فضائی که وابستگی های تشکيلاتی مطرح نيستند بارورتر خواهند بود. اگر اشتباهی در استدلالم باشد مربوط به خودم هست و بدون هيچ نگرانی حاضر به پذيرش نظريه صحيح – يا صحيح تر – خواهم بود
بعد از اين مقدمه به اصل مطلب برمی گردم.فکر می کنم قبول داشته باشيد که خواسته های جنبش کرد، نيازهای اين جنبش ،هم در چارچوب جنبش کرد و هم به مثابه بخش مهم و حياتی ای از جنبش آزادی خواهانه مردم ايران، رامی توان از زوايای مختلفی به بحث گذاشت ولی می خواهم در حد استطاعتم به اصلی ترين نکته در بحث کنونی شما بپردازم.
شما می گوئيد آقای سيادت، هموطن گرامیام، قدری انصاف داشته باشيد: آخر کی من از آمريکا دعوت کردهام در ايران دخالت نظامی کند؟! حق نبود که شما برای مستند ساختن ادعايتان نقل قولی ناقابل از بنده بياوريد؟!
راستش کمابيش تعجب کردم که اين سئوال را مطرح می کنيد. فکر می کنم نکته محوری طرح شما دقيقا همين درخواست برای دخالت نظامی است. شما می گوئيد
بحث حزب دمکرات کردستان اين است که چرا يک منطقهی حفاظتی برای درامانماندن از حملات هوايی کشورهای منطقه برای کردستان ايجاد نمیکنند،
نمی دانم چطور می توانيد اين بحث محوری را در يک صفحه بگنجانيد و در همان صفحه بگوئيد من از امريکا دعوت نکرده ام که در ايران دخالت نظامی کند.
به نظر من اين بحث ، از هر کجا که باشد، از حزب دموکرات کردستان و يا از هر منبع ديگر، دقيقا به معنای دعوت امريکا برای حمله نظامی به ايران است. فکر نمی کنم سابقه تاريخی اين مقوله را نمی دانيد. راستی اگر شما (يا حزب دموکرات کردستان) از اين تاريخچه خبر نداشته باشيد چگونه ايننچنين طرح سرنوشت سازی را عنوان می کنيد؟ بگذاريد اين سابقه را با هم بررسی کنيم.
بحث ايجاد منطقه ی حفاظتی برای در امان ماندن از حملات هوايی هميشه در حالت جنگ خارجی يا داخلی قابل طرح است. اين بحث دو بار برای عراق عنوان شد و مناطق حفاظتی ای در کردستان (شمال عراق) و در خطه جنوبی عراق را در بر می گرفت. در هر دو مورد اين طرح ها بعد از جنگ، بعد از شکستن کامل نيروی نظامی عراق عنوان شدند. مورد ديگری که از اين طرح استفاده شد در زمان اعتراض و شورش بن غازی در ليبی بود. اولين اقدام بعد از تصميم برای اجرای اين طرح اين بود که همه امکانات دفاع هوائی ليبی، شامل سيستمهای رديابی هوائی و رادار، پايگاههای موشکی ضد هوائی و توپخانه ضد هوائی ليبی را از بين ببرند.
منطق کار بسيار روشن است. برای اينکه جلوی پرواز هواپيماهای ليبی را بگيرند بايد مطمئن می بودند که هواپيماهای خودشان در معرض خطر قرار نمی گيرند. توجه کنيد که اولين قدم برای به اجرا درآوردن منطقه حفاظتی شروع جنگ است. در عراق بعد از آن که جنگ تمام شد، زمانی که ارتش صدام کاملا شکست خورده بود و قادر به مقاومتی نبود اين کار را کردند و در ليبی با اتخاذ اين سياست به ليبی اعلام جنگ دادند. نمی شود اينگونه طرحی را پيش کشيد و انتظار داشت که خون و خونريزی به راه نيافتد.
درخواست ايجاد منطقه حفاظتی هيچ معنائی به جز درخواست دخالت نظامی ندارد. بعضی ها اين درخواست را خيلی صاف و ساده عنوان می کنند ولی طرح ايجاد منطقه حفاظتی دقيقا همين درخواست را در يک لفافه نرمتر می پوشاند. فکر می کنم اين موضوع روشنتر از آن باشد که نياز به تاييد و تاکيدی داشته باشد ولی، محض احتياط، از شما خواهش می کنم که اگر راهی داريد که بدون حمله نظامی بشود منطقه حفاظتی ای را به اجرا گذاشت لطفا برای ما هم توضيح بدهيد.
روشن است که جنايتهای رژيم جمهوری اسلامی در کردستان مرتکب شده وحشيانه و دردناک بوده اند. باز هم، به نظر من، روشن است که جنايات بيشتر و دردناکتری در کردستان ترکيه رخ داده اند. منطقا هر انسان آزادی خواهی مايل است اين جنايات خاتمه بيابند. بحث کنونی بر سر فراموش کردن و ناديده انگاشتن اين جنايات نيست بلکه بحث بر سر استراتژی ای است که می تواندرفع اين جنايات را با کمترين درد و رنج برای کردهای ايران و ترکيه حاصل کند. طرحی که می خواهد از طريق درخواست برای منطقه حفاظتی به جلو برود استراتژی دعوت امريکا برای حمله به ايران را برداشته است و فراموش می کند که حمله نظامی برای همه مردم ايران – منجمله کردهای ايران – فاجعه بار خواهد بود.
فکر می کنم شما با نيم نگاهی به وقايع کردستان عراق مايل هستيد همان تجربه عراق را تکرار کنيد. فکر می کنم شما انتظار داريد که همان تجربه قابل تکرار باشد. به نظر من اينچنين انتظاری غير واقع بينانه است.می خواهيد ، درست مثل عراق، منطقه حفاظتی ای اعلام شده و به اجرا گذاشته شود و البته انتظار داريد که به همان شکل عراق نوعی استقلال دوفاکتو بدست آيد. اما اين نگرش فقط نيم نگاهی به وقايع دارد و چارچوب تاريخی و ژئوپولتيک وقايع دو دهه اخير را فراموش کرده است.
در دورانی که آقای بوش – نئوکانهای امريکا - فکر می کردند که شوروی از هم پاشيده و بنابراين از آن به بعد امريکائيها آقای دنيا خواهند بود ، امريکا به اقداماتی دست می زد که حساب نشده بودند و امريکا هنوز هم تاوان آنها را پس می دهد. منجمله اين اقدامات برنامه سرنگونی صدام بود . امريکا اميدوار بود که با روی کار آوردن آقای چلبی ، يا امثالهم، يک رهبری سر سپرده دست و پا کنند که عراق را دو دستی تقديم آنها کند. در اين چارچوب امريکا می خواست از اختلافات قومی عراق استفاده کند و برقراری منطقه حفاظتی بخشی از برنامه امريکا برای تضعيف دولت عراق بود. آمال و آروزی کردهای عراق مسئله امريکا نبوده (و هنوز هم نيست) مسئله مورد علاقه آنها استفاده از کردها برای صاف کردن جاده سرنگونی صدام بود. توجه کنيد که حتی در اوج همکاری و همراهی با کردستان عراق دولت امريکا اجازه اعلام استقلال را نمی داد. کردها ی عراق توانستند از اين موقعيت استفاده کنند و اگر بتوانند سياستهای خود را با توجه به حساسيتهای منطقه ، بازهم به صورتی ارام و در چارچوب واقعيت پيش ببرند، وضعيت زندگی کردهای عراق را باز هم بهبود بخشند. برای آنها، برای کردهای عراق، آرزوی سلامت و موفقيت باز هم بيشتر در راهی که می روند دارم. با تمام اينها بايد محدوديتهای وضعيت را درک کنيم.
شايد حساس ترين بخش از سرزمينهای کردستان بخش کردستان در ترکيه باشد. ترکيه هرگز حاضر به سازش با کردستان مستقل نبوده و ، تا زمانی که تغييرات اساسی ای در منطقه اتفاق نيافتاده، نمی شود انتظار داشت که آنها بدون شکست در يک جنگ خونين حاضر به وجود دولت مستقل کرد در همسايگی خود باشند. توجه کنيد که امريکا – عليرغم اعمال منطقه حفاظتی برای کردهای عراق – اين حفاظت را صرفا عليه ارتش عراق واجب می دانست و با حملات نظامی ترکها – منجمله بمباران هوائی مناطق کردنشين عراق - هرگز مقابله نکرده است.
از اين زاويه بايد گفت هر استراتژی ای که بخواهد از طريق تکرار وقايع عراق به آزادی کردها برسد به احتمال بسيار زياد برای کردهای منطقه، برای همه آنها چيزی بيش از آزمايشی دردناک و پرهزينه، به هزينه مردم تمام منطقه مخصوصا کردها ، به بار نخواهد آورد. بحث بر سر شيوه مبارزه در ايران (و ديگر کشورهای منطقه) موضوع مستقل ديگری است که بايد به جای خود بررسی شود. فکر می کنم راه ما برای آزادی ايران می تواند و بايد راهی مسالمت آميز باشد. ولی جدا از اين بحث، حتی اگر شيوه مبارزه قهرآميز را هم درست می ديديم، در شرايط کنونی خاورميانه،نمی توان به کمک نظامی امريکا برای آزادی دل ببنديم. به نظر من برنامه ای که بخواهد به کمک ارتشهای خارجی به آزدی دست بيابد مضر است، به صورت ظاهر ميان بر است وراه را کوتاه می کند ولی در واقعيت سرابی است که به درد و رنج بيشتر می انجامد.
بالاخره توجه کنيد که امريکا به نقش محوری ترکيه در منطقه اميد دارد و اگر کار به خط کشی برسد و بخواهد يک طرف را به طرف ديگر ترجيح دهد فکر نمی کنم دوستی کردها را به قيمت دشمنی با ترکيه خريدار باشد.
به باور من ، راهی که منطقا می تواند برای مردم کرد در منطقه و برای مردم کرد در ايران به سوی آزادی بيشتر باشد و به سمت همان چشم اندازی حرکت کند که قاسملو ترسيم کرده بود راهی است که از طريق رسيدن به دموکراسی بيشتر در تمام کشورهای منطقه ميسر می شود. تنها در آن چارچوب است که می توان به گونه ای واقع بينانه انتظار داشت فرصتهای مناسب برای همسوئی و همگرائی کردهای منطقه فراهم شود. در اين چارچوب، کليشه نيست اگر بگوئيم برآوردن آرزوهای کردهای منطقه از راستای مبارزه ودستيابی به آزادی و دموکراسی در تمام منطقه ممکن و ميسر می شود.
مجيد سيادت
9 آبان 1390
بالاخره کردها حق دارند خواهان برخورداری از حمايت جامعه ی جهانی گردند يا نه
http//asre-nou.net/php/view.php?objnr=17523