logo





نُت های آبی

جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰ - ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱

شهلا بهاردوست

Shahla
"دو" مثل پاها، دستهای ما
با ما اینجا، آنجا، در دورها
در لابلای هجومی خلوت، چه لرز، چه تب کرده اند.

"ر ِ" مثل راه
در تکنوازی خیال، با خوابهای نبوده استوار
در آشفتگی ها همیشه گم بوده اند .

"می" مثل میزی در کافه ی بالزاک
جایی که بی قاعده تو را در شعر من جا می دهد
وقتی که قهوه را تلخ می نوشم.

"فا" مثل فالگیر ِ شهر که هر روز حبابش می شکست
وقتی بوسه های ما را در بلورهای آفتاب می شمرد.

"سُل" مثل سلطه، در نگاهی مشکوک، خنده ای مرموز
دستی که گلوی تو را هی می فشارد.

"لا" مثل لافهای غربت، پشت حروفی بی ربط
مدام دست به گریبان، با سوالی مجهول می شوند.

"سی" مثل سیگاری که در انتهای ما دود شد
در سرگیجه ی دالانهای دراز پیچ شد
حرفهای بیشمار را کسی نگفت.

حالا کنار این همه باز نت های خواستن آبی می شوند
با شبنمی که آفتاب را به انتظار نشسته
با پرنده ای که از دیوارهای سست پر کشیده
تا باز وقاحت را ببخشد
تا یکی از عادتها دور شود
تا دهانش را بشوید
بعد آرام از خودش بپرسد:
چرا شعر شاعر گاه خاموشیست!؟
چرا با این همه کفش، او پابرهنه رفتن را دوست دارد!؟


هامبورگ، 21 اکتبر 2011
از مجموعه ی: نُت های آبی



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد