logo





خندیدن در اشک

دوشنبه ۲ آبان ۱۳۹۰ - ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱

یوسف صدیق (گیلراد)

بر‌آشفته. فروزان در خویش.
گریزان از خیابانی به خیابانی دیگر
و ناگهان
کمی مانده به تاریکی‌
به روشنایی تو رسیدن.
نگاهت، شاید آبی‌ شاید سیاه.
می‌ پرسی: از چیست التهاب نفس‌هایت؟
می‌گویم: از بلبشوی اشک آورها می‌‌آیم...
از نیویورک، از مادرید، از لندن
و چشم چپ‌ام، شدید می‌‌سوزد.
طنزی در صدایت:
سرمایه، کاری به راست ندارد !
می‌ خندم و نمی گویم:
چشم راست‌ام
در زندان‌های خاورمیانه جامانده !

مهر ۱۳۹۰


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

سپاس
یوسف صدیق (گیلراد)
2011-10-25 04:37:58
سپاسگزارم شاعر جان.

نضر
عباس گلستانی
2011-10-24 10:39:07
زیبا مثل همیشه

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد