logo





هنوز می توان امیدوار بود!

جمعه ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱

فرهاد یزدی

گفتگوی تلاش با فرهاد يزدی
رژیم به اندازه ای اعتبار خود و در نتیجه قدرت مانور را از دست داده که هر گامی که بر می دارد به زیان خودش تمام می شود.

تلاش ـ برنامه عمليات تروريستی عليه سفير عربستان سعودی در ايالات متحده آمريکا توسط چند تن ايرانی تبار، از نظر خبری ابعاد گسترده‌ای يافت، اما اطلاعات دقيقی از ماهيت و قصد و منابع اصلی حامی و طراح آن وجود ندارد. در موضع گيری مشترک و رسمی آمريکا و عربستان رژيم اسلامی مسئول شناخته و به زيرپا گذاشتن قوانين وشکستن مرزهای بين‌المللی متهم شده است. کدام رژيم؟ يا بهتر است بگوئيم کدام بخش از رژيم پاره پاره و برای رسيدن به کدام هدف؟

فرهاد يزدی : با در نظر گرفتن موقعیت وخیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور و در حالی که در جبهه های گوناگون درگیر است، به نظر نمی رسد کل رژیم به دنبال ایجاد جنجال جدید بیهوده و افزودن بر مشکلات خود باشد. این طرح اگر هم به موفقیت می‌رسید برای رژیم هيچ سودی به همراه نمی آورد و اگر شکست می خورد (چنانکه خورده است) هزینه ای سنگین به همراه می آورد. از آنجا که این طرح تروریستی قرار بود در خاک آمریکا علیه عربستان عملی گردد، و اگر آمریکا بتواند این اتهام را ثابت کند، دارای این اختیار خواهد بود که به خاک ایران حمله نماید، همان طور که در مورد افغانستان اتفاق افتاد. کشور دیگر ذینفع در این توطئه عربستان سعودی است که این واقعه (در صورت تائید) می تواند روابط به شدت تیره جاری ميان اين کشور و جمهوری اسلامی را به مرحله خطرناکی بکشاند. هزینه های سنگین چنین اقدامی روشن است. در هر صورت در تراز سود و زیان این طرح، حتا درصورت موفقیت، نمی توان دستاورد قابل ملاحظه ای برای کل رژیم – که منافع خود را در بالاترین اولویت قرار می دهد –تصور نمود.

اما بعيد نيست، بخشی از مراکز قدرت در ایران که دست یابی خود به قدرت را درسایه نه آرامش بلکه تنش در کشور می بینند به دنبال چنين طرح‌هائی باشند. با توجه به ظواهر امر؛ يعنی در نظر گرفتن طراحان این توطئه با همراهی و دخالت مافیای مواد مخدر مکزیک ـ گروه زتا (حجم مالی ناشی از عملیات قاچاق توسط این گروه حدود 40 میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود) که سپاه هیچ گونه اعتمادی و از آن مهم‌تر هيچ کنترلی بر آنان نمی‌توانسته داشته باشد و امکان لو رفتن این طرح را بسیار بالا می دانستند، بنابر اين بايد پذيرفت که هدف اصلی افزایش تنش در روابط خارجی ایران بوده و نه اجرای طرح. در کنار اين احتمال، همچنين نمی توان امکان دخالت دیگر قدرت های منطقه و گروه های افراطی ضد ایرانی و ضد شیعی فعال در منطقه را در این طرح نادیده گرفت، هرچند مدارک به دست آمده در ظاهر به زیان ایران حکایت می کنند.

تحولات در کشورهای عرب منطقه و به ویژه سوریه که شکست همه جانبه ی سیاست نظام در منطقه را به همراه آورد، تا کنون به ایجاد یک جبهه ی ضد ایرانی با همراهی تمامی کشورهای عرب منطقه، اسراییل، غرب و همراهی ضمنی پاکستان، ياری رسانده است که هر روز به سختی آن افزوده می‌شود. جنجال اخیر يعنی اتهام جمهوری اسلامی به طرح توطئه ی عليه سفیر عربستان در آمریکا حلقه محاصره بر ایران را تنگ تر خواهد کرد. این جنجال و مساله سه جزیره متعلق به ایران در خلیج فارس و فشار بر شیعیان عربستان سعودی، بحرین و سوریه (چه براثر سقوط و چه بر اثر تضعیف حکومت علوی آن کشور)، ابعاد گسترده تری خواهد یافت. نیروهای نظامی اعراب که با سرمایه و زرادخانه ی عربستان، کویت، قطر، امارات متحده و حضور پرتوان نظامی غرب، امکان برخورد نظامی میان ایران و کشورهای عرب خلیج فارس را، که هنوز احتمالی ضعيف است ـ به امکانی جدی در آینده، بدل خواهد کرد. همچنین امکان تحریم خرید نفت از ایران ـ هم اکنون تحریم بانک مرکزی که در صورت اجرا پرداخت پول نفت به ایران با مشگل جدی روبرو خواهد شد، مطرح است و با تعهد به پرکردن خلایی که در اثر جلوگيری از فروش نفت ايران ایجاد می شود، وسیله ی اعراب (که عراق را نیز در بر می گیرد) بسیار امکان پذیر خواهد بود. تحریم بانک مرکزی و یا خرید نفت ایران با در نظر گرفتن وابستگی کامل ایران به این درآمد، فلج کننده خواهد بود. در صورت شکل گیری چنین تحولی، روسیه و به ویژه چین از جبهه گیری مستقیم در برابر اعراب به احتمال قوی پرهيز خواهند کرد. به سخن دیگر، جهان ضد جمهوری اسلامی، در آینده می تواند از دوگزینه ی نظامی و تحریم خرید نفت به طور کامل علیه ایران بهره گيرند. و این به سود تنش خواهان در ایران و در دیگر کشورها خواهد بود.

تلاش ـ از زمان نطق احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل که شما آن را از قبل ديکته شده قلمداد کرديد، و بازگشت وی ظاهراً اندکی امواج بلند درگيری‌های فروکش کرده بود. در برخی از تحليل‌ها گفته می‌شود که اين برنامه تروريستی در اصل ادامه جنگ قدرت و برای برهم ريختن برنامه های احمدی‌نژاد برای برقراری رابطه با آمريکا بوده است. اگر چنين باشد، پس سياست عقب نشينی سپاه به قصد کاستن از شدت بحران‌های خارجی بر ايران چه شد؟

فرهاد يزدی : چرخش سریع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از چند ماه پیش تا کنون مشهود است. سیاست ضد آمریکایی که از روز نخست انقلاب تا کنون ادامه داشت ـ به جز زمانی کوتاه در دوره خاتمی ـ تا اندازه ای فروکش کرده بود. حتا احمدی نژاد سخن از برقراری روابط به میان آورد که با واکنش منفی آشکار از سوی سرآمدان رژیم روبرو نگردید. سیاست کمک مستقیم و حمایت دایمی از رژیم در حال سقوط سوریه تا اندازه زیادی کند شده بود. گام هايی برای کاستن از تنش میان نظام اسلامی و تمامی اعراب خلیج فارس به صورت ملاقات وزیر خارجه با نمایندگان عربستان و بحرین برداشته شد. سخنان محمود عباس در سازمان ملل، تنها با اظهار نظر مخالف "رهبر" روبرو گردید که چندان دور از انتظار نبود، جدی هم گرفته نشد. واکنش در برابر اعلان ترکیه برای استقرار ایستگاه های رادار ناتو در خاک آن کشور که تا انداز‌ی زیادی از توان غافلگیری موشکی ایران بر علیه اسرائیل می کاهد، سخت ملایم بود. همچنین در برابر بدل شدن ترکیه با اسلام مسالمت جويانه با عناصری از آزادی های دمکراتیک (گرچه نه برای همه مانند کردها، دستکم برای ترک ها) و عواملی از رواداری سکولار همراه با رونق اقتصادی در داخل کشور و سیاست هواداری از "بهار عربی" به علاوه‌ی ایستادگی در برابر اسرائیل، آن کشور را به قدرت نخست در خاورمیانه تبدیل کرده است، واکنش تندی را در ايران به همراه نیاورد.

این جنجال جدید، بدون تردید، براین تحولات اثر منفی خواهد داشت. می توان ادعا کرد که طراحان این عملیات چه از داخل ایران و چه از خارج از کشور باشند، در محاسبات خود پیروز شده باشند. آمریکا و دیگر کشورهای غربی همراه با اعراب و اسرائیل، برخی با اکراه و برخی از روی اشتياق، نه تنها سیاست های تند ضد ایران را درپیش خواهند گرفت بلکه فشار و تهدید به عملیات نظامی را افزایش خواهند داد. هیچ کشوری نخواهد توانست در برابر اتهام تروریستی، از ایران حمایت کند. بالاترین موضعی که قادر به اتخاذ آن هستند، در انتظار ماندن تا روشن شدن کامل قضیه می باشد. همزمان به خاطر سابقه سپاه پاسداران و نظام اسلامی، تکذیب های پی در پی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران خریداران چندانی نداشته است.

تلاش ـ بازگرديم به جنگ قدرت داخل کشور! گفته می‌شود احمدی نژاد سعی پيگيری در حل مشکل با آمريکا دارد. به اين ترتيب، با توجه به مسئوليت "رهبر" و سپاه در سياست خارجی، آيا نزد افکار عمومی برنده اين جنگ از زاويه قصد تعديل و حتا حل بحران روابط ميان آمريکا و جمهوری اسلامی، احمدی‌نژاد نيست؟ آيا الترناتيو "سياست خارجی" امروز ايران "سياست" احمدی‌نژاد در نزديکی در خفا به آمريکاست؟

فرهاد يزدی : مشروعیت رژیم در ایران به اندازه ای از دست رفته است که هیچ یک از منابع قدرت در کانون رژیم نمی توانند، خود را نزد ملت برنده احساس کنند. رژیم به اندازه ای اعتبار خود و در نتیجه قدرت مانور را از دست داده که هر گامی که بر می دارد به زیان خودش تمام می شود. حتا در جنجال کنونی که امکان دست داشتن کانون رژیم در آن بسيار ضعیف به نظر می رسد، سابقه رژیم حکم به محکومیت آنان در این مورد را خواهد داد. رژیم و اجزا متشکله آن همگی از این جنجال ضعيف‌تر بيرون خواهند آمد. خاتمی به درستی اشاره کرده است که عواقب این جریان در هر حال به ضرر ملت ایران به صورت تشدید تحریم های فلج کننده، افزایش تهدید به حمله ی نظامی و بدون تردید تشویق فعالیت های تجزیه طلبانه خواهد بود، عواقبی که ملت آن را از چشم رژیم خواهد دید.

بدون امکان دسترسی به منابع داخل کشورقضاوت قطعی هرچند بسيار دشوار است، اما به نظر می رسد؛ گردش سریع در سیاست خارجی ایران، که بالا به آن اشاره شد، براثر کنار گذاردن رهبر و رئیس جمهور وسیله ی سپاه پاسداران، به عنوان قدرت برتر، عملی گردید. این تحول یعنی تبدیل سپاه به قدرت برتر (ولی به هیچ روی، هنوز نه به یگانه منبع قدرت) در نظام اسلامی، به ویژه پس از انتخابات 1388 شتاب گرفت. در این مدت، هر روز بر قدرت سپاه که حفظ نظام تنها به وجود آنان بستگی دارد، به هزینه ی "رهبر" و "رئیس جمهور" افزوده شده است. در حالی که جنگ قدرت در چند جبهه و به ویژه میان آن دو با یک دیگر در کانون نظام و همه ی کانون‌های قدرت حکومتی علیه ملت، همزمان در جریان بوده است. گردش اخیر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی از بحران آفرینی دایمی در منطقه به سود تلاش برای ایجاد آرامش نسبی، نتیجه ی خلع ید از "رهبر" و "رئیس جمهور" و در دست گرفتن هدایت آن وسیله ی سپاه بوده است. سپاه برآورد می کند که با وجود مخالفت اکثریت بزرگ ملت با نظام اسلامی، و با توجه به به شکست تلاش‌های دراز مدت رژيم وسپاه در منطقه آن هم با هزينه‌ای سنگين، به سود سوریه، حزب‌الله لبنان و درغزه حماس، که با تحولات در منطقه کاملاً آشکار گرديد و ضربات سختی به روحيه اين نيرو وارد ساخته است، ديگر توان تحمل ادامه تنش در منطقه و چنگ اندازی بيشتر بدان را ندارد. بر اثر این ضربات، اعتماد به نفس سپاه و رژیم به شدت آسیب دیده است. سپاه از روی اجبار ـ و با نگاه به سود خود ـ تلاش می کند از تنش در منطقه به کاهد.

تلاش ـ در صحنه‌ی نمايش ديگری از سياست خارجی کشور زير دست حکومت اسلامی، وزير امور خارجه "مورد قبول سپاه" به ستايش قدرت‌يابی ترکيه به عنوان رأس و رهبری مبارزه با غرب افتاده است. تملق وتمجيد از روی زبونی و نياز به ترکيه است يا ادامه‌ی خيال‌پروری برانگيختن "جهان اسلام" عليه غرب و عرض اندام، حتا اگر اين اندام به کس ديگر و منافع ملی ديگری تعلق داشته باشد؟

فرهاد يزدی : سیاست خارجی ایران، با وجود چرخش هنوز در قالب هایی که از مدت ها پیش ریخته شده، عمل می کند. رژیم هنوز نتوانسته ـ و تا مدت ها نیز نخواهد توانست ـ خود را از بندهایی که بر دست و پایش بسته شده رها کند. همان طور که اشاره فرمودید، یکی از این بندها خیال پروری جهان اسلام و رهبری آن است. پس از آزمایش نخستین بمب هسته ای پاکستان، آن هم در 60 کیلومتری مرز ایران، وزیر خارجه وقت جهت عرض تبریک "بمب هسته ای اسلامی" دوان دوان رهسپار اسلام آباد شد. بمبی که تهدید بالقوه قوی برای همسایگان و به ویژه ایران ثروتمند خواهد بود ـ نادانی و ناديده گرفتن منافع کشور و ملت تا کجا؟! اکنون نیز وزیر خارجه "مورد قبول سپاه" اظهار کرده که "ترکیه کشور قدرتمند و وارث امپراتوری عثمانی است که با نام اسلام در برابر غرب ایستاده است."!

ایران در شرایط امروزی به ترکیه نیاز فراوان دارد. یگانه مرز ایران با آرامش نسبی با ترکیه است. ترکیه امروز تنها روزنه رو به غرب باقی مانده برای نظام اسلامی است. ایران همچنین در مساله کردستان و کاستن از فشار آمریکا و اسرائیل در آن بخش از کشور به ترکیه نیازمند است. با گردش در سیاست خود نسبت به سوریه، یک عامل مهم تنش آفرین به نفع ترکیه کنار گذارده شد. به سخن دیگر نظام اسلامی با برآورد درست موقعیت ضعیف خود، تلاش کرده که مانعی در برابر منافع ملی ترکیه ایجاد نکند. اما چنین چاپلوسی مانند دیگر اعمال نظام اسلامی، بدعتی است که تنها از عهده آنان برمی آید و نشان از تناقضات حاکم بر رژیم است.

تلاش ـ بيرون از اختيار و خواست ملت ايران، سرنوشت کشور در دست کسانی است که حتا برای تسخير يک صحنه‌‌ی کوچک نمايش قدرت و کارشکنی در کار يکديگراز به خطر انداختن کشور پرهيز ندارند. تا وقتی اين رژيم هست، پرواز شاهين خطر از هرسو بر فراز ايران ادامه دارد. به دنبال چنين ماجراجوئی هائی، نخستين و طبيعی‌ترين آرزوئی که در قلب بسياری از ايرانيان بانگ برمی‌آورد، سرنگونی و برانداختن آن است. ملتی که در تعيين سرنوشت خود نقشی ندارد، در برابر بروز خطراتی اين چنين که هيچ سهمی در آن ها ندارد، برای دور کردن لحظه های خطر چه می‌تواند بکند؟

فرهاد يزدی : ملت ایران در قالب جنبش سبز هدف دمکراتیک و منش مسالمت آمیز خود را برگزيده و نشان داده است. در ایران و جهان این جنبش به عنوان گزیدار مثبت تثبیت شده‌ی جمهوری اسلامی که می تواند در راه ایجاد پایه های دمکراتیک، ترمیم آسیب های وارده بر همبستگی ملی، حل بسیاری از مسایل اقتصادی - اجتماعی ایران و برقراری ثبات در منطقه گام بردارد، شناخته شده است. این جنبش با تثبیت موقعیت خود و گسترش در جامعه ایران، موقعیت خود را قدرت بخشیده و هر روز گروه بزرگ تری از نیروهای مسلح و فرماندهان آنها را که یگانه محافظان رژیم حاضر می باشند، را جذب مواضع دمکراتیک خود خواهد کرد. سپاه پاسداران با سقوط رژیم های منطقه چاره‌ای ندارد جز اين که به این نتیجه برسد؛ زمان حکومت های خودکامه در این بخش از جهان نيز به سر آمده است. سپاه پاسداران، با ملاحظه ادامه ی جنگ قدرت در داخل و نتایج ناخواسته آن، مانند رو شدن اختلاس چند میلیارد دلاری، تورم شدید که با تزریق پرداخت نقدی یارانه ها به اقتصاد تورمی ایران، شدت بیش تری خواهد داد، تعطیلی تولید و افزایش بیکاری در کشور و دیگر مسایل غیر قابل حل، و مهمتر از همه شکاف عظيم ميان ملت از حکومت، چاره‌ای جز پذيرش ندارد که رژیم نجات پذیر نيست. همزمان سپاه پاسداران اين واقعيت ترديد ناپذير را مشاهده می‌کند؛ هر روز از تعداد افراد زیر فرمانش که برای بقای این رژیم واپس گرا آمادگی استفاده از زور در برابر ملت را داشته باشند، کاسته می شود. این تحولی است که در تونس و مصر شکل گرفت و در سوریه در حال شکل گرفتن است. همزمان، سپاه پاسداران خطر جنگ داخلی با امکان تجزیه ایران را زیر پوست خود احساس می کند.

هرچه رژیم اسلامی بر مقاومت خود در برابر خواسته های جنبش سبز می افزاید، خطر درگیری جنگ داخلی را افزایش داده و سرعت می بخشد. تحمل ملت هر روز کم تر و ترس از آینده ایران هر روز شدت بیش تری می‌گيرد. ملت از هر روز برای اقدام آماده تر می‌شود، زیرا به درستی احساس می کند که امنیت ایران با ادامه نظام اسلامی به فاجعه غیر قابل اجتناب نزدیک‌تر می شود. سخنگویان کنونی جنبش سبز که در بند خانگی بسر می برند، برای همیشه نخواهند توانست این نقش مسالمت آمیز را به عهده گیرند. سخنگویان آینده جنبش سبز، از میان افراد دربند در زندان های کشور خواهند بود: با نظرات تندتر و خواستار تغییرات سریع تر. تا زمان باقی است و تا هنگامی که هنوز امکان باقی است تا از برخورد مستقیم با مردم پرهیز شود، باید به خواسته های جنبش سبز برای انتخابات آزاد پاسخ داد و اين تنها راه نجات ایران است.

تلاش ـ ممکن است در برابر آرزوی فوق برخی به مواضع هشدار گونه دائمی چهره هائی در حاشيه و يا بيرون از حکومت اسلامی استناد کنند، مانند سخنان لاينقطع هاشمی رفسنجانی يا سخنان سيد محمد خاتمی که سايت‌های اصلاح‌طلبان در درج آنها کوتاهی نمی کنند. حتا ممکن است اين هشدارها بر دل برخی محافل ميانه‌روتر داخل سپاه نيز بنشيند، اما نفوذ واقعی چنين سخنانی تا کجا می‌تواند در لحظه نهائی خطر از ايران را دور کند؟

فرهاد يزدی : سخنان افراد نام برده که روزگاری در بالای هرم قدرت (البته در کنار دیگر کانون‌های قدرت) در ایران قرار داشتند، هنوز می تواند موثر باشد. سخنان خاتمی به ویژه در خارج از کشور در مقابله با تندروهای غرب، اعراب و شاید اسرائیل و خنثی کردن مواضع افراطی ضد ایرانی محافل خارجی هنوز تاثیر گذار است. تا این سخنان در ایران بازتاب دارد، امید به تحول دمکراتیک و مسالمت جو به طور کامل از دست نرفته است. با در نظر گرفتن درنده خویی رژیم و تصفیه ی بی رحمانه ی مخالفین و منتقدان از ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی، به گوش رسیدن این سخنان نشان می دهد ـ به ويژه برای جهانی که به دنبال گشودن يک جبهه آتش جديد نيست ـ مرکز قدرت بلامنازع در کانون رژیم ايران وجود ندارد و قدرت و چهره‌های چالشگر حيات و حضور دارند. همزمان این سخنان از پشتیبانی دستکم بخش قدرتمندی در سپاه برخوردار است. هنوز می توان امیدوار بود.

تلاش ـ آقای يزدی گرامی بی‌نهايت سپاسگزاريم

منبع: http://www.talashonline.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد