logo





نمیدانم که معیار واقعی دمکراسی چیست

سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰ - ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۱

رضا بایگان

bayegan.jpg
چند سال پیش درگاهنامه آرش که با همت و پشتکار پرویز قلیچ خانی این شیر مرد صحنه ورزش ایران چاپ می شود. پرسشی برای بخشی از بزرگان صحنه سیاست نیرو های خارج کشور مطرح کرده بود ،، نظر شما در مورد دمکراسی چیست ؟ ،، .

تمامی پرسش شوندگان به ریشه یابی این کلمه پرداخته بودند و از ریشه یابی به نتیجه ای در رفتارهای سیاسی واجتماعی خود را رسانیده بودند .

نکته قابل توجه اینکه من ندیدم که کسی برای خودش در برابر این کلمه ( یا با تعبیری بهتر این اسم معنا که فاقد ذات است ) تکلیفی مشخص کرده باشد .

راستی این کلمه که با هزار فرم مورد استفاده مثبت و منفی قرار میگیرد . چیست ؟؟

آیا باید در پی یافت ریشه آن در لغتنامه لاتین گشت و یا به جلدی از لغتنامه دهخدا یا دکتر معین مراجعه کرد؟ آیا باید رفتار فرد یا گروه و کشوری را سر مشق و معنا دهنده این لغت دانست؟

چه می خواهم را میدانم ، به کجا تکیه کردنم را نمیدانم .

باید تکلیف خودم را قبل از هر چیز در برابر رفتارها و برخوردها و نظرات سیاسی دوستانی که از روی مهر نظری به این نوشته دارند، روشن کنم ، از این بابت که خواننده را دچار مشکل سرگردانی فکری نسازم .

این صاحب قلم با هیچ حزب و دسته و گروه نه سر مهری از روی دلباختگی دارد و نه سر کین .

براین پایه واساس در برابر رفتارهای سیاسی اجتماعی افراد و گروه ها برداشت های شخصی خودم را دارم که هیچ ارزشی ورای این که ،‌ نظری شخصی ست ندارد.

چند روز پیش دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور کشور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سخن رانی داشت ، بخشی از نمایندگان کشور های عضو سازمان ملل درهنگام سخنرانی ایشان سالن را ترک کردند .

اینجاست که من درمعنای کاربردی کلمه دمکراسی دچار مشکل می شوم .

اول اینکه اگر این حضرات با شخص ایشان مشکل دارند، می توانند قبل از برنامه سخنرانی احمدی نژاد در سالن حاظر نشوند .

خروج ازسالن درهنگام سخنرانی مخالفت با فرد نیست بلکه از نظر رفتار شناسی معنای مخالفت با متن سخن رانی را می دهد .

خوب پس باید دید که ایشان چه گفتند که شما نه پسندید . مگر نه این است که ، هر حرف که گفته می شود قرار براین نیست که مورد پسند همه حاضران قرار گیرد .

شما کدام نطق را شنیده اید و کدام رفتار را دیده اید که صد در صد مورد پسند کل جامعه قرار گیرد .

هرحرفی وهر جمله ای می تواند مورد قبول و یا رد بخشی از شنوندگان قرارگیرد . این کاملاً طبیعی است و مشکلی هم درآن نیست . مشکل در شکل کاربرد امرمخالفت و رفتار دمکراتیک شنوندگان است. من نطق این فرد را چند بار گوش دادم .

اول اینکه خود ایشان باید چند بار همین سخنان را برای خودشان پخش کنند و از آن برای رفتارهای خودشان درس بگیرند. میدانیم که معمولاً این سخنرانی ها را کاتبین می نویسند و ایشان فقط آنرا از رو خواندند . پس چه بهتر که قبل از دیگران خود ایشان این نوشته را سرمشق خود کنند . و چه بهتر که چند بار مثل مشق عید ازروی آن پاک نویس کنند . بروایت ساده تر خود معلم اخلاق و رفتار خود شوند ، تا درس را نه در نوشتار ، بل درکردار بدیگران بدهند .

و اما بخش دیگری از نوشته ایشان که درمورد شخصیت های جهان بود . از نظر ادب در رفتار های اجتماعی کاری بدرست نیست . چرا که وقتی صحبت از رفتار دیگران می کنیم باید جایگاه معلم را داشت باشیم و نه سیاست مدار . که هیچ سیاست مداری در حال حاظر توان معلم اخلاق بودن را ندارد . چه رسد به شخص ایشان که بود و نبودشان دراین مقام جای حرف و تعریف بسیار دارد .

و اما آنچه در مورد سیاست کشور های بزرگ یا ابرقدرت ها گفتند . در واقع حرف دل خیلی هاست . واگر قرار باشد آرزویی در این زمینه داشته باشم ، آن این است که چرا این حرفها از زبان شخصیتی با ارزش تر از ایشان در این زمان در مجمع عمومی سازمان ملل جاری نشده است و شاید همین بخش از گفتار هم باشد که بدل خارج شوندگان از سالن ننشسته باشد .

من اهل عمل سیاسی نیستم ، ولی چشم دارم و گوش هم دارم ، خر هم که نیستم . بابا طرف راست میگه ، وقتی صحبت از حمله نظامی پیش می آید، در یک چشم بهم زدن ، هرچه بمب کهنه و نو دارند روسر ملک و ملت فرو میریزند .کور که نیستیم . اخبار را گوش بدید . ناتو داره لیبی رو شخم میزنه . این شخم چه نتیجه ای داره ، چی؟

دمکراسی ؟ واقعان دمکراسی . راستی ؟ حقیقت دارد که ، فرانسه ، انگلیس دلشان برای وجود دمکراسی در لیبی لک زده و تا این کشور دمکراسی برپا نشود ، خواب راحت به چشم آقایان سران فرانسه و انگلیس نخواهد رفت !

آره حتماً همینه ، باید مثل افغانستان خیلی دمکرات وار برایش رییس جمهوراز امریکا وارد کنند ویا مثل عراق رییس یک ایل را که جون بجونش کنی ایلی فکر می کنه رییس جمهور کنند .

بابا جان در لیبی بوی نفت به مشام می رسد و وقتی جنگه ، کار کار گلوله و تفنگه . پس بزرگان که کارخانه اسلحه سازی دارند باید که یه جایی محصولاتشان رو آزمایش کنند و بفروش برسانند . بین انگلیس و فرانسه که جنگ نیست . مردم متمدن این کشور ها باید که از گزند جنگ و خرابی و کشتاردور باشند، این بمب ها باید رو سر ما "عقب افتاده ها" خالی بشه تا یاد بگیریم زیر بمب چگونه دمکرات شویم .

لیبی شخم زده می شود، چون نفت دارد و پول نفت دار و اروپا به نفت و پول آن نیاز دارد، پس باید حالا حالاها نفت بفروشه و پولش رو پس بده ، تا که جای شخم رو آباد کنه .

باور کنید این آقایان سیاست مداران جهانی خوب و بدشون ( اگر خوبی پیدا بشه ) دوست دارند با کور پوکر بازی کنند .

به اخبار گوش بدید . چنان از این بمب ها تعریف میکنن که گویا قبل از بقتل رسوندن طرف ، مشخصاتش رو بررسی می کنه و اگر از دشمن بود ، کار رو تمام میکنه . باور ندارید همین فردا گوش بدید ببینید که رادیو تلویزیون جهان دمکراتیک غرب ، چه جوری جمله بندی می کنه و درست با کور پوکر بازی می کنه .

بابا گور بابای احمدی نژاد. که من تره هم برایش خورد نمی کنم ولی شورای امنیت سازمان ملل شده ستاد جنگ کشور های بزرگ و تجار و کارخانه داران بمب و موشک و تنها چیزی که توی این سازمان به نتیجه نمی رسه ،، امنیته ،،.

بابا جان امنیت با مهربانی و صلح و دوستی درست میشه نه با فرو کردن گلوله توی سینه ها که تداوم دهنده راه کینه هاست . ولی این از بخت بد مردمان ساده دل و ساده زیست جهان است که جهان چنین است ، چه باید کرد که در مهربانی سودی را که به استفاده بانک و بورس راه برد نهفته نیست .

میخوام یه قصه براتون بگم . روزی یه خانم آلمانی مهمان ما بود . وقتی صحبت از حضور نیروی نظامی آلمان در افغانستان شد ، ایشان گفتند که ما برای دمکراسی نیرو فرستادیم .

به ایشان گفتم تصور کنیم بهترین کیک برای شما کیک پنیر باشد ، من نصف شب بیام در خونه شما و با لگد در را باز کنم و بیام بالای سر شما و با تحکیم و خشم بگم ،، برای شما کیک پنیر آورده ام ،،. شما جواب مرا در برابر این رفتار چه خواهید داد ؟

صحبت از دمکراسی بود و کشور های دمکرات و مترقی ، دوستی از قول دیگر می گفت ،، دمکراسی چیز خوبی نیست ولی بهترین چیزیست که هست ،، .

این حرف بنوعی درسته ، یه مثال بدنیست . آخر هفته گذشته در برلین انتخابات بود. 60 در صد دارندگان حق رأی در انتخابات شرکت کردند .

این آمار خوبیه ،از دوره قبل سه تا چهار درصدی بیشتر شرکت کرده بودند . اون هم بخاطر حزب جدیدی که اسم خودشون رو دزدان دریایی گذاشته اند . حزبی که با دیگران تفاوت دارد و از کت وشلواررو کراوات خبری نیست و نوع دیگری ازسیاست روعرضه کرده و اندک شباهتی به سبز های بیست سی سال پیش دارند.

ببینید سوسیال دمکرات ها با همراهی سبز ها می توانند دولت محلی استان برلین رو تشکیل بدهند . با چیزی در حد ۵۱ تا ۵۲ درصد آرا . یعنی چیزی در حد ۳۱ تا ۳۲ در صد کل دارندگان حق رأی. بمعنای ساده تر این درصد کم برای صد در صد جامعه باید تعیین تکلیف کند . این کجایش معنی حکومت اکثریت را میدهد که دمکراسی باشد! و جالب اینکه ، موضوع عدم شرکت ۴۰ درصد در انتخابات موضوعی است که مورد بررسی و جستجو نیست .

چند هفته پیش در لندن جوانان شلوغ کردند . این که خرابکاری کردند کار خوبی نیست ، ولی چرا نرفتند و با آنها صحبت کنند که چرا این کار را کردند ؟ همه اش که جنون و دیوانگی نیست و یه جای کارعیب داره که برای بزرگان اهمیتی نداره .

این تفسیر و کاربرد دمکراسی در جهان متمدن است که به آن افتخار هم می کنند ، من را سرگردان .

من از احمدی نژاد دفاع نمی کنم . این کار من نیست . اگر چه بخشی از حرفهایش ارزش شنیدن داشت وای کاش فرد دیگری و صاحب اندک شخصیت بهتری، این حرف را در سازمان ملل می زد تا شنیدنی ترمی شد. ولی اجازه دارم که اعتراض کنم به اینکه ،، چرا دارید رسم بی ادبی راحاکم بر برخورد های اجتماعی می کنید آن هم درد مهم ترین سازمانی که امروز درجامعه بشری وجود دار،، .

سازمان ملل ( اگر واقعیت خودش را داشته باشد ومن هم بعنوان یک انسان ساکن روی زمین دارای حقی در آن داشته باشم ) قرار است جایگاه گفتن حرف های متضاد این و آن باشد . و گوش شنوای همه ،، .

راستی آخرش هم من نفهمیدم ،، دمکراسی ،، یعنی چه ؟
رضا بایگان
آلمان - 26 سپتامبر 2011

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد