logo





" در صافی ِ وجدان "

دوشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۰ - ۲۹ اوت ۲۰۱۱

جهانگیر صداقت فر

بگذار تا بر من خرده بگیرد ؛
بگذار
شلاق ِ نیش ِ سرزنش اش
بر مخمل ِ جانم آن زخم ِ عظیم را خال بکوبد ؛
بگذار بشکند از گزند ِ طعنه حبابِ غرورم را
چون آن که به کینً ضربه‌ی سنگٔ
نازک دل‌ ِ شیشه.....
من امّا تن نمی زنم از خواهش ِ خویشتن ِ خویش
و بر آنم که در کتابِ شعور ،
دیری است تا ز واژه‌ی " گناه "
مفهوم ِ تهمتِ " تقصیر "
مستفاد نیست.

***

هرگزم خطایی به تعمّد سر نزد در گذاره‌ی ناگزیر:
این است به صراحت،
باری،
رای ِ صافی ِ وجدان.

***

بگذار بر من خرده بگیرد پس
حریفِ بی‌ تمیز
و رسوایی‌ام را بگذار
کوس بکوبد به کوچه و بازار
هم مسلکِ عزیز!
نه‌-
هرگزم در گذاره‌ی ناگزیر
خطایی سر نزد به تعمّد.

********

تیبوران - ۳ اکتبر ۲۰۰۸
جهانگیر صداقت فر
jahangirs@aol.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد