logo





جستاری درباره ی مبارزه مسالمت آمیز- قهر- خشونت

چهار شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۷ ژوييه ۲۰۱۱

علی شاهنده

ali-shahandeh.jpg
با اوج گرفتن جنبشهای مسالمت آمیز ملی و مردمی علیه حکومت های استبدادی و موفقیت های چشمگیرآنها اعتباروحدود و ابعادومرزهای شیوه مسالمت آمیزمبارزه بویژه درمواجهه با سرکوبی ها وخشونتهای رژیم های حاکم ، درمعرض پرسش و پاسخهای گوناگون مثبت و منفی قرار گرفته است . مسلم است که گوناگونی نظریات ، ناشی از نبود معنی و مفهوم روشن آنها ست و لذا دست یافتن به تعریفی جامع و مانع ازآ نها نیازی مبرم است

هدف اصلی این نوشتار دستیابی به تعریف و بیان فشرده محتوای واژه « مسالمت آمیز » و مصداق آن در مبارزه است که بدان میپردازم و به مناسبت،ناگزیر، اشاره ای به « خشونت» دارم

1 – چنانکه آگاهیم درروزگاران گذشته نه حتاچندان دور ، « شاخ وشانه کشیدن » رسم بود و نشان دلیری وغیرت و بین طرفین اختلاف « شمشیر» داور بودواعتبار« برهان قاطع » داشت ( حتا درمبحث ظریف عشق ، چنانکه به گفته سعدی « چون دلارام میزند شمشیر/ سرببازیم ورخ نگردانیم » « دلارام » نیز شمشیر میکشید ) و بردباری وگرایش به حل مشکلها وگشودن گره هاازراه گفتگو و توافق و سازش و گذشت ( مسالمت ) ، دلیل ضعف وسست عنصری و ترس و بزدلی وحتا بی غیرتی شمرده می شد ، لذا باید :

ابتدا-ایده مبتنی برگزینش راه « مسالمت آمیز» درحل اختلاف ها را از زندان این سوابق ذهنی و پیشداوری ها ی بی اساس و بی پایه رها سازیم و به آبشخور و سرچشمه انسانی آن و مایه های تفکر و اندیشمندی آن نظر اندازیم و بیندیشیم .

سپس - تعریفی تا حدممکن فشرده و جامع و مانع از« مسالمت آمیز» به دست آوریم

2-. در ذهن و زبان جوامع بشری معمولا شیوه مبارزه با دشمن به گزینش بین یکی از دو شیوه صورت بندی شده است :« مسالمت آمیز» یا « قهر آمیز» و این صورت بندی با صورت بندی دیگری ، تصور مترادف بودن «خشونت » با « قهر» و« مسالمت » با « پرهیزاز قهر » ، به هم آمیخته و سوءتفاهم هائی بار آورده اند که ، به گمان و باورمن ، حاوی چند اشتباه است :

اشتباه نخست - قرار دادن شیوه « مسالمت آمیز» و« اعمال قهر » دردو مقوله و در تضادو تعارض با یکدیگر. درحالیکه آن دو در یک مقوله قرار دارند ، مبارزه مسا لمت آمیزگونه ای شیوه اصلی واصولی مبارزه است و« قهر»

درجه ای ازدرجات « شدت » آن ، به این معنی که «شدت » مبحثی دردرون مقوله « مبارزه مسالمت آمیز » است و توسل به «قهر» ورود به درجه ای ازدرجات « شدت » آنست .

مبارزه مسالمت آمیز مبارزه با وسایل مسالمت آمیز است نه گدائی صلح ونه آمادگی تسلیم . این شیوه مبارزه درمسیر حرکت خود درجات « شدت » متغیر دارد ، از ساده ترین اقدامات ازجمله پخش بیانیه حاوی اعلام خواستها وپیشنهادها ( مثلا تغییر رژیم ، تغییرقانون اساسی یا تغییرمواد و اصولی از آن، آزادی انتخابات و هر مورد خاص دیگر) ، تشکیل جلسات سخنرانی ، تظاهرات خیابانی ، اعتصاب ها ی محدود وم حلی تا اعتصابات سراسری و..... و سرانجام درصورتی که حکومت همه راه ها ی مسالمت آمیزرا ببندد ومبارزه برای باز گشائی آنها مواجه با سدهای سخت حکومت شود، مبارزه وارد مرحله « قهر » وخنثا وفلج کردن ابزار حمله و هجوم و مقاومت رژیم حاکم وخلع سلاح نیروی مسلح و مزدوران آن وسرانجام سرنگونی آن می شود. اگر« مبارزه مسالمت آمیز » چنین چشم اندازی نداشته باشد گرایش بدان بیجا و گزینش آن و آغاز کردن جنبش برپایه و اساس آن ، کاری بیهوده است ،( چنانکه برای رفع تجاوزمثلا تصرف عدوانی ، راه مسالمت آمیز مراجعه به مراجع قضائی است واگرمتجاوز در طی مراحل قانونی وحتا صدور حکم رفع تصرف نکرد ماموران قضائی حکم را باتوسل به قهر اجرامیکنند) ، منتها نه چگونگی مسیر حرکت جنبش ودرجات شتاب و شدت آن ونه چگونگی تدارک وسایل ورسیدن به مرحله قهر و نه همچنین احتمال شکست موقت جنبش به دلایل غیرقابل پیش بینی یا ارتکاب اشتباه ، قابل پیش گوئی است .

اشتباه دوم - قهربا خشونت دوتاست به این معنی که شیوه « مسالمت آمیز» مبارزه با بکاربردن « قهر» تبدیل به

« خشونت آمیز» نمیشود . تفاوت آنها ، همچنانکه تفاوت اجرای عدالت باانتقام ، کیفی وماهوی است . درحقیقت نه قهر خشونت است نه خشونت قهر. نه خشونت انقلاب است نه انقلاب خشونت و جنگ و قیام مسلحانه نیز خشونت نیست و هیچیک از آنها با خشونت ملازمه ندارند و اگردرضمن طی مسیر خود بدان دست زنند درحقیقت آنها را ازمعنای واقعی خود منحرف و تهی می کنند.

اشتباه سوم – به کاربردن « خشونت » آلترناتیو دیگری دربرابرشیوه«مبارزه مسالمت آمیز» نیست بلکه « خشونت » اساسا جائی و مقام واعتباری در رفتار و کردار آدمی و ازجمله جنبش و مبارزه ندارد.

اما «خشونت » خودچه تعریفی دارد؟ دراین باره توجه به نکاتی چند ضروری است :

الف - تعریف مشخص وحد و مرز معینی ندارد. به معنی زبری ( دربرابر نرمی ) فهرست بی شماری ازکردارهائی حاوی آزار و اذیت وشکنجه و واردآوردن صدمات جسمی و روانی رادربرمی گیرد

ب – – درفهرست « بزه ها » بزهی با نام و عنوان «خشونت» جائی ندارد مگر در مصادیق خاص آن با تعیین کیفر آن

پ – در کاتگوری کیفرها نیزجائی ندارد. کیفری به نام و عنوان« اعمال خشونت درباره بزهکار» وجود ندارد و هیچ متهمی به کیفر « تحمل خشونت» محکوم نمی شود . بلکه مصادیق آن با نام های مشخص منطبق با تعاریف قانونی وکیفرهای مشخص پیش بینی شده درباره آنها ، و رعایت « عوامل مخففه و عوامل مشدده » دردرجات« شدت وضعف » کیفر می بینند .

ت - به کاربردن خشونت ارادی و عامدانه است و با بار مسئولیت درمقوله بزهکاری است و قوانین کیفری باید با آن با کیفرمتناسب باعمل ارتکابی برخورد کنند

ث – آبشخورخشونت یا شخصی و برای به دست آوردن چیزی و امتیازی یا واکنش کینه توزانه و انتقام جویانه از ماجرائی است یا به مزدوری حکومت ها ی استبداد ی ، با هدف به اصطلاح ، زهر چشم گرفتن از مردم و ایجاد بیم وهراس در آنها و تحمیل سکوت وتسلیم دربرابر ستمگریها و بی عدالتی ها است.

ج – چه به انگیزه های شخصی و چه به مزدوری درهیچ حالتی و به هیچ بهانه و عنوانی و مسبوق به هیچ سابقه ای موجه و قابل دفاع نیست . بویژه برای پیشگیری از تاثیر گذاری خشونت بار احتمالی کینه توزی و انتقام گیری وت لافی جویانه است که درکشورهای مقید و متعهدبه رعایت حقوق بشر بر لزوم بیطرفی نهادها بویژه دادگستری و ماموران اجرای احکام آن تاکید شده است.

چ - در اجرای قرارها و احکام قضائی ، دربرابرمقاومت بزهکار،اعمال قهراز سوی ماموران خشونت نیست اما اعمال زجروشکنجه ( کینه توزی ، آزار، شکنجه و ضرب و جرح و توهین و ناسزا و از جمله محروم کردن زندانی از وسایل اولیه زندگی ، خوراک ، وسایل بهداشت و کتاب وکاغذ، هواخوری ، زندان انفرادی ، به زجر آمیختن حکم اعدام « زجر کش کردن »)، خشونتند ، و تحت عناوین مشخص ، بزه تلقی می شوند و مرتکبین درمعرض تحمل کیفرقانونی قرار می گیرند .

ه - حتا درکشورهائی که هنوز کیفر اعدام اعتبار قانونی دارد حکم اعدام نه در مقوله «خشونت » بلکه درمقوله « شدت » است . دراعتراض به یک حکم می گوئیم کیفر شدیدی یا خفیفی است درمقایسه دو کیفر می گوئیم این ازآن شدیتر یاخفیف تراست نه خشن تر و یا کمتر خشن. درقوانین کیفری معمولا برای کیفرهربزه حداقل وحد اکثری پیش بینی می شودکه به حسب چگونگی وقوع بزه و درنظر گرفتن عوامل مخففه و مشدده درجه شدت آن از« اخف مجازات » تا « اشد مجازات » نوسان دارد.

خ - مقابله باخشونت ( نه تنها نسبت به خود بلکه حتا نسبت به دیگران ) حق وحتا تکلیفی انسانی است منتها با اقدامات مدبرانه برای خنثا کردن امکانات عاملان خشونت و فلج کردن قدرت عمل آنان باچیرگی بر آنها حتا با قهر و زور اما نه صورت خشونت متقابل و معامله به مثل که در آن صورت خود مصداق خشونت و مردود است.

2011-07-07 استکهلم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد