logo





بازار اقتصادی انرژی ملی در حال از هم پاشيدگی است
و احمدی نژاد دست به سينه منتظر امام زمان نشسته است

سه شنبه ۳ دی ۱۳۸۷ - ۲۳ دسامبر ۲۰۰۸

بازاریاب

اشكال اصلی كه به دنبال فقدان برنامه ریزی ملی بوجود آمده و به بحران بین المللی مربوط می گردد، این است كه ایران فرآورده های نفتی مورد نیاز بازار انرژی خود را از خارج وارد می نماید. این امر كه ما به بنزین وارداتی وابستگی داریم باعث كمبود و كسری بودن بنزین میگردد كه ما آنرا بخوبی احساس مینمائیم. كمبود بنزین معمولی و بنزین سوپر باعث به وجود آمدن صف های طولانی، بازار سیاه و حتی تعطیل پمپ بنزین ها می گردد. علاوه بر این، كمبود بنزین جت باعث محدود شدن پروازهای داخلی می گردد. این كمبود به قدری شدید است كه وزارت نفت در حال گفتگو با هندوستان برای تأمین بنزین از این كشور می باشد تا بتواند از طریق تأمین بنزین هندی، موجودی و ذخیره استراتژیكی خود را تجدید نماید.
رئیس جمهور اخیرا گفته است كه بحران اقتصادی اخیردر جهان تقریباً هیچ اثری بر ایران نخواهد گذاشت چو كه تعامل وسیعی بین ایران و اقتصاد جهانی وجود ندارد. وی در ادامه سخنانش، ایران را بمانند باغ گلی در میان جهنم دانست. وی پا را از این نیز فراتر گذاشته و این گونه اظهار داشت كه ایران می تواند حتی با قیمت پنج دلار برای هر بشكه بسازد.

نهایت آرزوی ما هم همین است وآیا واقعیت همین است ولی متاسفانه اینطور نیست. محافل اقتصادی در دانشگاهها، بازار و عواملی كه در اداره اقتصاد انرژی در ایران و در صحنه بین المللی تخصص دارند با شنیدن این سخنان عوام فریبانه و توخالی، كه هیچ پایه و اساسی نداشته وهیچ آماری نیز از آن پشتیبانی نمی كنند، آنها آه سر داده و نمیدانند چگونه حقیقت را به اطلاع عموم ملت برسانند. لذا منظور ما از تدوین این مقاله دقیقاًَ همین مطلب است. به ادعای رئیس جمهور، اشخاصی كه ادعا دارند كه بحران اقتصاد جهانی بر ایران تأثیر گذار است، آنها كسانی كاملاً غیر حرفه ای بوده اند و در مورد مسائل اقتصادی كشورمان نادان هستند. علیرغم این گفته ها، هیچ كسی در این رژیم وجود ندارد كه بتواند آمار و آنالیزی كه در ادامه بعرضتان خواهد رسید را، رد وتكذیب نماید. بررسی داده های اقتصادی ثابت میكنند كه حقیقت درست بر عكس ادعا وسخنان رئیس جمهور است. با كمال تعجب بعرضتان میرسانم كه سختترین ضرر وارده به اقتصاد ملی در این روزها از بخش نفت ناشی میگردد كه این تكیه گاه اصلی بازار اقتصادی ایران میباشد. در این مورد، داده ها حاكی از بدترین نوع سهل انگاری، غفلت و قصور ملی میباشند. علیرغم سخنان رئیس جمهور كه: "اگر به جائی برسیم كه اصلا ً از ما نفت نخرند، ملت ایران می تواند خود را بدون نفت هم اداره كند"، واقعیت این است كه دولت شعورش را نداشته كه منابع درآمدی دیگری را بوجود آورده و آنها را توسعه ببخشد. بنابراین، در حال حاضر بخش عمده اقتصاد ما بر درآمد حاصله از صادرات نفت و فرآورده های آن استوار است و بحران اقتصادی بین المللی براین امر تأثیر سختی گذاشته و باعث سقوط شدید قیمت نفت شده كه این امر بنوبه خود باعث كاهش چشمگیر درآمد های كشور میگردد. در مورد رسیدن به توازن بودجه ودر مورد قیمت هر بشكه نفتی كه به نیاز ونفع ما است وبه منظور توازن بودجه ، ارزشیابی های مختلفی از جانب متخصصان امور انرژی ارائه شده وبر اساس این اورده ها ، قیمت هر بشكه باید بین 70 تا 95 دلار باشد. اما طبق خوشبینانه ترین برآوردها نیز قیمت هر بشكه نفت خیلی وقت است كه به زیر حدی رسیده كه امكان رسیدن به چنین توازن را به ایران بدهد. امروزه قیمت هر بشكه نفت در حدود 33 دلار است و هیچ تضمینی وجود ندارد كه قیمت نفت از این هم كه هست كاهش بیشتری نیابد، كه این امر به نوبه خود فوراً باعث كسری درآمد كلان در بودجه تراز پرداختها خواهد شد واین عمل باعث كسری پرداختها خواهد شد. این كسری پرداخت، دولت را وادار به كاهش مخارج دولت خواهد كرد، و دولت این امر را با اقداماتی مانند كاهش یارانه ها، خرج سپرده ارزی كشور كه همین الان نیز تقلیل بسیاری یافته است و چاپ اسكناس به انجام خواهد رسانید واینها باعث تورم اقتصادی خواهند شد. شایان ذكر است كه دولت مقادیر هنگفتی پول از صندوق مازاد درآمد نفتی بیرون كشیده كه بر پنجاه درصد از موجودی این صندوق بالغ میگردد. موسی الرضا ثروتی كه ریاست كمیسیون برنامه و بودجه مجلس را بعهده دارد، اظهار داشته كه به جای اینكه موجودی پول در این صندوق، از درآمدهای نفتی در این مقطع زمانی به حدود 30 میلیارد دلار برسد، در حال حاضر باقیمانده موجودی در این صندوق فقط 7 میلیارد دلار است! طبق گزارش سازمان بازرسی كل كشور به ریاست مصطفی پور محمدی، مبالغی كه دولت از حساب موجودی ذخائر ارزی خارجی بیرون كشیده، بیش از مبلغی است كه طبق قانون مجاز میباشد. بگفته پور محمدی، خارج كردن این پول ها از حساب ذخائر ارزی، پیامد های نامناسبی، مانند افزایش نقدینگی و تورم، برای اقتصاد ایران بهمراه داشته است و علاوه بر این باعث كاهش چشمگیر ذخائر ارزی شده است. رقم مبلغی كه توسط دولت از حساب ذخائر ارزی خارجی بیرون كشیده شده است روشن نیست، چونكه احمدی نژاد دستور داده است كه این رقم محرمانه بماند اما بیژن بید آباد مشاور اسبق بانك مركزی ایران گفته است كه دولت از این مبالغ برای نیازهای سری و همچنین برای فائق آمدن بر تأثیرات تحریمات اقتصادی بر ایران، استفاده مینماید. به این موضوع میبایستی تأثیر بالا رفتن اخیر نرخ دلار را نیز اضافه نمود كه به نوبه خود ذخائر ارزی ایران كه بر پایه دلار استوار نیستند را، كاهش میبخشند. در این روزها كه درآمد ارزی ایران بطرز چشمگیری كاهش یافته است، استفاده از ذخائر ارزی اقدامی خطرناك است، چون باعث تمام شدن این ذخائر گردیده و چیزی از آنها برای زمان اضطراری باقی نمی گذارد. بهر حال، حتی اگر آمار رسمی صحیح بودند و ذخائر ارزی ایران بر 85 میلیارد دلار بالغ میگردد، این مبلغ فقط برای حدوداً 16 ماه كافی خواهد بود.

اشكال اصلی كه بدنبال فقدان برنامه ریزی ملی بوجود آمده و به بحران بین المللی مربوط میگردد، این است كه ایران فرآورده های نفتی مورد نیاز بازار انرژی خود را از خارج وارد مینماید. این امر كه ما به بنزین وارداتی وابستگی داریم باعث كمبود و كسری بودن بنزین میگردد كه ما آنرا بخوبی احساس مینمائیم. كمبود بنزین معمولی و بنزین سوپر باعث بوجود آمدن صف های طولانی، بازار سیاه و حتی تعطیل پمپ بنزینها میگردد. علاوه بر این، كمبود بنزین جت باعث محدود شدن پروازهای داخلی میگردد. این كمبود بقدری شدید است كه وزارت نفت در حال گفتگو با هندوستان برای تأمین بنزین از این كشور میباشد تا بتواند از طریق تأمین بنزین هندی، موجودی و ذخیره استراتژیكی خود را تجدید نماید.

در نتیجه فشار بین المللی اعمال شده، كشورهای بسیاری از تأمین نفت برای ایران خودداری نموده اند واین باعث وابستگی بیشتری ما در این مورد به هندوستان و به كشورهای دیگری مانند اندونزی و مالزی شده و در واقع كشور هند به تأمین كننده اصلی بنزین ما تبدیل گردیده است. قراردادها با این كشورها برپایه صادرات نفت ایران به آنها، تصفیه آنها در این كشورها و واردات فرآورده های نفتی به ایران استوار است. علاوه بر این، با كشورهای دیگری مانند اندونزی، سوریه و اكوادر، قراردادهائی در مورد احداث پالایشگاه های نفت منعقد گردیده است تا این كشورها از نفت ایرانی بنزین تولید نمایند. منطق این امر به هیچوجه من الوجوه روشن وواضح نیست كه چرا دولت، پول مملكت را برای احداث پالایشگاه در داخل ایران صرف ننموده تا برای تامین نیازهای داخلی استفاده كند و به احداث پالایشگاه در خارج از كشور ادامه میدهد، واین اقدامی است كه فقط و فقط وابستگی ما به واردات سوخت را افزایش میبخشد. دولت، اصل مشكل كمبود بنزین و بالاخص ارتباط آن با تحریم های اقتصادی را كلاً تكذیب نموده است، اما حقیقت این است كه ما در وضعیت نامعقول و بی منطقی قرار گرفته ایم كه در آن با وجود اینكه ایران، خود صادر كننده نفت میباشد، ما از كمبود بنزین رنج میبریم!

بدلیل اینكه كاهش قیمت بنزین و سوخت خیلی كمتر از كاهش قیمت نفت بوده است، مسئله تأمین بنزین از این هم كه هست، وخیم تر میگردد. در حالی كه قیمت هر بشكه نفت در حدود 60 درصد كاهش یافته است، قیمت بنزین فقط حدود 20 درصد كاهش یافته است و در چنین وضعیتی كه ایجاد شده است، ما در ازای نفتی كه صادر میكنیم، پول كمتری دریافت مینمائیم، چونكه قیمتی كه ما در ازای بنزین و فرآورده های آن كه مورد استفاده روزمره ما و صنایع قرار میگیرد میپردازیم، هنوز گران است. ما نفت را بقیمت ارزان می فروشیم و سوخت را بقیمت گران خریداری میكنیم. آیا یك كشور نفت خیز دیگری مانند ایران، در جهان وجود دارد كه در چنین وضعیتی قرار داشته باشد؟ آیا در سراسر گیتی یك نفر متخصص امور اقتصادی و یا متخصص امور نفتی وجود دارد كه بتواند چنین وضعیتی و یا چنین سیاستی را توجیه نماید؟

با توجه به موارد فوق الذكر، فقط یك استنتاج وجود دارد و آن اینكه مدیریت بازار انرژی ایران با سهل انگاریهای انجام شده به حالت شكست و واماندگی مطلق رسیده است. پروژه های فراوانی در زمینه انرژی وجود دارند كه به پیش نمیروند. شصت نفر از اقتصاد دانان ارشد كشور در نامه ای كه اخیراً برای رئیس جمهور فرستاده اند خاطر نشان ساخته اند كه سیاست وی به توانائی ایران برای جلب سرمایه های خارجی لطمه وارد آورده و واضح است كه بخش انرژی نیز از این صدمه در امان نبوده است. شركت های خارجی مانند TOTAL فعالیت های خود را در پروژه های مختلف در زمینه انرژی متوقف ساخته و لذا ایران برای جلب سرمایه های جدید خارجی با مشكل مواجه شده است. برای مثال، بدلیل خروج آمدن كنسرسیوم های فعال در زمینه انرژی مانند SHELL و REPSOL از ایران، تكمیل پروژه فارس جنوبی بتأخیر افتاده است. شركتهای خارجی فراوانی مانند شركت نروژی STATOIL، كه در زمان ریاست خاتمی در بازار انرژی جذاب ایران سرمایه گذاری كرده بودند، اكنون بدلیل تحریمهای اقتصادی و همچنین بدلیل بیم از مواضع احمدی نژاد، از سرمایه گذاری در ایران خودداری بعمل می آورند. سقوط قیمت نفت وضعیت را فقط و فقط حادتر كرد، چرا كه این امر جذابیت سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران را بچشم شركت های خارجی، از این هم كه هست، كمتر خواهد ساخت. اكبر تركان معاون برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروكربنی وزیر نفت، در مصاحبه روزنامه نگاری در رابطه با اثر تحریم های بین المللی روی تاخیر یا توقف پروژه های صنعت نفت اظهار داشت كه این تحریم ها اجرای پروژها را به زحمت انداخته وباعث شده كه هزینه های زیادی در این بخش تحمیل شود وحتی مشكلاتی را برای اجرای طرح ها وپروژها ایجاد كرده است. تمامی موارد فوق الذكر باعث آن میگردد كه ما مجبور شویم بدنبال كشور هایی مانند چین و روسیه بیافتیم كه حاضرند در ایران سرمایه گذاری كنند، اما این یك تكیه گاه متزلزل است چرا كه توانائی های تكنولوژی چین محدود بوده و لذا نمی توان با بكارگیری آنها به نتایج دلخواه رسید و از آنجائیكه روسیه در یك بحران اقتصادی بسیار حاد بسر میبرد و تقریباً به حالت ورشكستگی رسیده است، منطق اینطور حكم میكند كه بعنوان بخشی از سیاست بهبودی اوضاع خود، روسیه سرانجام تصمیم بگیرد كه روابط خود با غرب را بهینه ساخته تا موضوع پیوستن خود به اقتصاد جهانی را به پیش ببرد، كه معنای این كار بنوبه خود، ممانعت از سرمایه گذاری در ایران میباشد.

این نامعقولی در مورد بازار گاز ایران به اوج تازه ای میرسد، زیرا با وجود اینكه ایران یكی از كشورهائی است كه دارای غنی ترین منابع گاز جهان میباشد، ما موفق به بدست آوردن تكنولوژی مایع سازی گاز نمی گردیم تا گاز را به مایع تبدیل ساخته كه بتوان آن را از طریق تانكر به خارج صادر نمائیم. پروژه های مختلف برای لوله كشی گاز كه صدور آنرا ممكن میسازند نیز درجا زده و به پیش نمیروند، و در وضعیت سخت فعلی انتظار میرود كه این وضعیت از این نیز حادتر گردد. قراردادهای صدور گاز ایران در آینده با كشورهای دیگر منعقد میگردند، اما هیچ یقینی وجود ندارد كه این معاملات روزی تحقق پیدا كنند. بعنوان مثال میتوان از انعقاد قرارداد با یك شركت لهستانی در مورد توسعه میادین گاز جدید، بعنوان اولین گام در راه انجام معامله برای صدور گاز مایع شده از ایران به لهستان نام برد. این قرارداد بمانند تفاهم نامه میماند و هنوز راه بسیاری در پیش داریم تا به آن تحقق ببخشیم. بمانند این امر، تفاهم نامه های دیگری برای صادرات گاز به عمان، بحرین و كویت نیز به امضاء رسیده اند كه هنوز خیلی مانده تا تحقق یابند. در این میان، نه تنها درآمد بالقوه ما از این زمینه بهدر میرود، بلكه ما نمی توانیم كه از آن حتی برای نیازهای خودمان استفاده نمائیم. رمضانی مدیر عامل شركت ملی گاز ایران اخیرا ً به روزنامه نگاران گفته است كه مطمئناً در زمستان امسال از كمبود گاز رنج خواهیم برد!

مهم است بخاطر داشته باشیم كه ما نمیتوانیم موجودیت نفت را بعنوان یك امر بدیهی و معلوم در نظر داشته باشیم. میادین نفتی قدیمی ما رفته رفته رو به قهقرا میروند و این در حالی است كه طبق برآوردهای متخصصین انرژی ایرانی و خارجی، پتانسیل ارزیابی شده استخراج از آنها بالا است. امروزه، مقدار استخراج نفت ایران تقریباً دو سوم استخراج آن در سال 1353 میباشد (4 میلیون بشكه در روز در مقایسه با 6 میلیون بشكه در روز). طبق گزارش صندوق بین المللی پول، دلیل اصلی این امر، فقدان تكنولوژی و سرمایه گذاری قابل توجه خارجی در بخش نفت میباشد. در گزارشی كه اخیراً گروه انرژی جهانی FACTS منتشركرده، قید شده كه چشم انداز استخراج نفت خام ایران از رو بزوال گذاشتن طبیعی میادین نفتی اش، از كمبود منابع مالی و فنی لازمه و از تغییراتی در مدیریت بخش نفتی ایران صدمه میبیند اما در عمل، هیچ اقدام چشمگیری به منظور توسعه میادین نفتی و بهینه سازی استخراج صورت نگرفته است.

تأثیر مدیریت وامانده بازار انرژی ما در تمامی زمینه ها به چشم میخورد و بر همه ما تأثیر گذار است مثل كمبود بنزین و گاز وقطعی برق كه ضرر سنگینی به عموم مردم و به صنایع وارد كرده اند. كمبود منابع انرژی امكاناتی بوجود خواهند آورد كه این وضعیت صدمه سختی بمردم زده ومانند زمستان گذشته باعث نتایج فاجعه سخت مثل مرگ تعداد زیادی از انسانهای بیگناه خواهد شد.
واقعاً معلوم نیست كه ما چگونه گذاشتیم كه چنین مدیریت وامانده بازار انرژی، ما را به چنین روزی بیاندازد كه نتوانیم از آن حتی بعنوان یك راه نجات استفاده نمائیم. در آن سوی خلیج فارس یك سری كشورهایی قرار دارند كه با كمك حرفه ای بین المللی، بازار انرژی خود را توسعه بخشیده و موجودی ارز خارجی خود را به صدها میلیون دلاراضافه كردند كه این موجودی نتوانست از ضرر خوردن آنها در نتیجه بحران جهانی جلوگیری نمایند، ولی حداقل این موجودی باعث آن شد كه از شدت ضربه وارده به این كشورها، قدری كاسته شود. ضربه وارده به این كشورها چاشنی و ترشی سر سفره آنها را كم كرده است اما ضربه وارده به كشور ما باعث آن شده كه نان سفره مردم بریده شود. ضربه وارده به این كشورها بزور خم به ابروی آنها آورده است در حالی كه ضربه وارده به كشور ما پشت مردم ما را خم كرده است! آخر چطور ممكن است كه در حالی كه دارای چنین منابع غنی انرژی هستیم، شهروندان ما اینگونه از كمبود شدید سوخت، گاز و برق رنج ببرند؟

این مشكل چاره دارد، حتی اگر چاره اش هم فوری نباشد. علاوه بر نیاز به یك بحث اقتصادی در این مورد، ایران بایستی موضوع انرژی را بچشم یك پروژه ملی بنگرد. با وجود بحران اقتصادی جهانی موجود و مخصوصاً زمانی كه این بحران رو به پایان بگذارد، اشتهای جهان دوباره به انرژی از سر نو گرفته خواهد شد و كسانی كه پیشاپیش خود را برای این امر آماده سازند از ثمرات آن بهره مند خواهند شد. چنین پروژه موضوعی است كه باید به متخصصین امور اقتصادی و انرژی واگذار گردد و نه به سیاست مداران. چنین پروژه ای لازمه اش جلب سرمایه و بیش از آن دانش عوامل بین المللی است كه در این امر تخصص دارند. آیا دولت مردان ایران به این سو گام خواهند برداشت، آیا آنها برای این كار آمادگی دارند؟ آیا آنها بار سنگین مسئولیتی را كه بر دوش آنها است، احساس مینمایند؟ آیا دولت مردان ایران، این مسئله را حل خواهند كرد و یا اینكه ما هم بایستی با احمدی نژاد دست به سینه نشسته ومنتظر امام زمان باشیم تا ایشان این مسئله را حل نماید؟ آیا در میان دولتمردان ایرانی یك نفر پیدا میشود كه جرأت، تخصص و یا صداقت آن را داشته باشد تا با مطالبی كه در این مقاله آمده است دست و پنجه نرم كند و توجیهی برای استدلالات مطروحه در آن داشته باشد؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد