در بخشهای گذشته مروری بر نظرات ثورو، تولستوی، گاندی، لوترکینگ، هانا آرنت، جان رالز ، هابرماس و دورکین داشتیم و در این بخش به نظرات نلسون ماندلا درباره نافرمانی مدنی میپردازیم و با جمعبندی نظرات مختلف ارائه شده مبحث نافرمانی مدنی را بپایان میبریم.
نلسون ماندلا ( -1918)
در آخرین قسمت بررسی اجمالی نظرات شخصیتهای فکری و مبارزاتی که در مبحث نافرمانی مدنی به آنها پرداخته شد، به دیدگاه و مشی عملی یکی از مبارزان مشهور معاصر، نلسون ماندلا، که الگوی جاودانی در راه مبارزه با نابرابری بوده است، نظر میافکنیم. او که سالهای متمادی عمر خود را در راه مبارزه برای آزادی و برابری سپری کرده است، بیشک نمونهای بینظیر از بکارگیری روشهای مختلف مبارزاتی، از نافرمانی مدنی تا مبارزه قهرآمیز میباشد که درعینحال منش صلحطلبانه خویش را همواره حفظ نموده است.
ماندلا در دوران جوانی به عنوان عضوی از کنگرهی ملی افریقا، مشی مبارزاتی بر اساس نافرمانی مدنی را پیشنهاد میدهد و "تا سال 1949، ماندلا موفق میشود که کنگره ملی آفریقا را به در پیش گرفتن برنامههایی مبارزهجویانهتر برانگیزاند: به راه انداختن اعتصابها و تحریمهای تودهای و سرپیچی از قوانین سرکوبگر و ناعادلانه."
متحدان مبارز آفریقایی در سال 1952، اولین فعالیت نافرمانی مدنی با نام «مخالفت با قوانین ناعادلانه» را به راه انداختند که ماندلا به عنوان رهبر نهضت برگزیده شد... سیاهان آفریقای جنوبی بهشدت از نهضت نافرمانی مدنی استقبال کردند و گروه گروه به زندان افتادند. در دستههای منظم به مکانهایی که روی در ورودی آنها نوشته شده بود فقط اروپایی ها (از قبیل ایستگاههای قطار، پستخانهها، و پارکها) وارد شدند. حکومت نظامی را که فقط برای محدود کردن رفت و آمدهای سیاهان برقرار شده بود، نادیده گرفتند... ماندلا یکی از بیست رهبر مبارزه بود که زندانی شد و تحت پیگرد قرار گرفت و به نه ماه زندان تعلیقی محکوم شد.
ماندلا نیز مانند همتای خود مارتین لوترکینگ، چالش خود را با قوانین ناعادلانه میبیند. او در یکی از مدافعاتش میگوید:
"باید بگویم که کل زندگی هر فرد اندیشمند افریقایی در این کشور، همواره حول این محور متضاد میچرخد؛ از یک سو، وجدان او، و از سوی دیگر، قانون... قانونی که از نظر ما، غیراخلاقی، غیرعادلانه و تحملناپذیر است... ما باید علیه چنین قانونی اعتراض کنیم، به پا خیزیم و بکوشیم تا بنیانش را براندازیم."
او که در ابتدا از روش مبارزاتی بدور از خشونت گاندی الهام میگرفت، بتدریج این روش را در راه مبارزه با آپارتاید، ناکارآمد یافت و در سال 1953 به این بدگمانی رسید که هر دو روش اعتراض قانونی و فرا قانونی بزودی ناممکن خواهد گشت. در اینباره او در خاطرات خود مینویسد:
"در هند گاندی با یک قدرت خارجی طرف بود که در نهایت بسیار واقعگراتر و عاقبتاندیش بود. درحالیکه سفیدپوستان حاکمِ آفریقای جنوبی اینگونه نبودند. مبارزهی منفی بدور از خشونت، موقعی موثر است که نیروی مقابلتان به قواعدی که شما به آن وفادار هستید، پایبند باشد. اما اگر اعتراض مسالمتآمیز مواجه با خشونت شود، سودمندی آن از بین میرود. برای من عدمخشونت یک اصل اخلاقی نبود، بلکه یک استراتژی بود. هیچ خیر اخلاقی در استفاده از یک سلاح ناکارآمد وجود ندارد."
او که این نظرات را در یک سخنرانی عمومی نیز طرح کرده بود، شدیدا مورد انتقاد اعضای کنگره قرار میگیرد و میگوید: "من انتقادها را پذیرفتم و از آن پس صادقانه از مشی عدمخشونت در انظار عمومی دفاع کردم، اما قلبا میدانستم که عدمخشونت راه حل نمیباشد."
ماندلا در پی ادامه مبارزات، در سال 1956 به همراه دیگر رهبران مبارزه بازداشت و مورد محاکمه قرار میگیرد. در مرحلهای دادستان از او چنین میپرسد: «آیا فکر میکنید که دموکراسی مردمی شما، میتواند از طریق اصلاحاتی تدریجی تحقق پذیرد؟» ماندلا پاسخ میدهد:
"به نظر من به این پرسش باید با ادای توضیحاتی پاسخ گفت... ما خواهان حق رای عمومی هستیم و برای تحقق این منظور آماده واردکردن فشارهای اقتصادی، مخالفت با قوانین ناعادلانه، ماندن در خانه چه به صورت فردی و چه جمعی هستیم... تا وقتی که بالاخره دولت بگوید: «آقایان ما دیگر نمیتوانیم چنین وضعی داشته باشیم، که هر دم با قوانین مخالفت شود یا کارگران در خانهها بمانند و تولید راه نیفتد. بیایید صحبت کنیم.» در آن مرحله صحبت میکنیم... و اگر دولت بگوید که فعلا اروپاییتبارها آماده پذیرش تسلط حکومت غیر اروپاییها نیستند و فعلا مناسب است که مثلا برای دورهای 5 ساله، 60 نماینده سیاه به پارلمان برود، خواهیم پذیرفت و برای پنج سال از مبارزه و اعتصاب دست برخواهیم داشت تا در راس مدت، باز مذاکره را از سر بگیریم..."
هنگامیکه جریان این دادرسی طولانی به پایان رسید، قاضی در مارس 1961، رای به عدم اثبات توسل آنها به زور را داد که نشانی از بلوغ نظام قضایی و حقوقی آن روز آفریقای جنوبی داشت. اما واکنش دولت متفاوت بود و بر میزان فشار و سرکوب افزود. ماندلا مدتی کوتاه پس از تبرئه شدن، در اوایل 1961 ناچار به فعالیت مخفی شد تا بتواند اعتصاب ماه می را سازمان دهد.
او در راه تحقق خواستهی مردم برای تشکیل یک مجمع ملی به نخستوزیر وقت و نیز رهبر مخالفان در پارلمان نامه نوشت و از همهی گروهها تقاضای حمایت کرد. در نامه اش مینویسد:
"حملات وحشیانه به حقوق و مبانی زندگی مردم آفریقا جای تاسف فراوان دارد... این شرایط خطرناک را فقط با تشکیل یک مجمع ملی متشکل از نمایندگان همه افریقاییها، به منظور تدوین یک قانون اساسی غیرنژادی و دموکراتیک، میتوان مهار کرد... و چنانچه تا قبل از روز جمهوری در 31 می 1961 چنین مجمعی تشکیل نشود، مردم در سراسر مملکت از روز 29 می در خانههای خود خواهند ماند... ما از تهدید و فشار و خشونتی که ارمغان شما و دولتتان است، نمیترسیم."
در روز 29 می خیابانهای ژوهانسبرگ تقریبا بهکلی از آفریقاییان خالی بود. حتی پلیس نیز بعدا پذیرفت که حدود 60 درصد از آفریقاییها از خانههایشان بیرون نیامدهاند.
روز بعد با دعوت دو خبرنگار انگلیسی، ماندلا در پاسخ به این سوال که نظرش درباره اعتصاب و بیرون نیامدن از خانه و میزان موفقیت آن چیست؟ گفت:
"با توجه به اقدامات و پیشگیریها و تهدیدات دولت و پلیس، آنچه گذشت موفقیتی شایان محسوب میشود... تار و پود صنعت و کشاورزی کشور به ما وابسته است، اما اگر دولت در برابر عدمخشونت ما متوسل به زور شود، ناچار به بازاندیشی جدی دربارهی تاکتیکهای خود خواهیم بود... دولت درصدد یک کشتار است و افریقاییها، مردمان سرخورده و ناامید، سرانجام به نشان دادن واکنش برانگیخته خواهند شد. به نظر من، فصل مربوط به سیاست عدمخشونت را داریم میبندیم."
در اینجاست که ماندلا رسما با قانع کردن رهبران کنگره، مشی مبارزه را از روشهای مقاومت مدنی مسالمتآمیز به روشهای قهرآمیز تغییر میدهد.
"شش ماه بعد در دسامبر 1961 مبارزه بتدریج حالت خرابکاری گرفت و حملههای دقیق و سازمان یافته به تاسیسات دولتی آغاز شد. آغازگر این حملات نهاد «نیزه ملت» بود که بعدها به شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا تبدیل شد و ماندلا از اعضای پایه گذار و فرمانده کل این گروه بود."
ماندلا درباره اندیشه و تاملاتی که به تشکیل «نیزه ملت» و روکردن به مبارزه مسلحانه انجامید، گفت:
"دو راه بیشتر برای ما باقی نمانده بود: تسلیمشدن یا جنگیدن. تسلیمشدن اصلا مطرح نبود؛ پس راهی بجز جنگیدن باقی نمیماند."
ماندلا به اتهام تحریک آفریقاییها به اعتصاب در 1961 و ترک کشور بدون مجوز قانونی محاکمه شد و در نوامبر 1962 به پنج سال زندان با اعمال شاقه محکوم گردید. او که دفاعش را خود عهده دار بود، در دادگاه چنین گفت:
"دولت مصمم است که بدون توجه به ما، بدون تماس با ما و بدون صحبت کردن با ما، ما را انقلابیونی وحشی و خطرناک، جماعتی که قصد اختلال و ایجاد آشوب دارد، معرفی کند و چنین جلوهگر سازد که لزوما باید به هر وسیله ممکن اعم از قانونی و غیرقانونی به سرکوب ما اقدام کند..." و چنین فریاد زد:
"وقتی دورهی زندانم به پایان رسد... باز به حرکت درخواهم آمد و به بهترین وجهی که بتوانم به مبارزه برای برانداختن همیشگی بیعدالتی ها ادامه خواهم داد."
سال بعد (1963) با بازداشت دیگر رهبران مبارزه مخفی ضربهای سخت به نهضت وارد آمد و ماندلا را بهعنوان متهم شماره یک از زندان به دادگاه آوردند. ماندلا در دفاعیهای تاریخی که با عنوان «من برای مرگ آماده هستم» شهرت یافت، اینگونه از سیر روش مبارزاتی خود دفاع کرد:
"... قانونگذاران همه راههای قانونی را برای بیان مخالفت مسدود میکردند و ما خود را در شرایطی میدیدیم که یا باید وضعیت دائمی تحقیر را میپذیرفتیم یا در قبال بیعدالتی حکومت مقاومت میکردیم. ما سرپیچی از قانون را انتخاب کردیم اما بدون توسل به خشونت. فقط بعد از وضع قوانین جدید علیه روشهای ما و بهدنبال تظاهرات قدرتمدارانه از طرف حکومت برای نابود کردن همه مخالفان سیاسی بود که تصمیم گرفتیم، جواب خشونت را با خشونت بدهیم.
لیکن خشونتی که ما انتخاب و اتخاذ کردیم، شبیه تروریسم نیست. همگی ما که گروه «نیزه ملت» را تاسیس کرده بودیم، عضو کنگره ملی افریقا بودیم و برای حل کشمکش سیاسی بر اصول بدون خشونت و برپایه مذاکره تکیه میکردیم... اما پنجاه سال بدون خشونت هیچ چیزی برای مردم افریقا به بار نیاورده بود، مگر قوانین بیش از پیش سرکوبگرانه و حقوق هر چه کمتر... اجتناب از مبارزهی مسلحانه، اصول اعتقادی ما طی سالهای متمادی بوده است، اما به این دلیل تصمیم گرفتیم خشونت را در سیاستمان بگنجانیم، چون آگاه شده بودیم شاید یک روز رو در رو شویم و این آمادگی را باید برای آن روز کسب کنیم... از میان همه طرحها، چهار شیوه را مطرح کردیم؛ خرابکاری، جنگ چریکی، تروریسم و نافرمانی آشکار. سپس اولین گزینه را انتخاب کردیم و مطمئن از انجام آن بودیم، بدون اینکه به روش دیگری متوسل شویم. با مشخص بودن پیشینه سیاسی ما، این انتخابی منطقی بود. خرابکاری با تباهکردن زندگی انسانها منافات داشت و از آن جلوگیری میکرد و آینده روابط نژادی امیدبخش را نابود نمیکرد ..."
ماندلا نهایتا به دادگاه اعلام کرد که "اگر لازم است، برای من مرگ یک آرمان است و آماده پذیرش آن هستم... به همه آنچه گفتهام، فکر کردهام... در این کشور، خون میهنپرستان بیشماری ریخته شده فقط برای اینکه رفتاری برابر و مساوی تقاضا میکردند."
نهایتا بدون تقاضای فرجام از طرف مبارزان، دادگاه در 1964 در نتیجه فشارهای بینالمللی، با محکومیت به حبس ابد برای همه مبارزان، و نه اعدام، پایان یافت.
ماندلا در زندان (1964)، دوباره برنامه تدافعی و نافرمانی قبلی را برقرار میکند. کمتر از همه تن به اطاعت میدهد. او دستور میدهد که هیج وقت نباید به زندانبانها چنانکه انتظار دارند، رییس گفت.
او در زندان نیز دست از مبارزه نمیکشد و به مقاومتی فعال در آنجا نیز ادامه میدهد. وی که در سال 1966 در یک اعتصاب غذای جمعی در زندان شرکت میکند، در اینباره در خاطرات خود مینویسد:
"از نظر من اعتصاب غذا در مجموع بسیار منفعلانه بود. ما تاکنون سختی زیادی را متحمل شده بودیم و سلامت خود را به خطر انداخته و مرگ را به جان خریده بودیم. من همواره طرفدار عمل فعالانهتر و شکل اعتراض شدیدتری مانند اعتصاب کار، اعتصاب کمکاری(go-slow) و یا خودداری از نظافت بودم، اعمالی که مقامات را تنبیه کند و نه خودمان را. آنها سنگفرش میخواستند و ما سنگفرش نمیساختیم. آنها میخواستند که محوطه زندان تمیز باشد، ولی آنجا نامرتب بود. این نوع رفتار آنها را مضطرب و خشمگین میساخت درحالیکه بنظر من، آنها از دیدن گرسنگی ما در دلشان لذت میبردند."
آنچه در تمامی مسیر مبارزات ماندلا دیده میشود، عنصری صلحطلبانه است، زیرا حتی درحالیکه گاهی مبارزه به خشونت کشیده میشود، اما او همواره به مهار خشونت، پایبند میماند و آنرا در قالب مقاومت مدنی حفظ میکند. او هنگامیکه پس از 27 سال، در نتیجه ادامه مبارزات از زندان رهایی مییابد، در تظاهراتی در سال 1990 میگوید:
"همان طور كه بیست و هفت سال پیش و در پشت میز محاكمهی دادگاه گفتم و در روز آزادی خود از زندان تكرار كردم، تا زمانی كه رژیم آپارتاید از خشونت علیه مردم ما استفاده میكند، كنگرهی ملی آفریقا نیز به مبارزهی مسلحانه علیه این رژیم ادامه خواهد داد... باید توجه داشت كه كادرهای ارتش خلقی ما نه تنها برای مبارزات نظامی، بلكه برای مبارزات سیاسی هم آموزش دیدهاند. بنابراین افراد معدودی كه به نام حمایت از مبارزهی آزادیبخش ، به خشونت علیه خلق متوسل میشوند، نیروهای مشكوكی هستند كه به جنبش ما تعلق ندارند. هواپیماربایی، آتش زدن وسایل نقلیه و آزار و اذیت مردم بیگناه، اقداماتی جنایتكارانهاند و جایی در مبارزات ما ندارند. ما این گونه اقدامات را محكوم میكنیم. سلاح اصلی ما در مبارزه علیه آپارتاید، سازماندهی مردم در سازمانهای تودهای تحت عنوان «جنبش دمكراتیك» است. ما مبارزات خود را با سازماندهی خلق و نه استفاده از اقدامات خشونتآمیز علیه آنان به پیش میبریم.
من با قاطعیت كامل از شما میخواهم كه با در نظر گرفتن شأن و منزلت انسان و با سازماندهی و نظم كامل - آن چنان كه شایستهی مبارزات عادلانهی ما برای كسب آزادی است - به مبارزهی خود ادامه دهید. جشنهای پیروزی باید در آرامش و فارغ از خشونت و آكنده از شادی و سرور برگزار شود... بگذارید با دوراندیشی سیاسی و برداشتن گامهای شجاعانه، خشونتهای لجام گسیخته را پایان دهیم... نیروهای امنیتی دولت حاكم را باید تحت فشار قرار داد تا در مبارزات سیاسی دخالت نكنند و تبهكارانی را كه به اقدامات خشونتآمیز متوسل میشوند، بازداشت كنند... من در عین حال، نگرانی خود را از اقدامات خشونتآمیز بخشهای معینی از نیروهای پلیس علیه راهپیماییها و تظاهرات صلحآمیز تودههای مردم، اعلام میكنم. ما این اقدامات را محكوم میكنیم. من وضعیت بینهایت دشوار پلیس را در تبعیت از قوانین رژیم درك میكنم و میدانم كه این وضعیت باعث شده است تا بسیاری از افراد شریف نیروهای پلیس، نتوانند نقش خود را به عنوان خدمتگزاران خلق ایفا كنند. شما در چشم بسیاری از مردم ما، ابزاری در خدمت سركوب و بیعدالتی رژیم آپارتاید هستید. ما از نیروهای نظامی میخواهیم كه با گسستن از رژیم آپارتاید، به منافع مردم خدمت كنند. به جنبش ما برای بنای آفریقای جنوبی نوین، كه شما هم در آن جای شایسته خود را خواهید داشت، بپیوندید."
و این چنین است که روحیه صلح طلبی ماندلا، میتواند نهایتا کشتی طوفانزدهی آفریقای جنوبی را بدون آنکه به چرخه مهارنشدنی خشونت و انتقام دچار شود، به ساحل دموکراسی و برابری نژادی برساند. ماندلا در نطق پذیرش جایزهی صلح نوبل مفتخرانه میگوید:
"بدینسان ما سعادتمندانه خواهیم زیست، چرا که جامعهای خلق کردهایم که در آن انسانها برابر به دنیا میآیند و از آزادی، کامیابی، حقوق بشر و حکومتگری خوب، سهمی برابر میبرند. چنین جامعهای هرگز اجازه نخواهد داد که کسی به دلیل پاسخ دادن به ندای وجدان خود، به زندان بیافتد و یا حقوق عضوی از اعضای جامعه نقض شود. در این جامعه هرگز نباید راههای مسالمتآمیز تغییر و تحول توسط غاصبانی مسدود شود که تنها در پی ربودن قدرت از مردمند..."
٭ ٭ ٭
در جمع بندی نظرات ماندلا میتوان ویژگیهای زیر را درباره نافرمانی مدنی در اندیشه و روش مبارزاتی وی برشمرد:
- نقض قانون غیراخلاقی، غیرعادلانه و تحمل ناپذیر؛
- نافرمانی مدنی بهمنظور وادار کردن حکومت به مذاکره؛
- انجام نافرمانی مدنی چه به صورت فردی و چه جمعی؛
- آمادگی پذیرش مجازات؛
- عدمخشونت بهعنوان یک استراتژی و نه یک اصل اخلاقی؛
- ناکارآمدی روش بدور از خشونت در مبارزه با حاکمان خشونت ورز؛
- نافرمانی و مقاومت فعال (اعتصاب کار) به جای مقاومت منفی (اعتصاب غذا)؛
- سرپیچی بدون خشونت از قانون، پس از مسدودشدن همه راههای قانونی؛
- خرابکاری همراه با خشونتِ مهارشده، پس از به نتیجهنرسیدن نافرمانی بدور از خشونت؛
چکیده ویژگیهای نافرمانی
مدنی از نظرگاه های مختلف
با توجه به نظرات مختلف اندیشمندان و مبارزین سیاسی که در این بخش مرور گردید، مشخص شد که نافرمانی مدنی از دیدگاههای مختلف، دارای ویژگیهای متفاوتی میباشد که البته در بین آنها، هم ویژگیهای مشترک بسیار و هم ویژگیهای متضادِ تعیینکنندهای وجود دارد. شاید بتوان با نگاهی عمیقتر، شرایط، الزامات و تجارب متفاوتی که هر یک از این نظریهپردازان و مبارزان با آن مواجه بوده اند را در تحلیل و طرز نگاه آنها به خصوصیات نافرمانی مدنی، تاثیر گذار دانست. از اینروست که بعضی از آنها نافرمانی مدنی را با رویکردی اخلاقی و وجدانی بکارمیگیرند و عده دیگری از آنها، نافرمانی مدنی از روی وجدان را غیر قابلتوجیه میدانند. برخی آنرا به عنوان آخرین اقدام اعتراضی به رسمیت میشناسند و برخی آنرا به عنوان حق اولیه برخورد با بیعدالتی میدانند. گروهی این عمل را تنها در شکل اعتراض جمعی قابل قبول میدانند و بعضی دیگر آنرا به عنوان وظیفهی فردی مطرح میکنند. و نهایتا آنکه عدهای این عمل را در چارچوب نظم حاکم و قانون اساسی موجود پذیرفته میدانند و افرادی دیگر، این عمل را به منظورِ تغییر ساختار کلی نظم موجود نیز بکار میبرند.
به هرحال بنظر میرسد که قضاوت در اینباره را باید با بررسی هر مورد خاص به انجام رسانید و برای نافرمانی مدنی در هر مکان و زمان مشخص، شرایط متناسب با آن را برای تعیین الزامات و ویژگیهایش در نظر گرفت.
در پایان این بخش، جدولی از جمعبندی نظرات ذکرشده که چکیدهای منسجمتر را در برابر ما قرار میدهد، ارائه میشود:
در بخش بعدی، به انواع دیگر اعتراضات مدنی خواهیم پرداخت.
-------------------------
1- کتاب «فريادآزادي»، جان برايلي، ترجمه هرمز همايون پور، صفحات 317 و 318
2- پيشين، صفحه 320
3- پيشين، صفحه 323
4- کتاب Long walk to freedom، خاطرات خود نوشته ماندلا، صفحات 182و183
5- کتاب «فريادآزادي»، جان برايلي، ترجمه هرمز همايون پور، صفحات 326 و 327
6- پيشين، صفحه 328
7- پيشين، صفحات 330 و 331
8- پيشين، صفحه 332
9- پيشين، صفحه 333
10- پيشين، صفحه 334
11- پيشين، صفحات 334 و 335
12- کتاب «نلسون ماندلا درس زندگي براي آينده»، ترجمه فرح يراقچي، صفحات 196 و 197
13- پيشين، صفحه 108
14- پيشين، صفحه 110
15- کتاب Long walk to freedom، خاطرات خود نوشته ماندلا، صفحه 503
16- متن سخنراني نلسون ماندلا در تظاهرات سوتو، 13 فوريه 1990،خسرو باقري، مجله فرهنگ توسعه، شماره 134
17- سخنراني نلسون ماندلا، نطق پذيرش جايزهي صلح نوبل 1993