logo





"از ماست ،که بر ماست"
چه کسانی از سکولاریسم می هراسند؟

شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۲۱ مه ۲۰۱۱

بابک یحیوی

درباور فرهنگ پیشرو، همه شهروندان آزادی نامحدود دارند و آزادی شان آنجا محدود می شود که به آزادی دیگران تجاوز کنند، اما در باور تعصب و دیکتاتوری ، بمحض نافرمانی شهروند از چهارچوب دیکتاتوری، او را به بند می کشند و هر ناروائی را بر او روا می دارند ؛ و به همین دلیل است که افرا د پرورش یافته در چنین نظامی در بسیاری از موارد بگونه ای غیر ارادی به آزادی وحقوق دیگران تجاوز می کنند!
متاسفانه در فرهنگ ما ایرانیان، نه تنها پرنسیپ احترام وپاس داشتن اندیشمندان، جائی ندارد بلکه سرکوب هر اندیشه ای که مخالف با اندیشه ی "من" باشد،از پیش یعنی حتی قبل از زادنش محکوم ومطرود است!،بی جهت نیست که هر روز پریشان تر وپراکنده تر از دیروزیم و گردهم آئی و یکی شدن مان هم، در مقابل دشمنانی که کمر به نابودی مان بسته اند ،نشدنی وغیرممکن می نماید؛

روی سخنم با آقای مهرداد احسانی پور است که در نوشته ای به تاریخ 17 مه 2011 تحت عنوان "تجدید پیمان شاهزاده رضا پهلوی ومصطفی هجری در نشست تورنتو " 1، به بیان نکته نظراتش پرداخته وپافشا ری ورزیده که بگوید جنبش سبزتنها وتنها به اسلام گراهائی تعلق دارد که رهبری مذهبی یا مذهبیونی چون موسوی وکروبی وطرفدارانشان رامی پذیرند وکسانی که جنبش اخیر مردم ایران را که از هرگونه حکومت مذهبی وایدئولوژیکی بیزارند وبدنبال سرنگونی جمهوری اسلامی وایجاد سیستمی سکولار که در عین احترام به باورهای گونه گون مذهبی وایدئولوژیک مردم،حکومتی انتخابی وغیر مذهبی می خواهند،نه تنها حرفی برای گفتن ندارند که حق هم ندارند چنین اندیشه هائی را به ذهن بیاورند ودر جهت تحققش اقدام کنند ، نکات برجسته این نوشته بدین قرارند:

در ابتدای نوشته می نویسد : "...برخی نیروها با تلقین "سکوت"و "شکست" جنبش سبز درون کشور،در این لحظه ها فرصتی برای خویش می جویند ومی بینند .این نیروهابدون آنکه توانسته باشند از بار سنگین اعتبار این جنبش ورنگ آن بکاهند ،با سبز خواندن خویش قصد چنگ انداختن در جنبش اعتراضی عظیم،وام گرفتن از نام آوری آن وسهم بری از احترام برانگیخته در میان ایرانیان ودلبستگی شان به دستاوردهای آن را دارند ...." 2، و به این وسیله به هیچ کس حق نمی دهد که جنبش مردم ایران را نوع دیگری تفسیر کند و سبزی جنبش را مثلن (مثلا) به طرفداری مردم از محیط زیست یا دموکراسی خواهی بدون خشونت، تعبیر نماید چرا که گوئی سبزی جنبش ناشی از سید بودن میرحسین موسوی است،گوئی که این موسوی نبودکه سالیان سال بر مهمترین مسند جمهوری اسلامی تکیه زده بود وبزرگترین بی عدالتی ها وستم هامانند جنگ تحمیلی وکشتار هزاران زندانی سیاسی ، در زمان صدارت او بر مردم میهنمان وارد نشد ! ،شاید نویسنده از این برآشفته است که برخی از گردهمآئی های اخیر مانند نشست "دموکرات های سبز پاریس " یا همآیش "شبکه جهانی سکولارهای سبز ایران برای دموکراسی وآزادی" در تورنتو، خواهان براندازی جمهوری اسلامی وبرقراری یک حکومت سکولار هستند واین به مذاق میرحسین موسوی و برخی از باصطلاح اصلاح طلبان ، سازگار نیست؟ ! ؛

درباور فرهنگ پیشرو، همه شهروندان آزادی نامحدود دارند و آزادی شان آنجا محدود می شود که به آزادی دیگران تجاوز کنند، اما در باور تعصب و دیکتاتوری ، بمحض نافرمانی شهروند از چهارچوب دیکتاتوری، او را به بند می کشند و هر ناروائی را بر او روا می دارند ؛ و به همین دلیل است که افرا د پرورش یافته در چنین نظامی در بسیاری از موارد بگونه ای غیر ارادی به آزادی وحقوق دیگران تجاوز می کنند! ؛
من بدون پیشداوری با آقای احسانی پور به گفتگو نشسته ام تا تجربیات خود را با وی رد وبدل کنم، آری آقای احسانی پور، زمانی که خمینی در پاریس بود،من هم در فرانسه تحصیل می کردم،دوستی ازآمریکا برای من نامه می نوشت و پافشاری می کرد که برای دیدن آقای خمینی به پاریس سفر کنم، من هم نمی پذیرفتم و به او خاطر نشان می کردم که خمینی برای مردم کاری نخواهد کرد ومن هم از دیدارش طرفی نخواهم بست، و...دیدیم که خمینی ورژیم اسلامی چه فتنه ای شدند که بعد از 32 سال هنوز از شر آن ها خلاصی نداریم، و اتقاقن(اتفاقا) درست به همین دلیل کسانی که نکته نظرات متفاوتی با موسوی و کروبی دارند باید به شیوه ای درست نکته نظراتشان را با مردم در میان بگذارند ووظیفه خود را در مقابل جوانان ونسل آینده، بانجام رسانند؛

پاسخ دادن به آقای احسانی پور، آنجا که به رضا پهلوی و مصطفی هجری حمله می کند و آنان را "تجزیه طلب " می خواند با خود آن هاست به همین خاطر از این قسمت می گذرم و می پردازم به آن قسمت از نوشته شان که سکولاریسم وسکولار ها را آماج حملات خود قرار داده است ؛

سکولارها اعتقاد دارند که حکومت باید غیر مذهبی وسکولار باشد، اما تا آنجا به آزادی شهروندان پای بندند که اگر یک فرد معتقد به مذهب هم با رای آزاد مردم ، به ریاست جمهوری یا نخست وزیری رسید، مخالفتی نخواهند داشت و تنها انتظارشان از چنین منتخبی اینست که اعتقادات مذهبی خود را در امور حکومتی دخالت ندهد؛ سکولارهای واقعی همه کس را برمی تابند ، حتی اگر این کس آقای موسوی یا کروبی باشند، یعنی اگر این دو نفر روزی به این باور رسیدند که حکومت باید سکولار باشد ، در عین حال که مسولیت عملکردهایشان را به گردن دارند ، بعنوان یک شهروند ایرانی حق دارند از حقوق برابر با سایر شهروندان ،برخوردار باشند؛

در مورد جنبش مردم ایران،سکولارها معتقدند که اکثریت مردمی که از خرداد 88 به خیابان ها ریختند، خواهان برقراری یک حکومت غیر مذهبی اند و ولی فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی را بر نمی تابند، وچنین سیستمی را قادر ولایق این نمی دانند که انتخابات آزاد برقرار کند، وهمین اکثریت هم حرکت موسوی وکروبی را در مسیر "راه سبز امید "نمی بینند،و شما هم حق دارید خلاف این را باور داشته باشید ؛
و"شبکه جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی " ،خواهان بقدرت رسیدن هم نیست تا بقول شما : "...برای در بر گرفتن "معشوق"...در فنجان هوادارانش طوفان براه بیاندازد..."، امااتفاقن (اتفاقا) سکولارها خواهان این هستند که با تلاش و روشنگری طوفانی در باور دموکراسی خواهانه اکثریت مردم ایران، پدید آورند که ریشه ولایت فقیه ، قانون اساسی ورژیم جمهوری اسلامی را از جای برکند و تمامی ستمگران و فرصت طلبان اجیر در قدرت را به دریا بریزد وبجای آن درخت تناورسکولاریسم، دموکراسی،حقوق بشر وکرامت شهروندی وآزادی را در ایران بنشاند ؛
واما شما اگر واقعن (واقعا )معتقدید که : "...وظیفه هر نیروئی است که ارزیابی خود را از جنبش سبز ارائه دهد،در رابطه با نقش ،تاثیر ووزن خوداز جنبش به تفکر بنشیند ودر تطابق با درک خود از جامعه باتحولات اجتماعی برخورد نماید وتلاش کند تا بر گفتمان غالب تاثیر گذارد..." 3، پس چرا در سراسر نوشته تان ،چنین اختیاری را از هر کسی که اندیشه و باوری خلاف شما دارد، می گیرید وبه دگراندیشان تهمت وافترا وبرچسب می زنید ؟! ؛

و اگر آماج جنبش سبز شما رسیدن به مردمسالاری است و میدان نزاع عرصه درگیری جامعه مدنی بالنده و رشدیابنده ای است که شیشه عمر حکومت تبعیض واستبداد مذهبی را در دست می فشارد...4، چرا بر سکولارها، که می گویند این شیشه مسموم ومتعفن را بزمین بزنید ، بشکنید ومردم را از شرش خلاص کنید، بر می آشوبید و به آنان دشنام می دهید؟ آنان هم همین را می گویند منتها بی پرده و عریان !

آقای احسانی پور، سکولارها هم به استقلال انسان وگردن نهادن به حق فردی وشهروندی ومشارکت فرد فرد مرد م ایران در سرنوشت خودشان ،باور متقن دارند ونسل جوان را موتور تحولات آینده ایران می دانند، اگر می دانید چه می گوئید، ما درین نکته اختلافی نداریم اما ،سکولارها می گویند و پافشاری می کنند که جوانان واندیشمندان ، تغییر رژیم مذهبی را می خواهند، رهبران، سر در برف فرو نبرید !وبه جوانان خاطر نشان می کنند که به دانش واندیشه مسلح شوید واز تجربیات وتاریخ درس بگیرید، چون به گفته آن دوست:

چون ندانی دانش آهنگری / ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری
30اردیبهشت 1390برابر 20مه2011

1:نوشته "تجدید پیمان شاهزاده رضا پهلوی ومصطفی هجری درنشست تورنتو"، سایت "عصر نو" ،جمعه 30 اردیبهشت 1390
2 : همان سایت، همان منبع ؛
3 : همان سایت ، همان منبع ؛
4 : همان سایت ، همان منبع، تاکیدها از من است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد