logo





چاره‌اي جز احيای دوباره سياست نيست

دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۶ مه ۲۰۱۱

ثمينا رستگاري

جمهوی‌خواهیبحث جريان انحرافي، ميزان قدرت اين جريان و ويژگي‌های آن همچنان شاه‌بيت سخنان مسئولان و شخصيت‌های برجسته سياسی است. هر روز ابعاد جديدي از پروژه سياسی و اقتصادی و اعتقادی اين جريان آشكار مي‌شود و هرروز افراد زيادی كه اتفاقاً همه اصولگرا هستند در اين زمينه سخنرانی می‌كنند و مطلب می‌نويسند و مصاحبه می‌كنند.

صورت مسئله اين است كه از دل دولت اصولگرا كه شش سال است مورد حمايت تام جريان اصولگرايي است، جريانی برآمده كه كمر به حذف تمامی داشته‌های اصولگرايان بسته است. اين جريان كه پسوند نامش همچنان اصولگراست -‌جريان انحرافي اصولگرايان‌- زير لوای حمايت‌های كساني كه اكنون منتقد و معترضند رشد كرده و توانی به دست آورده است (چه توانی بالاتر از نفوذ به يكی از سه قوه اصلی ساختار جمهوری اسلامي) (1) و اينك بايد با آن برخورد كرد. چگونگی اين برخورد در حال حاضر بر اصولگرايان آشكار نيست. آنها در هيچ كجا تمرين برخورد با جريانی "خودی" را كه نه انشعاب می‌كند نه به صورت مستقل اعلام موجوديت می‌كند و نه مرام و تفكر خود را برملا می‌سازد، ياد نگرفته‌اند. از سوی ديگر تمام انتقاداتی كه امروز اصولگرايان به جريان انحرافي وارد می‌كنند، سال‌هاست توسط گروه‌های رقيب‌شان طرح شده است اما يا مورد بی‌توجهی قرار گرفته يا با روش تنبيهی نسبت به طرح‌كنندگان آن برخورد شده‌است و اين مسئله، هم بر ابهام ماجرا اضافه می‌كند و هم كار را برای اصولگرايان مشكل‌تر می‌سازد.
انتقاداتي كه اكنون چهره‌هايی چون آيت‌الله مصباح، جنتی و غیره از جريان انحرافی می‌كنند، از نظر محتوايی برای كسی جديد نيست. آنچه تازگی دارد هويت ناقدان و زمان ارائه اين نقدهاست. اينكه جريان انحرافي براي "انتخابات برنامه‌ريزی مي‌كند" (2)، اينكه "دست روي معاملات پرسود اقتصادی انداخته است" (3) و "آنها را از آن خود مي‌كند" پديده جديدی است؟ و الان چرا بايد مورد اعتراض اصولگرايان باشد؟ مگر نه اينكه با همین اقدامات، جریان اصولگرايی كه مدت‌هاست در ستايش آن می‌گويند و می‌نويسند، بر رقيب پيروز مي‌شود؟ اما كدام رقيب؟ دو سال براي بی‌رقيب‌شدن تلاش شده. حالا اين پول‌ها قرار است كجا خرج شود و برای پيروزی بر چه كسی؟ پس مشكل جای ديگری است. و اين «جای ديگر» براي آشكار شدن نياز به روشن شدن يك مطلب اساسي دارد؛ چرا تا امروز از اين جريان حمايت شده است؟ چرا با منتقدان آن برخورد شده است؟ پاسخ دادن به اين سوال‌ها گره‌گشاي تمام مسائل پيچيده امروز است.
آيت‌الله جنتی روز گذشته از تريبون نماز جمعه گفته است: "بسياری از فعاليت‌ها و اقدامات گروه انحرافی، مقدمه انتخابات سال جاری است. جذب و توزيع برخی پول‌ها توسط اين گروه از چشم مردم پوشيده نيست. لذا اگرچه امروز طبق «مصلحت» مردم چيزی نمي‌گويند اما در صورت لزوم به حساب اينها خواهند رسيد".
آيا "توزيع پول براي انتخابات" عبارت تازه‌ای است؟ سابقه‌ای ندارد؟ چيزی را به ذهن متبادر نمی‌كند؟ شايد جواب اين سوال‌ها در همان كلمه "مصلحت" مستتر باشد.
آيت‌الله جنتی از خرافه‌پرستی اين جريان اظهار تاسف می‌كند و می‌گويد: "اينها از يك طرف روی خوش به امريكايي‌ها و بيگانگان نشان می‌دهند و از طرفی ادعای تشرف به خدمت حضرت ولي‌عصر(عج) را دارند". كسي را عزل می‌كنند و می‌گويند "امام زمان گفته‌ شما را اينجا قرار دهيم". مرجع ضمير سخن ايشان هم روشن است "بادنجان دور قاب‌چين‌ها و افرادی كه متأسفانه اطراف برخی از مسوولان جمع شده‌اند".
ادعای رابطه با امام زمان هم ويژگی سابقه‌داری است. به امروز و ديروز هم برنمي‌گردد. قبل از آقاي جنتي، بسياري از منتقدان دولت نهم و دهم به صندلي‌های خالی منسوب به امام زمان و عزل و نصب‌های به فرموده ايشان اعتراض كردند. آن زمان به آن انتقادها بی‌اعتنايی شد اما خيلي سخت نبود درك اينكه كسانی كه از رابطه با امام زمان حرف می‌زنند به دنبال حذف و مخالف با ولی فقيه هستند. امروز با گذشت چند سال، خودِ اصولگرايان به هدف اصلی آن پروژه پی برده‌اند، آنجا كه می‌گويند "جريان انحرافي مدعي است وقتي كه مستقيم از ولي‌عصر دستور مي‌گيريد چه نيازي به ولي فقيه داريد؟" (4) آشكار شدن هدف اين پروژه خود گام مثبتي است. ارجاع ندادن به سابقه هم اشكالی ندارد اما آيا وقت آن نرسيده كه حول همين شكاف بزرگ معادلات جناحی در ايران را عوض كرد؟
اين جريان انحرافی با سكوت، حذف و تصفيه نيروهای انقلاب را نظاره كرد و اينك اصولگرايان با خودييهايی طرف شده‌اند كه از جامعه مدني سخن نمي‌گويند، اما براي رابطه با امريكا تلاش مي‌كنند. از اصلاح ساختار حرفي نمي‌زنند در عين حال به دنبال تغيير ساختارند. سابقه‌اي در انقلاب و نزديكي به امام‌(ره) ندارند اما مورد حمايت با سابقه‌ترين گروه‌هاي سياسي قرار گرفتند. از تغيير قانون اساسي حرفي نمي‌زنند بلكه كلاً قانون را دور مي‌زنند. ولايت فقيه را نقد نمي‌كنند بلكه از آن عبور مي‌كنند.(5) ايده‌هاي‌شان را از جان لاك و استورات ميل نگرفته‌اند بلكه با اجنه مرتبطند. با صندوق راي و انتخابات و كار حزبي كردن هم نمي‌توان با اجنه رقابت كرد. روش بازي با اين جريان سياسي را هيچكس در هيچ كجاي تاريخ نه مي‌دانسته و نه تعليم داده است. اين جريان انحرافي موفق شده سياست را به عنوان عرصه مذاكره و ائتلاف تعطليل كند و حالا براي حذف اين گروه هم که شده چاره‌اي جز احياي دوباره سياست نيست. براي درك اين ضرورت كافي است اصولگرايان نگاهي به مواضع اخير خود بيندازند و تعداد كلمات جن را در سخنان خود بشمارند؟ وقتي حدادعادل و مرتضي نبوي كه زماني در مقابله با رقباي اصلاح‌طلب‌شان افراد قدري به حساب مي‌آمدند درباره جن‌گيري و رمالي در مملكت سخن مي‌گويند، وقتي دادستان تهران درباره دستگيري يك جن‌گير با نفوذ سياسي حرف مي‌زند، همان‌طور كه ما حيرت‌زده مي‌شويم، آنها نيز خود به اين موضوع مي‌انديشند؛ به اينكه چند سال پيش براي رد مدعاي رقباي خود بايد رساله آخوندخراساني و نائيني و جان‌ لاك مي‌خواندند. كساني كه براي رد انديشه‌هاي رقيب حداقل دو دهه مجبور شدند آنقدر درباره سكولاريسم و ليبراليسم و دموكراسي مطلب بخوانند كه بتوانند روشن كنند كه الگوهاي سكولاريسم چيست و چگونه بايد ثابت كرد مسلمان سكولار نمي‌شود، حالا بايد بنشينند و درباره رابطه جن و سياست حرف بزنند. آنها تا چند سال پيش مي‌توانستند تقويم خود را همه روزه ورق بزنند و دور آن روزي را كه انتخابات است خطي بكشند و براي به دست آوردن كرسي پارلمان و صندلي رقيب برنامه‌ريزی كنند، حالا با اجنه چگونه رقابت خواهند كرد؟
ما كه 30 سال رقابت با خودمان را ياد نگرفتيم چطور مي‌توانيم با "از ما بهتران" رقابتي كنيم و احياناً برنده هم بشويم. آن جن‌گيرهايي كه با ماورا نیز ارتباط دارند صندوق راي دست‌شان بيفتد چه اتفاقي مي‌افتد؟ اسم چه كسي بيرون مي‌آيد ....؟
نمي‌دانيم و احتمالاً هيچ‌گاه هم نخواهيم دانست كه آيا آنها در خلوت خود به اين مسائل مي‌انديشند يا نه؟ اما در حال حاضر همه فعالان سياسي (غير از آنها كه با اخبار در ارتباطند) چه اصلاح‌طلب، چه اصولگرا يك خواست سياسي مشترك دارند؛ خواست مشتركي كه مي‌تواند تمامي تفاوت‌هاي آنها را بي‌رنگ كند و آن خواست "احياي سياست" است، چرا كه سياست چند صباحي است مرده است. سياست در معناي تدبير، مذاكره، گفت‌وگو، ائتلاف مملكتداری، مديريت و هر معناي ديگري كه در نظر بگيرند ديگر وجود ندارد.
مملكت‌داري، آدم مي‌خواهد. به محض اينكه نخواهي مملكت‌داري كني به كسي احتياج نداري، اين فصل مشترك يعني احياي سياست، رقابت سياسي، حرف سياسي و نظر سياسي. اگر تعطيل شود نتيجه‌اش همين مي‌شود كه شد: به قدرت رسيدن اجنه؛ موجوداتي كه هستند ولي ما نمي‌بينيم‌شان.

* این مقاله با عنوان " ضرورت بازنگري در معادلات جناحی. جريان انحرافي معضل همه گروههاي سياسي است" روز شنبه 24 اردیبهشت در روزنامه روزگار منتشر شده است.

1- كيهان 8 ارديبهشت 1390 "آشنايي با چهار جريان انحرافي متصل به دولت"
2- آيت‌الله جنتي خطبه‌هاي نماز جمعه 23 ارديبهشت 1390
3- آيت‌الله آملي‌لاريجاني 21 ارديبهشت 90
4- گفت‌وگو با فارس، 12 ارديبهشت 90
5- مرتضي نبوي گفت‌وگو با فارس "ويژگي جريان انحرافي عبور از ولايت فقيه است"، 2 ارديبهشت 1390.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد