هر چه که هست و نیست،هیچ انسان باورمند راستین به حقوق بشر و میهن پرستی نمی تواند نسبت به آنچه که در بحرین می گذرد سکوت پیشه کند . کاش می شد راهکاری پیدا نمود برای حمایت و یاری رساندن به این عزیزان که هر ساعت اخبار دلخراشی از آنان به گوش می رسد در حالی که جهانی در پی منافع زورمداران دیده بر هم بسته تا خون زنان و مردان بحرین خیابان های بحرین را از سیاهی شب پرستان به سرخی آزادگی برساند. | |
بحرین که به استناد تاریخ همواره پاره ای از جغرافیای سرزمینی ایران بوده، دیر زمانی نیست که به دلیل بی درایتی حاکمان وقت و دسیسه های بیگانگان در یک همه پرسی قلابی وغیر قانونی از سرزمینی مادری اش جدا شده و به جرگه کشورک های استعمار ساخته دیگری پیوست که استعمار تلاش داشته و دارد تا با به وجود آوردن این کشورهای جعلی، سالیان سال ازاین شرایط برای تامین منافع خود بهره جوید.
با خیزش ملل تحت ستم بر علیه دیکتاتورها در یمن و مصر و گسترش آن به دیگر کشورهای خاورمیانه، اکثریت ساکنین بحرین که شیعه مذهب و ایرانی تبار نیز هستند، نسبت به حکومت بیداد گر خاندان آل خلیفه که از اقلیتی در بحرین تشکیل و وابسته به عربستان سعودی و امریکا می باشند به پا خاسته و خواهان حق و حقوق پایمال شده خود می باشند.
این خیزش که به صورت بسیار متمدنانه و مسالمت آمیز بود شوربختانه با خشونت شدید نیروهای نظامی آل خلیفه مواجه و پاسخ این خاستهای مسالمت آمیز، معترضان با گلوله و خشونت داده و از هیچ اقدام وحشیانه ای برای سرکوب معترضان دریغ نمی شود. با وارد شدن اعتراضات مردمی به در گیری های خشونت بار و دامن زدن به بحث شیعه و سنی توسط حاکمان بحرین و همچنین عربستان سعودی، حکومت بحرین به دلیل نا توانی در سر کوب و فرو نشاندن خشم و رستاخیزمردمی، از عربستان و دیگر کشورهای عربی در خواست نیروی نظامی می کند و دراین بین عربستان با اعزام بیش از1000 نیروی نظامی و همچنین کویت و امارات نیز به سهم خود تلاش می کنند تا خروش مردم آزادیخواه را وادار به خاموشی کنند.
در یک نسل کشی آپارتاید گونه و بی شرمانه جنایت های خونینی توسط آنان شکل می گیرد( که نا خود آگاه با دیدن تصاویر و مرور اخبار این نسل کشی انسان به یاد جنایات صربها در بوسنی می افتد.)وحتا در اقدامی دیگرحاکمان بحرین برای پیشبرد اهداف نژاد گرایانه خود پاک سازی های گسترده ای را در کلیه ادارات و نهادهای دولتی آغاز می کنند که دامنه این پاکسازی ها حتا ورزشکاران بحرینی را نیزدر بر می گیرد.
از سویی دیگرحکومت بحرین و شورای همکاری خلیج پارس ، ایران را متهم به دست داشتن در اعتراضات بحرین می کنند و در یک اقدام هماهنگ برای توجیه این خشونت ها کویت ، بحرین و امارات بیان می دارند که موفق به کشف یک شبکه جاسوسی ایرانی شده اندکه سالهای متمادی اقدام به جمع آوری اطلاعات نظامی و تحریکات ضد حکومتی می کردند.
اما اینکه چرا در این برهه وبه صورت همزمان این کشورها موفق به کشف چنین شبکه هایی شده اند خود جای پرسش دارد و به نوعی می تواند فرار به جلوی اعراب برای خنثی سازی هر گونه تحرک و حمایت ایرانیان به دلیل وابستگی های تاریخی و فرهنگی با بحرینی های ایرانی تبار باشدو اینکه ساختارهای استبدادی و تمامیت خواه در هر نا کامی داخلی بی درنگ تلاش می کنند تابا شعار دخالت بیگانگان ،بهانه ای برای سر پوش گذاشتن نا توانی ها ی خود یابند و با شدت بیشتر آزادیخواهان و معترضان را سرکوب نمایند.
در این راستا شیوخ عربستان سعودی نیز با دیدن آنچه که در مصر و یمن و دیگرکشورهای عربی اتفاق افتاد بعد از سالها متوجه این مسئله شدند که نمی توانند روی حمایت همیشگی امریکا و غرب حساب باز کرده وبا علم به اینکه خیزش مردم بحرین بی گمان بر آینده خاندان آل سعود تاثیر گذار خواهدبود و سر نگونی خاندان آل خلیفه می تواندآخرین سنگر آنان را نیزبه باد دهد،در یک اقدام عجولانه اقدام به دخالت در امور داخلی بحرین کرده و از جهتی دیگر تلاش می نمایند تا نقش لیدر جهان عرب را بازی و با تحریک احساسات نا سیونالیستی اعراب علیه ایران ، جبهه جدیدی را بر علیه ایران وانحراف افکار عمومی به نفع خویش باز گشایی نمایند.
آنها کار را تا بدآنجا پیش می برندکه سفیر عربستان در مصربرای قدرت نمایی و ایجاد جنگ روانی به رسم اعراب بادیه نشین ، شروع به رجز خوانی نموده و صراحتا از اقدام نظامی علیه ایران سخن می گوید!و این تهدید ها همه در حالی از سوی عربستان صورت می گیرد که نیروی نظامی جنگ ندیده عربستان حتا توان مقابله با شورشیان کم شمار"حوسی در یمن "و همچنین غیر نظامیان بی دفاع بحرین را نداشته و به لحاظ جغرافیایی و قدرت نظامی نیزبا وجود خرید های تسلیحاتی کلان در حد و اندازه ای نیست که بخواهد دست به چنین اقدامی بزند و همه اینها در راستای توجیه جنایتهایی است که در بحرین مرتکب آن شده و همچنین ترس از دچار شدن به سر نوشت دیکتاتورهای تونس و مصر که حتا امریکا و غرب نیز بر خلاف آنکه این دیکتاتورها سالها تامین کننده اهداف آنان بوده اند ، درآخرین لحظات حاضر به حمایت ازآنان نشدند و شرایط داخلی عربستان با توجه به نارضایتی های گسترده در این کشور نا پایدار تراز آن است که بخواهد وارد چنین کارزاری شود، جز اینکه بر اساس یک اصل نانوشته اما تئوریک ،هر گاه دیکتاتورها نتوانند پاسخگوی مطالبات ملت خود باشند به ناچار وارد عرصه جنگ طلبی و دشمن سازی شده تا هر گونه خیزش داخلی را با دلیل وجود دشمن خارجی راحت تر سر کوب کنند و بی گمان حاکمان عربستان نیزاز این قاعده مثتثنی نیستند.
در این بین امریکا نیز با داشتن بزرگترین پایگاه نظامی در بحرین و همچنین منافع اقتصادی و نظامی در این کشور و منطقه ، چشم های خود را بر روی واقعیت ها و جنایتها ی دهشت آوری که در حال رخ دادن در بحرین است بسته و فقط در یک اقدام حداقلی، دولت امریکا حاکمان بحرین و عربستان سعودی را دعوت به خویشتن داری می نماید و این در صورتی است که در لیبی، امریکا و ناتو به بهانه حمایت از انقلابیون لیبی و بر علیه دیکتاتوری قذافی، اقدام به حمله نظامی نموده و یا در کشور تونس و مصر نیز از راه کار های گوناگون برای حمایت از معترضان بهره جستند. اما در بحرین با توجه به بده بستان های صورت گرفته بین عربستان و حاکمان بحرین با امریکا و خرید 60 میلیارد دلاری تجهیزات نظامی عربستان از امریکا که در بردارنده منافع اقتصادی بیشمار برای صنایع نظامی و اقتصاد ایالات متحده می باشد و همچنین منابع عظیم نفتی،حقوق بشر و شعار مردم سالاری برای ملل تحت ستم به فراموشی سپرده می شود و بازی دوگانه امریکا و غرب به خوبی نمایش داده شده و آشکار می گردد که حقوق بشر و مردم سالاری تا هنگامه ای مورد حمایت امریکا و غرب است که تامین کننده منافع آنان باشد و در غیر این صورت پدیده ای است نکوهیده و بی اهمیت که البته این رفتار دو گانه را ما ایرانی ها نسبت به خودمان بارها از سوی امریکاییان و غربیان مشاهده نموده ایم و چیز چندان عجیبی حداقل برای ما نیست.
اما نکته غمگنانه ماجرا اینجاست که حاکمیت ایران نیز بر خلاف تبلیغات گسترده مبنی بر حمایت از مردم بحرین،هیچ گونه حمایت و اقدام عملی در این راستا انجام نداده . باید دانست که تجمع در مقابل سفارتخانه های عربستان و بحرین فقط در حدیک اقدام نمادین و شعاری می تواند مفید باشد وراه کار سازمان دهی برای حمایت از مردم آن دیارنیست و این موضوع به هیچ عنوان رفع کننده تکلیف از دولت ایران در قبال ساکنان بحرین نخواهد بود.آن هم با آگاهی به این مسئله که ایرانیان نسبت به رخدادهای سرزمین بحرین به عنوان بخشی از گستره ی فرهنگ ایران حساس بوده و خواستار حمایت عملی کاربدستان حکومت در این باره هستند و نه اقدامات تبلیغاتی .
اما جدای از همه این موارد،خاموشی مدعیان فعالیت حقوق بشری و طیف گسترده ای از نیروهای دموکراسی خواه و اپوزسیون ایرانی،نسبت به نسل کشی در بحرین است که شوربختانه بر خلاف آنکه نسبت به هر گونه رخدادی در چهار گوشه عالم واکنش سریع نشان داده و اقدام به صدور بیانیه و نامه نگاریهای گسترده خطاب به سازمان ملل و دولتمردان سراسر گیتی می کنند، در این باره سکوت مطلق نموده و دریغ از صدور یک بیانیه چند خطی در حمایت از مردم به خاک و خون کشیده شده بحرین !؟
از جریانات رنگا رنگ جبهه اصلاحات و جبهه سبز و دموکراسی خواه و سکولار گرفته تا جهان وطنی های هزار اندیشه ی چپ، که برای همه چیز، حتا کوچکترین مسئله و نقض حقوق حیوانات نیز سینه چاک می کنند و راه پیمایی راه می اندازند، هیچ نام ونشانی در حمایت از مردم رنج دیده بحرین نیست .
فعالین حقوق بشری نیز که جای خود دارند.,, چون بر اساس مد روز و اهداف بلند و کوتاه مدت و بسته به آنکه فضای سیاست روز چه چیزی بطلبد وارد صحنه می شوند و خانم شیرین عبادی وآقای لاهیجی نیز که سردمدار فعالین حقوق بشری ایران می باشند نیزدر این باره سکوت نموده و تو گویی که بحرین و مردمان آن اساسا وجود خارجی نداشته و اگر هم دارند اهمیتی ندارد که چه برسرش می آید!
با این رفتارهای دو گانه،این ذهنیت نا خاسته ایجاد می شود که آیا ممکن است تعاملی بین فعالین حقوق بشری و ناقضان حقوق بشر و قدرتمداران وجود داشته باشد؟
آیا ممکن است حقوق بشر مبدل به یک پیشه پر سود در جهان امروز شده و عده ای نیز پیشه وران جایزه بگیر این صنف هستند؟
و یا شاید هم نردبانی و عاملی برای کشف استعداد های نهانی عده ای که عاشق رفتن به روی آنتن ها و تیتر شدن های چند روزه اند و حتا حقوق بشر نیزمی تواند آورنده نان و نام برای عده ای باشد؟
هر چه که هست و نیست،هیچ انسان باورمند راستین به حقوق بشر و میهن پرستی نمی تواند نسبت به آنچه که در بحرین می گذرد سکوت پیشه کند . کاش می شد راهکاری پیدا نمود برای حمایت و یاری رساندن به این عزیزان که هر ساعت اخبار دلخراشی از آنان به گوش می رسد در حالی که جهانی در پی منافع زورمداران دیده بر هم بسته تا خون زنان و مردان بحرین خیابان های بحرین را از سیاهی شب پرستان به سرخی آزادگی برساند.
پاینده ایران
اشکان رضوی
تهران 27 فروردین 1390 خورشیدی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد