نوشته «راه حل یك و نیم دولت»٬ كه درزیر ترجمه فارسی آن آمده٬ در دسامبر سال ٢٠١٠ قبل از سفر به فلسطین نوشته شده و در سایت «اوپن دموكراسی» منتشر شده بود. اگر در زمان نگارش متن اصلی تردیدهائی در نتیجه گیری های تلخ و تاسف انگیز آن داشتم٬ این سفر بسیاری از آن تردید ها را از بین برد بخصوص كه دوستان فلسطینی نیز با كلیات این نتیجه گیری ها توافق داشتند.
جنبش فلسطین در سخت ترین شرائط تاریخ شصت ساله خود قرار دارد. رهبری عمده جنبش از یك سو در دست سازمان مرتجع بنیادگرای مذهبیِ حماس و از سوی دیگر تحت رهبری سازمان الفتح است كه فساد سرتاسر آن را فراگرفته.
مردم غزه كه در محاصره بی رحمانه اسرائیل قرار دارند٬ از سیاست های سركوبگرانه و واپسگرایانه حماس نیز رنج می برند. اما چون نهاد یا نهادهائئ كه بتواند به آنها كمك كند وجود ندارد٬ بیشتر و بیشتر به سازمانهای خیریه تحت كنترل حماس وابسته می شوند. یك بررسی فلسطینی نشان می دهد كه بیش از هفتاد در صد حامیان حماس را زنان تشكیل می دهند٬ نه بخاطر آنكه آنان به تعصب مذهبی گرایش بیشتری دارند بلكه از آن رو كه به خدمات اجتماعی آن٬ از كلینیك و بیمارستان گرفته٬ تا مهد كودك و قرض الحسنه٬ وابسته اند : نهادهائی كه با پول عربستان سعودی٬ شیخ نشین های خلیج فارس و ایران تامین می شوند.
در كرانه غربی كه تحت كنترل كامل سازمان الفتح است اوضاع از جهاتی متفاوت است. نهاد خودگردان فلسطین كه با كمك های عظیم امریكا و كشورهای اروپائی و ژاپن اداره میشود غرق در فساد است . فلسطینی ها به ظنز آنرا «مِشمِشیه» می خوانند . مِشمِش بمعنی زرد آلو است٬ و از آنجا كه فصل برداشت این میوه بسیار كوتاه و زودگذر است٬ كسانی كه به پست و مقامی میرسند سعی می كنند در فرصت كوتاهی كه دارند بار و بنه خود را ببندند یعنی تا می توانند می دزدند! طبقه متوسط جدید كه عمدتا در دولت خودگردان فلسطینی و سازمانهای غیر دولتی ان.جی.او ها كار می كنند٬ با آنكه نظیر دیگر كشورها نقش بسیار مهمی در بسط و تحول جامعه مدنی و تحول اجتماعی دارند٬ كمتر و كمتر به مقابله با اسرائیل می پردازند.
سازمانهای چپ فلسطینی بسیار تضعیف شده و پراكنده اند و نقش آنها بسیار محدود شده. جبهه خلق برای آزادی فلسطین كه چه در دوران اولیه رهبری جرج حبش در«حركت قومیون عرب» وچه در زمان ایجاد جبهه و تا مدتها از پرقدرت ترین و محبوب ترین سازمانهای فلسطینی بود٬ هم اكنون حضور بسیار محدودی دارد و تنها در بعضی محله های شهرها و در برخی دهات پرچم ها و پوسترهایش را می توان دید. در آخرین انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین٬ این جریان با حدود چهار درصد آراء٬ تنها سه كرسی پارلمانی را بخود اختصاص داد. بد تر از این٬ جبهه دموكراتیك برای آزادی فلسطین در ائتلافی با حزب الشعب (سابقا حزب كمونیست)٬ و اتحادیه دموكراتیك فلسطین٬ و چند شخصیت منفرد٬ تحت عنوان ائتلاف البدیل٬ كمتر از سه درصد آراء و دو كرسی پارلمانی را اخذ نمودند.
اختلافات درونی این سازمانها آنها را بیشتر تضعیف كرده٬ و بسیاری از آنها به حمایت مستقیم و غیر مستقیم اسلام گرایان حماس كه تنها سازمانی است كه با اسرائیل سرشاخ است٬ پرداخته اند. فرهنگ سیاسی و سازمانی آنها نیزدر حال دگرگونی است. در سفر قبل در سال ٢٠٠٩ هایده مغیثی و من به دعوت موسسه رزا لوگزامبورگ و پاره ای از جریانات چپ فلسطینی چند سخنرانی عمومی در چند شهر از جمله رام الله٬ هبرون (الخلیل)٬ و نابلس داشتیم. هایده دو سخنرانی جداگانه نیز برای زنان چپ در هبرون و نابلس داشت٬ و برای ما تعجب آور بود در سالن ساختمان حزب كمونیست كه بر دیوارهایش عكس های چه گوارا و بزرگان سوسیالیسم آویزان بود٬ قسمت اعظم زنان شركت كننده با حجاب حاضر شده بودند. با آنكه حجاب بخشا جنبه فرهنگی نیز دارد٬ اما تردیدی نیست كه جو اسلامگرائی در سراسر فلسطین بیشتر حاكم شده. در جلسه سخنرانی مشتركمان در مورد تجربه چپ در انقلاب ایران٬ در حضور بسیاری از كادر های جریانات مختلف چپ فلسطینی٬ از جبهه خلق گرفته تا جبهه دموكراتیك٬ سازمان فدا٬ حزب الشعب و دیگران٬ ضمن آنكه بعضی از حضار با تحلیل ما در مورد ضرورت مقابله با اسلامگرائی توافق داشتند٬ بسیاری به دفاع از عناصری چون احمدی نژاد برخاستند با این استدلال كه او ضد امپریالیست است و در مورد حماس طرفدار همان سیاستی بودند كه در زمان انقلاب بخشی از چپ ایران در پیش گرفته بود.
در بسیاری عرصه ها سكولاریسم در حال عقب نشینی است. در محوطه های دانشگاهی تعداد بیشتری دانشجو را در شكل و شمایل مذهبی٬ دختران با حجاب و پسران با ریش٬ می توان مشاهده كرد. در دانشگاه القدس٬ تنها دانشگاه فلسطینی در اورشلیم٬ كه ما برای برقراری روابط آكادمیك رسمی بین دانشگاه خود و آنها به فلسطین سفر كرده بودیم٬ در یك سخنرانی برای دانشجویان٬ عكس العمل منفی و آشكار بسیاری از حاضرین را نسبت به برخورد انتقادی مان به اسلام گرایان شاهد بودیم. حماس در تمام دانشگاههای غزه و اكثر دانشگاههای كرانه غربی اكثریت انجمن های دانشجوئی را تحت كنترل دارد و دانشجویان و استادان دگراندیش را بشدت تحت فشار قرار میدهد. با آنكه در سفرهای اخیر بخاطر محاصره كامل اسرائیل امكان سفر به نوار غزه را نیافتیم٬ در آخرین سفر به غزه و قبل از آنكه حماس قدرت را تصاحب كند٬ شاهد قلدری های دانشجویان حماس در دانشگاهها٬ كه نظیر انجمن های اسلامی خودمان عمل می كردند٬ بودیم.
مردم زحمتكش فلسطینی٬ كارگران و دهقانان در سخت ترین شرائط كار می كنند. دیوار عظیمی كه اسرائیل بین كرانه غربی و مرز خود سرانه اسرائیل كشیده٬ بسیاری دهات فلسطین را از مزارع شان جدا كرده. این دیوار كه ظاهرا به ادعای اسرائیل بر روی خط سبز (مرز توافق شده بعد از جنگ ١٩٤٨) به طول نزدیك به هفتصد كیلومتر كشیده شده٬ در واقع به تمامی در بخش فلسطینی قرار گرفته و در نقاطی بین ٢٠٠ متر تا بیست كیلومتر از خط سبز جلو زده٬ و در مجموع بین هفت تا ١٢ در صد زمین های فلسطینی را (بدون محاسبه اورشلیم شرقی) همراه با حدود ده هزار روستائی فلسطینی تصاحب كرده. در بسیاری موارد روستائیان این منطقه حق دسترسی به زمین های خود و یا فروش محصولات تولیدی خود را ندارند. در سوی دیگر كرانه غربی و در دره رود اردن تقریبا تمام زمین های حاصلخیز كشاورزی را كشت و صنعت های اسرائیلی تصاحب كرده٬ و در مواردی حتی محصولات خود را بعنوان محصولات فلسطینی صادر می كنند٬ در حالی كه صادرات محصولات واقعی فلسطینی با هزاران مشكل مواجه است.
وضع كارگران فلسطینی از وضع دهقانان بد تر است. صنایع فلسطین عمدتا صنایع روغن كشی٬ صابون پزی٬ غذائی٬ نساجی و سفالگری است. در سالهای اخیر صنایع متوسط مدرن نیز از سوی سرمایه داران فلسطینی و دولت خود گردان ایجاد شده. كارگران فلسطینی بعلاوه در كارخانجات اسرائیلی و شهرك/كلنی ها ی یهودی كار می كنند٬ و با آنكه از حق تشكل بهره مندند و در كنفدراسیون عمومی كارگران فلسطینی عضویت دارند٬ امكان بهبود شرائط خود را ندارند. در غزه٬ سازمان حماس پس از روی كار آمدن٬ تمامی اتحادیه و سندیكاهائی كه عمدتا وابسته به الفتح و جبهه خلق بودند٬ تعطیل نمود و اتحادیه های اسلامی را جایگزین آنها كرد. در كرانه غربی اما این اتحادیه ها فعالند. غم انگیز ترین صحنه ها دیدن صف های طولانی كارگران فلسطینی در جستجوی كار در پشت دروازه های شهرك/كلنی های یهودی است كه می روند تا در روی زمین های دزدیده شده شان برای اشغالگران خانه بسازند.
علی رغم تمامی این مسائل ناشی از اشغال بی رحمانه اسرائیل و تفرقه ها و مسائل درونی٬ آنچه كه عمیقا قابل ستایش است٬ روحیه ملت فلسطین است كه چیزی بنام یاس و نومیدی نمی شناسد. در این سفر فرصت یافتیم كه به جنین در شمال كرانه غربی و اردوگاه معروف آن نیز برویم . اردوگاهِ پناهندگان در جنین چند سال پیش در مقابله با ارتش اسرائیل آنچنان جنگید كه اسرائیل علاوه بر حمله با تانك٬ با جت جنگی اف ١٦ آنرا بمباران و با خاك یكسان كرد و بسیاری را قتل عام نمود. فلسطینی ها دوباره همان اردوگاه را ساخته و علی رغم گسترده تر شدن گورستان اش٬ زندگی در آن ادامه دارد. آنچه كه بیش از شصت سال است در مقابل اشغال یكی از قوی ترین ارتش های جهان ایستاده٬ همین اراده آهنین فلسطینی است. روحیه فلسطینی را شاید بتوان از لابلای این بخش از شعری از شاعر معروف معاصر فلسطینی٬ و دوست عزیزم٬ ولید الشیخ٬ دریافت كه از آهوئی می گوید كه در حال فرار از شیری كه در تعقیب اش است٬ با رسیدن به علفزاری سبز و خرم می ایستد تا در دم آخر علف تازه ای را نوش جان كند.
(كجنون غزالة طريدة تغتنم فرصة استدارة الأسد لتقضم عشب لحظة أخيرة)
شعر و شاعری بخش جدا نا پذیری از زندگی فلسطینی است و منعكس كننده رنج ها و شادی ها٬ خشم و صبوری٬ و امیدهای این ملت است.سمبولیسم را در تمامی عرصه های زندگی فلسطینی می توان مشاهده كرد. هنگامی كه شاعر بزرگ فلسطینی٬ محمود درویش٬ در گذشت٬ او را بر بالای تپه ای مشرف به اورشلیم٬ در بیرون شهر رام لله دفن كردند. شب هنگام وقتی كه دوست شاعرمان٬ ولید الشیخ ما را بر سر مزار درویش برد٬ از بالای قبر این شاعر بزرگ چراغ های اورشلیم شرقی را٬ كه روزی پایتخت فلسطین خواهد شد٬ به وضوح می دیدیم. شاید انتخابِ این نقطه برای برپا كردن مقبره ای بزرگ٬ سزاوار این شاعر ملی فلسطینی كه دولت خود گردان فعلی در حال ساختن آن است٬ بیان سمبولیك اراده فلسطین است به رها نكردن اورشلیم بعنوان پایتخت دولت آینده فلسطین. گوئی محمود درویش از آن فراز كماكان می سراید : «رها كنید زمین ما را٬ ساحل ما را٬ دریای ما را٬ گندم مان٬ نمك مان و زخم مان را.»
*****
راه حل یك و نیم دولت ! : «حل نهائئ» مسئله فلسطین
تنها یك معجزه خواهد توانست مذاكرات كنونی بین اسرائیل و دولت خود گردان فلسطین را٬ كه دولت امریكا با هدف دستیابی به «حل نهائی» مسئله فلسطین بر آن تاكید دارد٬ به نتیجه مطلوب برساند. حل تمامی مسائل بینابیی سازش های عمده ای را از جانب هر دو طرف می طلبد كه برای آن طرفین مذاكره كننده نیاز به حمایت بی قید و شرط اكثریت مردم خود دارند٬ و این چیزی است كه هر دو طرف فاقد آنند.
بنجامین نتانیاهو دولت ائتلافی متزلزلی را هدایت می كند٬ كه بركنار از حزب تضعیف شده كارگر٬ از حزب راست افراطی ییزراییل بِی تنیو٬ حزب ارتدكس افراطی شاس٬ حزب یهودیت متحده تورات٬ و حزب صهیونیست مذهبی باهئیت یهودی متشكل شده است. این ائتلاف آنچنان مرتجع و بطور افراطی دست راستی است كه در مقایسه با آن احزاب دست راستی لیكود و كدیما احزابی معتدل بنظر می رسند. حتی اگر ساده دلانه تصور كنیم كه نتانیاهو آماده سازشی جدی است٬ دولت ائتلافی اش از هر جهت با چنین سازشی مخالف است .
در سوی فلسطینی ها وضع نا بسامان تر و تفرقه و دو دسته گی سراسری است. محمود عباس كه دوره پنج ساله ریاست جمهوری اش در ٢٠٠٩ بپایان رسیده٬ تنها می تواند ادعای نمایندگی بخشی از فلسطینی ها را داشته باشد. اگر بتوانیم نتایج آخرین انتخبات شورای قانونگذاری فلسطین در سال ٢٠٠٦ را محك قرار دهیم٬ تنها ٤١ درصد مردم به حزب او٬ الفتح٬ رای دادند٬ در حالیكه حماس ٤٤ درصد٬ و بقیه گروههای مختلف فلسطینی٬ از جمله گروههای مختلف چپ٬ ملی و منفردین ١۵ در صد آراء را به خود اختصاص دادند.
امریكا از مسائل دو طرف بخوبی آگاه است. پرزیدنت اوباما كه وعده داده بود در جهت یك صلح «عادلانه» حركت خواهد كرد٬ پس از ورود به كاخ سفید خیلی زود دریافت كه نمی تواند اسرائیل را به دادن امتیازاتی جدی مجبور سازد. اوباما با استفاده از عامل دیگری خارج از درگیری های فلسطین ـ اسرائیل٬ استفاده كرد تا نتانیاهو را راضی به شركت در دور جدید مذاكرات صلح شركت نماید. آن عامل ایران بود و وعده مهار رژیم اسلامی در كشوری كه رئیس جمهورش هیچ فرصتی را از دست نمی دهد تا با بد دهنی های خود٬ به اسرائیل فرصت دهد كه ادعا كند ایران «یك خطر حیاتی» برای اسرائیل است.
تمامی مذاكرات صلح فلسطین ـ اسرائیل در دوره های قبل مبتنی بر یك «راه حل دو دولتی»٬ یعنی دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل٬ استوار بود٬ ایده ای كه سخت از سوی طرفداران «راه حل یك دولتی»٬ یعنی یك دولت برای هر دو ملت٬ مورد انتقاد قرار می گرفت. در تمام این سالها٬ همزمان با آنكه طرفداران راه حل دو دولتی و راه حل یك دولتی به جدل ها و منازعات بی پایان خود مشغول بودند٬ راه حل سومی كه من آنرا راه حل یك و نیم دولتی می نامم٬ بی سر و صدا٬ مستقیم و غیر مستقیم٬ اما پیگیرانه از سوی امریكا٬ اسرائیل و با توافق ضمنی بخشی از فلسطینی ها در پیش گرفته شد.
در طول دو دهه ای كه از آغاز مذاكرات صلح می گذرد٬ اسرائیل قوی تر و قوی تر و فلسطینی ها ضعیف تر و پراكنده تر شده. در اوایل سالهای ١٩٩٣ و دوران توافقنامه اسلو٬ حدود یكصد و ده هزار اسرائیلی در شهرك های غیر قانونی نوار غربی رود اردن ساكن بودند. هم اكنون این جمعیت به بیش از سیصد هزار رسیده است٬ بعلاوه پنجاه هزار نفر هم به جمعیت یهودی اورشلیم شرقی افزوده شده است. شكست پی در پی مذاكرات صلح٬ انتفاضه فاجعه بار دوم٬ قدرت گیری فزاینده بنیاد گرایان اسلامی فلسطینی (حماس و جهاد)٬ روی كار آمدن دست راستی های افراطی در اسرائیل و بقدرت رسیدن نئو كان ها در امریكا٬ نقطه پایان تلاش ها در جهت راه حل دو دولتی بود. آریل شارون بر روی مرزی كه سر خود تعیین كرده بود دیوار كشید و شهرك ـ كلنی های بیشتری را در سرزمین فلسطینی در كناره غربی رود اردن بنا كرد. خود سرانه و خارج از هرگونه توافقی با فلسطینی ها٬ شهرك های نوار غزه را بر چید و ساكنانش را به اسرائئل و به شهرك های كناره غربی منتقل ساخت. موفقیت سازمان حماس در انتخابات ٢٠٠٦ و تصاحب قدرت در غزه در ٢٠٠٧ امكان یافتن راه حلی را كه مورد قبول همه فلسطینی ها باشد از بین برد . سلام فیاض٬ یك بوروكرات كمتر ایده آلیست و عمل گرای فلسطینی و اقتصاد دان بانك جهانی مورد اعتماد امریكا٬ كه قبلا بعنوان وزیر مالیه منصوب شده بود٬ به نخست وزیری رسید.
بنظر میرسد كه استراتژی یك و نیم دولتی دو وجه داشته باشد : از یك سو حمایت و رضایت هر چه بیشتر فلسطینی ها را در قبول یك معامله محدود جلب كند٬ و از سوی دیگر آماده مقابله و سركوب مخالفین باشد. بخش عمده این استراتژی مبتنی بر تضمین مرز های امن اسرائیل است تا آنرا قانع كنند كه از بخش عمده ای از كرانه غربی عقب نشینی كند. منزوی سازی سازمان حماس نیز جنبه دیگر این توافق ضمنی است. غزه خارج از حوزه توافق باقی می ماند به امید آنكه روزی مجددا تحت كنترل سازمان خود گردان فلسطین در آید. برداشت ضمنی این توافق این است كه در مقابل تضمین امنیت اسرائیل در كرانه غربی٬ سازمان خود گردان فلسطین با حمایت بخشی از طبقه متوسط فلسطینی خواهد توانست یك نیمه دولت مستقل بوجود آورد.
سازمان خود گردان فلسطینی روی اكثریت یكصد و پنجاه هزار نفری كاركنان خود و دهها هزار دیگر حقوق بگیران بخش خصوصی و سازمانهای نیمه دولتی (ان.جی.او) حساب می كند٬ چرا كه ادامه موجودیت شان به سازمان خود گردان فلسطین و ادامه رابطه اش با اسرائیل و كشورهائئ كه هزینه های این سازمانها را تامین می كنند وابسته است . نزدیك به هزار ان.جی.او كه بعد از توافقنامه اسلو با كمك های مالی نهادهای اروپائی و امریكای شمالی در سراسر سرزمین های فلسطینی مثل قاچ روئیدند٬ ضمن آنكه نقش مهمی در توسعه جامعه مدنی فلسطینی ایفا كرده و می كنند٬ یك نقش ضمنی در شكل گیری طبقاتی جامعه فلسطینی را نیز بازی كرده اند. فلسطینی های تحصیل كرده بشكل فزاینده ای جلب این ان.جی.او ها شدند و با حقوق های نسبتا بالا و تامین مالی مناسب به كار مشغول شدند. ظرف چند سال شهر رام الله و ال بیره و چند شهر دیگر فلسطینی پر از خانه ها و اپارتمانهای سنگی گرانقیمت و هتل ها و رستوران های چهار ستاره شد تا به این طبقه جدید و ثروتمندان فلسطینی و مشاورین خارجی سرویس دهد. ثروتمندان فلسطینی ـ امریكائئ ویلاهای تابستانی و خانه های عظیم سنگی در دهات پدری خود بپا كردند. برای نمونه ده جلجیلیا در نزدیكی رام الله پر است از خانه های عظیم قصر مانند كه سراسر سال جز در چند هفته تابستان خالی افتاده است. دوستی فلسطینی این تحولات را به طعنه «اشغال پنج ستاره » می نامید .
از نظر حفظ نظم و امنیت٬ بر اساس تخمین های مختلف بین ٢۵ تا ٦٠ هزار پرسنل فلسطینی در سازمانهای مختلف مربوط به تامین مرزها٬ پلیس٬ نیروی انتظامی٬ وامنیتی اشتغال دارند ٬ كه بطور نسبی بزرگترین نیروی پلیس را در جهان تشكیل می دهد. اولویت اصلی ٬ حفظ نظم موجود٬ تامین امنیت مرز با اسرائیل٬ و دستگیری و سركوب عمال و طرفداران حامس در كرانه غربی است. «میسیون امنیتی ایالات متحده» (یو.اس.اس.سی) مشغول آموزش «نیروی امنیتی فلسطین» (پی.ا.اس.اف) است٬ و گردان های این نیرو تحت نظر یك ژنرال امریكائئ در پادگانهای اردن تعلیم می بینند٬ و مستقیما در رابطه با همقطاران اسرائیلی خود هستند. نیروهای نظامی انگلیسی و كانادائی نیز مشغول ارائه آموزش به نیروی پلیس فلسطینی هستند. دولت محافظه كار كانادا اخیرا سهمیه كمك های دولت كانادا به «اونروا» (سازمان كمك به پناهندگان فلسطینی سازمان ملل ـ كه مسئول تامین بهداشت و آموزش پناهندگان فلسطینی در اردوگاههای كشور های مختلف است) را قطع كرده٬ و در عوض تنها به برنامه های انتظامی در كرانه غربی كمك مالی می كند.
علی رغم موانع بسیار از جمله ادامه ساختن شهرك/كلنی های یهودی نشین٬ هنوز امكان نوعی توافق بین دولت متعرض كنونی اسرائیل و سازمان خودگردان فلسطین وجود دارد. البته سازمان خود گردان فلسطین این گزینه را دارد كه اسرائیل را تهدید كند كه در صورت عدم توافق جدی٬ خود را منحل اعلام خواهد كرد و با ترك مسئولیت ها و قطع سرویس ها یك آنارشی سراری در كرانه غربی بوجود آورد و اسرائیل را وادار كند كه بار مسئولیت های اداره این ناحیه را بعهده بگیرد. اما این كار را نمی كند٬ چرا كه منافع شخصی بسیاری به خطر خواهد افتاد.
توافق احتمالی دوطرف با چند معاوضه مرزی (الحاق بخش هائئ از كرانه غربی به اسرائیل و واگذاری بخشهایئ از اسرائیل كنونی به فلسطین) همراه خواهد بود و پاره ای از شهرك/كلنی ها نیز برچیده خواهند شد٬ و یك نیمه دولت فلسطینی در بخشی از كرانه غربی بوجود خواهد آمد. این به اصطلاح دولت٬ عاری از بسیاری خصیصه های یك دولت كاملا مستقل خواهد بود. از نظر سرزمینی٬ بر كنار از نوار غزه و ساحل دریائ اش كه تا مدتی نا معلوم هیچ گونه قیمومیتی بر آن نخواهد داشت٬ دولت جدید فلسطینی ممكن است مرز چندانی نیز با رود اردن و بحرالمیت نداشته باشد. سراسر دره حاصلخیز اردن در كرانه غربی پوشیده است از كشت و صنعت های عظیم اسرائیلی٬ مزارع و نخلستانهای فراوان كه بخش قابل ملاحظه ای از اقتصاد و صادرات اسرائیل را تامین می كند٬ و اسرائیل تمامی كوشش خود را بكار می گیرد تا این بخش از سرزمین فلسطین را برای خود حفظ كند. فلسطینی ها ممكن است كه حتی كنترل بر آبهای زیرزمینی خود در كرانه غربی را نیز نداشته باشند. در این كرانه سه لایه آبزا یا حوزه آبگیر زیرزمینی وجود دارد٬ كه هر سه حوزه آبی كاملا تحت كنترل اسرائیل است. این سه حوزه ٣۵ درصد كل آب اسرائیل را تامین می كنند. علاوه بر این٬ دولت فلسطینی ارتش و نیرو های زمینی٬ هوائی و دریائی نیز نخواهد داشت٬ اما همانطور كه اشاره شد٬ از یك نیروی عظیم پلیسی/امنینی/اطلاعاتی بهره مند خواهد بود! دولت جدید حتی در مورد روابط خارجی خود ٬ از جمله تصمیم به ایجاد سفارتخانه های مختلف نیز با محدودیت هائی مواجه خواهد بود.
با توجه به آنكه تنها بخشی از طبقه متوسط فلسطینی از چنین دولتی حمایت می كند٬ و با توجه به افزایش شكاف طبقاتی بین فقیر و غنی فلسطینی٬ چنین دولتی در مقابله با نارضائئ های فزاینده٬ هیچ راهی جز سركوب نارضائئ ها و حكومت از طریق زور نخواهد داشت٬ و به این ترتیب دیكتاتوری دیگری در خاورمیانه بوجود می آید. از هم اكنون برای حفظ رضایت افراطیون مذهبی نیز٬ پیش نویس قانون اساسی فلسطین اعلام كرده كه «شریعت منبع اصلی قانونگذاری خواهد بود» (اصل ٤)٬ و تمامی امور مربوط به «احوال شخصیه» را به دادگاههای اسلامی كه بر اساس شریعت حكم صادر خواهند كرد٬ واگذار كرده است. (اصل ١ـ١٠١) وای بحال زنان و كودكان فلسطین! اینهم آخر و عاقبت رویای یك دولت مستقل٬ سكولار و دموكراتیك فلسطینی! نگرانی بعضی از فعالین سیاسی زن كاملا قابل درك است كه به تلخی می گفتند «با اشغالگران اسرائیلی می توان مقابله كرد و به زندگی ادامه داد اما با حماس نمی توان .»
واضح است كه راه حل یك و نیم دولتی مسائل ناشی از دهه ها اشغال و درگیری و كشمكش های اسرائیل ـ فلسطین را حل نخواهد كرد. یك صلح عادلانه تنها زمانی بدست خواهد آمد كه در اسرائیل یك دولت طرفدار صلح بر سر كار آید و به ایجاد یك دولت فلسطینی در قالب مرزهای ١٩٦٧ (با تغییرات محدود مرزی مورد توافق دوطرف) كمك كند٬ و اورشلیم بعنوان یك «شهر باز» مقر دو پایتخت دو دولت مستقل ـ اسرائیل در غرب و فلسطین در شرق آن باشد و حقوق پناهندگان فلسطینی بر اساس كنوانسیون های بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل (حق بازگشت و جبران خسارات) برسمیت شناخته شود. فلسطینی ها بنوبه خود اختلافات درونی را حل كنند٬ صلح با اسرائیل را بپذیرند٬ و در جهت استقرار یك دولت سكولار دموكراتیك گام بردارند. راه حل نهائی و استقرار صلح واقعی تنها بر چنین پایه ای می تواند استوار شود.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد