logo





" رشد جنبش آزادی خواهانه در ایران، در گرو چه اقداماتی است "

(چه باید کرد)

يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۰ مارس ۲۰۱۱

بابک یحیوی

اوج گیری جنبش آزادیخواهی مردم ایران از خرداد 1388،به بهانه ی تقلب جناح خامنه ای- احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و مبادرت به طرح شعارهای رادیکالی که فراتر از خواست کاندیداهای شکست خورده در این انتخابات رفت وهمچنین فداکاری های بیدریغ جوانانی که در مقابل برخوردهای جنایتکارانه رژیم سینه سپر کردند تا سنگر آزادیخواهی را پر شور نگهدارند؛
بیگانگی رهبران سمبلیک جنبش سبز از خواست واقعی اکثریت مردم که از هرگونه رژیم مذهبی با هر پیشوند وپسوندی بیزارند ودر جستجوی یافتن رهبر یا رهبرانی هستند که سابقه ی هیچگونه همکاری و مسالمت جوئی با رژیم اسلامی را ندارند؛
سیاست قدرت های بزرگ که با اوج گیری جنبش های دموکراسی خواهانه در کشورهائی مانند تونس ،مصر، لیبی، یمن،بحرین و... که سعی در آرام کردن مردم وکانالیزه کردن خواسته های آنان و تغییر وتبدیلاتی در حد جایگزین کردن مهره های در قدرت، بدون دست زدن به تغییرات بنیانی، دارند؛
و بالاخره شورو شوق و همبستگی ای که در ماه های اخیروبدنبال شعله ورشدن مبارزات مردم تونس در کشورهای عربی وخاورمیانه، در دل مردم جهان و بویژه در مردم کشورهای زیر سیطره دیکتاتورهای ریز ودرشت، ایجاد شده است؛
و...
نیروهای اپوزیسیون ورهروان دموکرات ایرانی را به اندیشه وامی دارد که چه باید کرد تا موج آزادیخواهی اخیر به کژراه نرود، به سرنوشت انقلاب 1357 دچار نشود، بلکه پس از دویست سال جانبازی وتلاش به استقرار دموکراسی در ایران بیانجامد ؟
درس گیری از تجربیات تاریخی جهانی نشان می دهد که هیچ مبارزه آزادیخواهانه ای بدون آلترناتیوم تشکل و مستقل به نتیجه دلخواه نرسیده است ، به این دلیل که قدرت های حاکم که هیچ حرکت اعتراض آمیزی را بر نمی تابند ،بدون تامل درجهت سرکوب نطفه های اعتراضی وارد عمل شده و با دمیدن در بوق وکرنا و تبلیغات دروغین، بر خواسته های برحق مردم سرپوش می گذارند، نمونه مشخص آن مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در ۳۲ سال حکومت جمهوری اسلامی است که رژیم، با وجودنداشتن پشتوانه ی مردمی ،آن را همچنان سرکوب می کند! برای دامن زدن به گفتگو به برخی از دلائل این شکست می پردازم:

فقدان آلترناتیو دموکراتیک
آلترناتیو،یعنی پدیده و جریانی که مخالف جریان حاکم است و خواه،ناخواه به جای آن خواهد نشست،و در گفتمان سیاسی به معنی نیروی اپوزیسیون متشکلی است که خودرا جایگزین رژیم حاکم بر یک کشور می داند و برای جانشینی آن مبارزه می کند.
در کشورهای دارای رژیم دیکتاتور که دموکراسی را بر نمی تابند و نه تنهادر سرکوب احزاب سیاسی بلکه هر گونه حرکت آزادیخواهانه ای گام بر می دارند، وجود هر گونه آلترناتیو مستقلی در داخل کشور، ناممکن است ،بنابراین چاره ای نیست جز اینکه آلترناتیو در خارج از کشور شکل گیرد و یا در صورتی که آلترناتیو رژیم در داخل شکل گرفته است ، باید برای رهائی از دست درازی رژیم دیکتاتور ،در خارج از حوزه اقتدار دیکتاتور ها مستقر گردیده،نیروهای خود را از تعرض دور نگهداشته وبه مبارزات خود ادامه دهد تا در صورت پیدایش امکان جایگزینی به رسالت خود جامه ی عمل بپوشاند،یعنی اداره ی امور مملکت رادرکوتاه مدت بعهده بگیرد و مقدمات انتقال قدرت وتصویب قانون اساسی را فراهم کرده و بالاخره برگزاری انتخابات آزاد ودموکراتیک را تضمین کند و با استقرار رژیمی دموکرات به رسالت خود پایان دهد؛
با اینکه نیروهای اپوزیسیون پس از رانده شدن از ایران واستقرار در خارج از کشور به طرح پیشنهاداتی مانند،"پارلمان ایرانیان در تبعید"1،"تشکیل شورائی مرکب از نیروهای اپوزیسیون ..." 2،"برپائی ارگان ملی گذار به دموکراسی "3 ، و... مبادرت کرده اند ولی این اقدامات یا درحد پیشنهاد مانده اند ویا اینکه نتوانسته اند به آلتر ناتیوی تبدیل شوند؛
در شرائط کنونی، آلترناتیومستقلی که توان پیشبرد خواسته های بنیادی مردم ایران را داشته وبتواند جایگزین رژیم اسلامی گردد، وجود ندارد وجریانی که بنام " جنبش سبز " ، مدعی جایگزینی رژیم است، جناحی از همین رژیم پوسیده است که خود، از بنیانگذاران رژیم جهل وستم حاکم است و هدفی جز پاره ای اصلاحات وتغییر برخی مهره ها ندارد و نمی تواند به یک آلترناتیو دموکراتیک تبدیل شده و تکیه گاه مردم ایران قرار گیرد.

ناتوانی وپراکندگی اپوزیسیون
نیروهای اپوزیسیون ایرانی که می توان گفت از نظر تشکیلاتی، همه ی آنها در خارج از کشورمستقر هستند،تک تک، توان جایگزینی را ندارند، و با وجود طرح شعار اتحاد و برداشتن گام هائی کوتاه، به دلیل تشتت های ذهنی – ایدئولوژیک – استراتژیک،نه تنها تا کنون نتوانسته اند در جهت زدودن نقاط اختلاف وتشکیل یک آلترناتیو، حول خواسته های مشترک خود،گام های امیدوارکننده ای بردارند،بلکه با وجودی که تمامی آنها با خواست رهائی مردم ازشر رژیم ستمگر وقرون وسطائی حاکم بر ایران،همراه اند اما روند پیشرفتشان درین مسیر از حد بیانیه های مشترک فراتر نرفته است ؛
سیاست و عملکرد جبارانه رژیم
رژیم اسلامی که قبل از استقرار خود با طرح شعارهای عوام فریبانه ای چون شعار "همه با هم" ،" شرکت همه نیروهای مخالف شاه در قدرت" ، " کناره گیری روحانیت از قدرت" ، "آوردن درآمد حاصل از فروش نفت به سفره ی مردم" و...، نه تنها توده های سنتی و کم سواد را بنحوی فریفته بود که عکس خمینی را در "ماه" می دیدند، بلکه روشنفکران ونیروهای متفکر جامعه را نیزدر چرت فرو برده و آنان را با وجود داشتن سلاح،در عمل از همان ابتدا، "خلع سلاح" کرده بود، چون بقدرت رسید، نعل وارونه زد وجباریت و ستمگری پیشه نمود و با اتکاء برسنتی ترین و عقب افتاده ترین قشرهای جامعه ، وبا سر هم بندی کردن مجلس خبرگان بجای مجلس موسسان ،عقب مانده ترین تز حکومتی خود را که مبتنی بر ولایت فقیه است پیاده نمودو ارگان های قانونگذاری ،قضائی واجرائی را بعنوان تابعی از خواست ولی فقیه در آورد وهمه ی سنگرهای مردمی را یکی پس از دیگری فتح نمود وبساط زندان وشکنجه واعدام را از فردای انقلاب در تمام نقاط کشورگسترد و هنوز که هنوز است یعنی پس از 32 سال ،به همان شدت ادامه می دهد، و درین راه تمام جناح های رژیم کم وبیش سهیم بوده اند یعنی از خمینی و خامنه ای ورفسنجانی گرفته تا موسوی و کروبی وخاتمی ومهره های کوچک وبزرگ شریک در قدرت، دستشان بنوعی با زندان ،شکنجه واعدام هموطنان ،اسارت و در بدری زنان و مردان این آب وخاک ،ستم روائی مضاعف بر دگراندیشان و دگر زبانان مانند مردم کرد ،بلوچ،آذربایجانی و...قتل وتجاوز به زندانیان ،ثروت اندوزی،رانت خواری، غارت و چپاول و حاتم بخشی ثروت های مملکت ، دامن زدن به جنگ ونا امنی، بریدن نان زحمتکشان و بالاخره اعمال سیاست های مخرب و کشتار جمعی اتمی- محیط زیستی وجنگ طلبی ، گسترش فحشاء و اعتیاد و...عرصه را چنان بر مردم تنگ کرده اند که هر کس امکانی برای فرار دارد، از ترک کشور ودربدری در کشورهای بیگانه خشنود است چرا که در این صورت برای برخورداری از ابتدائی ترین حقوق فردی خود ، مورد بی احترامی و تهدید ، زندان وشکنجه واعدام لودگان حاکم بر کشور قرار نخواهد گرفت

سرکوب هرگونه اپوزیسیون مستقل
رژیم اسلامی از ابتدای استقرارش، آگاهانه تمام نیروهای اپوزیسیون عملن (عملا)موجود را که بخاطر سابقه ی مبارزاتی شان با رژیم شاه در میان مردم از اعتبارویژه ای برخوردار بودند ، قلع وقمع کرد وبا قتل و زندانی کردن برخی از رهبران وبخارج راندن باقیمانده آنها ودر پیش گرفتن سیاست های متضادی ازین قبیل : که از یکطرف هر شخصیت مستقلی را بشدت سرکوب و زندانی می نمود و در زندان به لطائف الحیل ودر زیر شکنجه های ضد انسانی و وحشیانه ، او را مجبور می کرد تا در زیر فشار به اعترافات عجیب و غریب مبادرت ورزد و از طرف دیگر گاه،گاه نامه ها ونوشته های همین زندانی را از زندان به بیرون درز داده و حتی در مطبوعات تمامن (تماما) وابسته ی رژیم منتشرکند ؛ وبا این کار در ذهن برخی از رانده شدگان خارج از کشور این توهم را ایجاد کند که آری در داخل رژیم، هستند نیرو هائی که طرفدار برخوردهای انسانی و...هستند ورژیم اسلامی یکدست ،ضد آزادی ودیکتاتور تمام عیار نیست! وبا اینکار ،یعنی با ایجاد "مشغولیت ذهنی" کاذب در میان نیروهای اپوزیسیون، تشتت وتفرقه ایجاد کرده وآنان را بسوی انشعاب و تکه تکه شدن سوق دهد ؛ سرکردگان رژیم از ابتدا، نیک در یافته بودند که اگر به اپوزیسیون پیشرو کمترین فرصتی بدهند ،رشته ی کار از دستشان خارج خواهد شد ، و با این سیاست بود که رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری خود، در پاسخ نامه ای که بازرگان به او نوشته وعواقب سرکوب وخفقان را گوشزد کرده بود که از آنچه بر سر شاه آمد،عبرت بگیرد،با این پاسخ مواجه شد که ..." ما اشتباه شاه را نخواهیم کرد..." ( نقل به معنی) ؛و با همین منظور بود که رژیم پس از قتل وکشتار باقیمانده نیروها وشخصیت ها اپوزیسیون زندانی در شهریور 1367، تروریست های خودرا به خارج فرستاد تا رهبر یا رهبران اپوزیسیون درخارج از کشور را نیز قلع وقمع کند واحتمال شکل گیری هرگونه اپوزیسیون مترقی در خارج را نیز در عمل منتفی نماید!و چنین بود که بختیار در محل سکونتش که بوسیله نیروهای پلیس فرانسه حفاظت می شد، قاسملو بر سر قرار مذاکره با نمایندگان رژیم در اطریش و بالاخره شرفکندی و...بر سر میز مذاکره با اپوزیسیون در کافه میکونوس در آلمان،وشخصیت های دیگری نیز بطور پراکنده، وحشیانه بقتل رسیدند و از راه رژیم کنار رفته و احتمال شکل گیری اپوزیسیون در بوته ی فراموشی ماند و حکام اسلامی چنین وانمود کردند که هیچ اپوزیسیونی در خارج از رژیم نیست وبدینگونه اپوزیسیون های رنگارنگ خودی را یکی پس از دیگری رو کردند تا اندیشمندان به مسائل ایران را باین صورت سرگرم کرده و آنان را درین باورکه: جنبش و رهبری آن باید درداخل شکل گرفته و بساط جمهوری اسلامی رابرچیند و... به جزم اندیشی واداشتند و شکل گیری یک آلترناتیو پیشرو و مستقل در خارج از محدوده جغرافیائی کشور به یک تابو بدل شد!

چه باید کرد ؟
این بار موسوی وکروبی رسالت یافته اند که نقش اپوزیسیون داخلی رژیم را بازی کنند که موسوی (شاید ،طبق برنامه) مدتی از جلوی پرده ها ی نمایشی رژیم مخفی بوده وکروبی، تا دیروز در بالاترین واستراتژیک ترین پست های رژیم اسلامی،رسالت خود را بخوبی اجرا می کرده و در کنارشان گوشه ی عبای رفسنجانی پراگماتیست نیزپیداست اما اپوزیسیون صادق باید بداند که " اتوپیائی " که موسوی و کروبی ، به مردم مژده می دهند ، روشن و مترقی نیست و از مرزهای رژیم اسلامی فراتر نخواهد رفت؛
در این شرائط وظیفه نیروهای دموکرات ، نه دنباله روی از حرکت های" کژ دار ومریز" موسوی وکروبی (حتی با فرض رشد نسبی تفکرات آنها و پیروی بیشترشان از برخی از خواسته های رادیکال مردم )،ونه به انتظار این امید نشستن که رهبران جنبش سبز به اپوزیسیون واقعی تبدیل شده و امکان جایگزینی رژیم را پیدا کنند ، ونه تقاضای برگزاری رفراندم ،انتخابات آزاد واعطای حقوق فردی از رژیمی که حتی کرامت انسانی و زندگی خصوصی مردم را تابع میل ولی فقیه می داند، بلکه مقدم ترین و فوری ترین وظیفه اینست که نیروها وشخصیت های اپوزیسیون از تجارب و شکست های دوران معاصر درس گرفته وبجای تاییدحرکت های اعتراضی اپوزیسیون داخلی رژیم که درنهایت از حد اصلاحاتی درچهارچوب قانون اساسی رژیم "ولایت فقیه" و...فراتر نخواهد رفت،بدون هیچ مسامحه ای،به تشکیل ارگان متشکلی مرکب از گسترده ترین نیروهای اپوزیسیون مبادرت ورزند، ارگانی که در چهار چوب برکنار کردن رژیم کنونی و تشکیل یک جمهوری پارلمانی سکولار، مبتنی برآزادی های فردی واجتماعی،آزادی احزاب ومطبوعات،برابری تمام شهروندان صرفنظر از جنس و اعتقادات ایدئولوژیک و... شکل گرفته وبا دلسوزی واستفاده از خرد جمعی به حمایت از جنبش مترقی داخل کشورهمت گمارد، همانطور که آقای محمد اعظمی در رابطه با شیوه ی برخورد به جنبش مردم می نویسد: "...وظیفه ما اینست که بکوشیم همزمان با مشارکت در مبارزه ودخالت در سیاست و جهت دادن وفرموله کردن مطالبات مردم،بلوک خود را برای استقرار دموکراسی ایجاد کنیم،تا زمانی که به قدرتی تبدیل نشویم حرفمان به گوش مردم نمی رسد واگر هم رسانده شود،مردم ما را جدی نمی گیرند..."4، ومن تاکید می کنم که ما بایدبلوک مستقل خود را ایجاد کنیم
براستی تا کی باید به انتظار "معجزه" نشست وچشم براه آن بود که نیروهای داخلی رژیم،دچار استحاله شوند ومردم بجان آمده از رژیم اسلامی را به خیابان ها بکشند تا ما بخودآئیم ورشد افرادی چون موسوی و کروبی رااز "خدا" بخواهیم؟! تو گوئی باید دست بر دست گذاشت تا روزنه ای برای مبارزه در ایران پیدا شود تا ما خود را با آن هماهنگ کرده و در راهش قلم بزنیم وفداکاری کنیم! ؛ وقت آن رسیده است که ارگان پیش گفته با هدف تبدیل شدن به آلترناتیوی دموکرات ومستقل بوجود آید ،در این صورت:
مبارزان مستقل داخل کشور که بسیار جلوتر ورادیکال تر از" جنبش سبز"هستند و از بد حادثه با آنان ودر مواردی بدنبالشان روانند دلگرم وامیدوار شده وبر خیل گسترده شان روز بروز افزوده گردد؛
نیروهائی که بخاطر عدم تجانسشان با خواست های رهبران جنبش سبز،چشم امیدی به آمدن به خیابان ندارند،دلگرم شده و به صف مبارزه بپیوندند؛
طرفداران صادق جنبش سبز نیز با این امید که اگر به رهبران این جنبش آسیبی برسد، نیروهای متشکلی هستند که جای آنان را در رهبری جنبش بهده گرفته و به پیش ببرند، در عزم مبارزاتی شان جزم تر خواهند شد؛
جنبش مترقی ایران نماینده ای در خارج از کشور خواهد داشت که بتواندصدای مبارزان واقعی را بگوش جهانیان برساند و باطرح خواست عمیق مردم ایران مبنی بر اضمحلال وکناره گیری رژیم ولایت فقیه و افشاءگری جنایاتی که این حکومت در مدت 32 سال بر مردم روا داشته و آنان را از ابتدائی ترین حقوق انسانی شان محروم کرده است، افکار عمومی را آگاه کند بنحوی که دولت های خارجی حامی رژیم اسلامی مجبور شوند بجای حمایت از جانیان، از حرکت دموکراسی خواهانه ی مردم طرفداری کنند؛
و...
آری اگر این رنج را بر خود ننهیم،به خواست آنانی که از شدت ستمی که بر آنان رفته است،دادخواهی شان را با خشم در خیابان ها فریاد میکنند،بی توجهی کرده واگر همچنان از ایجاد صف مستقل خود دست نگهداریم، این دست نگهداشتن هم تجربه ی تلخ دیگری چون" دزدیده شدن انقلاب "1357 توسط خمینی خواهد شد وداغ وشرمساری آن تا ابدبر دل ما وهمنسلان مان خواهد ماند، چنین مباد!
29اسفند1389 برابر 19 مارس2011

منابع:

1،نشریه" دیدار"، شماره 1، 1997، آلمان ؛
2، به همت گروهی از" سو سیالیست های چپ ایران"؛
3،عنوان مقاله آقایان محمد اعظمی و بهزاد کریمی، سایت "عصرنو" ،خرداد 1388
4 ،مقاله "نکاتی در باره جنبش سیاسی اخیروچشم انداز آن" در سایت "عصر نو" ،25 اسفند1389

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد