logo





بازخیزی جنبش ضداستبدادی در ۲۵ بهمن و اول اسفند!

چرا اول اسفند افق های جدیدی برای گسترش جنبش ضداستبدای گشوده است

پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۴ فوريه ۲۰۱۱

روبن مارکاریان

تردیدی نیست که پس از 25 بهمن و اول اسفند افق های جدیدی در برابر جنبش ضداستبدادی، جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی کشورمان گشوده شده است. برای توامندی هر چه بیشتر جنبش ضداستبدادی باید از هر ذره فضائی که در نتیجه پیشرفت پیکار ضداستبدادی فراهم می شود برای سازمایابی هر چه بیشتر جنبش کارگری در محیط های کار و نیز محلات کارگری و تهیدستی استفاه شود. اکنون شرایط مناسبی برای گستراندن تظاهرات به محلات کارگری و زحمتکشی و دخالت دادن جوانان محلات در پیکارهای پیش رو فراهم شده است.
25 بهمن و اول اسفند فرازهائی در احیای جنبش ضددیکتاتوری علیه استبداد خونبار رژیم اسلامی بوده است. خیزش مجدد جنبش ضددیکتاتوری در 25 بهمن و اول اسفند نشان داد که برخلاف تبلیغات رژیم درباره باصطلاح نابودی فتنه( جنبش ضددیکتاتوری) ماده مذاب جنبش ضددیکتاتوری در هر فرصت مناسب آماده فوران است. شروع انقلابات جهان عرب و نقش جوانان و کارگران و زحمتکشان خاورمیانه در به زیر کشیدن دیکتاتوری های مرتجع عرب شور و شوق جدیدی درمیان جوانان و مردم کشومان، برای ادامه پیکارهای ضددیکتاتوری و بزیر کشیدن بختک ولایت فقیه، دمیده است.

اما چند وجه مشخصه مهم و مشترک حرکات 25 بهمن و اول اسفند:

سر برافراشتن جنبش ضددیکتاتوری در روز های 25 بهمن و اول اسفند در شرایطی صورت گرفت که رژیم جمهوری اسلامی برای مهار جنبش، سرکوب را به حداکثر خود، و تا حد برقراری حکومت ترور و حشت، ارتقاء داده است. با یک اعدام در هر هشت ساعت رژیم اسلامی رکورد جهانی جدیدی در جنایت علیه مخالفان وآسیب دیدگان اجتماعی به ثبت رساند. اعدام های روزانه همراه با صدور احکام بسیار سنگین برای فعالان کارگری، دانشجوئی، اجتماعی، زنان ، ملی، حقوق بشری، دستگیری های گسترده ، کاربرد خشونت و شکنجه، تهاجم به شبکه های اجتماعی و اقدامات بیشمار سرکوبگرانه دیگرتمهیدات چندجانبه ای بودند که یک هدف واحد را تعقیت می کردند: تحمیل قبرستان سکوت و رکود بر جنبش ضددیکتاتوری. بازخیزی جنبش ضددیکتاتوری در روزهای 25 بهمن و اول اسفند نشان داد تنها حربه باقی مانده برای رژیم اسلامی در برخورد با جنبش ضددیکتاتوری، یعنی سرکوب بی حد ومرز، کارآئی خود را از دست داده است.

یکی دیگر از مشخصات روزهای 25 بهمن و اول اسفند این بود که تظاهرات در روزهای سنتی رژیم اسلامی یا یوم الله های رژیم اسلامی صورت نمی گرفت. قطع ارتباط با روزهائی که نمادها رژیم اسلامی بودند به سیمای جنبش ضددیکتاتوری شفافیت و صراحت بیشتری داده و جنبش ضددیکتاتوری را رادیکالیزه کرده است.

نکته مهم دیگر در هر دو حرکت غلبه پررنگ شعارهای سرنگونی بود که شخص ولی فقیه یعنی راس نظام را هدف قرار می داد. با این که ابتکار این فراخوان ها با اصلاح طلبان( موسوی و کروبی) بود و تردیدی نیز در مخالفت آنها با سرنگونی و اصلاح طلب بودشان وجود ندارد اما عزم جزم دستگاه ولایت در بستن هر نوع منفذ اصلاح در نظام، و سرکوب های سنگین و خونین از خرداد سال گذشته به این سو حتی طرفداران اصلاح طلبان در خیابان را به این نتیجه رسانده است که شرط مقدم هر نوع تغییری در جامعه در گرو خلاص شدن از شر نظام ولایت فقیه و یا ساختارشکنی است.

اشکال مبارزه در هر دو حرکت متنوع و در انطباق با سطح تعادل قوا میان نیروهای جنبش و رژیم بود. اگر رژیم جمهوری اسلامی در 25 بهمن به میزان زیادی غافلگیر شد اما در اول اسفند با بسیج حداکثر نیروی سرکوب، حکومت نظامی اعلام نشده ای را در کشور برقرار کرد. در هر دو حرکت 25 بهمن و اول اسفند تظاهرات در یک مسیر خیابانی واحد به دلیل بسیج سنگین قوای سرکوب ممکن نبود. بنابراین تظاهرکنندگان در خیابان های فرعی منتهی به مسیرهای اصلی تجمع کرده و از طریق تجمع و پراکنده شدن سریع( تاکتیک جنگ و گریز) نیروهای سرکوب را دچار سردرگمی کردند. تعداد زیادی از مردم نیز در پیاده روها تجمع کرده( شکل جالبی از نافرمانی مدنی) و در فرصت مناسب دست به اقدامات اعتراضی گوناگون می زدند. بخشی دیگری در حالی سوار ماشین خود بودند در مسیرهای اصلی حرکت کرده و راه بندان ایجاد کرده و در فرصت های مناسب از طریق بوق زدن و یا سایر اشکال درست به اعتراض می زدند. در روز اول اسفند با وارد شدن کردستان تاکتیک اعتصاب عمومی در شهرهای کردستان به تاکتیک تظاهرات پراکنده وغیرمتمرکز افزوده شد. این تجربه نشان داد که کاربست تاکتیک تظاهرات غیرمتمرکزهمراه با تاکتیک اعتصابات عمومی در مناطقی که آمادگی در آنها وجود دارد( مانند کردستان) قوای سرکوب رژیم را پراکنده و فرسوده کرده و از سرکوب سنگین و پرهزینه جنبش صداستبدادی جلوگیری کرد.

از وجوه مشخصه دیگر این حرکت خصلت مسالمت آمیز بودن تاکتیک های مبارزه بود که نقش تعیین کننده ای در مرحله کنونی در گسترش دامنه جنبش، توده ای شدن تاکتیک و نیز فرسوده سازی قوای سرکوب دارد. رژیم اسلامی تلاش می کند تا از طریق توطئه و انواع و اقسام ترفندها جنبش را به دامچال درگیرهای مسلحانه کشانده و به این ترتیب سرکوب نظامی و خونین آن را توجیه کند.

یکی دیگر از مختصات جنبش اعتراضی جدید شرکت بیشتر کارگران و توده های تهیدست در اعتراضات همراه جوانان بود. اجرای طرح حذف یارانه ها نارضائی را به میان طبقه کارگر و تهیدستان شهر و روستا می کشاند و بدین ترتیب مضمون طبقاتی جنبش ضددیکتاتوری را تقویت می کند.

وجه دیگر دو حرکت 25 بهمن و اول اسفند خصلت انترناسیونالیسم منطقه ای این دو حرکت بود که در شعارهای هر دو حرکت انعکاس یافته بود. تشابه خامنه ای با بن علی و مبارک و ضرورت سرنگونی ولی فقیه در اکثر موارد شعارهای اصلی تظاهرات را تشکیل می داد. با اوج گیری انقلاب در کشورهای عربی و بازخیزی جنبش ضداستبدادی در ایران پیوندهای منطقه ای انقلاب ها مستحکم شده و انتر ناسیونالیسم انقلابی منطقه ای اهمیت هر چه بیشتری پیدا می کند. خیزش مردم ایران علیه استبداد مذهبی و واقعیت سرکوب عریان جنبش ضداستبدادی توسط رژیم فقها ماهیت دولت مذهبی را برای توده های به پا خواسته عرب افشاء کرده و نیروهای طرفدار جنبش اسلامی در این کشورها را هر چه بیشتر در موضع تدافعی قرار می دهد. اما انقلاب عرب در جنبش ضداستبدادی کشور ما نیز می تواند تاثیر بسیار مهمی بر جای بگذارد. واقعیت این است که سرمایه داری جهانی پس از جنگ دوم جهانی حامی اصلی استبدادهای مرتجع و فاسد خاورمیانه بوده است و اکنون انقلاب عرب برای پیشروی خود باید به مرحله ضدامپریالیستی و از آن پس ضدسرمایه داری فرا روید. این تحولات به نوبه خود می تواند موقعیت بدیل های ارتجاعی و وابسته در جنبش ضداستبدادی ایران را نیز تضعیف کند. کوتاه سخن: انقلابات منطقه ای افق های تازه ای برای جنبش ضداستبدادی و نیز جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران می گشاید.

اول اسفند، فراز جدید!

علاوه بر اشتراکات فوق جنبش اول اسفند از یک وجه مشخصه کاملا" جدید و پراهمیت برخوردار است. در این روز جنبش اعتراضی خلق کرد با جنبش سراسری مردم ایران در هم آمیخت و جنبش سراسر ضداستبدادی را به مرحله جدیدی فرا رویاند. در جریان جنبش ضداستبدادی سال گذشته شاهد اعتصاب عمومی در کردستان در اعتراض به اعدام فعالین کرد بودیم که در نوع خود تاکتیک بسیار موفق و درخشانی در اعتراض به جنایات رژیم اسلامی بود. اما متاسفانه اعتراض به اعدام فعالین کرد در آن دوره تنها محدود به مناطق کردنشین کشور باقی ماند. شهادت صانع ژاله و محمدمختاری اما به حلقه ای برای پیوند جنبش خلق کرد با جنبش سراسری ایران مبدل شد. با فراخوان"مادران صلح کردستان" در اعتراض به قتل صانع ژاله و محمد مختاری تظاهرات در تهران،اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز با اعتصاب و اعتراض در مهاباد، سقز، سنندج، بوکان، کامیاران و دیگر نقاط کردستان پیوند یافت. پیام"مادران صلح کردستان" که اعلام کردند صانع ژاله و محمد مختاری را فرزندان خود می دانند به فریاد اعتراض همه مادران کشورمان و جوانان پیکارجوی ما در سراسر ایران مبدل شد. این هم پیوندی تاثیر زیادی در سایر مناطق ملی بر جای گذاشته و در میان فعالین مناطق ملی ایده هم پیوندی با جنبش سراسری ایران را به طور جدید مطرح کرده است. همین هم پیوندی رژیم اسلامی را از بازی با کارت تفراندازی میان ملیت های مختلف ایران را محروم ساخته است. بدین ترتیب اول اسفند را باید فراز جدیدی در مبارزات ضداستبدادی نوین مردم ایران علیه رژیم ولایت فقیه قلمداد کرد.

تردیدی نیست که پس از 25 بهمن و اول اسفند افق های جدیدی در برابر جنبش ضداستبدادی، جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی کشورمان گشوده شده است. برای توامندی هر چه بیشتر جنبش ضداستبدادی باید از هر ذره فضائی که در نتیجه پیشرفت پیکار ضداستبدادی فراهم می شود برای سازمایابی هر چه بیشتر جنبش کارگری در محیط های کار و نیز محلات کارگری و تهیدستی استفاه شود. اکنون شرایط مناسبی برای گستراندن تظاهرات به محلات کارگری و زحمتکشی و دخالت دادن جوانان محلات در پیکارهای پیش رو فراهم شده است.

ما کمونیست ها باید همواره در صف مقدم پیکار ضداستبدادی باشیم اما در عین حال نباید فراموش کنیم که تعیین تکلیف نهائی با فاشیسم مذهبی حاکم تنها زمانی ممکن است که اردوی کار و زحمت در ابعاد میلیونی وارد صحنه پیکار نهائی شود.

سه شنبه 3 اسفند ۱۳۸۹ برابر با ۲2 فوريه ۲۰۱۱

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد