logo





بخش بیست و سوم

اسلام چون سلاح سیاسی

پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۴ فوريه ۲۰۱۱

کاظم رنجبر

ranjbar.jpg
Kazem.randjbar@yahoo.fr

« ژئو پولتیک امپراطوری عثمانی و جمهوری ترکیه امروز »

پیشگفتار : از اولین پیروزی نظامی بنیانگذار امپراطوری عثمانی ، یعنی عثمان پاشا در تصرف شهر Mocadène - در زبان لاتین ، بیلجیک –Bilecik- در زبان ترکی استانبولی ، در سا ل 1299 و سقوط شهر کنستانتینوبل ، (استانبول فعلی ) پایتخت امپراطوری روم شرقی در سال 1453 بدست سلطان محمد فاتح و سقوط امپراطوری روم شرقی ،تاریخ جدیدی در خاورمیانه ، اروپای شرقی و شمال آفریقا گشوده شد ،که تاثیر آن در این بخش جهان امروز ، هنوز ادامه دارد.امپراطوری روم شرقی مدت بیش از 11 قرن بر بخشهائی مهم اروپای شرقی و خاورمیانه و شمال آفریقا ، حکومت می کرد. قدرت نظامی امپراطوری عثمانی ، چنان گسترش سریع پیدا کرد ،که دوبار ، بار اول در زمان سلطان سلیم در سال 1529، وبار دوم در زمان سلطان محمد چهارم ، درسال 1683، ارتش این کشور تا محاصر شهر وین ، یعنی قلب اروپا پیش رفت.

سیاست جهانگشائی امپراطوری عثمانی ، بر چهار اصل: نظامی ، اقتصادی ، سیاسی ، دینی - فرهنگی ، استوار بود.این سیاست را، با قدرت نیروی دریائی خود در شرق مدیترانه ، همراه با پیمانهای نظامی با متحدان خود ، در طول 600 سال عمر این امپراطوری ،که در واقع یکی از قدرت های بزرگ زمان خود بود ، به اجرا می گذاشت.امروز بخشی از این سیاست ها توسعه طلبی ،که در خاطره تاریخی ملت ترک در جمهوری « لائیک ترکیه » به خاطره تاریخی این ملت تبدیل شده است ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 ، ترکیه ، زیر پوشش «پان ترکیسم » با سیاست های معاصر ،منطبق با روشهای امروزی و تجربه ًگذشته ، در مناطق ترک نشین خاورمیانه ، آسیای مرکزی ، به اجرا می گذارد.(1 ).

قبل از انقلاب صنعتی (2) که شروع آنرا مورخین پایان قرن هیفدهم در انگلستان ثبت کرده اند ، تولید ثروت به مفهوم اقتصادی آن ، در جوامع بشری ، به کشاورزی سنتی و صنایع دستی ، محدود می شد . لذا دولت ها ، برای تحکیم قدرت ، وازدیاد ثروت خود ، دست به جهان گشائی و تسخیر سرزمین های اقوام مجاور و حتی سرزمین های ماوراء بحار دست می زدند. این قدرت ها ، با تسخیر سرزمین های ملت ها مغلوب ، نه تنها آنان را به رعا یا وبرده خود تبدیل می کردند ، بلکه بر جان مال و حتی بر فرزندان بردگان خود نیز صاحب می شدند. با این توسعه و سلطه گری ، بر قدرت نظامی وثروت خود افزوده وامپراطوری خودرا گسترش می دادند .

در تاریخ قرن نوزدهم اروپا ،در اوج سیاست های استعماری قدرت های مهم آن عصر کنفرانسی از 15 نوامبر 1884 در برلین آغاز شد و در26 فوریه 1885 به پایان رسید این کنفرانس که در تاریخ با نام کنفرانس برلین معروف است(3) با پیشنهاد پرتغال و توسط بیسمارک صدر اعظم آن عصر آلمان سازمان داده شده بود در این کنفرانس ، کشور های آلمان ، اطریش ومجارستان ، بلژیک ، دانمارک ، اسپانیا ، فرانسه ، بریتانیا ، ایتالیا ، هلند ، پرتغال ، روسیه ، سوئد ، نروژ، ترکیه عثمانی ایالات متحده آمریکا شرکت داشتند.این کنفرانس در حقیقت اعلام رسمی سیاست های استعماری قدرت های بزرگ آن عصر بود.نظیر همین کنفرانس ها ، با همان اهداف ، در هزاره سوم نیز با عنوان کنفرانس (G-20 ) همین امروز هم تشکیل می شود.در کنفرانس برلین این قدرتهای ذکر شده دربالا ، یک قاره ای به مساحت 30 ملیون کیلومترمربع را ، بین خود تقسیم کردند . همین قدرت های استعماری ، در عین حال که ثروت های مادی و معنوی ملت های آفریقائی را بتاراج می بردند ،و خود این ملت ها را تبدیل به برده کرده بودند ، در عین حال ، دسته دسته مسیونرهای مذهبی کاتولیک ، پرتستان ، انگلیکن ، و شیخ الاسلام های عثمانی را برای ، «هدایت ساکنان این قاره به مسحیت و اسلام نجات بخش بشریت !!! » ساختن کلیسا و مسجد ومدارس دینی ، روانه می کردند.از برکت این سیاست استعماری این قدرت ها ، هنوز هم ملت های آفریقائی در فقر وبدبختی ، گرسنگی ،و بیماری ، واسارت دیکتاتورهای رنگارنگ گرفتار هستند قیام ملت های عرب آفریقای شمالی علیه دیکتاتورهای عرب وپشتبانان اروپائی و آمریکائی آنان ، که اموز شاهد آن هستیم نتیجه همین سیاست های قدرت های استعماری روابط استعماری بشکل استعمار نوین است .منظور از بیان این مطلب ، پیوند سازمانی (ارگانیک ) استعمار با تبلیغ ادیان و مذاهب است ، که بشریت همین امروز هم قیمت بس گرانی را می پردازد .

کشف قاره آمریکا ، و نابود کردن نسل سرخپوستان این قاره ، و انتقال بیش از 8 ملیون انسان مظلوم بدون دفاع سیاه پوست پوست آفریقائی از مستعمرات آفریقائی اروپائیان به قاره آمریکا و تبدیل آنان به برده ، در همین راستا ی انباشت سرمایه از طریق کشاورزی سنتی و نیروی کار مجانی و مفت بود.

جهانگشائی امپراطوری عثمانی .

در صبحگاه سه شنبه 29 ماه مه 1453 بعد از یک ماه محاصره ، پایتخت امپراطوری روم شرقی ، شهر کنستانتینوبل ، ( Constantinople ) استانبول فعلی ، توسط لشگریان سلطان عثمانی ،سلطان محمد دوم ،که بعد از این فتح بزرگ ، به لقب :سلطان محمد فاتح ملقب شد به تصرف عثمانیان در آمد . اخبار سقوط پایتخت بیزانس در اروپا ی مسیحی ، باعث تاسف و ندامت دینداران این قاره شد. مسیحیان بر این باور بودند ،که پیشرفت ترکان عثمانی مسلمان در قاره اروپا ، باعث ویرانی وا ضمحلال تمدن یونانی و مسیحی خواهد شد . این پیروزی نظامی ترکان مسلمان ، و ورود آنان به قارهً اروپا ، خاطره تاریخی جنگ های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان را زنده کرد. جنگهای صلیبی که از سال 1095 تا سال 1205 ، با پیروزی مسلمانان به پایان رسیدند ، توسط پاپ ها و پادشاهان اروپائی ، در ظاهر بنام آزاد کردن اماکن مقدس مسیحی ،راه انداخته شد ه بود .در صورتیکه دلیل این جنگ ها در حقیقت حفظ سلطه نظامی و تجاری اروپا بر خاورمیانه و شمال آفریقا ،سازمان و طراحی شده بود . با پیروزی عثمانی ها بر روم شرقی ، مظهری از جهان مسیحیت ،این بار نیز ، پاپ نیکولای پنجم (1397-1455 )سعی برآن کرد که با جمع آوری منابع مالی و نیروی نظامی ، بیزانس را از یوغ عثمانی های مسلمان آزاد سازد . و چون در این هد ف موفق نشد ، بنا به نوشته مورخین آن عصر ، نامه ای به سلطان محمد فاتح می نویسد ، از او چنین تقاضا را می کند :« برای اینکه حضور نظامی سلطان عثمانی در سرزمین های مسیحی نشین مشروعیت دینی داشته باشد ، لازم و ضروری است که آن سلطان ، به دین مسیحیت مشرف شود. در آنصورت ، آن سلطان ، پادشاه و فرمانروای تمام اروپای مسیحی خواهد شد ، خصوصا اینکه مسیحی شدن یک مسلمان مئومن به خدای واحد ،چندان مشکل نیست .در باورهای دینی مسیحیت و اسلام ، هردو به وجود خدای واحد ، روز قیامت ، دادگاه عدل الهی ، بهشت و جهنم ، زندگی ابدی مئومنان در بهشت ، اعتقاد دارند.فقط کافی است با کمی آب غسل تعمید بکنید . با این عمل ، سلطنت و حکومت شما ، در حقیقت دفاع از عدالت منظورشده و از منظر دین مسیحیت قانونی شناخته خواهد شد ..» (4)

با پیروزی سلطان محمد فاتح برامپراطوری بیش از یک هزار ساله بیزانس (395 -1453 ) این امپراطوری برای همیشه به گذشته تاریخ بشریت پیوست . مورخین این واقعه تاریخی را با عنوان : شروع عصر جدید ،(از سقوط امپراطوری بیزانس در سال 1453- تا پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 ) یاد می کنند . به عبارت دیگر ، از آن تاریخ فصل جدیدی از تاریخ بشریت گشوده شد.

برای خواننده ایرانی امروز لازم وضروری است به این نکته در اینجا اشاره کنیم ،اولین دولت ترک تبار معروف به ترکان :قره ختائیان ،درسال 990 میلادی ، با شکست دولت سامانیان،وتسخیر بخارا ،ظهور خود را به عنوان یک نیروی نظامی سیاسی ،در شمال غربی ایران عملأ تثبیت کردند. بعد از گذشت 6 قرن از آن تاریخ ، در زمان سلطان سلیمان معروف به سلطان سلیمان قانونی (1494-1566) ،وسعت امپراطوی ترک تبار عثمانی ،5,200,000 کیلومتر مربع بود ،که این امپراطوری بربخشهای اروپای شرقی سواحل رود دانوب ، شمال آفریقا ،و خاورمیانه حکومت می کرد. بعد از سقوط پایتخت امپراطوری بیزانس ، کنستنانتنوبل ، بنا به نوشته مورخین ،جمعیت این شهر را در آن تاریخ 80 هزار نفر تخمین زده می شد . 20 هزار نفر این شهر در طول محاصره یک ماه و سقوط شهرکشته شدند. این شهر یک چهارم جمعیت خود را از دست می دهد.

سلطان محمد فاتح با مشاورت با شخصیت ها و وزرای خود ، برای حفظ شکوه و عظمت شهر ، همراه با ترکیب جمعیتی و رونق اقتصادی آن ، دستور کوچ دادن صنعتگران ،بازرگانان ، پیشه وران صاحب تجربه از شهر های آناتولی به کنستانتینوبل رامی دهد . این مهاجرین اغلب ، ارامنه ، یهودیان ، و سایر اقلیت های صاحب حرفه و تجربه عملی و حرفه ای بودند ،که توانستند در مدت کوتاه ، صدمات ناشی از جنگ را از چهره شهر زدوده و استانبول را به یک پایتخت پر رونق زمان خود تبدیل بکنند . بی جهت نیست که مورخین اروپائی از شهر استانبول با عنوان :باب عالی ، یا عالی قاپو ،در زبان فرانسه ، زبان دیپلماسی ،(Sublime Porte La) محل حکومت و فرمانروائی سلطان عثمانی و ادارهً امپراطوری عثمانی می نامیدند . (5)

جایگاه دین در ساختار امپراطوری عثمانی .

پیروزی سلطان محمد فاتح بر امپراطوری بیزانس و فتح کنستانتینوبل ، در واقع سلطان محمد فاتح را جانشین قانونی امپراطوران روم باستان کرد ،که هدف اصلی شان جهان گشائی بود

.بعد از او در زمان سلطان بایزید دوم (1481-1512) خصوصأ سلطان سلیم اول (1512-1520) ،وسلطان سلیمان قانونی (1520-1566) وسعت امپراطوری عثمانی گسترش بسیار پیدا کرد .این امپراطوری نه تنها اروپا ، بالکان وبخشی از اروپای مرکزی را به تصرف خود در آورد ، بلکه خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی بخشی از مراکش را نیز زیر سلطه خود در آورد .در این رابطه سلطان سلیم ، در دوران سلطنت خود مملوک ها را که بر مصر و سوریه حکومت می کردند ، در سال 1517 از صحنه قدرت وتاریخ کنار گذاشت واتحاد شریف مکه را با دولت عثمانی تضمین کرد وعنوان «خادمین حرمین شریفین –مکه و مدینه » که عنوان سلاطین مملوک بود ، از آنان ،سلب کرد ، واین عنوان« دینی پر افتخار! » را به سلاطین عثمانی به ارث گذاشت. در این رابطه سلاطین عثمانی ،هر سال در مراسم زیارت حج که اقوام و ملل مختلف مسلمان به زیارت کعبه می رفتند ، برای نشان دادن قدرت خود به اقوام و ملت های مسلمان حاضر چون زائرین« خانه خدا »، محملی (کجاوه) را به عنوان بنده و مئو من به خدای واحد مسلمانان ، در کوچه های مکه و مدینه توسط حاکمان دست نشانده سلطان ، در این دوشهر می چرخاندند، تا نشان بدهند که سلطان عثمانی «خادم حرمین شریفین » است و برای این مکان مقدس هدایای گرانقدر تقدیم می کند !!!که در واقع فریب مردم و تحکیم قدرت خود و مشروعیت دینی دادن به این قدرت انحصاری و مستبدانه سلطان عثمانی بود. .(می توان گفت که از جنبه تبلیغات و مردم فریبی ، سلاطین عثمانی ، چون سلاطین معاصر خانواده ابن سعود ،یکی از ارتجائی ترین و فاسد ترین حکومت در جهان امروز که بر عربستان حکومت می کنند و خودشان را به ملت های مسلمان : خادمین حرمین شریف معرفی می کنند ، ویا آخوند جانی روح الله خمینی که خود را رهبرمستضعفان جهان بر ملت ایران قالب می کرد ، یا آقای سید علی خامنه ای امروز که خود را ولی امر مسلمین معرفی می کند ، سلاطین عثمانی، در مردم فریبی چند قرن جلوتر از این حقه بازان معاصر بودند..)

دولت عثمانی در اوج قدرت خود ، منطقأ در بطن خود حامل تضاد مفهوم :دولت وملت ، بود.این امپراطوری مرکب از اقوام مختلف ، با ادیان مختلف و فرهنگ ها ی مختلف را ،هیچ نظامی در آن عصر نمی توانست در یک قا لب واحد ادغام بکند . سرزمین ها مسکونی انسان ، با شرایط طبیعی خود متفاوت و مشخص می شوند .این تفاوت ها در ابعاد جوامع بشری که شامل تفاوت های فرهنگی چون گوناگونی زبانی ،دینی ، مذهبی ، نژادی ،به مراتب بیشتر از تفاوت های محیط زیست هستند.ساکنین این امپراطوری وسیع ، مرکب از : ترک ها ، تاتارها ، اعراب ، فارسها ، کرد ها ، کولی ها ، بربر ها ، قبطی ها ، یونانی ها ، ارمنی ها ، اسلاوها ، آلبانیائی ها مجار ها ، رومانی ها باادیان مختلف ، با مذاهب و فرقه های مختلف ،چون اسلام سنی ،علوی ، بکتاشی ، مسیحی کاتولیک ، ارتدکس ، ارمنی ، یهودی ،اشگنازی و یهودی سفراد ،هویت فرهنگی این امپراطوری را نشان می دادند. در این مجموعه از فرهنگ و زبان و مذهب ، سیاست امپراطوری عثمانی ، با ایرانیان پیرو مذهب شیعه متفاوت بود ، که جداگانه در این رابطه تحلیل وتفسیر خواهیم کرد ..

سیاست داخلی و رفتار ، امپراطوری عثمانی با رعایای خود .

خوانندگان به این اصل توجه بکنند ،که در عصر امپراطوری عثمانی (1299-1922)هنوز مفهوم شهروند به معنی سیاسی – حقوقی آن چون امروز ، از طرف حاکمان و امپراطوران ، شناخته نشده بود . ساکنین هرکشور رعیت شاه ، سلطان و خلیفه محسوب می شدند. همین امروز هم در اکثر کشور های جهان که دارای نظام های دیکتاتوری خودکامه حاکم هستند ، ساکنین این کشور ها فاقد حقوق شهروندی می باشند. به عنوان مثال ، ایرانیان در نظام آخوندی آیت الله خمینی و شیخ علی خامنه ای :امت اسلامی هستند .وحضرات نیز با عناوین مسخره ای چون : ولی امر مسلمین و رهبر مستضعفان جهان وجانشین به حق امام غائب شیعیان ، بر امت صغیر ،بنام دین ومذهب و فرستاده خدا حکومت می کنند !!!

در امپراطوری عثمانی ، سه سیاست و سه رفتار مشخص و معین ، با رعایای این امپراطوری حاکم بود .

الف – رفتار با مسلمانان سنی مذهب امپراطوری .
ب- رفتار با مسیحیان و یهودیان ساکن امپراطوری ،که طبق احکام قران ، آنها را اهل کتاب می شناختند ، ودارای حقوق مخصوص ومشخص از منظر فقه اسلام بودند .
پ- رفتار با پیروان مذهب شیعه ، زیدی ، هفت امامی ،و دوازده امامی ،که در واقع سلسله صفویه که از سال 1508-تا 1736-بر ایران حکومت می کردند رقیب دینی و مذهبی آنان محسوب می شد ،که رفتار سلاطین و مفتی های عثمانی ، با پیروان مذهب شیعه ، علوی ها ، بکتاشی ها ،واهل طریقت و صوفیان و باطنی ها کاملأ فرق می کرد ، به همین خاطر نیز جنگ های متعد د بین ایران و امپراطوری عثمانی رخ داد ، بخشهائی از سرزمین ایران تجزیه شد ،و به تصرف عثمانی ها و روسها و انگلیسی ها در آمد .

- سیاست امپراطوری عثمانی ،بر این اصل استوار بود ،که چون سلطان عثمانی از آنجائیکه پیرو مذهب سنی حنفی بود ،لذا خلیفه و سلطان مسلمانان محسوب می شود . در این رابطه ، دستگاه دیانت ، با دستگاه سلطنت ، تنگاتنگ با هم همکاری مستقیم داشتند. اگر چه دستگاه دیانت را مفتی های سنی مذهب ،اداره می کردند ، ولی در اصل قدرت مطلقه حکومت در دست سلاطین عثمانی بود.

- امپراطوری عثمانی ، در رفتار با مسیحیان و یهودیان سرزمین هائی که به تصرف امپراطوری عثمانی در می آمد ، معمولا دو سیاست را در رابطه با این بخش از رعایای خود ، اجراء می کردند.

سیاست اول این بود ،که دستگاه دیانت سعی بر آن داشت ،که آنها را با تبلیغات دینی و تشویق ، آنان را پیرو دین اسلام بکند ، تا از این طرق آنها از پرداخت جزئیه و خراج ،که شامل غیر مسلمانان صاحب کتاب وایمان به وجود و وحدانیت خدا ، ساکن کشور اسلامی هستند معاف گرداند. نمونه این سیاست را در تغیر دین ،و به اسلام گرویدن بخشی از ساکنان منطقه بالکان ، معروف به بوسنی و هرزگوین را می توان نام برد ،که فئودال های این منطقه کوهستانی با قبول دین اسلام ، از پرداخت باج و خراج ، به دستگاه سلطان عثمانی معاف شدند. بقیه ساکنان پیرو مسحیت و یهودیت ، از آنجائیکه طبق شریعت اسلام ، آنان ، این بخش از ساکنان امپراطوری عثمانی ، مجبور به پرداخت مالیات دینی و بعضی محدویت ها در زندگی اجتماعی بودند. به عنوان مثال ، غیر مسلمانان طبق قوانین شرعی حق حمل اسلحه ،و سوار شدن بر اسب ، وداشتن خانه هائیکه ارتفاع آن از خانه های مسلمانان بلند ترباشد را ، نداشتند. غیر مسلمانان فقط می توانستند اماکن دینی موجود قبل از حاکمیت سلاطین عثمانی را تعمیر بکنند.گرنه حق ساختن کلیسای جد ید را نداشتند. (همین سیاست ضد وحدت ملی در ایران تحت حاکمیت آخوند های مرتجع شیعه ایران بر باد ده نسبت به ایرانیان پیرو اهل سنت اجرا می شود . ایرانیان سنی مذهب حق ندارند در تهران مسجد داشته باشند .)

امپراطوری عثمانی ، دارای نیروی نظامی معروف به ینی چری (Yeniçeri- یعنی چریک های تازه در زبان ترکی استانبولی ) که در واقع فرزندان ذکور مسیحیان مغلوب یا کشته شده در جنگ بود ند، که دولت عثمانی آنان را با تربیت نظامی ، تبدیل به افراد نظامی با تجربه و فداکار می کرد ،که شجاعت و وفاداری آنان به امپراطوری عثمانی در تاریخ معروف است .این روش جمع آوری نیروی نظامی در سال 1826 توسط سلطان محمود دوم لغو گردید .(6)

رفتار و رابطه امپراطوری عثمانی با پیروان مذهب شیعه .

این بخش از تاریخ ایران ، که در واقع با تاریخ عثمانی گره خرده است ،لازم و ضروری است ، بصورت نسبتأ عمیق رابطه این دو دولت از منظر فرهنگی (مذهبی و زبانی ) مورد مطالعه قرار بگیرد.در طول 6 قرن حیات امپراطوری عثمانی در همسایگی غرب ایران ، جنگهای متعددی بین اید دو کشور رخ داد،که در نهایت بخش هائی از ایران تجزیه شد.البته در ظاهر امر ، این اختلافات را به حساب اختلافات دینی و مذهبی می گذاشتند. در صورتیکه واقعیت به مراتب پیچیده تر از این ظاهر اختلاف مذهبی بود.(ادامه دارد )

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .
پاریس .24 فوریه 2011.
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده وسایت کاملأ آزاد است .

______________________________

ماًخذ –
در زبان فرانسه .


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد