logo





۱۸ روزی که مصر و جهان عرب را لرزاند

دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۱ فوريه ۲۰۱۱

روشنک

امروز، پیروزی انقلاب جوان ۲۵ ژانویه مصر، که گنجینه ای از تجربیاتِ مبارزات ضد استعماری ــ ضد دیکتاتوری با خود دارد، با ارائه ی بینش ویژه و جدید و سکولار خود، ضربه ای اساسی به این توهم نجات بخشِ مذهبی وارد آورده است. بی گمان رویکردِ سکولار انقلاب جوان مصر، وادار کردن بینش و جهتِ جمهوری اسلامی ایران و بینش های مشابه است به عقب نشینی از صحنه ی ستیز اجتماعی ــ سیاسی. ضرورتِ حضور فعال و پخته گی ی سلوکِ نهادهای مدنی، احزابِ سیاسی، سندیکاها و اتحادیه ها و از همه مهم تر اندیشگی ی سیاسی؛ امروز بیش از پیش خود را نمایان می کند. ققنوس از خاکسترِ خود سر بر می آوَرَد.
تظاهرات خیابانی و مسالمت آمیز جوانان مصر ــ از ۲۵ ژانویه تا ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ ــ در روندی بی مانند تبدیل به انقلابی مردمی شد و رژیم پلیسی حسنی مبارک را از مسند قدرت به زیر کشانید.
تجربه ای ویژه و بی بدیل در تاریخ معاصر مصر و دیگر کشورهای جهان عرب. خواست های مطالباتی جوانان مصر، انعکاسِ بخش قابل توجهی از خواست های اقتصادی ــ اجتماعی ی طبقات و اقشار تهیدست جامعه ی سرکوب شده و اهانت دیده ی مصر است. سه دهه حکومت نظامی، برآمدن یک قشر سرمایه دار جدید با ویژه گی های مافیائی ی نئولیبرالیسم، تاراج اموال عمومی و لگد کوب کردن دستآوردهای مساوات طلبانه ی اقتصادی ــ اجتماعی ی دوران ماقبل حکومت نظامی، از جمله زمینه های عینی و ملموسِ زندگی ی فلاکت بار تحت حاکمیت رژیم حسنی مبارک بود. این همه انگیزه ی شورش جوانان مصر شد. میدان آزادی قاهره شبانه روز میعادگاهی شد تا صدای اعتراض را همآهنگ کند.
توانمندی های راهیابانه ی ویژه ی این شورشِ 18 روزه در سراسر مصر، نقطه ی عطفی در تاریخ مبارزات اجتماعی ــ سیاسی معاصر است که باید مورد توجه، مطالعه و تجربه آموزی همه ی کسانی باشد که در هر گوشه ی این جهان یغمازده، خواهان تغییر و تحول اند.
در اسطوره های مصر آمده است که بسیاری از ایزدان و ایزد ــ بانوان اساطیری، جهان را با صدای خود آفریدند. زنان و مردان، جوانان و سالخوردگان و کودکان مصر امروز با فریاد اعتراض خود در خیابان و میدان، فرعون زمانه ی ما را از مسند دیکتاتوری به زیر کشیدند؛ سامانه ای نو را بشارت دادند؛ آزادی و حیثییت و جایگاه درخورِ ملت مصر را در جهان به ارمغان آوردند. جوانان، جهانی جدید را با صدای خود آفریدند. انسان امروز، توانمندی هائی بس فراتر از خدایان اسطوره ای دارد.
مصر آئینه ی جهان عرب است. یکی از پایگاه های اساسی ی خاورمیانه، و از جمله کشورهای مهم شمال افریقا است. از نظر تاریخی سال ها پیش از ایران و ترکیه چالش مدرنیته و سنت را تجربه کرده است. اسلام گرائی در مصرِ امروز در بستر چیره گی تحقیر کننده ی سیاست های غرب در منطقه و ناتمام ماندن و شکست پروژه های سکولار؛ واکنش در مقابل رژیم دیکتاتوری وابسته به غرب قابل درک است. شرایط ویژه ای که مصر از مقطع زمانی ی حمله ی ناپلئون تا امروز با آن دست بگریبان است. مصر در چنبره ی گازانبری ی چیرگی ی غرب و اسرائیل از طرفی ، و بنیادگرائی ی اسلامی از طرف دیگر گرفتار است.
رادیکالیزه شدن جنبش اجتماعی ــ سیاسی در مصرِ امروز نتایج فوری و بلاواسطه ای در منطقه با خود همراه دارد. خلاء ایجاد شده آرایش صحنه ی شطرنج سیاست خاورمیانه را بهم ریخته و تا مدت ها حرکت مُهره ها ــ چه مُهره های اصلی و چه مُهره های کم اهمییت تر ــ با گیج سری ها و لغزش های جدی و مضحک همراه خواهد بود و بیم و امیدهای فراوانِ جدی و کاذب بدنبال خواهد داشت.
جنبش اعتراضی ــ مطلباتی ی تونس در دسامبر گذشته، شراره ای بود که به مصر کشانیده شد و شراره ی جنبش مصر ناگزیر به دیگر کشورها و جوامع ستمدیده ی خاورمیانه کشانیده خواهد شد.
با اعتصاب سندیکاهای کارگری و کارمندی در روز سه شنبه 8 فوریه، جنبش اعتراضی ــ مطالباتی وارد مرحله ی جدیدی شد و شمارش معکوس سرنگونی ی رژیم حسنی مبارک آغاز گردید. رژیمی که در پی دو هفته اعتراضات گسترده ی خیابانی، وادار به عقب نشینی شده بود و امتیازات زیادی را به مردم وعده می داد.
اولین نتیجه ی رادیکالیزه شدنِ جنبش جوان مصر این بود که امکان انتقال سلطه ی سیاسی را بدست خود حسنی مبارک، از وی سلب کرد. امری که امریکا و اروپا شرمگینانه از حسنی مبارک درخواست می کردند و در این بحران تلاش کردند که در منطقه ی خاکستری باقی بمانند و ماندند زیرا خود در این سه دهه ی اخیر رژیم پلیسی ی وی را پشتیبانی و تغذیه کرده بودند.
سخن رانی ی سوم حسنی مبارک در روز پنجشنبه 10 فوریه نیاز چندانی به تحلیل و موشکافی ی سیاسی نداشت. اما نیازمند یک تحلیل روان شناسانه از ذهنییت و کاراکتر دیکتاتور مصر بود. این بار وعده می داد که کسانی را که به تظاهرکنندگان حمله کرده اند مجازات کند. در دو سخن رانی ی قبلی اش تهدید می کرد که تظاهرکنندگان، شورشیان و " اغتشاش گران" را مجازات خواهد کرد. ذهنییتِ بیمار دیکتاتور، همیشه غریزه ای معطوف به مجازات دارد. حال چه از صفِ مخالفان، چه از میان چماقدارانِ حقوق بگیرِ خودی. پوسته ی ضخیمِ درخودفروماندگی ی این بیمارِ قدرت، توانِ سنجش و برآوردِ حتی موقعییت خودش را از وی سلب کرده بود؛ حال سنجش و برآورد شرایط جدید جامعه و سیاست بماند تا دیکتاتورهای دیگر خاورمیانه نیز از همان جنس و جَنَم چون او به هذیان دراُفتند. در همین سخن رانی ی سوم ژست مستقل بودن و میهن پرستی بخود می گیرد و اعلام می کند که از هیچ قدرت خارجی دستور نمی گیرد. این ادعا در حالی است که از همان روزهای آغازین اعتراضات و تظاهراتِ ملیونی، بطور مدام در تماس تلفنی با سرانِ عربستان سعودی، اردن، امارات متحده و اسرائیل بوده و سران این کشورها بنوبه ی خود بارها از بارَک اوباما خواسته اند تا پشتیبانی ی خود را از حسنی مبارک قطع نکند!
در این میان، طُرفه این است که رژیم جمهوری اسلامی ایران، از همان روزهای آغازین اوج گیری ی جنبش مردم مصر، با این ادعای مضحک به میدان آمد که این جنبش مردمی، رونوشتی از جهان بینی ی اسلامی ی کهنه پرستِ جمهوری اسلامی ایران است. مهمل تر از این ژاژخائی های سران جمهوری اسلامی ایران در این رابطه نمی توان پیدا کرد. ویژه گی ی توانمندی های راهیابانه ی جنبش اجتماعی ــ سیاسی ی جاری مصر این امرِ مسلم است که جنبشی است دموکراتیک با مشارکت همه ی اقشار گوناگونِ اجتماعی ــ سیاسی ی ستمدیده با حفظ احترام به نظرات و جایگاه اندیشگی ی دیگری که این خود سنگ بنای اتحاد مردمی است که خواهانِ سرنگونی دیکتاتور مصر بودند.
از آنجا که برای مدتی بخشی از توده ی ملت عرب، بدلیل فساد و سرکوب و دنباله روی کورکورانه ی رژیم های شان از امریکا و غرب و ناخوشنودی از صلحی تحمیلی و مزورانه با اسرائیل، فریب و نیرنگ تبلیغاتِ عوامفریبانه ی جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته بودند؛ رژیم ایران موفق شده بود که این بخش از مردم را متوهم و با خود همراه کند. رژیمی که با چیره شدن بر انقلاب بهمن مردم ایران علیه رژیم پهلوی، و با معرفی آن تحت عنوان انقلاب اسلامی، صحنه گردان میدان سیاست و انقلابی گری در خاورمیانه شده بود.
امروز، پیروزی انقلاب جوان ۲۵ ژانویه مصر، که گنجینه ای از تجربیاتِ مبارزات ضد استعماری ــ ضد دیکتاتوری با خود دارد، با ارائه ی بینش ویژه و جدید و سکولار خود، ضربه ای اساسی به این توهم نجات بخشِ مذهبی وارد آورده است. بی گمان رویکردِ سکولار انقلاب جوان مصر، وادار کردن بینش و جهتِ جمهوری اسلامی ایران و بینش های مشابه است به عقب نشینی از صحنه ی ستیز اجتماعی ــ سیاسی. ضرورتِ حضور فعال و پخته گی ی سلوکِ نهادهای مدنی، احزابِ سیاسی، سندیکاها و اتحادیه ها و از همه مهم تر اندیشگی ی سیاسی؛ امروز بیش از پیش خود را نمایان می کند. ققنوس از خاکسترِ خود سر بر می آوَرَد.
میلاد دوباره ی ققنوس، در رکاب نوآوری های انقلاب جوان 25 ژانویه مصر، تمامی پیش داوری ها، تُهمت ها و اتهاماتِ وارده به ملت های خاورمیانه را که مردمانی عقب مانده، بنیادگرا و خشونت طلب اند باطل و مُهمل اعلام کرد. این انقلاب جوان با نمایان کردنِ همه ی زیبائی های فرهنگی ــ تاریخی اش در هیبت انقلابی آراسته به فرهنگ و تمدن، همه ی اتهاماتِ جهان حامی ی دیکتاتورها را در بی فرهنگ و بی تمدن خواندنِ مردم اش افشا نمود. این جاست که حافظه ی کوتاه سردمدارانِ جهان غرب خود را آشکار می کند. سه دهه ی تمام با همه ی امکانات از دیکتاتوری حسنی مبارک پشتیبانی کردند و امروز با چرخشی کامل بی شرمانه ادعای پشتیبانی از جنبش دموکراتیکِ مردم مصر را دستآویز قرار داده اند. پشتیبانی بی دریغ غرب از دیکتاتورهائی مانند حسنی مبارک در درجه اول تحقیر جنبش های سکولار در منطقه ی خاورمیانه است. تحقیری که مرزهای راسیسم و فاشیسم را درمی نوردد. زوالشان.
همبستگی، خرد و اراده ی معطوف به مِهر جوانانِ مصری در میدان آزادی قاهره و دیگر میدان ها و خیابان های سراسر مصر، بار سنگینِ رسیدن به آزادی را از پیچ ها و انعطاف های خطرناک گذراند و به سلامت به منزل رساند. رنج و زحمت وبُردباری شان را سپاسی بی کران باد.
در اسطوره ای مصری آمده است که ایزدی خردمند با ماه شطرنج بازی آغاز کرد و هفتاد و دو بهره از نور ماه را از بهرِ خود کرد. امروز، جوانانِ مصر نبیره گانِ این ایزد خردمند هژده شب در میدان ها و خیابان ها با ماه شطرنج بازی آغاز کردند و بنام مهر، خرد و انسانیت همه نور ماه را از آن خود کردند. جان شان، جهان شان؛ امروزشان، فردای شان پیوسته پرنور باد.

روشنک ــ استکهلم ۲۰۱۱/۲/۱۲

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد