logo





تونس و مصر
پس لرزه های انقلاب اسلامی
یا الهام از جنبش سبز؟

چهار شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶ فوريه ۲۰۱۱

امیر حسین لادن

ladan.jpg
ضرب المثل معروف و بجائی است که می گوید: "پیروزی هزار پدر دارد ولی شکست ، یتیم است" ؛ حالا این آقایون نیز می خواهند کلاهی از نمد انقلاب تونس و جنبش اعتراضی مصر ، نصیب شان شده باشد! آیت اله احمد خاتمی ، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری و، امام جمعۀ موقت تهران گفت: "باید منصفانه بگوئیم این حرکات پس لرزه های انقلاب اسلامی است." آقای موسوی نیز ، روز شنبه ۹ بهمن (۲۹ ژانویه) با انتشار یادداشتی در سایت کلمه، حرکت های اعتراضی هفته های اخیر در تونس، یمن و مصر را ادامۀ تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات ایران در خرداد ۱۳۸۸ در تهران دانست.
امام جمعۀ موقت تهران ، پیروزی مردم تونس در سرنگونی حکومت بن علی را در: " سنت قطعی خداوند نابودی ظالمان است" توصیف کرد و گفت : "زندان و شکنجه در کشور گسترش یافته بود." وی در گرماگرم سخن پراکنی ؛ رشتۀ سخن از دستش در رفت و چنین ادامه داد: "آفرین بر آنها که به خروش خود ادامه می دهند و معتقدند که کشورشان باید از لوث وجود دیکتاتورها و اطرافیان آنها پاک شود." *
این ضدو نقیض ، داستان "آره ، خدا خودش کارها را درست می کنه ، ولی یک قالب صابون هم لازم داره" را بیاد می آورد. از یکطرف باید منتظر سنت قطعی خداوند بود و از طرف دیگر با تلاش باید برای گرفتن حق خود خروش کرد. آقای خاتمی بلافاصله برای خنثی کردن این توپق ، میزند به صحرای کربلا: "اطاعت از ولایت فقیه یک واجب شرعی برای همه است و برای مسئولان واجب تر است. زیرا علاوه بر تکلیف عمومی ... ما ولی فقیه خود را جانشین امام زمان می دانیم." آقای خامنه ای نیز ادعا می کند که انقلاب تونس و تظاهرات مصر ادامۀ انقلاب اسلامی و میراث خمینی است.
آقای موسوی شیوه برخورد "نظام های در حال سقوط" منطقه با مخالفان خود را مشابه هم توصیف کرد و حمله به شبکه های اجتماعی، مطبوعات و فضای مجازی، قطع اس ام اس ها، تلفن ها و اینترنت و زندانی کردن معترضان را از جمله این شباهت ها دانست. آقای موسوی می نویسد: "خطیب جمعه تهران و دیگر حامیان دولت شعار الله و اکبر مردم مصر را نشان خیزش اسلامی مصر می دانند و شعار الله و اکبر معترضان ایرانی را نشانه فتنه گری!" آقای موسوی نوشت: "فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است". **
سی و دو سال از انقلاب ملت ایران که بوسیلۀ مذهبیون منحرف شد و بکج راهۀ فقاهتی سقوط کرد ، میگذرد. اکثریت انقلابیون تونس و معترضین مصر ، در زمان انقلاب ایران ، هنوز متولد نشده بودند ؛ زیرا سنِ شصت در صد از جمعیت تونس و هفتاد درصد از جمعیت مصر زیر سی سال می باشد. دوماً مردم تونس و مصر علیۀ بی عدالتی ، فقر و درماندگی قد علم کرده اند ؛ مگر جنون دارند که راهی را انتخاب کنند و رژیمی را سرمشق قرار دهند که نه تنها مردمش در فقر ، درماندگی و بیکاری بسر می برند ، بلکه حکمرانانش ، معترضین را با کمال بیرحمی و شقاوت مورد سرکوب ، زندان شکنجه و تجاوز قرار می دهد و روزانه عدۀ بی گناه را روانۀ چوبه دار می نماید!! مسلماً ادعای آقای خاتمی در مورد "پس لرزه های انقلاب اسلامی" بی مورد ، بی اساس و زائیدۀ توهم ودلخوش کنی است. شکی نیست که انقلابیون تونس و معترضین مصر ، با جنبش عدالت طلبی و آزادیخواهی سبز مردم ایران آشنائی دارند و از موفقیت شیوۀ ارتباطی آن آگاه هستند. در کشاکش اعتراضات جنبش سبز ، هزاران تن از جوانان مصر ، می پرسیدند: چرا ما بر علیه حکومت توی خیابان ها نیستیم؟ سی اِن اِن
نکتۀ غیرقابل انکار آنستکه ، جنبش های عدالت طلبی و آزادیخواهی همیشه در بیداری و تهیج ملت های زیر ستمِ کشورهای همجوار نقش تعیین کننده داشته و رژیم های خودکامه را آسیب پذیر تر کرده اند. همانطور که یک ویروس واگیر دار از کشوری به کشوری راه می یابد ؛ حرکت های اعتراضی نیز ملت های دیگر را تحت تأثیر قرار می دهند ، بیدار ، آگاه و امیدوار می کنند. و این بیداری ، آگاهی و امید است که باعث حرکت توده های ستم دیده و ناراضی ، می شود.
از انقلاب فرانسه (1792) که سیستم خودکامۀ سلطنتی ، ارباب رعیتی و خان خانی را سرنگون کرد تا انقلاب روسیه (1917) که سیستم تزاری را واژگون نمود ؛ هرکدام بنوبۀ خود مردم منطقه را بیدارتر و آگاه تر کرده ، به حرکت در آوردند. انقلاب فرانسه اروپا را بهیجان آورد ، دست مذهب را از حکومت کوتاه کرد ؛ نفوذ و دخالت مذهب در دولت را کاهش داد و با حذف سیستم خداسالار ، توانست مردمسالاری را در اروپا بنیان نهد. اروپا تحت تأثیر این پدیده ، توانست بتدریج حقوق شهروندی را جایگزین حقوق مذهبیون ، خاندان سلطنت ، خان و ارباب نماید.
انقلاب روسیه نه تنها طبقۀ زحمتکش و تحت ستم یعنی کارگر و کشاورز را برای دادخواهی متحد کرد بلکه ملت های اروپای شرقی ، خاورمیانه و حتی قارۀ آمریکا را تحت تأثیر قرار داده ، حکومت هایشان را آسیب پذیر کرد. حتی کشورهای سرمایه داری ، از جمله آمریکا از تأثیر این حرکت مصون نبودند ، و کارگران در ایالات متحده ، با ایجاد اتحادیه های کارگری و اتحاد به پیروزی هائی از قبیل بیمه بهداشتی ، بیمه کهولت و بیمه بیکاری دست یافتند.
نهضت ملی کردن نفت در ایران نیز ، ملت های زیر یوغ امپراتوری انگلیس را بیدار و امیدوار کرد و بحرکت درآورد. جنبش حق طلبی و عدالتخواهی ملت ایران ، از کشورهای همجوار مانند عراق و سوریه تا مصر (آفریقای شمالی) و چندین کشور آمریکای لاتین را تحت تأثیر قرار داد و بر علیه استثمارگران خروشاند. موفقیت جبهۀ ملی در کوتاه کردن دست انگلیس از نفت ایران ، پایه های امپراطوری انگلیس را برای همیشه شکست و در هم فرو ریخت.
امروز در تونس ، مصر ، رژیم فقاهتی و همچنین رژیم دوران شاهنشاهی ؛ فاصلۀ بین حکومت و مردم ؛ فاصلۀ ثروت های نجومی و فقر توده های مردم درمانده ؛ فاصلۀ سیر و گرسنه ؛ فاصلۀ زمین تا آسمان بوده است. بی عدالتی ، نابرابری ، تفاوت شدید طبقاتی (دارا و ندار) و پارتی بازی (انتصاب اقوام نزديك به مشاغل مهم اداری و دولتی ؛ واگذاری قراردادهای کلان مالی به افراد خانواده و برادر زاده يا خواهر زاده) از یکطرف و از طرف دیگر عدم توجه به نیازهای اولیۀ مردم ، بی اعتنائی به خواسته ها و بی حرمتی به زندگیِ خصوصی آنان ؛ مردم را بتنگ آورده و آمادۀ پرداخت هزینۀ لازم برای ریشه کن کردن این حکومت های خودکامه کرده است! رژیم فقاهتی در ایران و دیگر حکومت های دیکتاتوری (از جمله سوریه ، عربستان ، یمن ، ... ) در منطقه بوحشت افتاده و در تکاپو هستند.
این روزها ، بکج راهه رفتن انقلاب ایران ، و ناکام شدن جنبش مردممان ؛ در رابطه با انقلاب تونس و اعتراضات مصر ؛ بر سر زبان هاست. روشنفکران و پژوهشگران ، اعلام خطر می کنند که مردم تونس و مصر باید از به بیراهه رفتن و شکست ملت ایران ، عبرت بگیرند ، از دستاورد خود نگهداری کنند ؛ جدائی مذهب و حکوت را مدّ نظر داشته باشند و تا دستیابی به خواسته های خود ، صحنه را ترک نکنند.
تفاوت بزرگی که انقلاب تونس و اعتراضات مصر با انقلاب 1357 در ایران دارد ، ارتش ملیِ آندو کشور می باشد که برعکس ارتش شاهنشاهی ، به نفع حکومت و بر علیۀ مردم وارد کارزار نشدند. ارتش تونس و مصر با اتخاذ این رویه از اعتبار و حیثیتِ ویژه ای برخوردار شده ، توانستند هم پابرجا و برقرار باشند و هم پلی برای دورۀ گذار از دیکتاتوری به مردمسالاری بدون فروپاشی شیرازۀ کشورهایشان ، شوند. این همان نقشی است که ارتش ترکیه از زمان کمال آتاترک در نگهبانی و نگهداری منافع ملی ترکیه ایفا کرده است. این ایراد به سیستم شاهنشاهی و فقاهتی است و نه به نظامیان میهن پرست ایران.
اعلام خطر دنیای آزاد به مردم تونس و مصر ، همراه با عبرت از تجربیات گذشتۀ نه چندان دور کشورمان ، برای ما ایرانیان نیز ضروری و حیاتی است. زیرا بار دیگر بدون ریشه یابی مسائل ، با درک سطحی مشکلات و بدون توجه به تجربۀ تاریخ گذشته مان ؛ با اتکا به شعار و احساسات ، امکان دارد ، دوباره از چاله ای به چالۀ دیگر سقوط کنیم. روی سخن با هم میهنانی است که مخالفت با رژیم فقاهتی را در دین ستیزی و اسلام ستیزی یافته ، به ادیان دیگر روی آورده و برخی نیز ضد دین و یا بی دین شده اند. گروهی دیگر نیز با کمال کوته نظری ، ضدیّت با رژیم و راه نجات را در بازگشت رژیم سلطنت و پادشاهی می جویند!!
قومی متفکرند اندر ره دین / قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی: ای بی خبران! راه نه آن است و نه این! (1)
تأمل ، اندیشه و واقع گرائی ، می تواند در روشنگری مسائل راهگشا بوده و یاری دهنده باشد. با مروری به نیازهای جامعه ، خواسته های مردم و کاست های رژیم فقاهتی و سلطنت ، می توان آگاهانه بررسی و انتخاب کرد. مشکل ما با سرنگونی رژیم فقاهتی و یا بازگشت سلطنت حل نمی شود. زیرا مشکل ما در ایران ، وَجه مشترک رژیم فقاهتی و سلطنت یعنی "حق ویژۀ" آنان ، برتری شان بر قانون و مشروعیت الهی شان بوده است. "رژیم فقاهتی و سلطنت ، هر دو مشروعیتشان از خداوند می باشد و نه از مردم ؛ یعنی "خداسالار" و "اله سالار" هستند نه مردمسالار. (2)
سی و دوسال رژیم خودکامۀ فقاهتی و تجربۀ چند صد سالۀ رژیم پادشاهی ، دو رژیم "خداسالار" ؛ باید حد اقل برای ما ایرانیان درس عبرتی شده باشند. زیرا نه تنها هیچگاه ، راهگشا نبودند بلکه همواره باعث و بانی مشکلات و کاستی های مردم و کشور بوده اند!
ابتدائی ترین راه حل ، سیستمی غیر از این دو که آزمایش خود را پس داده و رفوزه شده اند ، می باشد. سیستمی بدون حق ویژه ، برابر در مقابل قانون و مردمسالار که مشروعیتش از مردم و مسئولیتش به مردم باشد. سیستمی قانونمند و شفاف که به حقوق شهروندانش احترام می گذارد و در ایجاد رفاه ، آسایش و آرامش مردمش می کوشد. در چنین رژیمی مردم نیز باید شهروندانی وظیفۀ شناس و مسئول باشند. رعایت و احترام به حقوق دیگران ، رعایت و احترام به قوانین کشور ، و تلاش برای پیشبرد اهداف جامعه ، وظیفۀ تمامی شهروندان می باشد.
لازم است بپرسیم که بعد از سرنگونی رژیم فقاهتی ، چه نوع حکومتی میخواهیم؟
باید روشن و کامل بدانیم که چه می خواهیم ، چه می گوئیم (شعار) ، و از چه کسانی پشتیبانی می کنیم وگرنه دوباره همان آش و همان کاسه است ! و همانطور که سالها بهم سرکوفت باور کردن دروغ های خمینی ، در پاریس را زده ایم و یا گفته ایم ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را !؟ سی ساله دیگر ، سرکوفت باور کردن شعارهای زیبایِ مدعی سلطنت را بیکدیگر تحویل خواهیم داد ! ملتی که تاریخ کشور خود را نمی داند ، مجبور به تکرار آنست!
واقعیت اینجاست که مشکل مان در صورتی قابل حل است ؛ که بتوانیم قاطعانه و آگاهانه - به پرسش اول ، یعنی چه می خواهیم ، پاسخ بدهیم. این سئوال برای ملت های تونس و مصر نیز ضروری و حیاتی می باشد.

امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net
February 2011
*
سایت خبری ایسنا
** سایت کلمه
(1) عمر خیام
(2) مقالۀ قانون ، عدالت اجتماعی و مردمسالاری ؛ امیر حسین لادن


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

spas
mohammad
2011-02-18 06:50:42
دستت درد نکند
سنگ تمام گذاشتی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد