logo





خونی كه ۵۵ سال است می جوشد

يکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ - ۰۷ دسامبر ۲۰۰۸

دكتر محمد ملکی

mohammad-maleki.jpg
بسم الحق
با نام آزادی ، آگاهی و برابری
۱۶ آذر ۳۲ همیشه گرامی باد
دكتر محمد ملكی – ۱۶ آذر ۸۷

محمد رضا شاه كه پس از كودتای انگلیسی – آمریكایی 28 مرداد 1332 با كمك كودتاگران به ایران بازگشت ، اطرافیان به او گفته بودند مملكت برای ادامه سلطنت و تُركتازی بی دردسر شما تا سالهای زیاد امن و امان است ، مستبد می پنداشت همه چیز وفق مراد است و همه صداها را خاموش كرده اند و او قادر خواهد بود با قدرت و صلابت تحت حمایت بیگانگان و در یك محیط گورستانی شاهنشاهی !! راحت و آرام بخوابد كه حافظان نظام بیدارند . اما این پندار صد روز (28 مرداد ، 16 آذر) نپائید كه دانشگاه و دانشگاهیان پس از ضربه ی 28 مرداد بار دیگر خود را باز یافتند و به پا ایستادند و جنگ بین استبداد و آزادی دگر بار آغاز شد . زیرا دانشجویان همه زن و مرد جنگ بودند و وارد میدان نبرد شدند. اگر چه سلاحشان تنها ایمان به آزادی و برابری بود، آنها به جنگ گلوله برخاسته بودند و اگر چه در این نبرد نابرابر خون سه آذر اهورایی (احمد قندچی ، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا) صحن دانشكده ی فنی دانشگاه تهران را رنگین ساخت، اما این خونی بود كه درخت آزادی را بارور ساخت و خواب دیكتاتور و اطرافیانش را برآشفت و تا امروز از جوشش باز نایستاده است. 55 سال پس از واقعه‎ی كشتار دانشجویان به دست شاه و عواملش ، شعار مبارزه با استبداد هرگز فراموش نشد و اگر در سال 1341 دانشجویان بر سردر دانشگاه تهران شعار ((اصلاحات آری ، دیكتاتوری نه)) را نصب كردند، با این شناخت بود كه استبدادیان آنگاه كه برای حفظ بقا اقتضا كند، خود را زیر شعارهای مردم پسند پنهان می كنند و دم از اصلاح و اصلاحگری می زنند. غافل كه این ترفند كارساز نیست و چهره كریه استبداد از پس ماسك اصلاحگری عیان می شود. شاه 25 سال تلاش كرد تا كشتار 16 آذر را از یادها ببرد و این روز (روز دانشجو) را دانشجویان و مردم به فراموشی سپارند، اما غافل كه خون را می توان بظاهر شست و دارها را برچید، اما آثار آن ابدیست و پاك ناشدنی .
25 سال تلاش استبدادیان برای كمرنگ كردن (روز دانشجو) نه تنها به جایی نرسید كه انسانهای والائی چون گلسرخی، پویان، احمدزاده ها، شعاعیان و حنیف نژاد و جزنی و ... از دل دانشگاه برخاستند و خواب دیكتاتور را به كابوس تبدیل كردند و دیدیم در پایان عمر شاه، مردم دانشگاه را ((سنگر آزادی)) نام نهادند و از این سنگر دودمان استبدادیان را به باد دادند و از خونِ شهدا پاسداری نمودند و هرگز از شعار ((مرگ بر دیكتاتور)) و ((زنده باد آزادی)) كوتاه نیامدند. اما برای دانشگاهیان مهم این نیست كه چه كسی و در چه كسوتی استبداد پیشه می كند: شاه یا شیخ. می بینیم پس از سقوط رژیم شاهی ، دانشجویان پرتوان تر و مقاوم تر در برابر استبداد دینی ایستادند و با درس آموزی از حادثه 16 آذر سال 32 و یورش های وحشیانه دیگری كه در زمان شاه به دانشگاهها صورت گرفت، هرگز شعار ((مرگ بر دیكتاتور و زنده باد آزادی)) را فراموش نكردند و 25 سال دوران شاهی را به 30 سال دوران شیخی پیوند زدند تا دانشگاه پایگاهی باشد برای مبارزه‎ی همیشگی با استبدادیان. عبرت آموز است كه اگر شاه در آن 25 سال استبدادگری جرات نكرد دانشگاهها را برای مدت طولانی بر روی دانشجویان و استادان ببندد، نظام ولائی بیش از یك سال و چند ماه (اسفند57 – اردیبهشت59) نتوانست دانشگاه مستقل و آزاد و معتقد به اداره شورائی و تكثرگرایی و آزادی عقیده و منتقد را تحمل كند و كوشید ابتدا پرچم «آزادی و تحقیق» را به پرچم«تسلیم و تقلید» تبدیل نماید . (وحدت حوزه و دانشگاه)
وقتی این ترفند را شكست خورده دید، به روی دانشگاهیان شمشیر كشید و با نام انقلاب فرهنگی و اسلامی كردن دانشگاهها برای نخستین بار در تاریخ دانشگاه به مدت چند سال دانشگاهها را با یك كودتا به روی دانشجویان و استادان بست و هزاران دانشجو و استاد را به زندان و شكنجه و اعدام سپرد و در تابستان سال 67 كثیری از دانشجویان مجاهد و مبارز را حلق آویز كرد. با این پندار كه با قطع درخت تنومند آزادی و ویران سازی سنگر آزادی، استبدادیان بتوانند با خیال راحت بكار خود ادامه دهند. غافل كه این درخت ریشه در عمق خاك دارد و بزودی جوانه های نو و شاداب آن سر از خاك درخواهد آورد و با شتاب تبدیل به شاخه های بارور خواهد شد و سر بر آسمان خواهد سائید و چنین شد كه امروز شاهدیم. باری آن درختی كه روز 16 آذر سال 32 در دانشگاه تهران ببار نشست، ریشه اش تا اقصا نقاط ایران گسترش یافت و هر روز از نقطه ای سر از خاك بر می آورد و رشد می كند و ببار می نشیند. اگر دیروز به زندان كشیدن و شكنجه و كشتار دانشجویان توانست به ویرانی این سنگر بیانجامد ، امروز هم به زندان فرستادن دانشجویان دانشگاه علامه و دانشجویان پلی تكنیك، دانشجویان دانشگاه شیراز و ... می تواند مانع مبارزه‎ی دانشجوئی و طنین فریاد «مرگ بر استبداد و مستبد»، «دانشجو می میرد ،ذلت نمی پذیرد» و «ما زن و مرد جنگیم ، بجنگ تا بجنگیم» گردد .
استبدادیان مطمئن باشند خواب آشفته آنها را شعارهای آزادی خواهانه و برابری طلبانه دانشجویان آشفته تر خواهد ساخت و پیروزی حق بر باطل فرمان تاریخ است.

درود بر دانشجویان اسیر، ستاره دار، اخراجی و احضاری و محروم از تحصیل
سلام به نگهبانان سنگر آزادی
پیروز باد آزادی و برابری

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد