|
پاسخ حزب دمکرات کردستان ايران به نظر وخاطرات عبدالله مهتدی در رابطه با جنگ حزب دمکرات و کومهله (مندرج درکتاب پنج سال با عبدالله مهتدی)، عکسالعمل وسيعی را به همراه داشت. سبک برخورد حزب دمکرات به قضيه در بيانيه مطبوعاتيش فضا را بشدت متشنج کرد.
در پانزده ـ بيست سال گذشته رابطه احزاب کردستانی، خصوصا حزب دمکرات و کومهله (احزابی که تحت هر دو نام فعاليت دارند) رو به "بهبود" نهاده بود. همکاريهای تاکتيکی، انتشار اطلاعيههای مشترک، همکاريهای اطلاعاتی، نشست و مذاکرات پی در پی و.. . ظاهرا نشان از بهبود روابط داشت. روابط و نزديکی فیمابين زمينه اميد به کارهای مشترک بزرگتری را هم فراهم کرده بود. اما به طرز بسيار غافلگير کنندهای حزب دمکرات کردستان ايران بيانيهای "در پاسخ به گفتههای کاک عبدالله مهتدی" صادر میکند. در اين بيانيه مطبوعاتی با همان زبانی سخن میراند که در گرماگرم جنگ بکار برده است، همان استدلاهای را بيان میسازد که خود دليلی برای جنگ بودهاند. لحن پرخاشگرانه بيانيه و تکرار ادعاهای قديمی در آن باعث نگرانی طيف وسيعی از فعالين حزبی و منفرد شده است. خاطرات نويسی که مدتی است در ميان فعالان و دست اندرکاران جنبش کردستان شروع شده و پيش کسوتان آن (بدليل سنی) حزب دمکرات بودهاند، زمينهای گشته که نسبت به رويدادهای مهم کردستان اظهار نظر گردد. تابحال (تا قبل از صدور بيانيه حزب دمکرات) شاهد اظهار نظر رسمی حزبی در مورد اين خاطرات و اظهار نظرها نبودهايم. چرا و به چه دليل حزب دمکرات کردستان ايران بعد از گذشت بيست و پنج سال از برافروزی جنگ داخلی اقدام به صدور چنين بيانيهای رسمی میکند؟! چه مسئلهای باعث شده که حزب دمکرات با اقدامش خاطرات تلخ آن دوران را دوباره زنده کرده است؟ قبل از کاک عبدالله، کاک ابراهيم عليزاده هم در مورد جنگ دمکرات و کومهله اظهار نظر کرده بود. چرا در آن مورد سکوت اختيار کردند؟ شايد دليل صدور بيانيه اين باشد که رهبران حزب دمکرات کردستان ايران حزب کومهله و شخص کاک عبدالله را رقيب پيشی گرفته ازخود ديدهاند! و يا حزب کومهله را به دلايل متعدد در موقعيت پاسخگوئی به بيانيه نديدهاند! صدور اين بيانيه به هر دليلی که باشد، بدرستی باعث نگرانی اذهان عمومی شده است. جنگ حزب دمکرات با کومهله علاوه بر مأيوس کردن مردم در راه مبارزات حقطلبانهاشان خانوادههای زيادی را هم برای هميشه داغدار کرده است. اين جنگ نه تنها تأثير منفی بر روند مبارزات ملت کرد برای دستيابی به حق مسلم خود داشت، بلکه ضربه سهمگينی بر پيکر جنبش آزاديخواهی در سراسر ايران بود. دست جمهوری اسلامی را برای سرکوب راحتتر جنبش حق طلبانه ملت کرد باز کرد، و نهايتا به عامل بازدارندهای بر سر راه رشد مبارزات آزاديخواهی (چه در کردستان و چه در ايران) تبديل شد. گرچه در جامعه کردستان نيز همانند بقيه ايران مناسبات و قانونمندی نظام سرمايهداری حاکم است و جامعه به طبقات و اقشار متفاوت تقسيم شده است و به اين اعتبار احزاب و سازمانهای فعال در اين جامعه از منافع مختلف و گاها متضاد حمايت میکنند (بدون درنظر گرفتن ترکيب انسانی آنها). اما دليل تعرض حزب دمکرات به کومهله (همينطور به ديگر احزاب) نه بر سر منافع طبقاتی بلکه به دليل منافع عينی و آنی ديگری بود. حزب دمکرات بعنوان تنها حزب موجود تا آنزمان، منافعاش را به خطر افتاده میديد. حاضر نبود اين واقعيت را قبول کند که احزابی ديگر با تفکراتی متفاوت پا بعرصه مبارزه گذاشته و دوران يکه تازیاش به پايان رسيده است. به همين دليل تلاش داشت کومهله را مجبور به تمکين در برابر خود سازد. از ديدگاه حزب دمکرات شرط حضور و فعاليت ديگر احزاب در کردستان تأئيد و تمکين به اين حزب بعنوان حزب مقتدر کردستان بود. جنگ افروزی حزب دمکرات برای از بين بردن دمکراسی و ساکت کردن کومهله بود. وظيفه احزاب و روشنفکران است که با تلاش برای روشن ساختن زوايای اين جنگ خانمانسوز از آن تجربه گرفته و اجازه ندهند بار ديگر از مبارزين راه آزادی_دمکراسی و عدالت اجتماعی قربانی بگيرد. تجربه حاصل از اين ارزيابیها بايد منجر به تعهد احزاب مبنی بر احترام گذاشتن به دمکراسی و آزادی عقيده باشد. اين تلاشها بايد در جهت بتصويب رساندن مصوبهای باشد که همه احزاب موجود در کردستان آنرا امضا کرده و به آن پايبند بمانند. مصوبهای که در آن قيد شده باشد دمکراسی و آزادی فعاليت احزاب برای ملت کرد پرنسيب است و تحت هيچ بهانهای قابل تخطی نيست. مصوبهای که در آن آزادی نقد و بررسی نظرات برای همه برسميت شناخته شده باشد. مصوبهای که در آن برخورد فيزيکی را تحت هر بهانه و دليلی ممنوع بداند. بيانيه حزب دمکرات کردستان ايران را نيز بايد از اين منظر مورد توجه قرار داد. نکاتی که در اين بيانيه بعد از گذشت بيش از بيست و پنج سال از جنگ آمده است، متأسفانه نشان از عدم تغيير سياست و نوع نگرش حزب دمکرات نسبت به دمکراسی و آزادی دارد. لحن بيانيه همه ما را که بنوعی از اين جنگ آسيب ديدهايم، به خاطرات تلخ آن دوران میبرد. مطمئنا داغ خانوادههای ازدست رفته جنگ داخلی را نيز تازه کرده است. بيشتر از لحن بيانيه، استدلالها و احکامی که در آن آمدهاند جای نگرانی هستند. ظاهرا دليل اصلی جنگ افروزی حزب دمکرات کردستان ايران (اقتدارگرائی) هنوز به قوت خود باقی است. اين بيانيه بيش از پيش وجود چنين مصوبهای را ضروری میسازد. فعالين جنبش ملی_دمکراتيک کردستان برای جلوگيری از تکرار جنگ داخلی هيچ راهی بجز تلاش برای بتصويب رساندن چنين مصوبهای ندارند. بايد راه را بر اقتدارگرائی بست. زمينه را برای دمکراسی آماده ساخت. 29 دسامبر 2010 نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|