logo





بزرگداشت سلی باشکوه برگزار شد

جمعه ۸ آذر ۱۳۸۷ - ۲۸ نوامبر ۲۰۰۸

فرح طاهری

"خانم ها، آقایان! به شب گرامیداشت هنرمندتان سلی، به شب عشق خوش آمدید. مقدم تان را به شب موسیقی گرامی می داریم که بی حضور شما مردمان هیچ حرکت مردمی پا به هستی نمی گذارد."
این جملاتی بود که حسن زرهی، سردبیر شهروند، با آن شب بزرگداشت سلیمان واثقی(سلی) را آغاز کرد.
یکشنبه 23 نوامبر 2008، در سالن مجلل ونتین، بیش از 600 تن از ایرانیان از تورنتو و مونتریال و آمریکا و ... گرد آمدند تا دستاوردهای هنرمندی که چند دهه به موسیقی ایران خدمت کرده است، به دیده بگیرند و قدر بگذارند.
حسن زرهی، به حرمت دوستی بیش از دو دهه با سلی از زمان همکاری با او در نشریه سایبان، گردانندگی مراسم را به همراه نازنین رهبر به عهده داشت.
او در ادامه ی سخنانش افزود: امشب شب موسیقی است. شب ساز است . شب سپاس از هنرمندان از راه های دور است. شب مهر است امشب. شب آوای عاشقانه ی ساز.
حالا دو دهه بیشتر است که سلی در شهر ما، در دل ما و در میان ماست، هنرمندی که مردمی بودن را برگزید، نه تنها این، که مردمی ماندن را روش زندگی خود کرد. کمتر حادثه فرهنگی و اجتماعی بوده است که از حضور و حمایت پر رنگ سلی بی بهره باشد. از انتشار مجله ی فرهنگی سایبان گرفته تا شب حمایت از هنرمندانی همچون سهیل پارسا.
اگر از حضور همیشه حمایتگر سلی در حرکت های انسانی و اجتماعی بخواهم مثال بیاورم امشب به درازا خواهد کشید. همین را بگویم که ما مردم یکی از خوشبختی هامان همشهری سلی بودن است.
بدون حضور پر مهر سلی و گیتی همسر و یار همیشه همراه او امکان نداشت در آن سال های سخت اولیه آن زحمت فرهنگی یعنی انتشار سایبان ـ یکی از مظلوم ترین و فرهنگی ترین نشریات این شهر ـ که حالا تنها رحمتش باقی است برای ما، به سرانجام برسد.
زرهی ادامه داد: در این دو دهه حضور عزیز سلی حتی همان هنگام که روزی 12 ساعت تاکسی می راند به همه ما فرهنگ ورزان دلگرمی می بخشید که فرهنگ و هنر را ارزان نفروشیم و بهای واقعی این جوهر انسانی را بدانیم.
او در این باره بی آن که خود بخواهد معلمی کرد. او حتی به هنگام خداحافظی با سایبان هم درس آموزی کرد و از مقوله جدایی ــ فرق نمی کند جدایی دو دوست، دو همکار، دو شریک، دو همسرــ که در فرهنگ ما هنوز جا نیفتاده و اگر نگوییم همیشه، اغلب با تنش و تلخی و کدورت و گاه دشمنی همراه است، با نوشتن نامه سپاس و شادمانی از حضور آن سالهای خود و چاپش در سایبان تعریفی دیگر بر جای گذاشت و تاثیر حضور انسانی و هنرمندانه خود را در سایبان حتی در رفتنش پر رنگ تر و پر جلوه تر کرد. درس آموزی های سلی در این وقت اندک نمی گنجد.
حسن زرهی، در پایان سخنانش این شب را شب تمامی آنهایی دانست که در کنار سلی بوده و مانده اند و در این میان از گیتی، همسر سلی و فرزندانشان سبا و امیرمحمد یاد کرد و هنرمندان حاضر در این مراسم را سپاس گذارد.
در ادامه از دکتر مریدی، نماینده پارلمان انتاریو، دعوت شد تا متن پیام تبریک آقای دالتون مک گینتی، نخست وزیر انتاریو را به شب بزرگداشت سلی بخواند.
آقای مریدی با اظهار خوشحالی از حضور در این شب والا، خدمات هنری سلی را ستایش کرد و سپس متن پیام تبریک نخست وزیر انتاریو را خواند.
در این پیام آمده است:
از طرف دولت انتاریو، به حاضران در مراسم بزرگداشت سلیمان واثقی صمیمانه خوشامد می گویم.
من هم چون شما، باور دارم که موسیقی افق فرهنگی ما را گسترش می دهد، روحمان را به وجد و شادمانی برایمان به ارمغان می آورد. داشتن یک جامعه ی هنری سالم و تپنده، برای بهزیستی اقتصادی ـ اجتماعی استان ما حیاتی ست.
جامعه ی ایرانی ـ کانادایی مشارکت موثری در ساختن نقش هنرمندانه و فرهنگی انتاریو داشته و دارد.
سلیمان واثقی، ذوق و استعداد هنری خود را در جهت تعالی و غنی ساختن تجارب انسانی در اختیار مخاطبان ایرانی ـ و جهانی ـ قرار داده است.
آقای سلیمان واثقی، شما را برای این همه سال سختکوشی و وقف هنر بودن، ستایش می کنم. دانستن این نکته که شما بر زندگی های بسیاری در اطراف جهان تاثیرگذار بوده اید، باعث مباهات است.
مایلم از نشریه شهروند و تمامی آنها که وقت و تلاش خود را صرف آن کردند تا برگزاری شبی چنین میسر شود، سپاسگزاری نمایم. لطفا بهترین آرزوهای مرا برای شبی لذت بخش و پرخاطره بپذیرید.
پیام گرم نخست وزیر انتاریو مورد تشویق حاضران قرار گرفت.
از دیگر پیام های رسیده به مراسم، پیام سهیل پارسا، کارگردان برجسته ی تئاتر کانادا بود، که متن آن به انگلیسی و فارسی خوانده شد.
سهیل پارسا که برای اجرای نمایش در کلمبیای آمریکای لاتین به سر میبرد، با اظهار تاسف از عدم حضورش گفته است:
من این سعادت را نداشتم که امشب در بزرگداشت دوست خوبم، هنرمند ارزشمند، سلی حضور داشته باشم.
سلی برای من همیشه الگویی از انسانی والا و هنرمندی استثنایی بوده است. احترام من برای سلی ناشی از نگاه عمیق انسانی و غیر متعارف او به هستی و هنر موسیقی بوده است.
سلی به عنوان یکی از محبوب ترین خوانندگان موسیقی پاپ کشورمان می توانست بعد از خروجش از ایران وارد آشفته بازار موسیقی ایرانی خارج از کشور شود و ارزش های هنری و فرهنگی خود را زیر پا بگذارد. او می توانست زندگی ای به مراتب آسوده تر و شهرتی کاذب برای خود دست و پا کند، اما او هیچوقت ارزش های معنوی و هنری خود را فدای ثروت و شهرت کاذب نکرده است. ارزش های معنوی و اجتماعی سلی همیشه متفاوت، در حال تغییر و تحول و شکوفایی بوده است.
دست آوردها و نوآوری های سلی در عرصه موسیقی در دو دهه گذشته قابل تحسین و احترام برانگیز است.
پس از خواندن پیام ها نوبت به موسیقی رسید.
شیلا نهرور خواننده خوش صدای شهرمان همراه با پیانوی امیر رهبر، دو ترانه خواند. او می داند که ترانه های فولکلور گیلکی بویژه از زنده یاد عاشورپور طرفداران زیادی دارد، پس اولین ترانه اش را با جمعه بازار آغاز کرد.
سبا واثقی، دختر هنرمند سلی و گیتی، دو ترانه ی انگلیسی خواند که یکی از آنها ترانه ی خاطره انگیز جان لنون، با عنوان "تصور کن" بود.
پس از آن تابلوی زیبایی که محمود معراجی، هنرمند نقاش و همکار شهروند، از سلی کشیده بود، رونمایی شد و آقای زرهی از این هنرمند برای اثر هنرمندانه اش سپاسگزاری کرد.
نوبت به نمایش فیلمی از سلی رسید. این فیلم را نادر داوودی عکاس ساخته بود. این فیلم مستند، بیشتر به امروز سلی پرداخته بود و بیشتر نماها در ایران فیلمبرداری شده بود. این فیلم جذاب در واقع بریده ای از فیلم بلندی ست که نادر داوودی از زندگی سلی ساخته است و امیدواریم که به زودی فیلم کامل در معرض نمایش عموم قرار گیرد.
فیلم دیگری که فرامرز پورطاهری با همکاری تلویزیون ایرانیان کانادا تهیه کرده بود، نمایش داده شد. این فیلم با استفاده از آرشیو اجراهای قدیمی سلی، بسیار مورد استقبال حاضران قرار گرفت. در این فیلم ها، سلی جوان در کنار ابی، مارتیک، نلی، ستار، شماعی زاده و... می خواند "در اومدی ز خونه، دل از پی ات روونه... حمدی حمدی حمدی فیل...". با دیدن این قطعات به هم پیوسته، یاد شوهای پنجره ها، میخک نقره ای، رنگین کمان و دیگر برنامه هایی که این جوانان هنرمند آن روز، کارشان را از آن جا آغاز کردند، زنده شد.
نوبت به صرف شام رسید و پس از آن برنامه های موسیقی پی گرفته شد.
اعلام شده بود که سورپرایزی خواهیم داشت، و آقای زرهی با اسم بردن از مارتیک، او را سورپرایز مراسم خواند.
مارتیک به روی صحنه آمد و با همان صدای زیبا با نوای گیتارش، ترانه های قدیمی اش را بازخوانی کرد. برنامه ی مارتیک با استقبال بسیار حاضران روبرو شد. یکی از آهنگ های این بخش ترانه ی "در ته دریای دل" بود که سلی برای مارتیک ساخته و تاکنون پخش نشده که با همخوانی مارتیک، سلی و گیتی همسر سلی اجرا شد.
فریدون فرهی، هنرمند دیگری که در این مراسم شرکت داشت، دو ترانه ی خاطره انگیز و قدیمی خود را اجرا کرد و مورد تشویق حاضران قرار گرفت.
در ادامه سلی، ترانه های قدیمی و آلبوم رنگین کمان خود را اجرا کرد و سپس به آلبوم های واقعه و آب رسید. هنرمندانی که سلی را در بخش های مختلف همراهی می کردند، عبارت بودند از: کامران خاشع، هنرمند میهمان از ایتالیا(پیانو)، جمشید باستانی(پیانو)، علی کوشکانی (سنتور)، محراب مقدسیان(گیتار)، آندرو بارتل (گیتار و جاز)، روزبه حریری (تنبک و دف)، رضا منبع چی(تار) و امیر منبع چی(تنبک).
امور صدا و صحنه و نور نیز به عهده ستاره دل زنده، رضا مقدس، لوون هفتوان بود. امیر سلیمانی امور تصویری را در دست داشت و فرامرز پورطاهری هماهنگ کننده برنامه بود.
حسن زرهی نیز در میان برنامه، جای دو تن را خالی داشت. بیژن داداشی پیانیست و آهنگسازی که با سلی همکاری میکرد، برای دیدار سلی از آمریکا به کانادا می آمد که در مرز دچار حمله ی قلبی شد و درگذشت. دیگری زنده یاد بهرام دلاوری موزیسین و صدابردار جوانی که همکار سلی بود و چند سال پیش درگذشت و دیگر در میان نیست.
سلیمان واثقی در میان برنامه از تمامی افرادی که با حمایت هایشان برگزاری این شب را میسر کرده بودند، بویژه آقایان علی وکیلی، حسن زرهی، سعید هنرمند، رسانه ها و .... سپاسگزاری کرد.
گفتنی ست در این شب هنرمندان بسیاری در میان جمع حضور داشتند که از آن جمله می توان به استاد عباس جوانمرد، خانم نصرت پرتوی، داریوش افراسیابی، بابک امینی و سعید جعفرزاده (همای) خواننده ی جوان و هنرمند گروه مستان که به تازگی کنسرتی بسیار موفق را در تورنتو برگزار کرد، اشاره کرد.

سلیمان واثقی (سلی) متولد 1324 ، در خانواده ای مذهبی ــ عرفانی بزرگ شد. در دانشگاه تهران رشته علوم اجتماعی خواند و سال 49 فارغ التحصیل شد. خواندن را با قرآن خوانی شروع کرد. در دوران دانشجویی در برنامه های موسیقی و تئاتر دانشگاه شرکت داشت و در اپرای فتح بابل به رهبری ارکستر اسفندیار منفردزاده در نقش کاهن بزرگ اجرا داشت. در دوران دانشجویی در کاخ جوانان هم میخواند و در یکی از این اجراها ترانه ای خواند به نام "حمدی فیل" که نام او را بر سر زبانها انداخت. آهنگ "در اومدی ز خونه" کار دوم او بود که آنها را در برنامه زنده یاد فریدون فرخزاد (میخک نقره ای) اجرا کرد.
در گروه کر اپرای تالار رودکی استخدام شد و تحصیلات علمی موسیقی را آنجا شروع کرد و ادامه داد. سلفژ (نت خوانی) یاد گرفت و 8 سال تعلیم آواز کلاسیک دید.
سال 1986(1365 خورشیدی) به ایتالیا رفت. در فلورانس با استاد کامران خاشع آلبوم "آب" را که کار مدرنی بود روی شعرهای حافظ و مولانا و سهراب سپهری کار کرد.
سال 1987 با خانواده به تورنتو آمد. در تورنتو با حسن زرهی و بیژن بینش نشریه سایبان را منتشر کرد که حدود چهار سال دوام داشت.
در ادامه فعالیت های فرهنگی ــ هنری، در سال 88 با کامران خاشع و علی کوشکانی کنسرتی در دانشگاه اجرا کرد و مورد استقبال قرار گرفت.
کنسرت ها تکرار شدند و سلی در کنار آن همچنان در فعالیت های فرهنگی شهر فعال بود.
پس از آشنایی با جمشید باستانی هنرمند پیانیست، آلبوم "رنگین کمان" را با همکاری او منتشر کرد و کنسرت هایی هم اجرا کرد.
در انگلیس با گروه لیان آشنا شد که پایه موسیقی شان صوفیانه و قوالی ست. با اعضای این گروه پیرایه پورآفر، هومان پورمهدی و مهشید میرزاده آلبوم "خاک حیران" را در برنامه ای که برای جمع آوری کمک مالی برای زلزله بم در لس آنجلس برگزار شد، اجرا کرد. کنسرت دیگر سلی با گروه لیان ماه می 2007 در هاربرفرانت سنتر تورنتو برگزار شد.
تازه ترین حضور سلی بر صحنه، در جشنواره تیرگان جولای 2008 در تورنتو بود که شب شاد و شورآفرینی را برای هزاران تن از بازدیدکنندگان ساخت.
برای این هنرمند موسیقیدان که حالا پس از حدود چهار دهه فعالیت باید لقب پیشکسوت را به او داد، تندرستی و موفقیت های بیشتر آرزو داریم.

http://fa.shahrvand.com/component/content/article/68-newsflash/1601-2008-11-27-16-01-32


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


لی لی نبوی
2009-01-17 06:06:44
با سلام
با سپاس از این گزارش بسیار کامل، وظیفۀ خود می دانم که به حرمت دوستی چندین ساله با آقای سلیمان واثقی (سلی)، مطلبی بر این گزارش بیافزایم و آن این که سلی به واقع انسان است و به واقع هنرمند که البته منظورم صفاتی است که یک هنرمند را معرفی می کند. صدا و یا هر استعدای خدادادی است ولی استفاده انسانی و درست و بر اصول عشق است که هنرمند را متمایز از بسیاری که مدعی هنر هستند می نماید. سلی مهربان است و صبور و بسیاری ویژه گی های دیگری که مجموعه آن ها می تواند در جامعه شخصی را به نام "انسان" معرفی کرد.
حق یارش باد که در هر نوایش عشق جاری است
لی لی نبوی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد