logo





به مناسبت نودمین سال بنیانگذاری حزب کمونیست فرانسه

فراز و نشیب هائی در زندگی حزب کمونیست فرانسه

پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹ - ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰

حسن نادری



پاریس 15 دسامبر 2010
1ــقدر مسلم سخن راندن وبه تحریر درآوردن این حزب نودساله در یک یا چند صفحه امکانپذیر نیست زیرا تاریخ جنبش کمونیستی و کارگری در اروپا بطور عام ودرپیوند با فرانسه بطور خاص از قدمتی فراتر از شکلبندی خود حزب کمونیست اما نه جدا از فعالین وبنیانگذاران آن در ارتباط وسیر تاریخ مبارزات بین کار و سرمایه وبرای آزادی و عدالت اجتماعی ومبارزه علیه جنگ جهانی امپریالیستی گره خورده است. چنانکه در 30 دسامبر 1920 اکثر فعالین سوسیالیست که تا این تاریخ با نام " بخش فرانسوی انترناسیونال کارگری" مبارزه میکردند تصمیم به برگزاری کنگره در شهر تور فرانسه نمودند وبه شعبه انترناسیونال کمونیست که نام دیگرش کمینترن است،پیوستند.کمینترن هم در سال 1919 بعد از انتقلاب اکتبر 1917 روسیه توسط لنین تاسیس شد.بنابراین حزب کمونیست فرانسه که تا پیش از این به"شعبه فرانسوی انترناسیونال کمونیست" شناخته شده بود به حزب کمونیست فرانسه نام گرفت و همآهنگ با دیگر احزاب عضو انترناسیونال کمونیست،متعهد به ساختار یک حزب انقلابی با سانترالیزم دموکراتیک شد.
2ــسالهای نخستین زندگی سیاسی این حزب جوان بدون تلاطم و تنش نبود و تعدادی از اعضای موسس آن از حزب اخراج شدند و در عین حال فعالیتهای ضد جنگ ونظامیگری حزب و انظباط در صفوفش از او چهره ای مثبت ارائه میداد. چهار سال بعد در1924 با شرکت در انتخابات مجلس موفق به کسب 48،4%(چهارممیز چهل و هشت درصد) و26 نماینده به مجلس راه پیدا کرد. با آمدن هانری باربه و پییر سٍلور به رهبریت حزب در سال 1927 وتبعییت از برنامه کمینترن،سیاستهای رادیکالتری بنام"طبقه علیه طبقه" با آن بخش از نیروهای چپ که نخواستند به حزب بپیوندند با لقب دادن آنها به بورژوازی برخوردکردند. نتیجه آن شد که در انتخابات 1928 پارلمان، نیمی از نمایندگان خود را از دست دادند.با آمدن موریس تورز وپیش بردن سیاست تند نسبت به آن بخش از اعضاء که استالینیسم را افشاء میکردند،منجر به بحرانی شد که تا سالهای 1930ـ1931 ادامه و سرانجام منجر به انشعابات شد. درعین حال شخصیتهای سیاسی، ادبی، نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان ودانشورزان و...همچون ژان ژورس ها،رومن رولان ها ،لوئی آراگون ها، پیکاسوها و... صدها نفر روشنفکر دیگر رابه خود جذب میکرد
3ــ بعد از به قدرت رسیدن هیتلر در سال 1932 در آلمان، انترناسیونال کمونیست خطوط جدیدی را تدوین نمود که احزاب کمونیست را به پیش گرفتن سیاستهای بازتر رهنمود میداد. مبارزه اما در رهبری برای گرفتن دبیر کلی از یکطرف منجر به انشعاب دیگر شد و ژاک دوریو حزب را ترک و"حزب مردمی فرانسه" را تاسیس نمود و موریس تورز به دبیرکلی حزب کمونیست فرانسه انتخاب شد.
4ــ در ژانویه 1936 کمونیستها،سوسیالیتها و رادیکالها حول "برنامه مشترک" به توافق میرسند و در انتخابات بهار همین سال "جبهه مردمی" در انتخابات پارلمان به موفقییت چشمگیری دست یافت و حزب کمونیست فرانسه با 15% رای 72 کرسی را بدست آورد
در عین حال نهادهای رهبری از سیاستهای انترناسیونال که شدیدا زیر نفوذ استالین بود تبعییت میکردند وبنوعی شیفته عظمت اتحادجماهیر شوروی بودند تا آن حد که بحث آزاد و نقد ازخط و مشی استالین منجر به اخراج از حزب میشد.
از سال 1936 تا 1939 حمایت مادی،انسانی و معنوی حزب از مبارزان جمهوریخواه اسپانیا وجهه حزب را افزایش داد.
5ــ با آغاز حمله ارتش هیتلری به لهستان در سال 1939 و تسخیر بخش عمده آن، شوروی را بر آن واداشت تا پیمان عدم تخاصم بین آلمان و شوروی را امضاء کند.این پیمان به ارتش آلمان اجازه تجدید قوا وتدوین استراتژی برای تسخیر دیگر کشورها ونهایتن در هم کوبید شوروی را فراهم میساخت. این پیمان مورد تائید حزب کمونیست فرانسه قرارگرفت.
6ــ در سال 1940در واکنش به اقدام فوق به دستور ادوارد دالادیه رئیس دوات وقت فرانسه،حزب کمونیست غیر قانونی ونمایندگانش از پارلمان اخراج شدند وروزنامه اومانیته ممنوع از انتشار شد. لازم به یادآوریست که ادوارد دالادیه خود در سپتامبر 1938 در مونیخ پیمان عدم تهاجم را با آلمان امضاء کرده بود. اما این مانع پیمانشکنی آلمان نشد ودر ماه مارس 1939 با حمله به چکسلواکی،آن کشور را به اشغال در آورد.
بعد از غیر قانونی شدن حزب،اکثر رهبران بطور مخفیانه در بلژیک جمع شدند و موریس تورز رهبر حزب به مسکو رفت. ژوئن 1940 شارل تی اون از طرف حزب مامور سازماندهی مبارزه مسلحانه شد وقبل از ژنرال دوگل سازمان "مقاومت علیه فاشیسم" را اعلان داشت.در سال 1943 جلسه مخفی بین رهبریت حزب ودیگر نیروهای چپ وراست برای تشکیل شورای ملی مقاومت،انجام گرفت. نقش حزب با توجه به تجربیاتش در مرکزیت شورا قرار گرفت. بدینسان زندگی مخفی حزب تا 1944 یعنی همراه با آزادی فرانسه از اشغال آلمانیها پایان یافت.
7ــ با پایان جنگ در سال 1944 حزب اعلام نمود که 75000 از اعضاء وهوادارنش در جوخه های اعدام نازیها وهم پیمانان فرانسویش جان سپردند. اما مورخین میزان آنرا به 25000 تخمین میزنند. اما آنچه که ماورای ارقام باید توجه داشت،مقاومت و از خود گذ شتگی حزب و یارانش در مبارزه علیه فاشیسم هیتلری قابل تقدیر میباشد
8ــ شایستگی موقعییت حزب منجر به پیروزی قابل توجه در انتخابات پارلمانی 1945 شد. زیرا با کسب 26،2%(بیست وشش ممیز 2 درصد) و159 کرسی بعنوان اولین حزب فرانسه وحزب چپ وارد پارلمان شد. در انتخابات ژوئن 1946 که همراه با پیشنهاد تغییر قانون اساسی بود، با کسب 26% وازدست دادن 6 کرسی به دومین حزب سیاسی بعد از حزب گلیستها قرار گرفت.اما در انتخابات اکتبر 1946 یعنی بعد از قانون اساسی جمهوری چهارم بار دیگر با کسب 28،2% (بیست وهشت ممیز2 درصد) اولین حزب فرانسه در پارلمان شد. بدینجهت از 1944 تا 1947 وزرای حزب کمونیست در دولتهای گوناگون شرکت میکردند. اما از 1947 به بعد با شروع جنگ سرد وجنگهای اسقلال طلبانه در سرزمینهای تحت استعمار فرانسه،حزب از دولت خارج و به اپوزیسیون مبدل شد
9ــ با مرگ استالین در 1953 وافشاءگری خروچف از جنایات استالین،حزب کمونیست فرانسه همانند بعضی دیگر از احزاب کمونیست با نادیده گرفتن اسناد افشاءگری خروچف به سیاستهای خود ادامه داد و این سیاست حتی دخالت نیروهای نظامی شوروی درمجارستان رابا تائید همراه داشت. این سیاست در درجه اول با انتقاد شدید از طرف بخشی از رهبری و اعضاء حزب مواجه شد. وتعدادزیادی صفوف حزب را ترک کردند. ناگفته نماند که از 1947،بحران جنگ سرد ومبارزات آزادیبخش دامن دیگر احزاب چپ وراست راهم گرفت ودولتهای بی ثبات وانتخابات پی درپی به وقوع می پیوست. چنانکه در سال 1956 دولت " گی موله" با قول تعدیل سیاست دولت وپیش گرفتن مواضع معتدل در قبال مسئله الجزایر،حزب کمونیست فرانسه را بر آن داشت تا همراه دیگر احزاب به دولت گی موله برای اختیارات ویژه،رای بدهد. اما پس ازدریافت اختیارات ویژه،دولت گی موله سیاست سرکوب بیشتر مبارزان الجزائری را در پیش میگیرد واین سیاست حزب را بر آن داشت تا اقدامات تخریبی علیه ارتش استعماری فرانسه و حمایت آشکار از جبهه آزادیبخش الجزائر را بکار گیرد. در همین سال حزب در انتخابات پارلمانی با کسب 26% آرا 150 کرسی را کسب کرد. اما دو سال بعد با برگشت به قدرت ژنرال دوگل و انتخابات پارلمان 1958،حزب با کسب 19،2%(نوزده ودودرصد) و10 کرسی کمتر از پیش بطور بیسابقه ای از قدرتش بعنوان اپوزیسیون کاهش یافت.
10ــ اما در سالهای 60 وگسترش مائوئیسم،بویژه در بین اقشار دانشجوئی وروشنفکران،صفوف حزب باردیگر مورد دستخوش وتنش قرار گرفت وعده ای حزب را ترک ویا اخراج شدند.هر چند که باید پدیده و جهش جنبش دهه 60 میلادی را از زوایای دیگر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد اما این جنبش در نقد به حزب از یک طرف با افشاءگری جنایات استالین همسو بود و از طرف دیگر به تبعیت از سیاست مائو در رویزیونیست خطاب کردن حزب کمونیست شوروی، جنایات مائو در "انقلاب فرهنگی" چین را نادیده میگرفتند.در سال 1963 مائوئیستهای فرانسه انجمن دوستی فرانسه ـ چین را تشکیل دادند و در سال بعد "فدراسیون محافل مارکسیست ـ لنینیست فرانسه" رابرپاکردند.
در انتخابات پارلمانی 1962 حزب با کسب 22% دارای 40 کرسی شد.
در انتخابات ریاست جمهوری 1965، فرانسوا میتران،بعنوان تنها کاندیدای چپ که مورد حمایت حزب کمونیست بود،44،80%(چهل وچهار ممیز هشتاد درصد) آرا را بدست آورد.
و در سال 1966 جریان تروتسکیستها از حزب اخراج شدند و "جوانان کمونیست انقلابی" را تشکیل دادند.
با بیماری والدٍک روشه، دبیر کل حزب بین 1964ـ 1970،و با گسترش جنبش ماه مه 1968،رهبری عملی در دست ژرژ مارشه قرار داشت. او در روزنامه اومانیته به تاریخ سوم ماه مه به انتقاد از جنبش دانشجوئی، مینویسد که : "باید نقاب از چهره انقلابیون قلابی" برداشت.
در انتخابات ژوئن 1968،حزب در آفیشهای تبلیعاتی خود اعلام میدارد که تنها نیروئیست که تحریکات،تشنجات و خشونتهای گروهای چپ افراطی،آنارشیستها،مائوئیستها وتروتسکیستها را که به نفع ارتجاع عمل میکنند، افشاء مینماید.
در این انتخابات حزب با 20% آرا 34 کرسی پارلمان را کسب نمود.اما رقیب او یعنی حزب سوسیالیست با16،5%(شانزده ونیم درصد) آغاز به پیشرفت نمود.
11ــ در بهار 1968 با ورود نیروهای پیمان ورشو به چکسلواکی وسرکوب جنبش سوسیالیسم دموکراتیک به رهبری الکساندر دوبچک،حزب کمونیست فرانسه این اقدام را تائید نمیکند اما آنراهم محکوم نمیکند. این موضعگیری باعث ناخشنودی عده ای از اعضاء وبویژه روشنفکران شد که از حزب کمی فاصله گرفتند.
با این حال در انتخابات ریاست جمهوری 1969 کاندیدای حزب با 21،23%(بیست ویک ممیز بیست و سه درصد) به دور دوم به مصاف "آلن بوئر" کاندیدای حزب میانه راست رفت. این بهترین رکورد برای حزب نسبت به دیگر جریانات چپ محسوب میشد.
12ــ 1970 ـ1980 برنامه مشترک با حزب سوسیالیست و فاصله گرفتن از مدل شوروی.
در سال 1972 رهبران حزب کمونیست فکر میکردند با امضاء یک برنامه مشترک با حزب سوسیالیست میتوانند میزان اعتبار حزب را گسترش دهند.اما اینکار به نفع حزب سوسیالیست تمام شد وکاهش رای، رهبران حزب کمونیست را بیش از پیش نگران میکرد. بدین خاطر حزب در سال 1978 خط برنامه مشترک را رها نمود. چنانکه درانتخابات پارلمانی 1973 با کسب 21،5%(بیست ویک و5درصد) وحزب سوسیالیست با رشد 2% نسبت به گذشته 18،8% آرا را بدست آورد.
13ــ در سال 1974 انتشار کتاب مجمع الجزایر گولاک توسط الکساندر سولژنیتسین،چهره حزب دربین افکار عمومی فوق العاده خدشه دار میشود. و در انتخابات ریاست جمهوری 1974 اعلام به حمایت از فرانسوا میتران نمود.اما والری ژیسکاردستن به پیروزی رسید.
14ــ در سال 1976 حزب کمونیست فرانسه عملا مدل شوروی را رها نمود وخط " اروکمونیست"را در پیش گرفت و در بیست ودومین کنگره دکترین "دیکتاتوری پرولتاریا" را از برنامه خود حذف و اعلام نمود که برای دستیابی به سوسیالیسم و با توجه به شرایط کنونی عصر ما برای پیشرفت وآزادی وصلح ،حزب راه دموکرایتک و انقلابی را در برنامه خود قرار داده است و برای جامعه ای فارغ از استثمار ودگرگونی جامعه سرمایه داری واعتلای به جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند.
15ــ در انتخابات 1977 شهرداریها،حزب موفق به گرفتن چندین شهرداری شد. اما حزب سوسیالیست هم همچنان به پیشروی خود ادامه میدهد.
در انتخابات پارلمانی 1978 برای اولین بار بعد از 1945،حزب برتری خود را به نفع حزب سوسیالیت از دست میدهد.حزب کمونیست 86 کرسی وحزب سوسیالیست 104 کرسی بدست میآورند.
در انتخابات 1977 پارلمان اروپا حزب کمونیست 19 وحزب سوسیالیست 22 نماینده داشتند.
16ــ در سال 1979، بیست و سومین کنگره حزب کمونیست ، مارکسیسم ـ لنینیسم را بعنوان یک ایدئولوژی از برنامه خود کنار میگذارد.
17ــ 1981ـ1989 : در انتخابات ریاست جمهوری ماه مه 1981،ژرژ مارشه دبیر کل حزب فرانسه 15،35% آرا را بدست آورد. این آرا از طرف بعضی از ناظران سیاسی بمثابه سر آغاز سراشیب شدن حزب ارزیابی میشد.
در واقع با شروع تحولات ساختاری در مراکز صنعتی وتغییردر ترکیب طبقه کارگر،خزب با نادیده گرفتن این تحولات نتوانست بموقع اقدام به تدوین استراتژی نوین بنماید. با انتخاب فرانسوا میتران،دبیر حزب سوسیالیست فرانسه به ریاست جمهوری،روند بسود حزب سوسیالیست پیش رفت. زیرا در انتخابات پارلمان در ژوئن 1981 حزب کمونیست 42 کرسی پارلمانی را از دست داد وفقط دارای 44 نماینده شد.این در حالیستکه با پیروزی فراسوا میتران چهار وزیر کمونیست در کابینه دولت شرکت داشتند. دولت حاضر با کاهش دادن سه بار ارزش پول فرانک واتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی،فضا را برای تداوم حضور وزرای کمونیست تنگ کرد تا اینکه در سال 1984 با سمتگیری سیاستهای لیبرالی حزب سوسیالیست،دولت را ترک کردند.
در انتخابات 1984 برای پارلمان اروپا،لیست ژرژ مارشه 11،2% وحزب راست افراطی "جبهه ملی" 11% آرا بدست آوردند. آرای راست افراطی آغاز حضور آن در شطرنج ومعادلات سیاسی فرانسه شد.
در انتخابات منطقه ای 1986، حزب کمونیست 10،3% ودر انتخابات پارلمان همین سال با کسب 9،8%(نه ممیزهشت درصد) با 35 کرسی ،برابر تعداد کرسی حزب راست افراطی "جبهه ملی" شد.
در دور نخست انتخابات 1988 ریاست جمهوری،کاندیدای حزب 6،76% آرا را بدست آورد. و در انتخابات پارلمانی همین سال تعداد کرسیها به 27 کزسی کاهش یافت. درانتخابات 1989 پارلمان اروپا، 7،7% آرا بدست آورد.
18ــ 1989 ــ 2002 ریزش دیوار برلین و اثراتش بر حزب.
اگر در انتخابات پارلمان 1988 حزب 27 نماینده داشت در سال 1993 به 20 نماینده کاهش یافت ودر سال 1997تعداد نمیندگان به 36 کرسی افزایش یافت.
با کناره گیری ژرژ مارشه از دبیرکلی حزب ،روبرت هو به دبیر کلی انتخاب شدو با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 1995، در دور نخست 8،6% آرا را بدست آورد. اما حزب در همین سال در انتخابات شهرداریها چندین شهر بزرگ را که تاکنون در دست داشت،با عدم همکاری حزب سوسیالیست و در بعضی نقاط با رای حزب سوسیالیست به نفع راست از دست داد. درکارزارهای انتخاباتی حزب به اصول پیروزی چپ پایبندی خوشبینانه را در قبال حزب سوسیالیست پیش میبرد. اما حزب سوسیالیست استراتژی خود را برای دوقطبی و دو حزبی کردن جامعه در مسئله انتخابات بین سوسیال دموکراسی وراست پی میرخت تا شاید تحت فشار تبلیغات راست، دیگرمجبور به ائتلاف با حزب کمونیست نشود.
چپ کثرتگرا : علیرغم شکست وفروپاشی "سوسیالیسم واقعا موجود" در شوروی و کشورهای اروپای مرکزی و شرقی،نفوذ حزب کمونیست همچنان قابل توجه بود. چنانکه در انتخابات پارلمانی 1997در چارجوب سیاست جپ کثرت گرا و باوجود مخالفتهای درونی نسبت به این سیاست که در گذشته عمل شد و آثار منفی بر حزب گذاشته بود،بار دیگر با چهار وزیر کمونیست در دولت آقای ژوسپن از حزب سوسیالیست شرکت نمود.مبتکر این سیاست روبرت هو و جریانات نزدیک به او بودند. با وجود تلاشهای این دولت در راستای افزایش رشد اقتصادی،کاهش بیکاری، ایجاد کار برای جوانان و کاهش ساعات کار به 35 ساعت در هفته و... نتوانست انتظارات رای دهندگان چپ را بر آورد کند و در انتخابات ریاست جمهوری 2002 با شکست آقای ژوسپن در دور نخست، مصاف دور دوم بین آقای شیراک و ژان ـ ماری لوپٍن از حزب راست افراطی انجام شد که با پیروزی آقای شیراک خاتمه یافت. علت این شکست در درجه اول به مسائل امنیتی ونا امنی شهروندان وهمچنین اظهارات آقای ژوسپن در ناتوان بودن از ممانعت اخراجهای کارگران و مزدبگیران از بنگاهای تولیدی تحت فشار بازارهای مالی میباشد.
این شکست برای حزب کمونیست وسوسیالیست فوق العاده گران تمام شد.زیرا ادامه آن نتوانست پیروزی چپ در انتخابات 2007 را تضمین کند.
19ــچرخش در سالهای 2000: در سی امین کنگره حزب در مارس 2000، چارچوب فکری مارکسیست ــ لنینیست را که در سال 1979 کنار گذاشته بود، برای همیشه از اساسنامه خود حذف نمود. این اقدام منجر به ترک یک تعدادکمی از کمونیستهای اورتدوکس از حزب شد. این عده در سال 2002 یک حزب کوچک انقلابی در چارچوب مبارزه طبقاتی با نام "کمونیستها" تشکیل دادند.
در اکتبر 2001 سی و یکمین کنگره حزب برگزار میشود و خانم ماری ــ ژورژ بوفه به دبیر کلی حزب انتخاب میشود.
از 2002 تا کنون :بعد از انتخاب خانم ماری ــ ژورژ بوفه به دبیرکلی حزب، روبرت هو دبیرکل بعنوان صدر رئیسه حزب، کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری 2002 برگزیده شد.او در این انتخابات با کسب 3،37% بدترین امتیاز تاکنونی را برای حزب کسب کرد.لازم به یادآوریست که دولت از 1997 تا پایان انتخابات 2002 در دست حزب سوسیالیست و باحضور چهار وزیر کمونیست بود و چگونگی شکست آن بطور بسیار مختصر در بالا ذکر شد.
این شکست با کاهش قابل توجه از اعضاء حزب همراه شد.روبرت هو از سمت خود استعفاء داد ودر حال حاضر از همکاری با حزب فاصله گرفت اما با کمک حزب سوسیالیت در مقام سناتور در گروه چپ سنا فعالیت میکند.
این شکست اما منجر به نقد از سیاست "چپ کثرتگرا" شد.بویژه دو موضوع در مرکز مباحثات در سی و دومین کنگره حزب قرار گرفت : استراتژی ائتلافات وآینده حزب. هریک از جریانات طرحهای خود را ارائه میدادند: از اسقلال حزب در قبال حزب سوسیالیست گرفته تا باز سازی دوباره حزب و همچنین سیاست حزب کمونیست جدید در ایجاد تعادل برای چپ کثرت گرای خط روبرت هو.
در انتخابات منطقه ای 2004 حزب استراتژی ائتلاف بر اساس شرایط جغرافیائی را در پیش گرفت. این استراتژی درهای حزب را به روی شخصیتها و جنبشهای مدنی باز نمود.این استراتژی در دور اول انتخابات منجر به ائتلاف در 14 منطقه با حزب سوسیالیت و در دیگر مناطق بطور مستقل یا با دیگر جریانات چپ وسبز همراه بود که به موفقیتهای نسبی دست یافت و نشان از رشد حزب میداد. اما نه از کاهش عمومی پایه های حزب.
در سال 2004 حزب کمونیست در تشکیل حزب چپ اروپائی فعالانه شرکت نمود.
در سی وسومین کنگره حزب در مارس 2006 خانم ماری ــ ژورژ بوفه دوباره به دبیر کلی حزب انتخاب شد. اقدامات او در دو دوره دبیر کلی باز سازی حزب وسازمانهای حزب وایجاد فضای بهتر در گفتگوها وارائه برنامه منسجمتر در شرایط کنونی وداده های جدید در عصر جهانی شدن بود.
با شروع رفراندوم برای قانون اساسی اروپا در 2005، به ابتکار حزب یک مجمعی از احزاب چپ و طیفی از جریانات ضد لیبرالی، علیه قانون اساسی پیشنهادی کمیسیون اروپا به راه افتاد. فرانسویها با بیش از 53% رای مخالف بآن،یک پیروزی برای چپ محسوب میشد که در صدر آن حزب کمونیست بود.این پیروزی منجر به پیوستن حدود 7000 عضو جدید برای حزب کمونیست شد.
کارزار برای انتخابات ریاست جمهوری 2007: دسامبر 2006 خانم ماری ــ ژورژ بوفه از طرف حزب با کسب 81% آرای کمونیستها، کاندیدا برای مبارزات شد. او برنامه "کاندیداتوری مشترک در راستای سیاست ضد لیبرال" را درهمایش پیش برد. این انتخاب اما با مخالفت بعضی از شخصیتهای شناخته شده حزب مواجه شد که خواهان یک شخصیت چپ غیر حزبی بودند.این اقدام اخیر باعث تضعیف چهره حزب وبه طریق اولی خانم بوفه در جریان مبارزات شد. حاصل آنکه خانم بوفه 1،93%(یک ممیز نود وسه درصد) آرا را بدست آورد که بدترین دوره انتخابات در تاریخ حزب کمونیست به شمار میآید.
در انتخابات پارلمانی 2007 هم روحیه شکست بر حزب سایه افکند و حزب کمتر از 5% آرا را کسب کرد و19 نماینده به پارلمان فرستاد.
20ــ بعد از سال 2007 :جبهه چپ
بعد از نتایج مخاطره انگیز و چاره جوئی از وضعییت پیش آمده،نشستی در دسامبر 2007 برای تدوین برنامه در راستای انتخابات شهرداری وشورای شهرهاصورت گرفت.مجموعه برنامه های جدید باعث شد تا در صد آرا بالا رفته و چندین شهر نسبتا بزرگ هم بدست کمونیستها افتاد.
در سی وچهارمین کنگره حزب در دسامبر 2008،حزب تصمیم به ارائه برنامه ای در راستای شکلگیری "جبهه چپ" نمود. این جبهه اکنون از حزب کمونیست فرانسه،حزب چپ فرانسه منشعب از حزب سوسیالیست فرانسه و چپ متحد منشعب از "حزب جدید ضد سرمایه داری" تشکیل شده است.خانم بوفه در یک پیام خواهان ادامه وگسترش و تعمیق استراتژی جبهه چپ شد.
بدین جهت برنامه حزب در انتخابات منطقه ای 2010 در جارجوب جبهه چپ پیش رفته ودرصد آرای حزب افزایش یافت. البته این بار هم تعدادی از اعضا از حزب کناره گرفتند و"فدراسیون برای یک آلترناتیو اجتماعی و اکولوژی" را تشکیل دادند.البته لازم بیاد آوریست که این جریان با نام وسمتگیریهای حزب مخالف است ودستگاه فکری آنان از کنش فوق العاده رادیکال تا ارائه برنامه متمایل به سوسیال دموکراسی در نوسان میباشد.
در سی و پنجمین کنگره حزب در ژوئن 2010,حزب در راستای انتخابات ریاست جمهوری 2012 درچارچوب"مرحله نوین جبهه چپ" خواهان شکلگیری "پیمان اتحاد مردمی" شده است. بعلاوه در این کنگره آقای پییر لوران بعنوان دبیر کل حزب کمونیست فرنسه،جانشین خانم بوفه انتخاب شد.
نا گفته نماند که هم اکنون حزب دارای 10000نماینده منتخب و500 شهرداری میباشد که از این بین 89 شهرداری دارای بیش از 9000 جمعیت است.شاید بتوان گفت که هر آنچه به تماس بلافاصله شهروندان مطرح است،حزب دارای نفوذ و از اعتبار و اطمینان برخورداراست. اما در انتخابات سراسری نظیر ریاست جمهوری،قربانی دو قطبی شدن جامعه بین راست وسوسیال دموکراسی میباشد.
21ــ اما به راستی سئوال اصلی به مناسبت 90 امین سال تاسیس که در روزهای 10و11 دسامبر 2010 با حضور چشمگیری از اعضاء ودوستداران و مدعوین برگزار شد،این است که: چه هدفی برای کمونیست در قرن بیست و یکم وجود دارد؟ هدف از برگزاری نه در یادآوری لحظات شکوهمند تاریخی بلکه تعمق بر روی تاریخ حزب کمونیست فرانسه ومسئله
مرکزی کمونیست میباشد.
با ورد به سالُن جشن در مقر حزب کمونیست،میزهای کتاب از آثار نویسندگان و مورخین مشهور فرانسه از طیفهای گونانگون سیاسی وغیر سیاسی چه آنانکه زنده اند وچه آنان که در حیات نیستند وتابلوهای نقاشی وتزئین این شعار:" به سوی شکوفائی در قرن جدید" به چشم میخورد.جمعیتی قابل توجه که در جهره های آنان آثاری سرشار از شوروشوق وجستجو دیده میشد تا شاید جوابی برای آنچه در انتظار داشتند ولی با شکست مواجه شدند و یا تعدادی جوانان و جستجوگران ومبارزان برای یافتن جواب درچه باید کرد درقرن 21 وبن بست نئولیبرالیسم،به جشن آمده بودند. سالن بحث و گفتگو و سخنرانان مملو از جمعیت بود.دو نیمه روز آدینه و شنبه به پخش فیلمهای تاریخی ومبارزات پارتیزانها علیه نازیسم اختصاص داشت.در نیمه دوم روز شنبه رهبران مسن از تجربیات خود و دلایل شرکت حزب در دولتها ودر مراحل مختاف تاریخی و بویژه بعد از پیروزی چپ در سالهای 1981 سخن وبه درس آموزی از آن پرداختند.جوانان با حرارتی بیشتر در دعوت به مبارزات و آینده ای بهتر علیه برنامه های سیاسی و اقتصادی نئولیبرالیسم ، سخنراندند.در پایان روز شنبه، پییر لوران دبیر کل حزب کمونیست وصدر رئیسه(پرزیدنت) حزب چپ اروپا به سیاست وبرنامه حزب درقبال معضلات اجتماعی فرانسه واتحادیه اروپا وارائه راه حل سخن گفت. او در بخشی از سخنانش بیان داشت: " جنبشهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در سالهای اخیر نظیر جنبش اعتراضی علیه طرح اصلاح بازنشستگی از یک طرف بیان کننده مخالفت قاطع با قدرت بازارهای مالی و از طرف دیگر ضرورت اتحاد وسیع وتدوین برنامه نوین مشترک،میباشد. در شرایط کنونی حزب کمونیست در مرحله جهش وتجدید و بازسازی پروژه اش میباشدو این باز سازی بویژه در جبهه چپی که شکل گرفته است قابل اجراءاست."
پیییر لوران می افزاید که: "ما فکر میکنیم که برای ساختن جبهه مبارزه و عقب راندن نئولیبرالیسم وطرح سیاستهای دگرگون ساز به اجماع مردمی وکار مشترک نیاز داریم. اوبا خطاب به اعضاءحزب، اطمینان داد که حزب در این جبهه منحل نمیشود و بطریق اولی ادعای سردمداری را هم ندارد. جبهه چپ بمثابه یک فضای اجماع همکاریست. گفتن اینکه در شرایط کنونی فقط به این نیرو ــ جبهه چپ ــ که در کنگره سی و چهار تدوین شده نیازداریم،کافی نیست. سئوالاتی که ما برای آینده حزب مطرح میکنیم به همان اندازه اهمیٌت دارند که باید در باره جهان کنونی،امیدواری انقلابی،روندهای دگرگون سازی و جایگاه دخالت مردم در امورخود باندیشیم. ما هم باید عصر خود را دگرگون سازیم.بحران پروژه،بحران سیاست،بحران چپ،بحران احزاب،بحران کمونیسم و حزب کمونیست فرانسه از جمله سئوالات در پیش روی ماهستند. برای جواب به این چالشها،ما حزب کمونیست فرانسه وتغییرات عمیق آنرا انتخاب کرده ایم."

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد