logo





"ما مردم فلسطین را همانقدر ارج می گذاریم
که مردم اسرائیل را"

يکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۹ - ۰۵ دسامبر ۲۰۱۰

امیر حسین لادن

ladan.jpg
مدتی است که مقالات و ایمیل هائی در مورد اسرائیل و فلسطین ؛ ایران و اعراب ؛ و ایران و اسرائیل رد و بدل می شود که مسائل را بدون در نظر گرفتن حقیقت، عدالت و اسناد تاریخ بررسی و مخدوش می کنند. توهمات، دروغ و افتراهایِ رژیم فقاهتی در مورد فرهنگ و تاریخ ایرانِ قبل از اسلام؛ همراه با هذیان های شیخ حسن نصراله (رهبر حزب اله لبنان) که ادعا کرده: " ... در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آن چه در ایران هست تمدن اسلامی است. آن چه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد ...". (۱) این چرندیات در مورد ایران و فرهنگ عربی ایران نیز چاشنی این آش را تند تر کرده است. و اکنون وزارت امور خارجۀ اسرائیل نیز از طریق رادیو اسرائیل وارد گود شده و سعی کرده به آتش این تفرقه ، دامن بزند!
برعکس شعارهای رژیم ضد ایرانیِ ملاها، ایرانیان نه ضد یهود و نه ضد عرب هستند؛ ستیز ما با ملت ها نیست، با بی عدالتی است، با نابرابری است و با جهل و خرافات است. ما مردم فلسطین را همانقدر ارج می گذاریم که مردم اسرائیل و بقیۀ ملت ها را ؛ ما وارث اندیشه و راهِ کوروش هستیم که گفت: "ستیز من تنها با تاریکی است و برای نبرد با تاریکی شمشیر بر نمی کشم، چراغ می افروزم."
ما شاگردان مکتب سعدی و شعار انسانی جهانی اش هستیم که سرود:
بــــنی آدم اعـــضای يکـــد يگرند
کـــــــه در آفرينش ز يک گوهرند
چو عـضوی بدرد آورد روزگار
دگر عــضو ها را نــــمانــــــد قرار
تــــو کـــز محنت ديگران بی غمی
نــــشـــايد که نــــامت نهـــند آدمی
افتخار به کوروش یک شعار توخالی نیست؛ افتخار به کوروش یعنی اعتقاد به اندیشۀ او، ادامۀ راه او؛ یعنی احترام و اعتقاد به برابری و حرمت انسان ؛ تحمل دگر اندیش؛ و یعنی بکار گیری و اجرای سرلوحۀ او: پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک.
دولت اسرائیل خطاب به ایرانیان می نویسد: "اعراب راهتان نمی دهند؟ پس بیائید به اصل خود برگردید!" (۲) در مورد قسمت نخستِ این ادعا: "اعراب راهتان نمی دهند؟" باید اقرار کنم که این گفتار یا بر اساس نا آگاهی و یا غرض ورزی است؛ زیرا ایرانیان نه تنها تقاضای ورود به عربیزم را نکرده اند بلکه غرور ایرانی، درست یا نادرست، بیشتر از آنستکه که تن به چنین کاری بدهد. شاید دولت اسرائیل نوشتۀ فردوسی در مورد دیدِ ایرانیان نسبت به اعراب ، را نادیده می گیرد:
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده ست کار
که فر کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
بی شک دولت اسرائیل با داشتن بزرگترین و مجهزترین سازمان اطلاعاتی (موساد) در منطقه، می داند که رژیم غاصب در ایران نمایندۀ مردم ایران نیست؛ رابطه ی رژیم با عراق، سوریه و لبنان نیز جهت نفوذ در منطقه، رابطه با و تقویت شیعیان و از روی نیاز می باشد و نه ورود به دامن عربیزم! بنابراین با علم به این که دولت اسرائیل کاملاً از این مسائل آگاهی دارد ؛ فقط می ماند غرض ورزی دولت اسرائیل!
ما با این قسمت از اعلامیه که می کوید: "پس بیائید به اصل خود برگردید!" مشکلی نداریم و با این توصیه موافق و همگامیم. به همین خاطر است که وظیفۀ خود می دانیم که راه کوروش ، پدر ایران، را ادامه دهیم. کوروشی که در منشورش می گوید: "تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند. و بدون هیچ گونه تمایز از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که ذکر شده است، بهره مند گردند. احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.
گوروشی که می گوید: "اساس و منشا قدرت حکومت، اراده مردم است؛ او اعلام کرد که بدون خواست مردم او (کوروش) حتی سلطنت نخواهد کرد."
دولت اسرائیل می نویسد: "آیا فراموش کرده اید که خمینی، حتی در سخنرانی های پیش از به قدرت رسیدن در ایران، ادعا کرد که تا پیش از اسلام، و در واقع پیش از آن که اعراب سرزمین پاک ایران را آلوده سازند و کتابخانه ها را به آتش بکشند و قصر مدائن را ویران سازند و قالی چهار فصل را قطعه قطعه کنند، ایران تمدنی نداشته و آن چه ایران، امروز دارد، از سایه سر تمدن عربی و اسلامی است!!! " (۳)
ایرانیان خمینی و شرکا را شناخته اند، از دشمنی شان با فرهنگ و تاریخ ایران آگاهند و در صدد هستند که تکلیفشان را برای همیشه یکسره کنند.
اسرائیل بیش از ده سال است که با استفاده از نفوذ بی سابقۀ خود در وسائل ارتباط جمعی، مشغول آماده کردن اذهان عمومی در آمریکا و اروپا برای حمله به ایران می باشد. وسائل ارتباط جمعیِ آمریکا که ابزاری در دست صنایع نظامی آمریکا، جنگ طلبان تند رو و صیهمونیست ها می باشند، بار دیگر طبل های جنگ را می کوبند. نشریات و شبکه های صدا و سیما در آمریکا، در به صدا در آوردن ناقوس خطر، رقابت می کنند.
برای روشنگری، پاراگراف زیر را که از مقاله ام - جمهوری اسلامی و دیگر دشمنان، موجودیت و هستیِ ایران را به مخاطره انداخته اند! که سه ماه پیش منتشر شد ، ارائه می کنم:
نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل ، در تمام مصاحبه ها و سخنرانی های خود در آمریکا و اروپا ، با تشبیه ایران به آلمان نازی می گوید: "تنها تفاوت بین ایران و آلمان هیتلری اینستکه ایران می خواهد دنیا را رهبری کند ، یهودی ها را سر به نیست و آمریکا را نیز نابود کند. ما باید جلوی هالوکاست دوم را بگیریم. تنها با جنگ و زور میتوان مشکل را بر طرف کرد." نتانیاهو در ضمن معتقد است که ایران مجهز به تسلیحات هسته ای با به خطر انداختن امنیت اسرائیل ، هدف صد سالۀ صیهونیست یعنی کشوری امن برای یهودیان را بمخاطره انداخته و لطمه خواهد زد.
جفری گُلدبِرگ ، ژورنالیست و نویسندۀ اسرائیلی آمریکائی که با نوشته ها و مصاحبه های خود ، در آماده کردن اذهان عمومی برای حمله به عراق و نابودی آنکشور نقشی اساسی ایفا کرده بود ، بار دیگر برای اجرای مقاصد تند روهای اسرائیل (گروه نِتانیاهو) و شرکای آمریکائی شان (نئوکنسرواتیوها) مشغول اشاعۀ دروغ و شایعه پراکنی است. مأموریت فعلی آقای گلدبرگ ، ترویج جنگ با ایران است. گلدبرگ باید این صغری کبریِ هایِ ساخته اسرائیل و جنگ طلبان آمریکا را طوری بخورد مردم بدهد ، که آنان بار دیگر ، جنگ و کشتار بیهوده و زیانبار را بپذیرند.
نیروهای نظامی اسرائیل که مجهز به ۲۵۰ تا ۴۰۰ بمب هسته ای می باشد، طی چند سال گدشته مشغول تدارک و آمادگی برای حمله و تجاوز به خاک کشورمان بوده است. در حال حاضر، دو زیر دریائیِ اتمی اسرائیل در آبهای خلیج فارس به صورت آماده باش در مانور هستند. ماهوارۀ جاسوسی-نظامی اُفک (افق) ۹ اسرائیل نیز روی آسمان ایران مشغول جمع آوری اطلاعات برای هدف گیری است. ولی اسرائیل در درجۀ اول و دوم، در صدد آن است که همانطور که از طریق آمریکا، صدام را سرنگون و ارتش عراق را نابود کرد ، اینبار نیز با درگیر کردن آمریکا با ایران برنامه اش را به اجرا بگذارد. (۴)
این تناقض، واقعاً قابل تأمل است؛ از یک طرف سنگ دوستی با ایرانیان را به سینه زدن، علاقه به فرهنگ باستان ایران داشتن و دلسوزی برای نام خلیج فارس، کردن ؛ و از طرف دیگر ناقوس خطر را به صدا درآوردن، طبل جنک زدن و کمر به نابودی ایران بستن؛ کدام را بپذیریم؟ حتی اگر بپذیریم که دشمنی شما با رژیم است، حملۀ نظامی به ایران؛ نه تنها باعث کشتار، تخریب و نا امنی است بلکه باعث استمرار و استحکام رژیم و به خاک سپردن جنبش عدالت خواهی و آزادی طلبی ملت ایران است. این طور به نظر می رسد که تمرکز روی ایران و خطرات ساختگی از ایرانِ هسته ای؛ تاکتیکی بیش نیست.
در مورد رژیم؛ ایرانیان باشناخت و تجربۀ سی سالۀ خود از ملاها، بی شک این رژیم را نیز در اولین فرصت بسزای اعمال خودسرانه، غیرانسانی و ضد ایرانی خود، خواهد رساند. حسن نصراله، ناچیزتر از آن است که توهمات و شعارهایِ ابلهانه اش تأثیری بر فرهنگ ایرانی و یا تغییری در طرز اندیشۀ ایرانیان داشته باشد. و اما دولت اسرائیل، اگر توصیه می کرد که ایرانیان با اسرائیل رابطۀ مثبت و دوستی داشته باشند، ما استقبال می کردیم؛ زیرا ما نیز چنین می خواهیم.
اسرائیل و ایران در محاصرۀ دولت های متخاصم قرار دارند؛ قوم یهود و ایران رابطۀ دوستیِ چند هزار ساله دارند و این قوم آزادی و هستی خود را مدیون کوروش، پدر ایران می باشد که ایشان را از بردگی نجات داد و وسائل لازم را فراهم آورد تا بتوانند به وطنشان باز گردند. اسرائیل و ایران می توانند و جا دارد که "متفق طبیعی" یکدیگر باشند. ولی ایشان ما را تشویق به دشمنی با اعراب و اسلام ستیزی می کنند نه دوستی با اسرائیل. این تشویق به درگیری و خصومت با اعراب، می تواند برای اسرائیل مفید باشد ولی برای ایران و ایرانی نه تنها عاقلانه و سازنده نیست بلکه غیر منطقی و تخریبی است.
روابط خارجیِ ایرانِ آزادِ فردا، بر اساس روابط مشترک المنافع و دوستی دو جانبه برقرار خواهد بود؛ نه تصفیه حساب؛ و گرنه ما باید با روسیه و انگلستان برای دویست سال اسارت، بردگی و عقب ماندگی تسویه حساب کنیم؛ که با دسیسه بازی، توطئه گری و زور ، طی دو قرن ثروت های ملی مان را به تاراج بردند. باید با آمریکا برای سرنگون کردن دولت مردمسالار مصدق و ۲۵ سال شرکت در چپاول سرمایه های ملی مان تصفیه حساب کنیم. قرن ها از حمله و تجاوز عرب ها، مغول ها، تاتارها و دیگر دشمنان و چپاولگران گذشته؛ اگر ما هنوز ، مشغول کفاره دادن هستیم، مقصر خودمانیم؛ نه تجاوزگران!
این نوشتار می تواند خشم تندروهای صیهونیست را بر علیه من برانگیزد؛ و دستگاه های ترور شخصیت، مزدورانشان را برای خرابکاری، تجهیز کنند. ولی با استناد به اندیشه، تجربه و نوشتار مجاهد بزرگِ راه عدالت و آزادی ، خلیل ملکی که نوشت: "ملاک عمل نویسندگان علم و زندگی، حق و حقیقت است، نه فریفتن عوام، نه خوشایند ایشان، یا هراس از اعراضشان" (۵) ؛ این مقاله را به قلم آوردم.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده روهروی که عمل بر مجاز کرد (حافظ)
برای رفع هر گونه شک در مورد قدرت لابی اسرائیل و روش تهاجمی اش با هر گونه مقابلۀ احتمالی با منافع اسرائیل، لازم است که با لابی اسرائیل در آمریکا آشنا شویم. در درجۀ نخست باید بدانیم که سیاست خاورمیانۀ آمریک ، طی نیم قرن گذشته، همواره به وسیلۀ دولت اسرائیل تنظیم و از طریق لابی شان پیاده شده است. لابی اسرائیل با حمایت یک بُعدی از نمایندگانی در مجلسین آمریکا که سیاست خاورمیانۀ اسرائیل را مو به مو تأئید کنند، توانسته کفۀ ترازو را به نفع اهداف اسرائیل پائین بیاورد.
پروفسور میِرشایمر (دانشگاه شیکاگو) و پروفسور والت (دانشگاه هاروارد) که هز دو یهودی آمریکائی هستند با نوشتن کتاب "لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا" مورد غضب آنان قرار گرفتند و برای بی اعتبار کردنشان بوق و کرنای وسائل ارتباط جمعیِ وابسته وارد کار شد. مطابق معمول بلافاصله تهمت ضد یهودی و چون ایشان یهودی هستند برچسب "تنفر از خود" زدند. حتی خانواده شان مصون از فحاشی نبودند. این دو پروفسورمی نویسند: "با در نظر گرفتن کمک های بی سابقۀ مالی، نظامی و تکنولوژی و پشتیبانی یک طرفۀ دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل، ما به این نتیجه رسیدیم که این کمک های نجومی، نه دلیل استراتژیک و نه دلیل معنوی دارند بلکه این دلیل قدرت سیاسی لابی اسرائیل در آمریکاست. ... لابی در شکل دادن سیاست آمریکا در رابطه با مسألۀ فلسطین و حمله به عراق نقشی اساسی داشته است." (۶)
در بحبوحه ی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ در آمریکا؛ پروفسور میرشایمر و والت نوشتند:"کاندیدها در تمام موارد، سیاست ها و اهداف متفاوتی را دنبال می کنند؛ چه سیاستذهای مالی، اجتماعی و چه سیاست های خارجی ولی در یک مورد همگی یک صدا و همگام هستند، و آن پشتیبانی بدون بروبرگرد از منافع و امنیت اسرائیل می باشد. آن ها حتی با یکدیگر رقابت می کنند که کدام بیشتر طرفدار اسرائیل هستند. زیرا کاندیدها می دانند که اگر سیاست اسرائیل را زیر سئوال ببرند، امکان انتخاب شدن ندارند." (۷)
"طی دو دهۀ گذشته، سیاست آمریکا در ایران زیر نفوذ و در چارچوب خواسته های دولت اسرائیل بوده است. ... صحبت در مورد قدرت لابی و نفوذ دولت اسرائیل در سیاست آمریکا با برچسب "ضد یهود" بودن روبرو خواهد شد." "تهاجم بی شرمانۀ لابی و وسائل ارتباط جمعی وابسته به جیمی کارتر (ریاست جمهور سابق آمریکا) برای نوشتن کتاب "فلسطین، صلح نه جدائی طلبی" و برچسب "ضد یهودی" به او ، بهترین نمونۀ این روش می باشد."(۸)
پال فیندلی، که بیست سال نمایندۀ ایالت ایلی نوی در کنگره بود، می نویسد: "من در کمال سادگی تصور می کردم که یک نمایندۀ مجلس حق دارد دربارۀ هر سیاستی در مجلس پرس و جو و کنکاش کند. از عمق رخنه و نفوذ لابی اسرائیل در سازمان ها، وزارت خانه ها و کنگرۀ آمریکا بی خبر بودم. ... من پس از مسافرت به خاورمیانه برای نجات جانِ یکی از اهالی ایلی نوی که در یمن زندانی بود؛ به مرور با منطقه و مردمانش آشنا شدم. بزرگ ترین و داغ ترین مسأله در منطقه، آوارگیِ فلسطینی ها بود. فکر کردم آمریکا برای حل این مشکل، نیاز دارد که با هر دو طرف، اسرائیل و فلسطین، رابطه و تماس داشته باشد، نه فقط با اسرائیل. در آن زمان آمریکا هیچ رابطه ای با فلسطینی ها نداشت! موج مخالفت با من شروع شد. ... یک سال قبل از دورۀ انتخابات بعدی، لابی اسرائیل یک نفر را برای رقابت با من، دستچین کرد و از تمام آمریکا پول و داوطلب فرستاد که مرا شکست بدهند، این گران ترین و پُر خرج ترین مسابقۀ انتخاباتی در تاریخ ایلی نوی بود و آنان موفق شدند." (۹)
اَندرو یانگ، سفیر آمریکا در سازمان ملل، در سال ۱۹۷۹ با نمایندۀ فلسطین (سازمان ملل) در منزل نمایندۀ کویت، ملاقات کرد. فشار شدید، متداوم و بی سابقه ای از طرف یهودیان آمریکا و تندروهای آمریکائی به پرزیدنت کارتر و کاخ سفید بر علیه این ملاقات؛ او را مجبور به استعفاء کرد. (۱۰)
لیست اشخاصی که با خشم لابی دولت اسرائیل و لابی شان روبرو شدند، یک جلد مثنوی می شود، ولی ذکر تعدادی از آنان که سر شناس تر هستند، لازم است: سناتور چالرز پِرسی، سناتور اَدلائی اِستیونسون، جورج بال (وزیر امور خارجه)، سناتور ویلیام فولبرایت، جسی جکسون (رهبر پوش)، جورجی اَن گریّر (ژورنالیست و نویسنده)، جیمز اِنِس، افسر نیروی دریائی، شاهد حملۀ اسرائیل به کشتی "لیبرتی" و نویسنده کتاب "حمله به لیبرتی"، پروفسور مریام وارد (خواهر مقدس) فعال حقوق بشر. فرنسیس سایِر (پدر مقدس)، نوۀ وودرو ویلسون (رئیس جمهور آمریکا)، پال مک کلاسکی، نماینده کنگره که گفت: "نمایندگان کنگره نه تنها از لابی اسرائیل می ترسند بلکه وحشت دارند! "حتی فیلیپ کلاتزنیک، یهودیِ آمریکائی که پنجاه سال از مهم ترین رهبران سازمان های یهودی و رابطِ اسرائیل با کاخ سفید بود مورد غضب قرار گرفت و کوبیده شد! (۱۱)
پروفسور نورمن فینکلستین، نویسنده و استاد (حقوق سیاسی) سابق دانشگاه دیپال در شیکاگو، که پدر و مادرش هر دو از نجات یافتگانِ اردوهایِ مرگ آلمان نازی بودند، مورد غضب دولت اسرائیل قرار گرفت و لابی پس از دو سال تهاجم توانست به وسیلۀ مزدورانی چون پروفسور دِرشویتز باعث اخراج او از دانشگاه دیپال شوند. فینکلستین (یهودی آمریکائی) یکی از مهمت رین و برجسته ترین متخصصان مسئلۀ اسرائیل و فلسطین می باشد. (۱۲)
هدف از این نوشتار چیزی جز روشنگری و اعتقاد به "حقیقت را بشناسید. حقیقت شما را نجات خواهد داد"، نیست.
امید در آن است که مبارزات ملت ایران برای کسب عدالت و آزادی به زودی به ثمر برسد و با برقراری یک دولت مردمسالار که مشروعیتش از مردم و مسئولیتش بمردم است ؛ اسرائیل و ایران نیز بتوانند به مرور رابطه ای دوستانه برقرار کنند. ایرانیان خواهان رابطۀ دوستانه و احترام متقابل با تمام کشورها هستند.

امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net
*
(۱) سایت هم صدا
(۲) تار نمای وزارت امور خارجه دولت اسرائیل
(۳) تار نمای وزارت
(۴) جمهوری اسلامی و دیگر دشمنان ، موجودیت و هستیِ ایران را به مخاطره انداخته اند !
(۵) خاطرات سیاسی خلیل ملکی
(۶) The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy By: J.J. Mearsheimer and S.M. Walt
(۷) The Israel Lobby
(۸) The Israel Lobby
(۹) They Dare to Speak By Paul Findley
(۱۰)http://www.washington-report.org/archives/May-June_2006/0605036.html
(۱۱) They Dare to Speak
(۱۲) از کتاب های مهم او چند نمونه برا ی علاقمندان ذکر می کنم:
This Time We Went Too Far, Beyond Chutzpah, The Holocaust Industry and Israel-
Palestine Conflict. For more info: http://www.normanfinkelstein.com/




نظرات خوانندگان:

Drood be sharefeton
M. Majedi
2010-12-09 00:00:04
Dr. Ladan aziz,
Droode be sharefeton ke sadeghaneh yek neghashi beseyar zeba be ham chasboundi man be nobeh khodam bar ghalam oo dastane shoma boseh mizanam omidvaram dar be tasvir kashidan vaghyat hamvareh pour tavan bashid oo poyandeh

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد