logo





ضرورت و نقش دروغ در جمهوری اسلامی

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹ - ۰۶ نوامبر ۲۰۱۰

محمد رضا شالگونی

mohamadreza-shalgoni-s.jpg
حقیقت این است که دیکتاتوری ها بدون دروغ نمی توانند دوام بیاورند و هر چه بحران زده تر باشند ، نیاز به دروغ های بزرگ تر و وقیحانه تر بیشتر می گردد. سرکوب آزادی های سیاسی و از جمله آزادی اطلاعات ، یکی از لوازم حیاتی بقای دیکتاتوری هاست. جسورانه تر و وقیحانه تر شدن دروغ ها در جمهوری اسلامی نشانه قطعی عمیق تر شدن بحران آن است.
جمهوری اسلامی از اول با دروغ شروع شد. خمینی در نوفل لوشاتو تأکید می کرد که قصد حکومت کردن ندارد و بعد از کنار رفتن شاه ، به قم خواهد رفت و کار خود در "حوزه علمیه" را پی خواهد گرفت. اما دیدیم که چه شد. و وقتی بازرگان قول و قرارهای نوفل لوشاتو را به او یادآوری کرد ، جواب داد که اشتباه شده و استغفار می کند. و قضیه به همین سادگی تمام شد! تمام دوره موجودیت جمهوری اسلامی با انبوه دروغ هایی از این نوع ادامه یافته و به نظر من ، با جمع آوری و تحقیق در باره این دروغ های علناً بیان شده ، می توان نشان داد که دروغ یکی از لوازم حیاتی حفظ جمهوری اسلامی است.
اما در پنج - شش سال اخیر دروغ های رهبران رژیم چنان ابعادی پیدا کرده که در مقایسه با آنها دروغ های پیشین شان بسیار معصومانه به نظر می رسند. مثلاً احمدی نژاد با اعتماد به نفس کامل چنان دروغ های شاخداری می زند که خیلی ها را نسبت به سلامت روانی خودش به تردید می اندازد. بگذارید با چند مثال ابعاد حیرت آور این دروغ ها را به یادتان بیاورم. در همین مصاحبه شنبه شب ( هشتم آبان ) با شبکه یکِ سیمای جمهوری اسلامی ، او گفت:
"ما در سال ١۴۰۴ دنیای دیگری خواهیم داشت كه قابل مقایسه با امروز ما نیست و ایران در نقطه متفاوتی قرار خواهد گرفت. بعضی‌ها می‌گویند هم‌اكنون دو قدرت در جهان وجود دارد؛ یكی ایران و یكی هم آمریكا. در آن زمان همه چیز عوض خواهد شد و ایران الهام‌بخش ملت‌ها خواهد بود و در تمام زمینه‌ها مانند رفاه ، شهرسازی، معماری، هنر و سایر زمینه‌ها به جایی خواهیم رسید كه قابل مقایسه با امروز نیست".
توجه داشته باشید که منظور او از "بعضی ها می گویند..." هم خودِ خودش است ، چون این اواخر چند بار علناً ایران و امریکا را دو قدرت اصلی جهان اعلام کرده! آیا او نمی داند که ایران و امریکا اصلاً قابل مقایسه نیستند؟ امریکا بزرگ ترین قدرت اقتصادی ، نظامی ، علمی و فرهنگی جهان است و ایران در خوش بینانه ترین ارزیابی یک کشور متوسط جهان سومی؟ چرا ، می داند. اما عمداً دروغ می گوید و این را مفید و لازم می داند. او گاهی به دروغ هایی متوسل می شود که ( به نظر من ) می داند برای مخاطبان بی واسطه اش باور نکردنی هستند. مثلاً در یکی از سفرهای پیشین اش برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل ، در دانشگاه کلمبیا ، در پاسخ به سؤالی در باره اعدام همجنسگرایان در جمهوری اسلامی ، گفت ، برخلاف کشورهای غربی ، در ایران ما اصلاً همجسگرا نداریم! دروغ چنان شاخدار بود که در سالن همه به او خندیدند. یا همین چند ماه پیش در مصاحبه ای در نیو یورک ، مدعی شد که اصلاً سکینه محمدی آشتیانی به سنگسار محکوم نشده است! یا گفت که در ایران آزادی عقیده وجود دارد و هیچکس به خاطر عقیده اش دستگیر نمی شود! به نظر من ، احمدی نژاد و سایر رهبران رژیم می دانند که خیلی ها این دروغ ها را باور نخواهند کرد ، ولی معتقدند که با همین دروغ ها خیلی های دیگر را می توان گول زد یا لااقل ، به تردید انداخت. و حقیقت این است که این شگردها تا حدی و برای مدتی کارگر می افتند و این برای آنها کافی است. چند مثال برای روشن تر شدن قضیه:
بعد از آن که آقایان تصمیم گرفتند اصل ۴۴ قانون اساسی رژیم را با یک تفسیر ، درست وارونۀ نص صریح آن ، به اصل خصوصی سازی تبدیل کنند ، به پیشنهاد احمدی نژاد و تأیید خامنه ای ، قرار شد ۲۰ در صد سهام شرکت های عمومی را ، به عنوان "سهام عدالت" ، تحت کنترل دولت نگهدارند و سود آنها را بین بخشی از اقشار کم درآمد تقسیم کنند. بعد از گرد و خاک تبلیغاتی فراوان ، یک بار با سرو صدای کر کننده ۸۰ هزار تومن به حساب عده ای واریز کردند و دیگر خبری نشد. و بهانه شان این است که بسیاری از این شرکت ها ورشکسته اند و سودی ندارند تا تقسیم شود! اما درست در همان سالی که به این حاتم بخشی دست زدند ، بیش از ۱۵ میلیارد دلار سرمایه از کشور فرار کرد! و می شود حدس زد که توسط چه کسانی! مثالی دیگر: وقتی احمدی نژاد طرح شرکت های زود بازده را عَلم کرد ، سیستم بانکی را به دادن وام های با بهره پایئین به این طرح ها واداشت. اما بعداً معلوم شد که نزدیک به ۵۰ در صد تمام وام های بانکی که تحت این عنوان داه شده اند ( یعنی پولی در حدود ۱۷ هزار میلیارد تومن ) را فقط ۱۶۸ نفر دریافت کرده اند! مثالی دیگر: مدتها در باره ضرورت و فواید خصوصی سازی و رقابت اقتصادی و مضرات تصدی اقتصادی دولت گرد وخاک راه انداختند ، اما بعد معلوم شد که همه اینها مقدمه ای بوده برای انتقال دارایی شرکت های دولتی به سپاه و متفرعات آن ، که نه تنها نهادهای خصوصی نیستند ، بلکه هسته مرکزی قدرت سیاسی را تشکیل می دهند! بنابراین می بینید که دروغ ها از سر سفاهت مطرح نمی شوند ، بلکه هدف های کاملاً حساب شده ای را دنبال می کنند.
آن سخن معروف یوزف گوبلز ( وزیر تبلیغات هیتلر ) را نباید فراموش کرد که گفته است ، دروغ هر قدر بزرک تر باشد ، انکارش دشوارتر است. اندکی تأمل در همین "طرح هدفمند سازی یارانه ها" نشان می دهد که این حرف چندان هم بی پایه نیست: دولت احمدی نژاد مانند طرح "سهام عدالت" و "شرکت های زود بازده" ، این بار نیز با راه انداختن یک دروغ بزرگ در باره "یارانه های نقدی" مردم را درست با وارونۀ آن چیزی که می خواهد عملی کند ، مشغول کرده است! آنها توانسته اند فعلاً همه بحث ها را روی چند و چون "یارانه های نقدی" متمرکز کنند ، چیزی که دروغ وقیحانه ای بیش نیست و قطعاً و یقیناً تکرار همان دروغ های بزرگی است که در مورد "سهام عدالت" و " شرکت های زود بازده" تجربه شده است.
حقیقت این است که دیکتاتوری ها بدون دروغ نمی توانند دوام بیاورند و هر چه بحران زده تر باشند ، نیاز به دروغ های بزرگ تر و وقیحانه تر بیشتر می گردد. سرکوب آزادی های سیاسی و از جمله آزادی اطلاعات ، یکی از لوازم حیاتی بقای دیکتاتوری هاست. جسورانه تر و وقیحانه تر شدن دروغ ها در جمهوری اسلامی نشانه قطعی عمیق تر شدن بحران آن است. اما دروغ ها هر قدر هم خوب تدارک شوند ، کارکرد محدود و زودگذری دارند. وقیحانه تر شدن و جسورانه تر شدن دروغ ها اثر گذاری آنها را کمتر می کند و بحران جمهوری اسلامی را عمیق تر می سازد. سخن معروف آبراهام لینکلن را به یاد بیاوریم که " همه را برای مدتی محدود و عده محدودی را برای همیشه می توان فریب داد ، اما همه را برای همیشه نمی توان گول زد".
یازدهم آبان ۱۳۸۹
http://http://www.rahekargar.net/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد