در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در برزیل دو زن با کارنامهای پرفراز و نشیب به مصاف یکدیگر رفتند. یکی به دلیل فقر در سن ۱۶ سالگی به مدرسه رفته، ولی به وکالت و وزارت رسیده و یکی هم از فعالیت در گروههای چریکی به معمار رشد اقتصادی و رفاه در بزرگترین کشور آمریکای جنوبی بدل شده است.
مارینا سیلوا ۵۲ سال پیش در خانوادهای فقیر به دنیا آمد با ۱۱ بچه که خودش سومینشان بود. همراه با پدر و مادر مجبور بود در منطقه آمازون کاچوک جمع کند تا زندگیاشان بگذرد. سه خواهرش در همان کودکی از فقر و بیماری مردند و خودش هم از بیماریهایی همچون یرقان و مالاریا و مسمومیت با فلزات سمی مصون نماند. هنوز هم اثرات آن بیماریها در چهره و حال و روزش پیداست.
پانزده ساله که شد مادرش مرد و خودش سرپرست خانواده شد. برای دوا و درمان بچهها به منطقه شهری نزدیک محل زندگیاشان در جنگلهای آمازون میآمد. برای تامین مخارج خانه همانجا به کلفتی روی آورد و یک سال بعد در چارچوب برنامه سوادآموزی رژیم کودتایی نظامیان امکان یافت که تازه، یعنی در سن ۱۶ سالگی به مدرسه برود. هوش و نبوغش آن قدر بود که مدرسه را سریع به پایان برد و هنوز ۲۶ سالش نشده بود که لیسانس تاریخش را گرفت. در همین دوران تحصیل بود که به دلیل رفت و آمدش به کلیسا با الهیات آزادیبخش آشنا شد و به فعالیت سیاسی روی آورد. بعدتر هم عضو یک حزب کوچک کمونیست رادیکال شد تا علیه رژیم کودتا مبارزه کند. این حزب بعداً جزیی از حزب کار برزیل شد که لولا د سیلوا، رئیس جمهور کنونی از بنیانگذارنش بود.
دوستی و دوری با لولا
سال ۱۹۸۴، در آستانه پایان رژیم کودتا او به اتفاق چیکو مندس، همرزمش، با باور به استفاده معقولانه و معطوف به پاسداری از جنگلهای منطقه حاره، شاخه یک اتحادیهی کارگری و صنفی چپگرا را در منطقه آمازون بنیان گذاشت. مندس ۴ سال بعد به دست یک زمیندار بزرگ به قتل رسید.
سال ۱۹۸۵ مارینا به حزب کار پیوست و ۵ سال بعد نماینده مجلس ملی برزیل شد. سال ۱۹۹۴ به عنوان جوانترین سناتور تاریخ برزیل (۳۶ سال) وارد مجلس سنا شد، یعنی همان مجلسی که تا آن زمان معمولاً جایگاه چهرههای پرنفوذ سیاسی ایالات یا متمولان کشور بود. او یکی دو بار دیگر هم به نمایندگی سنا انتخاب شده و هم اینک هم ریاست کمیسیون محیط زیست آن را به عهده دارد.
لولا د سیلوا، رئیس حزب کار که خود نیز از کارگری و بدون تحصیلات دانشگاهی، در سیاست مدارج ترقی را پیمود، سال ۲۰۰۲ پس از سه دوره رقابت در انتخابات ریاست جمهوری سرانجام به این مقام رسید و یک سال بعد مارینا سیلوا را به عنوان اولین زن کابینه خود در راس وزارت محیط زیست نشاند. به رغم سابقه رادیکالی که د سیلوا داشت، در زمینه داخلی و خارجی سیاستی معتدل و گاه محافظهکارانه پیش گرفت، سیاستی که به رشد اقتصادی کشور ضربه نزد و در عین حال توانست فقر و فاقه و بیسوادی و فقدان امکانات برای اقشار آسیبپذیر را هم محدود کند. موفقیت این سیاست اما با جنبههای منفی هم همراه بوده است. اینجا و آنجا لولا در زمینه اقتصادی با پروژههای بزرگی کنار آمد که لزوماً با آماجهای محیط زیستی اعلام شده از طرف دولتش هماهنگی نداشتند: کوتاهآمدن در برابر از استفاده از دستکاریهای ژنتیک در کشاورزی، ساختن سدهای عظیم و نیروگاههای بزرگ و جادههای وسیع به قیمت قربانی شدن بخشهایی از مناطق آمازون و جابهجایی گسترده مردم بومی و ...
همین تعارض و تباین سبب شد که سال ۲۰۰۸ مارینا سیلوا از کابینه لولا استعفا دهد و بعداً هم از حزب کار بیرون بیاید و به حزب به لحاظ سیاسی محافظهکارتر سبزها بپیوندد، حزبی که دستکم به آماجهای محیط زیستی او توجه واعتنای بیشتری دارد.
رأیی غیرقابل انتظار
در انتخابات یکشنبه گذشته ( ۳ اکتبر) سیلوا کاندید حزب سبزها برای ریاست جمهوری برزیل بود. پیشبینی میشد که ۱۳ درصد آرا را بیشتر نیاورد، ولی آرا که شمرده شد، رایش ۲۰ درصد بود. این رای نتیجه توجه بیشتری است که جامعهی شهری برزیل به مسائل مربوط به محیط زیست پیدا کرده. این که برخی از سرخوردگان از دولت لولا که نمیخواستند رایشان را به آقای سییرا، رقیب محافظهکار نامزد اصلی حزب کار، یعنی خانم دیلما روسف بدهند نیز در موفقیت غیرمنتظره مارینا سیلوا بیتاثیر نبوده است.
حال روز ۳۱ اکتبر قرار است که خوزه سرا از حزب سوسیال دمکرات برزیل که بر خلاف اسمش تشکل اصلی محافظهکاران برزیل است و دیلما روسف که به ترتیب ۳۴ و ۴۷ آرا درصد آرا را به دست آوردهآند در دور دوم به مصاف هم بروند. قرار است در روزهای آینده مارینا سیلوا و حزب سبز و سایر حامیان او معین کنند که رایشان را به کدامیک از این دو رقیب خواهند داد.
خود خانم روسف که در کابینه لولا رئیس دفتر او بوده ( که عملاً نقش نخستوزیر را دارد) ۶۲ ساله است. او در دوران کودتا عضو جناح رادیکال حزب سوسیالیست بود و هوادار مبارزه مسلحانه علیه رژیم کودتا. سال ۱۹۷۰ که به دام پلیس افتاد سه سالی را در زندان گذراند و شکنجه شد. از زندان که آزاد شد، گفت که آزادی ارزشی است که میارزد برایش مبارزه شود.
از زندان تا یک قدمی ریاست جمهوری
روسف در کابینه لولا اول وزیر انرژی بود و بعد رئیس دفتر او شد، مقامی در حد و میزان نخستوزیر. او از جمله معماران برنامههای اقتصادییی و اجتماعییی بود که رشد اقتصادی برزیل را تامین کرد و فقر و فاقه و فقدان آموزش را در برزیل تاریخاً کاهش چشمگیری داد.
روسف سال پیش سرطان گرفت، مجبور به شیموتراپی شد، موهایش ریخت. اما ابایی نکرد که با کلاهگیس در انظار عمومی ظاهر شود و بیماری خود را هم پنهان نکرد. فعلاً او بر سرطان غلبه کرده است. گرچه عدم کسب ۵۰ درصد آرا توسط روسف در دور اول به برملاشدن رشوهخواری یکی از اعضای دفترش نسبت داده میشود، ولی موضع لیبرال او در زمینه سقط جنین هم ظاهراً در این زمینه بیتاثیر بنوده است. در کشور کاتولیکی مانند برزیل روسف دو بار تا کنون طلاق گرفته است.
بعید است که روسف در دور دوم انتخابات در روز ۳۱ اکتبر، بازی را به خوزه سرا ببازد، به ویژه که به احتمال زیاد رأی مارینا سیلوا و هوادارانش نیز به سود او خواهند بود. به این ترتیب، در حالی که کمتر از یک سال از کناررفتن یکی از محبوبترین روسای جمهور آمریکای لاتین ( خانم میشله باچلت در شیلی) میگذرد، اینک یک زن دیگر از جناح چپ زمام امور بزرگترین کشور این منطقه با ۲۰۰ میلیون جمعیت را در دست میگیرد.
پدر روسف از اهالی بلغارستان بوده که در دوران میانسالی به برزیل مهاجرت کرده و سال ۱۹۴۷ در این کشور صاحب دخترش دیلما شده. همین اصل و نسب بلغاری سبب شده که در بلغارستان هم با حساسیت انتخابات ریاست جمهوری برزیل را پی بگیرند.
انتخابی که تهران را خشنود نمیکند
گرچه در سیاست متوازن لولا در عرصهی بینالمللی که ایجاد اعتماد به نفس در آمریکای لاتین، حفظ حدی از فاصله با واشنگتن به رغم ادامه دوستی با آن، و گسترش مناسبات با سایر مناطق و قطبهای جهان برای تامین منافع اقتصادی و سیاسی و گسترش نفوذ بینالمللی برزیل از شاخصههای آن است احتمالاَ تغییر چندانی به وجود نخواهد آمد، ولی احتمال دارد که دستکم به اعتبار زن بودن روسف در سیاست برزیل نسبت به جمهوری اسلامی تغییرات معینی رخ دهد. برای جمهوری اسلامی با توجه به نگاه و تفکر حاکم بر آن مطلوب آن بود که لولا برای دور سوم هم خودش میتوانست رئیس جمهور شود تا سرکارشان با یک زن نیفتد! شاید روابط آتی برزیل با ایران به سطح روابط شیلی دوران باچلت یا آرژانتین کنونی تحت رهبری خانم کریستنا کرشنر تنزل نکند، ولی گرمی روابط دو سال اخیر با ایران به رغم مبادلات دو میلیارد دلار در سال با این کشور هم، شاید تداوم نیابد.