09/09/10
سازمان جهانی بهداشت برای اولین بار در سال 2003 روز دهم سپتامبر ( 19 شهریور) را روز جهانی پیشگیری از خود کشی نامید. چون خود کشی یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی در جهان است این سازمان چنین روزی را روز پیشگیری از خودکشی نامید، تا افکار عمومی بیشتر به این معضل اجتماعی توجه کند.
اقدام به خود کشی در میان انسانها و درجهان بطورروزانه صورت میگیرد. سازمان جهانی بهداشت تخمین می زند در هر سال بیش از یک میلیون نفر براثر خود کشی می میرند.
سایت ایران سلامت به نقل از يك استاد روانشناسي می نویسد: يك چهارم خودكشيهاي جهان در سن زير 25 سال اتفاق ميافتد، این استاد می گوید: «هر سال 20 ميليون سال از عمر افراد جامعه در اثر خودكشي از بين ميرود.» دكتر حسنزاده با اشاره به شعار سازمان جهاني بهداشت در خصوص روز جهاني پيشگيري از خودكشي، گفت: «اين سازمان بيان ميكند كه خودكشي در مناطق مختلف جهان تحت تاثير آموزههاي فرهنگي، ديني، تاريخي و سنتي بسياري اتفاق ميافتد.» اين استاد روانشناسي افراد متمايل به خودكشي را به سه دسته تقسيم كرد و گفت: «عدهاي تنها به خودكشي فكر ميكنند و عدهاي اقدام به خودكشي ميكنند و عدهاي نيز واقعاً خودكشي ميكنند كه اين سه گروه كاملاً از يكديگر قابل تفكيك هستند.» حسن زاده در ادامه بيان داشت: «براساس پيشبينيها آمار خودكشي در سال 2020 به يك ميليون و 500 هزار نفر خواهد رسيد كه 4/2 بار بيماريها را به خود اختصاص ميدهد.» وي با بيان اينكه در حال حاضر در هر دو دقيقه يك مرگ در اثر خودكشي اتفاق ميافتد، گفت: «سالانه ميليونها نفر جان خود را در اثر خودكشي از دست ميدهند و ميليونها خانواده خسارت اجتماعي و رواني ناشي از خودكشي را به دوش ميكشند.» اين استاد روانشناسي خودكشي را مسالهاي چند عاملي دانست و گفت: نميتوان گفت شكست در كنكور يا شكست عشقي و افسردگيها تنها علل اقدام به خودكشي است، چرا كه خودكشي مسالهاي تك عاملي نيست
عوامل گوناگونی باعث اقدام به خود کشی می گردد. عامل هرچه باشد به روحیه انسان ضربه وارد می آورد و او را در شرایط ضعف و زبونی قرار می دهد این شرایط آرام آرام روحیه او رامتلاشی کرده و از خود بیزارمی سازد در این لحظه انسان احساس واماندگی و تنهایی می نماید. هنگام تنهایی یاس و نا امیدی به او دست می دهد. انسان نا امید همه چیزخود را از دست می دهد و دیگر چیزی برای نگهداشتن ندارد حتی قادر به نگهداری خویش نیست. بنا براین ریشه اصلی اقدام به خود کشی روحی و روانی است.
درصفحات روزنامه های ایران روزانه خبری از خود کشی در نقطه ای یا نقاطی از کشورمان اعلام میشود.
متاسفانه در سالهای اخیر آمار خود کشی در بین مردم بویژه جوانان و نوجوانان بطرز وحشتناکی بالا رفته است یطوریکه طبق گزارشات رسمی بیشترین اقدام به خودکشی در مردان 20 تا 25 ساله و در زنان بین 16 تا 20 ساله صورت می گیرد. اقدام به خود کشی در میان جوانان حکایت از یک رسوایی اجتماعی می کند و نشاندهنده آنست که روان بخشی از جامعه بیمار است . همانطویکه در بالا ذکر شد ریشه خود کشی روانی است ولی رشد آمار خود کشی در یک کشور بخصوص در میان جوانان نشانده وجود محرومیت، محدودیت، احساس اجحاف، خشونت، اختلاف شدید اقتصادی و نا امیدی به آینده است .
خود کشی از ناهنجاریهای اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ناشی میشود زیرا ناهنجاریهای اجتماعی در جهان سوم عمدتاً از دل ناکامیهای اقتصادی بر می خیزد و ناکامیهای اقتصادی منجر به گسترش بیکاری – اعتیاد – اجحاف – خشونت و دیگر نابسامانیها فردی و خانوادگی میشود.
عوامل عمده خود کشی در ایران بیکاری، فقر مالی و اختلافات خانوادگی است که آنهم ناشی از فقرمالی و فرهنگی خانواده ها است. بنا بر این مشکلات اقتصادی یکی از دلائل مهم وقوع این اقدام خشونت آمیز در کشور ما است. درسایت پایگاه خبری نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی در مورد علل خودکشی در ایران می خوانیم : محرمان اقتصادی و بیکاران دارای نرخ خود کشی بالائی هستند زیرا بهبود شرایط اقتصادی نشانگر کاهش آن است.
همانطوریکه در بالا آمد مشکلات اقتصادی به بیکاری ، فقر، خشونت عاطفی ، عدم رضایتمندی و خوشبختی از خود و زندگی مبدل میشود و از آنجائیکه نوجوانان و جوانان در صد بزرگی را در ایران تشکیل می دهند گرفتار مشکلات فوق گشته و بحران هویت یا بی هویتی به آنان دست می دهد احساس گناه کرده به تنهائی پناه می برند و در تنهایی به نا امیدی میرسند و زندگی را برای خود دشوارتر از حد توانشان می بینند و در اوج اختلالات روحی اقدام به خود کشی می نمایند. هنگامیکه انسان امید، این مهم ترین اصل ادامه حیات را از دست می دهد دیگر زندگی برایش معنا و مفهومی نخواهد داشت زیرا امید منبع لایزال انرژی آدمی است پس وقتی انسان این منبع انرژی زا را از دست می دهد سرخورده، وامانده، پریشان، تنها و افسرده می گردد و احساس می کند هویت و همه چیز خود را از دست داده است. افرادی که امید خود را از دست می دهند خود را در نظام اجتماعی تخریب شده ای احساس می کنند و در چنین محیطی شخص احساس نا امنی نموده و دست به رفتارهای پر خطر می زند زیرا رفتارهای خطرناک زمانی از انسان سر می زند که انسان احساس نا امنی نماید. بنابراین وقتی جامعه ای نا امن شد آنانی که در شرایط شتابنده تغییر و تحولات جامعه قادر به رقابت ها و کشمکشهای اجتماعی نباشند از گردونه به گوشه ای پرتاب می شوند و در تنهائی خود از دیگران فرار می کنند زیرا آنان تصور می کنند دلیل فلاکت و محرومیت شان دیگران می باشند. این افراد دیگر نه کسی را می بینند که به او پناه ببرند نه فردائی می بینند که به آن امید به بندند و نه خوبی می بینند که به آن دل به بندند. این افراد بی هویت و ناامید امنیت و آرامش خود را ار دست داده و بقدری مایوس و نا امید میشوند که بنظرشان دیگر چیزی ندارند که برای آن زنده بمانند. اینست آن ویژگی روانی که عمدتاً انسان ها را بطرف خود کشی سوق می دهد پس خود کشی یک مشکل اجتماعی است و تا زمانیکه محرومیتها، محدودیتها، فقر فرهنگی و فرهنگ فقر و علاوه بر این خلاقیت و استعدادهای افراد جامعه بویزه جوانان رشد نکند همواره شاهد اقدام به خود کشی خواهیم بود. انسان در زندگانی حتماً برای خود و بشریت می تواند نقش مفید ی داشته باشد تا در مرگ بشرط آنکه توانائی خود را در یابد.
شاد باشید
www.iraniandsa.com