مطالبی که در زیر می آید، مستند به منابع رسمی جمهوری اسلامی است که نشانی آنها داده می شود.
عبارات داخل کروشه بویژه از من است و تأکیدات همگی از من می باشند.
15-05-87 در این روز علی کردان به عنوان وزیر پیشنهادی برای وزارت کشور به مجلس معرفی می شود در همین روز خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) کار زندگی نامه او را منتشر می کند که نشان میدهد که: «به هنگام انقلاب او 20 ساله بوده، در مازندران، سپاه پاسداران را تأسیس می کند و خود از فرماندهان سپاه و از جمله مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه بوده، او به ویژه در دهه 60 سالها دادستان بوده و از جمله در واقعه بهمن ماه سال 60 در شهر آمل، علی کردان دادستان بوده است. بهنگام وقایع گنبد باز علی کردان فرماندار آنجا بوده، او سالها بعد پست های زیر را بدست می آورد:
«... معاون اداری و مالی سازمان صدا و سیما ( بهنگام ریاست لاریجانی)، قائم مقام وزیر نفت». در این کار زندگی نامه آمده است.؟ «کردان ... همراه با پذیرش مسئولیت های (بالا) موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق اساسی شد».
عده ای از نمایندگان مجلس کنونی در باره او چنین نوشته اند : «گواهی می کنیم که (20 سال پیش) در مدت همکاری با آقای کردان در دادسرا و دادگاههای انقلاب اسلامی مازندران جز ... برخورد قاطع با گروههای ضد انقلاب و ملحد و محارب چیز دیگری ... از (او) ندیدیم».
( متن مذاکرات مجلس، پیوست)
علی کردان دارای مدرک جعلی لیسانس و فوق لیسانس از دانشگاه آزاد اسلامی و مدرک جعلی دکترای دانشگاه آکسفورد است. او با همین مدارک جعلی در همان دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان استاد رشته حقوق استخدام قطعی- رسمی می شود و از سال 79 تا پایان سال 83 به دانشجویان درس حقوق می داده است.
(نگاه کنید: 1- پیوست : متن مذاکرات مجلس، 2- خبرگزاری ایسنا 12-07-87 گزارش رسمی مجلس در باره مدرک تحصیلی کردان ارائه شده توسط رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات دکتر عباس پور و مصاحبه عباسپور با خبرنگاران در پایان همه جلسه مجلس)
.
خلاصه:
- علی کردان در دهه 60 در مقام دادستان، حقوق اسلامی را بر انبوهی از جوانان ایران (که یقیناً عده زیادی از آنان دانشجو بوده اند) اعمال می کند و آنها را به پای چوبه های دار و میدان های تیرباران می فرستد.
- علی کردان اوائل دهه 80 حقوق اسلامی را به دانشجویان درس می دهد.
مخالفان کردان در مجلس شورای اسلامی در اعتراض به کردان می گویند «تو 4 سال بر کرسی حقوق تکیه زده، به جوانان مملکت آمورش حقوق می دادی، چیزی که به هیچ نوع هیچ نسبتی با آن نداشته ای ...دغدغه این واقعاً دارد ما را می کشد» (متن مذاکرات مجلس، پیوست)
کمدی- تراژدی:
کلیت رژیم، دادستان بودن علی کردان و اعمال حقوق اسلامی توسط او علیه انبوه جوانان ایران و از جمله دانشجویان (کشتار مخالفان در دهه ۶۰) را جز شایستگی ها و خدمات شایان علی کردان به نظام اعلام میکنند نمایندگان مخالف کردان نه تنها این اعمال او را تأئید می کنند بلکه از اینکه کردان به اندازه پورمحمدی (جنایتکارترین چهره هیئت سه نفره مامور خمینی برای قتل عام سال 67) در این راه پیش نرفته، اظهار تأسف می کنند که او می خواهد جانشین پورمحمدی در وزارت کشور شود.
بله، تکیه زدن به مقام دادستانی و اعمال حقوق علیه جوانان (کشتار آنان) از "افتخارات" علی کردان به حساب می آید.
اما تکیه زدن بر کرسی دانشگاه و تدریس حقوق به جوانان توسط علی کردان، دغدغه مرگ آور برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی است.
در قرن بیست و یکم وقتی این کمدی- تراژدی برجسته تر می شود که نماینده ای به نام "توکلی" پرچم دار آن است، این شخص در اوائل انقلاب که حداکثر دارای دیپلم دبیرستان بود، وزیر می شود و افزون بر آن مانند همه همنشینان ملاها با علم لدنی خود در باره اقتصاد تئوریهای مشعشع صادر می کند، او با نبوغ ملاسانی خود با حذف کارگران و جایگزینی آن با "کارپذیر" برای همیشه به دعوای کار و سرمایه "خاتمه" داد و سرمایه داری را تا ابد وام دار خود نمود!!
این آقا سپس با بهره گیری از بورس دولتی جمهوری اسلامی (به این بورس ها بعداً خواهیم پرداخت) به انگلستان رفته و گویا دکترای اقتصاد می گیرد و اینک نماینده مجلس است.
ایشان با یک ژست اسلامی- آنگلوساکسونی که گوئی بار دانش های آموخته در آکسفورد شاخه های درخت وجودشان را افتاده کرده است، در ماجرای کردان پیش افتاد، او در تماس با دانشگاه آکسفور (ایمیل زدن) "کشف" کرد که کردان دکترا ندارد و بنابراین فاجعه تدریس به دانشجویان رخ داده و البته که "وجدان علمی" ایشان دیگر این یکی را نمی تواند تحمل کند.
تا اینجا خلاصه ای بود برای نشان دادن یکی دیگر از کمدی- تراژدی های جمهوری اسلامی و اینک شرحی بیشتر:
15-05-87 – جلسه علنی مجلس برای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی از جمله علی کردان:
نمایندگان مخالف کردان شرایط کشور را اضطراری ارزیابی کرده، اعلام می کنند که آنها چیزهایی در باره کردان دارند که اگر طرح کنند امنیت کشور دچار مشکل خواهد شد، پس خواهان غیر علنی شدن مجلس می باشند.
لاریجانی (رئیس مجلس) می گوید: جمهوری اسلامی بیدی نیست که با 2-3 بحث در باره یک وزیر دچار مشکل امنیتی شود، بنابراین جلسه علنی برگزار می شود.
نمایندگان مخالفان کردان می گویند: اگر جلسه علنی باشد، آنگاه چون خبرنگاران و مردم حضور دارند، در باره برخی اتهامات علی کردان سکوت کرده یا تنها اشاراتی خواهند کرد.
نمایندگان مخالف کردان در مجموع 5 اتهام علیه او وارد می کنند که دو اتهام اول، مواردی است که آنان بخاطر علنی بودن مجلس اشاراتی کلی می کنند:
1- دائر کردن عشرتکده ... انجام عملی که اثبات وقوع آن در شرع به شهادت 4 شاهد نیاز است... از افراد موثق بطور سربسته سئوال کنید.
2- تردید در اصولگرا بودن او، تعصب گروهی در گروه خاص خویش. نظر او دائربر اینکه نظام در واقع ولایی است و رأی گیری و انتخابات موضوعیت ندارد.
3- داشتن مدرک جعلی دانشگاهی ایران و انگلستان
4- استخدام شدن و دریافت حقوق بر پایه مدارک جعلی مزبور در:
صدا و سیمای لاریجانی (کردان با عنوان دکتر کردان، معاون مالی و اداری علی لاریجانی بوده است)، دانشگاه آزاد اسلامی (استاد حقوق)، قائم مقام وزیر نفت
5- تدریس حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی بعنوان استاد
22-05-87 – لاریجانی رئیس مجلس، عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را مأمور بررسی مدرک تحصیلی کردان و گزارش آن به مجلس کرد.
09-07-87 – عباس پور گزارش خود در باره مدرک کردان را به مجلس می آورد، علی لاریجانی جلسه مجلس را غیرعلنی می کند تا گزارش مزبور خوانده شود.
لاریجانی که بهنگام بررسی صلاحیت کردان در مجلس در 15-05-87 در مخالفت با غیرعلنی کردن جلسه گفته بود که "جمهوری اسلامی بیدی نیست که با 2-3 بحث در باره یک وزیر دچار مشکل امنیتی شود" اینبار برای قرائت گزارش در باره مدرک تحصیلی یک وزیر، جلسه را غیرعلنی کرد، معلوم می شود که کردان از آن بادهائی است که بید جمهوری اسلامی را دچار مشکل امنیتی می کند.
گزارش عباس پور (و نه خلاصه آن) هرگز بطور رسمی انتشار نیافت. خبرگزاری جمهوری اسلامی در این مورد ساکت است، برخی رسانه ها زیرعنوان "عباس پور گفت" گزارشی انتشار داده اند از آن میان گزارش ایسنا به تاریخ 12-07-87 می باشد که خلاصه آن در زیر می آید:
1- در حدود سال 76 فردی به واسطه فردی دیگر به علی کردان پیشنهاد می کند که اگر مقاله ای بدهی، یک دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفور دریافت می کنی. کردان مقاله را می دهد و مدرکی به امضای سه نفر اساتید آکسفور دریافت می کند.
2- وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری جمهوری اسلامی، مدرک مزبور را می بیند و می فهمد که امضا ٍ رئیس دانشگاه را ندارد. بدین ترتیب معلوم می شود که مدرک دکترای افتخاری که فرد واسطه به علی کردان داده، اعتبار رسمی ندارد.
3- لیسانس و فوق لیسانس: علی کردان تعدادی واحد درسی- نه بطور کامل- در دانشگاه آزاد گذرانده. پس از تصمیم مقامات قانونی در رابطه با اینگونه مدارک، کردان هم کسب مدرک را دنبال نکرد لذا دانشگاه آزاد نیز مدرکی در این زمینه ارائه نکرد.
[خود گزارش بسیار گنگ تر (و دارای جمله بندی های غریب است) از آنچه است که من بطور خلاصه در بالا آوردم].
در حاشیه همین جلسه مجلس، عباس پور در گفتگو با خبرنگاران می گوید:
"... در سال 69-68 کردان تعدادی واحد در دانشگاه آزاد گذرانده.... دانشگاه آزاد طی نامه ای به مجلس صراحتاً عنوان کرده که کردان فاقد مدرک لیسانس است... با اینکه از دانشگاه آزاد نامه رسمی در باره تدریس علی کردان در آن دانشگاه داشتیم اما چون رئیس مجلس ماموریت ما را تنها بررسی مدرک تحصیلی کردان کرده بود بنابراین در باره تدریس علی کردان اظهارنظر نکردیم"
16-07-87 سایت آفتاب نیوز :
80 تن از دانش آموختگان دختر و پسر با امضای نامه ای که از آن برخی امضاهای با مهر وکالت و مشاور حقوقی و ... می باشد و فرستادن آن نامه به علی لاریجانی نوشته اند: [خلاصه نامه]
«ما که به خون شهیدان علاقمندیم [؟!]....»، «در کلاس های درسی استاد بزرگوار کردان جز عمق اندیشه و ژرفای نظر و وسعت اطلاعات ... به یاد نداریم و فراموش نمی کنیم که همواره بیش از تعداد اصلی دانشجویان به دور استاد حلقه می زدند». این دخترخانم ها و آقا پسرهای علاقمند به خون (خون شهدا) همچنان فراموش نکرده اند که در نامه خود یادآوری کنند که از جهت اخلاقی هم «کردان جز اخلاق شیوا، اخلاق دیگری نداشته است».
20-07-87 خبرگزاری فارس: لاریجانی در پایان سفر به استان فارس در جمع خبرنگاران فاش می کند که: کردان مدرک دکترای خویش را خریده است.
چند یادآوری حقوقی
مدرک جعلی یا در رابطه با اشخاص است مثل دستکاری در امضا ٍ یا متن یک قولنامه محضری، در این حالت جرم در حیطه خصوصی است و برای جلب متهم به شاکی خصوصی نیاز است.
اگر مدرک جعلی مربوط به اسناد دولتیٍ، حکومتی باشد که دارنده مدرک جعلی یا عامل جعل در محدوده همان حکومت زندگی می کند آنگاه دادستان باید بلاواسطه و مستقیماً حکم جلب دارنده مدرک جعلی را صادر کند. زیرا جرم در حیطه حقوق عمومی است.
استفاده از مدرک جعلی در حکم کلاهبرداری است، اگر کسی مدرک جعلی دولتی را در کشوری که آن مدرک مربوط به دولت آن است، مورد استفاده قرار دهد مرتکب جرم کلاهبرداری علیه حقوق عامه شده و دادستان باید بلافاصله حکم جلب او را برای پاسخگوئی به سه اتهام زیر جلب کند.
داشتن مدرک جعلی، جعل مدرک دولتی، کلاهبرداری علیه حقوق عامه (استفاده از مدرک جعلی)
این الفبای حقوق در حیطه انسانی در همه جای جهان امروز است تا در حیطه "اسلامی" آن چه باشد؟ ملا یان اعلم!
پس ملاحظه می شود که نمایندگان منتقد کردان نه تنها تکیه زدن او بر کرسی دادستانی، بدون کمتر آشنائی با علم حقوق و تدوین بدترین کیفرخواست ها علیه جوانان کشور، اعدام بسیاری از آنان را تحسین می کنند بلکه در رابطه با مدرک جعلی او و از جمله مدرک جعلی لیسانس و فوق لیسانس که در حیطه حقوقی خود دولت جمهوری اسلامی رخ داده( و به استخدام شدن او بر پایه مدارک جعلی در ادارات و وزارتخانه ها ، که حکم آن آشکارا کلاهبرداری علیه حقوق عامه است، انجامیده) مسئلهً جدی ندارند والا با این همه مدارک و اسناد، دادستان می بایست فوراً برای دستگیری او اقدام می کرد
چنین فضاحت هائی از ماهیت جمهوری اسلامی بر می خیزد
همه میدانند و آدم هائی مثل احمدی نژاد، لاریجانی، نمایندگان مجلس و... نیز گفته اند که از این نوع دکترای قلابی سالهاست که در دست بسیاری از عمال بالادست جمهوری اسلامی (وزیر، نماینده مجلس، معاونان و..) وجود دارد.
چرا از بین اینهمه فارغ التحصیلان کشور، کسانی در رده های بالای دولتی رژیم (وزیر، وکیل و...) جذب نمی شوند؟! چرا 30 سال است که آدم های این رژیم تقریباً ثابت هستند و مقامات بین خود آنها دست به دست می شود و ارتقا ٍ آن ها در پیشگاه! رهبر! دقیقاً بستگی به سوابق آنها در جنایات بیشتر و بیشتر دارد مثل پورمحمدی.
چرا در ترکیه، درعربستان، در پاکستان، در شیخ نشین های خلیج فارس یا در همین افغانستان دیده نشده و نمی شود که وزیری مدرک دولتی، دولت متبوع خود را جعل کند و با همان مدرک دولتی جعلی، استخدام شود مثلاً قائم مقام وزیر نفت و یا وزیر کشور.
مثال: در ایران اصولاً برجسته ترین و با استعدادترین جوانان کشور در کنکور سراسری در دانشکده فنی دانشگاه تهران و نظیر آن در دانشگاه شریف قبول می شوند.
طی 30 سال حکومت این رژیم، چند تا از این فارغ التحصیلان در مقامات بالا بکار گرفته شده اند؟ هیچ! اگر هم در بین دانش آموختگان پیرو روحانیت در اوائل انقلاب یک یا دو کادر برجسته بودند جمهوری اسلامی پس از بهره کشی پائین دست از آنها، سرانجام با عنوان عدم التزام (عملی یا کافی و یا...) به اسلام، آنان را دور انداخته است.
چرا چنین است؟
جوامعی نظیر ما را در رابطه با سواد می توان به 3 بخش کرد:
باسواد، بی سواد و سواد منفی. سواد منفی ها کسانی هستند که خواندن و نوشتن یاد می گیرند با هدف انباشتن کله خود از خرافات، جادو جمبل و ... و خلاصه مطالب ضد علمی, حوزه علمیه در ایران منبع تولید سواد منفی ها است. کسانی که یک کلمه تاریخ،یک کلمه ادبیات و تاریخ ادبیات ایران، یک کلمه جغرافیا، یک کلمه فیزیک و ... نخوانده اند، خود را بحرالعلوم می دانند. از نظر آنها علوم 2 جور هستند: "عقلی" و "نقلی"!، "علوم نقلی" منشا ٍ الهی و وحی دارند. علوم عقلی، علوم پائین دست می باشند که بخشی از آن که برای تولید "نعم مادی و آسایش مادی" انسان است، مثل پزشکی و مهندسی ها، میتوانند در دانشگاه تدریس شوند اما زیر نظر "علوم بالادست" (علوم نقلی) که در انحصار ملاهاست، سایر علوم و بطور مشخص علوم انسانی به شمول اقتصاد، جامعه شناسی ، روانشناسی و ... مختص حوزه علمیه و ملاهاست (البته بطور عملی یک کلمه از این علوم در حوزه بحث نمی شود) اگر هم کتاب های دانشمندان (بقول ملاها: دانشمندان غرب) در این زمینه ها مطالعه شود با هدف آشنائی با آن نظرات و رد آنها با پیام های "الهی" که در صدور (سینه های) ملایان اندر است (!!)، بحث بر سر این یا آن ملا نیست بحث بر سر حوزه علمیه است که ماهیتاً چنین است، ماهیتاً مرکز تولید و پرورش سواد منفی ها بشرح گفته در بالا است.
30 سال است که بالاترین ارگان های تصمیم گیری و "برنامه ریزی" و اجرائی کشور در دست سواد منفی ها است. بر این پایه ملاها اصولاً نمی توانند با تحصیلکردگان واقعی دانشگاهها در پروژه ای اجتماعی همکاری کنند (البته ملاها نباید در پروژه ها ی اجتماعی دخالت کنند ولی امروزه با زور در این موقعیت قرار دارند)، زیرا آنها در اجرای پروژه ها می خواهند دعاها، استخاره ها، نیروهای غیب (اجنه؟ و یا خذر پیغمبرو ...) را نیز بطور عملی دخالت دهند.
در چنین وضعیتی ادامه کار برای کادر دانشگاهی حتی همان دانشجوی خط امام مشکل می شود. ملاها این تناقض را ناشی از حضور استادان غرب تحصیل کرده (پس، "غرب گرا"؟!) می پندارند. از این روی در اردیبهشت 59 به دست دانشجویان خط امام، دانشگاهها را به خاک و خون می کشند، استادان علم پرور را بیرون میکنند و همه جا را تعطیل. سپس دانشجویان خط امام به یکدیگر دکترا می دهند و برای تربیت "استاد اسلامی" مرکزی بنام" تربیت مدرس" راه می اندازند. این مرکز به سرداران و سایر آدم های رژیم که اصولاً کودن و بدون پایه های لازم علمی بودند و هستند، دکترا می دهد و یا آنها را بدون آزمون علمی در خور، به مراحل فوق لیسانس و سپس دکترا عبور می دهد.
احمدی نژاد یکی از نمونه های این روند است. او در دانشگاه بعنوان استاد تدریس می کند اما اصول عام فیزیک در حد دیپلم دبیرستان رشته ریاضی- فیزیک را نمی داند: محصل 16 ساله در خانه خود شروع به تولید انرژی اتمی می کند؟!!
و یا هاله نور،جمکران و چاهش و...
جمهوری اسلامی که بنا به ماهیت خود ناچار است تا هواداران خود را از بین دسته جات عقب مانده برگزیده با ناتوانی آنها در عبور از کنکور دانشگاهها مواجه می شود پس آنها را بدون کنکور و بدون اینکه دارای حداقل پایه های علمی لازم باشند وارد دانشگاه ها کرده و می کند.
و با اینکه آنها اصولاً از درک مطالب علمی دانشگاهی ناتوان هستند، آنها را به مراحل بالاتر، فوق لیسانس و دکترا روانه کرده و می کند. با این وضع جمهوری اسلامی عده ای از عمال خود را بعنوان بورسیه به انگلستان (لندن ) فرستاد با هزینه های: شهریه های گران دانشگاههای ملی انگلیسی، مسکن، تحصیل، زندگی، کلاس های زبان گران قیمت، رفت و برگشت به ایران در حین تحصیل، استاد خصوصی و ... اما این هزینه ها نه فقط برای بورسیه بلکه برای خانواه او شامل همسر و فرزندان است. با این همه ریخت و پاش ، بسیاری از این بورسیه ها از تحصیل نا توان بوده، نیمه کاره رهایش می کنند,
توکلی نماینده مجلس، یکی از این بورسیه ها ست که گویا از انگلیس دکترا گرفته,
اما با این همه عده ای از عمال رژیم بوده و هستند که حاضر نیستند حتی بهیچوجه سر کلاس درس بنشینند،
اینها دکترا خریدند (یا برایشان خریدند), و سردار سپاه، دادستان انقلاب اسلامی، پاسدار علی کردان از این دسته اخیر است.
در پایان این مقاله دو مطلب مربوط به جمهوری اسلامی را می آورم که به این سخنان روشنی بیشتری میبخشند:
1- بیانات رهبر (سید علی خامنه ای) در دیدار با دانشگاهیان همدان بتاریخ 17-04-83 ( سایت خامنه ای)
"... اروپائی ها کارهای غلط و خطا و رفتارهای زشت الی ماشا ٍ الله دارند...
چرا باید از آنها تقلید کنیم؟... علم آنها بیشتر است، خیلی خوب علمشان را یاد می گیریم... الان شما اگر در علوم انسانی، فیزیک و در ریاضی و... یک نظریه علمی داشته باشید چنانچه برخلاف نظرات رایج و نوشته
شده دنیا باشد ؟ عده ای ... می گویند حرف شما در اقتصاد مخالف با نظریه فلانی است. حرف شما در روان شناسی مخالف با نظریه فلانی است.
یعنی آنطور که مومنین به قرآن... وحی الهی ... اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان دانشمند اروپائی همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند .... اینها دو عیب دارند: یکی اینکه مقلدند...."
"در سالهای اخیر آدمهائی... با ادعای فهم فلسفی شروع کردند به ترویج نظریات [فلان دانشمند اروپائی]"
"کشور ما مهد فلسفه است اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می کنند" [یعنی تقلید می کنند]
"ما دانش هائی را که فرآورده ذهن و مغز و عقل بشر است یاد می گیریم آنچه را که بلد نیستیم یاد می گیریم...".
"اینها (اروپائی ها) هم اتفاقاً یاد گرفته اند که علم را باید با پول عوض کرد ... امروز بیشترین چیزی که برای غربی ها مطرح است، پول است.
از نظر آنها علم به عنوان قابل تبدیل بودن به پول ارزش دارد... علمی قیمت دارد که بشود با دلار و یا پوند بدست آورد، از همین حالت آنها استفاده می کنیم و علمشان را از آنها می خریم و هزینه اش را می پردازیم.."
06-06-87 پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری:
دستور احمدی نژاد به وزیر علوم: ... ضروری است بررسی جامعی از چگونگی ادامه تحصیل، اخذ مدرک، استفاده از بورس های تحصیلی در داخل و خارج و چگونگی ارزیابی آن بویژه از سال های 64 به بعد توسط مدیران انجام و گزارش آنرا ارائه کنید.
[احمدی نژاد در 20/05/87(سایت آفتاب) ، مدرک دانشگاهی را کاغذ پاره نامید. و همانطور که در بالا آمد، همه منابع داخلی و خارجی ، از انجمله وزارت علوم در نامه ای به امضای وزیر علوم به مجلس می گویند: مدارک تحصیلی کردان جعلی است (نگاه کنید به آنچه در بالا گفتم ، باضافه سایت آکسفورددر 15 ماه اوت امسال و روزنامه گاردین) ، سرانجام خود کردان به احمدی نژاد نامه نوشت که: "مدرکم جعلی است.
با اینهمه احمدی نژاد اصرار کرده و می کند که کردان باید مقام بالاتر گرفته و بوزارت برسد
و همزمان به وزیر علوم خود دستور می دهد : "مدرک جعلی ها را پیدا کرده و به ما گزارش کنید"!!
آیا جز مردم ایران که 30 سال است از این بی شرمی ها نفرت می اندوزند کسی در جهان پیدا می شود که
بتواند اینرا باور کند؟ آری این ( احمدی نژاد!) آدم تراز جمهوری اسلامی است
و شاید جواب وزیرش ناظر بر همین معنی است:
24-06-87 خبرگزاری فارس: وزیر علوم در مصاحبه با خبرنگاران: "...(در پی حکم اخیر رئیس جمهور) وزارت علوم در نامه ای به معاون رئیس جمهور (خواسته) تا مدیران فعلی دستگاه های اجرائی مشخصات خود را به (وزارت علوم) بدهند و یا رأساً مدارک خود را به دولت ارائه کنند و مدرک مدیران در سالهای قبل از 84 نیز در نامه ای که به مدیریت توسعه و ... نوشته ایم مورد بررسی قرار خواهد گرفت"
علی جلال 10 آبان 87(31اکتبر2008).
پیوست:
ضبظ متن مذاکرات مجلس شورای اسلامی 15 مرداد 87
..............................................................................................................................................
[تقریبا 20دقیقه اصرار 10نماینده بود برای غیر علنی کردن جلسه, آنها می گفتند که در مخالفت با کردان مطالبی
خواهند گفت که کشور را وارد شرایط اضطراری کرده و امنیت كشور را دچارمشکل میکند نماینده ای گفت]: "مشكل است كه ما مسائلی كه به امنیت كشور مربوط میشود بیاییم در جلسه علنی بگوییم.
ما راجع به صلاحیت اخلاقی رئیس شورای امنیت كشور میخواهیم تصمیم بگیریم، در شرایطی كه دولت برای صیغه كردن یك استاندار شبانه استاندارش را عزل میكند"
رئیس ـ بله، عرض شود در اصل شصت و نهم قانون اساسی قانون اساسی كه مستند همین ماده است آمده «در شرایط اضطراری در صورتی كه رعایت امنیت كشور ایجاب كند به تقاضای رئیسجمهور یا یكی از وزراء یا (10) نفر از نمایندگان جلسه غیرعلنی انجام میشود». ما نه شرایط اضطراری داریم و نه مشكل امنیتی. نمایندگان میخواهند راجع به یك وزیری صحبت كنند، ما مشكلی نداریم (عدهای از نمایندگان ـ احسنت) و لذا اصلاً تقاضا باید یك سنخیتی با موضوع داشته باشد كه ما بپذیریم. به این دلیل ما در جمهوری اسلامی امنیت كامل داریم، جمهوری اسلامی هم بیدی نیست كه با دو، سه تا بحث راجع به یك وزیر گفته بشود مشكل امنیتی پیدا كند. این مربوط به وقتی است كه جنگی رخ بدهد، بحران وسیعی پیش بیاید، (10) نفر تقاضا كنند، جلسه غیرعلنی داشته باشیم. اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. لذا دوستان آزادند از تریبون... مردم هم محرم هستند، هیچ مشكلی نیست، مطلبی دارید بگویید. اگر كسی وزیر شده لابد اعتقاد دارد كه صلاحیت دارد، دوستانی هم كه اشكالی در آن میبینند بگویند. مثل اینكه امروز گفته شد، دوستان راجع به وزراء نظرات مختلفی دارند و من این شفاف بودن را برای مجلس هشتم مفید میدانم، مشكلی هم نیست.
نمایندگان ـ احسنت.
.........مخالف را دعوت بفرمایید.
مطهری:.... دلایل مخالفت خودم با وزارت كشور جناب آقای كردان..... حتی اگر ایشان را اصولگرا هم بنامیم، باز در آن گروه خاص خودشان تعصب گروهی دارند... . اینكه ما بخواهیم در امور زندگی شخصی افراد تجسس كنیم، نهتنها مأمور به تجسس نیستیم، بلكه كار حرامی است. اما....... ما میتوانیم از برخی افراد مورد وثوق مثل برخی روحانیونی كه در مجلس حضور دارند، ما از اینها سؤال كنیم، الان روحانیون موجه و مورد وثوقی در مجلس هستند كه اینها میگویند ما پرونده آقای كردان را بررسی كردیم و بهیچوجه از نظر مسائل شخصی حسینیان...... كه مثلاً شامل مسائل اخلاقی و مسأله مدرك تحصیلی ایشان میشود، البته مسأله اخلاقی من نمیگویم كه مثلاً ایشان فاسدالاخلاق است. ببینید! فرضاً یك خطایی از ایشان سر زده، ممكن است بعداً هم ایشان توبه كرده و الان هم در مقام مقربین باشد... (همهمه نمایندگان)...... كسی كه چنین خطایی از او سر زده لزوماً نمیتواند وزیر كشور باشد و صلاحیت این مقام را نخواهد داشت. بنده توصیه میكنم كه از افراد موثق بطور سربسته سؤال كنید، ما نمیخواهیم وارد جزئیات شویم
(مخالف بعدی) رئیس ـ آقای حسینیان بفرمایید
من نمیخواهم وارد مسائلی (البته اگر جلسه علنی نبود و شرعاً مجاز وارد بعضی مسائل میشدم)...... وزارت كشور با این عظمت احتیاج دارد به یك كسی كه امین باشد.
ببینید برادران! من نمیخواهم وارد یك مسائل دیگری شوم، فقط همین مسأله را عرض میكنم، جلسهای بود در خدمت حاجآقا فاكر و بعضی از دوستان دیگر، بنده از جناب آقای كردان سؤال كردم راجع به دكترای افتخاری از دانشگاه آكسفورد كه ایشان نوشتند در زندگینامه دارند. گفتیم شما این دكترای افتخاری را از كجا گرفتید؟ دانشگاه آكسفورد به این راحتی دكترای افتخاری به كسی نمیدهد، دكترای افتخاری یا به سیاستمداران كهنهكاری میدهد یا به محقق و نویسندهای كه چندین كتاب نوشته باشند و در یك علمی مهارت داشته باشند، مدرك تحصیلی و دانشگاهی نداشته باشند، به آنها میدهد. خوب، شما چگونه این مدرك تحصیلی دكترای حقوق اساسی را از دانشگاه آكسفورد گرفتید؟ فرمودند كه بنده یك رسالهای نوشتم، این را فرستادم، برای من این را فرستادند. گفتیم چه رسالهای نوشتید؟ ایشان فرمودند كه رسالهای در تربیت و تعلیم در اسلام. عرض كردم تعلیم و تربیت در اسلام ربطی به دكترای حقوق ندارد. چگونه دكترای حقوق اساسی به شما دادند درمقابل نوشتن یك رساله تعلیم و تربیت در اسلام؟ خوب ماند. سؤال كردم كه آیا شما دفاع هم از رساله كردید؟ فرمودند نه، من دفاع نكردم. صبح در جلسهای رسماً اعلام كرده بودند كه من دفاع كردم و وقتی كه سؤال كرده بودند شما كه زبان انگلیسی نمیدانید چطور دفاع كردید؟ ایشان فرمودند مترجم گرفتم. در آن جلسه (جناب آقای فاكر و بقیه دوستان تشریف دارند، در آن جلسه 6 نفر بودیم) سؤال كردم كه شما در جلسه صبح گفتید دفاع كردم، چطور الان میگویید كه دفاع نكردم؟ رسماً فرمودند من خلاف گفتم. سؤال كردم كه خوب چرا شما دروغ گفتید؟ فرمودند كه من گفتم، اشتباه كردم، البته اعتراف كردند، گفتند اشتباه كردم. بنده سؤال كردم آقای عزیز! شما بر چه مبنایی حقوقتان را میگرفتید؟ فرمودند بر مبنای همین دكترا، گفتم آخر شما چندین سال بر یك مدرك خلاف چگونه حقوق میگرفتید، چه توجیهی داشتید؟ جناب آقای لاریجانی! اول فرمودند من از جناب آقای لاریجانی اجازه گرفتم، بعد هم فرمودند و توضیح دادند كه من مأموریت زیاد رفتم، حق مأموریت نگرفتم و این مبلغ اضافه را بر مبنای آن حق مأموریتها حساب كردم.
ببینید برادران! خدا شاهد است، حالا من را متهم میكنند به اینكه رقابت... والله تاكنون چند مرتبه به من پیشنهاد كردند، من اصلاً حاضر نیستم یكروز هم وزیر كشور شوم، به آنها هم گفتم، به همه هم گفتم، هر كه با ما صحبت كرده، الان من را متهم میكنند كه چون مثلاً در رقابت بودم، نه والله، به خدا دلم برای این انقلاب میسوزد. دلم برای آقای احمدینژاد والله میسوزد. با آن شعارهایی كه ایشان آمدند، الان به اینجا ختم میشویم، یك كسی مثل آقای پورمحمدی را از وزارت كشور بردارند، یك كسی مثل آقای كردان كه باید امین مردم باشد، اگر واقعاً دارای یك شخصیت ذاتی باشد چطور به خودش اجازه میدهد با یكچنین مدرك تحصیلی خودش را معرفی كند، با یكچنین مدرك تحصیلی حقوق چندین ساله خود را دریافت كند. برادران و خواهران مجلس! ما در مقابل خون شهداء، در مقابل خدا ما صاحبان امانتی هستیم كه میخواهیم امانت را بدست امین بسپاریم، اگر یكمقدار كوتاهی كنیم شما بدانید كه هیچكدام ما بعنوان جمع مسؤول در مقابل خدا پاسخی نخواهیم داشت.
والسلام علیكم و رحمهالله و بركاته
تعدادی از نمایندگان ـ احسنت.
مخالف بعدی برنامه و صلاحیت وزیر پیشنهادی كشور زاکانی.
رئیس ـ آقای زاكانی بفرمایید.
زاكانی...... گلایه نمیكنیم كه برخلاف آییننامه چگونه عمل شد درواقع من مطالبی را كه آماده كرده بودم صرفنظر میكنم ..... راجع به مدرك تحصیلی، جناب آقای حسینیان بیان كردند اما جالب اینجاست كه بدانید فوقلیسانس ایشان هم مبنا و پایهای ندارد یعنی توجه فقط به آن دكترای افتخاری جلب نشود، این فوقلیسانس هم هیچ مبنایی ندارد حتی شنبه كه من از ایشان میپرسیدم چه موقع شروع كردید و چه موقع تمام كردید؟ درحقیقت در مدت زمان تحصیل خودشان هم تردید داشتند و البته ذكر میفرمودند كه این مجموعهای كه من درس خواندم، دانشگاه آزاد واحد جنوب و این نكتهای را كه به آن درواقع علمآموزی پرداختم، وزارت علوم اساساً از بنیان قبول ندارد. این نكتهای هم بود كه خود ایشان بیان میكردند. لذا اولین نكته در این مجموعه این است كه متأسفانه فوقلیسانس ایشان هم پایه و مبنایی ندارد و هیچ كجا ارزشیابی نشده و اساساً قابل اعتنا نیست.
نكته دوم در همین سرفصل، هیأت علمی شدن ایشان است. از كارهای بسیار بدیع و نو، هیأت علمی شدن ایشان با داشتن یك فوقدیپلم است. در تاریخ 12/4/79 ایشان طی نامهای، این متن نامه ایشان است كه من خدمت شما میخوانم، از آقای جاسبی درخواست میكند كه «بعلت داشتن دانشنامه دكترای حقوق درخواست كردند كه جذب هیأت علمی شوند» دستور و پاراف این است كه بدون ارزشیابی فعلاً، قبل از ارزشیابی ایشان مشغول تدریس شوند، اینهم باز از آن كارهای بسیار ویژه است. (7) ماه بعد از این تاریخ كه ایشان مشغول شدند فقط با یك برگه فتوكپی دكترای افتخاری در تاریخ 19/11 ایشان درخواست صدور حكم قطعی ـ رسمی كردند، اینهم از آن نكات بسیار جالب است. ، استادیار نیمهوقت قراردادی.
نكته دوم، درخواست ایشان برای «صدور حكم قطعی ـ رسمی بدون مصاحبه و ارزیابی علمی» كه با اینهم متأسفانه موافقت شده است. علیرغم مخالفت درحقیقت دفتر استخدام هیأت علمی دانشگاه بخاطر نداشتن هیچیك از ضوابطی كه برخلاف تمام آییننامهها و مقررات نظام آموزشی ماست و حداقل چهار بخشنامه و الزام قانونی در خود دانشگاه آزاد برای جلوگیری از حضور جناب آقای كردان در تصدی این جایگاه است. متأسفانه در 17/11/79 معاونت آموزشی دانشگاه موافقت خود را اعلام كرده و ایشان درواقع حكم رسمی ـ قطعی گرفته است. سؤال اینجاست وقتی سال 82 بازرسی كل كشور این امر را تخلف دیده و به دانشگاه رسماً اعلام كرده و سال 83 چهار نوبت نامهنگاری كرده و تخلف خود را ذكر كرده، گفته این تخلف ایشان را بعنوان هیأت علمی گرفتید، دانشگاه به یك نوعی در پاسخ به بازرسی در تاریخ 18/5/83 نامهای را زده و همانجا اعلام كرده كه آقای كردان به ما گفته بودند كه ادعای مدرك دكترای علمی داشتند، اینرا هنوز برای ما نیاوردند. این مربوط به سال 83 است، جذب ایشان سال 79 است. (4) سال هنوز ایشان با همان ادعا درواقع به جوانان این مملكت و بر كرسی تدریس تكیه زده بوده و به جوانان آموزش حقوق میدادند، چیزی كه به هیچ نوعی هیچ نسبیتی با آن نداشته، بخاطر اینكه درواقع آن دكترای افتخاری ایشان هم بخاطر یك رساله تربیتی بوده، اگر هم درست باشد!
دیروز همین امر از ایشان سؤال شد كه چطور رساله شما تربیتی است درحالیكه دكترای حقوق دریافت كردید؟ ایشان در همین كمیسیون اصل (90) فرمودند كه درخواست ما دكترای حقوق بود، علیالظاهر دانشگاه آكسفورد اینطور است كه هركس هر چیز به آنجا بدهد، هر درخواستی را داشته باشد درواقع برآورده میكند، این نكته اول. در مورد همین نكته موارد متعدد دیگری هم هست كه من اصلاً ورود پیدا نمیكنم چون فرصتی ندارم.
نكته دوم، در موضوع تلخ مطرح شدهای است كه در این ایام مطرح شد و بنده بخاطر قداست صحن و فضای عمومی كشور بهیچوجه راجع به آن صحبت نمیكنم. ای كاش جلسه غیرعلنی بود، چون ما در مقام انتخاب هستیم، ما در این كشور مسؤول هستیم، از بعضی دوستان تعجب میكنم كه چه بیانی دارند، علیالظاهر یادشان رفته كه همه نسبت به این انقلاب و جهتگیریهای آن مسؤول هستند، نسبت به نحوه خدمتگزاری مسؤول هستند، نسبت به نحوه انتخاب مسؤولین، مسؤول هستند واقعاً من تعجب میكنم. خوب، فرصت نیست، دو، سه نكته را در این خصوص من عرض میكنم:
نكته اول این است كه در همین هفته وقتی این پرونده مطرح شد ایشان نكتهای را شنبه به ما گفت، كاری ندارم كه این چه بود، دیروز در جلسه شش نفره گفت كه اشتباه كردم، نادرست گفتم یعنی كسی كه میخواهد تصدی این مسؤولیت را بعهده بگیرد ظرف چهار روز از یك نكته عدول میكند و برمیگردد حرف خلاف واقعی را به یك جمعی میزند كه میخواهند در مقام انتخاب بربیایند. دیروز در جلسهای كه در كمیسیون اصل (90) برگزار شد، شش نفر از دوستان بودند، حضرت آیتالله فاكر تشریف داشتند، جناب حاج آقا حسینیان بودند، جناب آقای نكونام بودند، جناب آقای توكلی بودند، جناب آقای فدایی بودند، بنده هم بودم، خدمت ایشان ما دو ساعت صحبت كردیم، در این دو ساعتی كه صحبت شد البته ایشان اول زیر بار نمیرفت و پراكندهگویی میكرد، با اسناد كه مواجه شد قبول كرد، یك بخشی از كار را قبول كرد و میگفت به من تهمت زدند، من حال چه و چه، كه حالا نمیخواهم به آن ورود پیدا كنم. بهرحال سه نفر از این جمع شش نفره، قضات پاكدامنی هستند كه همه شما این آقایان را میشناسید، اهل اجتهاد هستند، اینها برای شما ثقه نیستند؟ اینها بعد از این جلسه بالاتفاق گفتند كه ایشان صلاحیت ندارد و به صلاح كشور نیست كه ایشان مسؤول شود و برای ریاست محترم قوه مجریه، شفاهاً هم خدمت خود ریاست محترم قوه مقننه رسیدیم و بیان كردند. عرض من اینجاست، فرصت نیست و صلاح نیست به این نكته پرداخته شود اما دوستان! ما مسؤول هستیم.
نكته آخر عرضم نگاهی است كه ایشان نسبت به آراء مردم دارند. یكی از امام جمعههای محترم بیان میكرد كه خود ایشان برای ما ذكر كرد كه درواقع نظام، نظام ولایی است و رأیگیری و انتخابات موضوعیت ندارد. (رئیس ـ وقت شما تمام ) چشم، نكته سوم را میخواستم باز كنم یك مصداق هم از زمان فرمانداری آن بگویم و درخواستهای نادرستی كه از بخشدارهای دیگر و فرماندارها داشته كه آنرا نمیگویم، نكته آخر این است.
. دغدغه این واقعاً دارد ما را میكشد كه یك جهتگیری در كشور دارد حاكم میشود كه كاملاً برخلاف جهتگیریها و اصول و ارزشهایی است كه درحقیقت دوستان اصولگرا نسبت به آن دغدغه داشتند و مردم هم براساس آن اصول و ارزشها به اصولگرایان اقبال كردند، تشكر میكنیم.
رئیس ـ. موافق ر ا دعوت بفرمایید
. علاءالدین بروجردی .................. آقای كردان كه بنده از نزدیك ایشان را میشناسم فرد متدینی است. برای شما خیلی جالب است چون خانم بنده چادری است، روبند نمیزند و كم هستند كسانیكه اینگونه باشند، ایشان در یك چنین تقیدی زندگی میكند، پسر ایشان كه همسایه ما هم هستند نماز صبح را غیر از مسجد نمیخواند، فردی كه خدای ناكرده منحرف است و دچار مشكل، نمیتواند چنین خانوادهای و چنین فرزندانی را تحویل جامعه دهد، قضاوت همهجانبه كنیم. كسی كه معاون اداری ـ مالی سازمان صدا و سیماست كه جناب آقای لاریجانی سالها مسؤولیت تصدی آنرا عهدهدار بودند، با این شركتهای متعدد میتواند میلیاردی ثروتمند شود بدون اینكه كسی متوجه شود........
بنابراین همه این شواهد نشان میدهد كه باید دقیق قضاوت كنیم بویژه مسائلی كه مربوط به (30) سال قبل است. (30) سال زمان كافی است برای آنكه یك فرد آماده انحراف خود را نشان دهد، علما بهتر از ما میدانند و ما در مكتب آنها آموختهایم كه اگر موضوعی را آمدند، همان داستانی كه حضرت علی (علیه السلام) از ایشان نقل میكنند كه سه نفر آمدند و نكته اینگونهای را گفتند، ایشان فرمودند شاهد چهارم، گفتند نیست، گفتند بخوابانید شلاق را فعلاً بزنید، بنابراین نسبت به اینگونه مسائل آنهم در آن زمان، آنهم در این فرصت كوتاه بنظر میرسد كه....... در مورد مدرك تحصیلی , دانشگاه آزاد خطا كرده است. خوب، دانشگاه آزاد این مدرك فوقلیسانس را داده، امضاء كردند. اگر هر چه را كه نمیپسندیم بگوییم خطاست بنظر میرسد كه اشكال اساسی است .....
رئیس ـ تشكر میكنیم، آقای كوهكن بفرمایید.
محسن كوهكنریزی.................... حرف جناب آقای شاهرخی رئیس كمیسیون قضایی مجلس حجت است. ایشان به اتفاق جناب آقای محمدی (سلسله و دلفان) كه معروف هستند به هر جهت همه دوستان میشناسید صف اول نماز جماعت ذكر صلوات كامل ایشان را میشناسید چندین دوره در مجلس من سه، چهار خط مطلب این دو برادر را كه مربوط به امروز نمیشود مربوط به همان سالهایی میشود كه عزیزان این مطالب را مطرح میكنند، میخوانم.
اینجانبان علی شاهرخی نماینده كوهدشت و محمد محمدی نماینده سلسله و دلفان گواهی میدهیم كه در مدت همكاری با آقای كردان در دادسرا و دادگاههای انقلاب اسلامی مازندران (این مربوط به 20 سال پیش است مربوط به زمانیكه عزیزان در آنجا مسؤول بودند) جز تقوا، صحت عمل، سلامت نفس، خوشنامی و برخورد قاطع با گروههای ضدانقلاب و ملحد و محارب چیز دیگری از معظمله ندیدیم و مسائل انتصابی اعم از مسائل اخلاقی و غیره را كذب محض میدانیم.
.......................
آخر این صحیح نیست كه یك برادر بزرگوار روحانی كه من تشكر میكنم از ایشان كه یك حرفی را وقتی میشنود صاف میآید از همین امروز در جلسه از ایشان سؤال میكند این درست است كه بگوییم منزلی كه داماد ایشان در آنجا بوده بعد آنجا را عشرتكده كردند.......
عزیزان! آیا منطقی بنظر میرسد كه آقای رئیسجمهور وقتی افرادی را میخواهد معرفی كند حداقل اقل از وزارتخانهای كه یك روحانی وارسته و پاكدامن در رأس آن قرار گرفته (وزارت اطلاعات) یك سؤال نكند؟ آقای دكتر احمدینژاد را در این سوابق مدتی كه سؤال داریم كه هیچگونه رودربایستی با هیچ همكاری نداشته كه بسیاری از همین جابجاییها ناشی از همین بوده بیاید سؤال كند و بعد این مطالب را وزارت اطلاعات تأیید كند و مجدداً ایشان را معرفی كند. همین سؤال در ذهن ما باشد. (قربانی ـ آقای كوهكن! 30 ثانیه وقت دارید) من به ذهنم میرسد آن مطالبی را كه از زمان معرفی ایشان دیدم اساساً من فرد خاصی را نمیخواهم متهم كنم، همه عزیزانی كه بعنوان مخالف صحبت كردند مبرا از این مسأله هستند به تكتك آنها من ارادت دارم اما یك چیز سازمان یافتهای را... بهر جهت من آدم بیتجربهای نیستم چندین دوره است در مجلس هستم یك چیز سازمان یافته ای را دیدم. بنده به شما عرض كنم برادر عزیزی كه اشاره كردند من خدمت شما بگویم اشاره كردند به مدرك تحصیلی. آقای بروجردی فوقلیسانس را گفتند یك موقع است ما میگوییم مدرك فوقلیسانس ندارد این مدرك را جعل كرده اگر اینطوراست بفرمایید، قابل قبول. اما میگوییم واحدی كه مدرك را صادر كرده این ارزیابی نشده. آیا مسؤولیت این با دانشجویی است كه مدرك را گرفته؟ او در این كشور زیر این آسمان هر دانشگاهی كه او را بپذیرد و درس بخواند به او مدرك بدهد این مدرك، مدركی كه حاكمیت صادر میكند برای شخص معتبر است. خارج آنرا میگویند. عرض آخرم این است این كپی آن مدركی است كه دانشگاه آكسفورد فرستاده.........
رئیس ـ ... بحث را ادامه بدهیم، آقای كردان بفرمایید.
علی كردان (وزیر پیشنهادی وزارت كشور)................. آن چیزی كه من در وزارت كشور فكر میكنم خلق فرصتهای سازنده از چالشهای آینده در جهت پیوستگی مردم با نظام است.................. سمت و سوی آنرا عرض میكنم.
ایجاد اقتدار ملی از طریق وفاق ایرانیان با تكیه بر مردمسالاری دینی و حفظ كیان ایران اسلامی، پیشرفت و آبادانی مبتنی بر عدالت و تحرك اجتماعی، شادابی ملی با امنیت نرم و نظم عمومی و تلاش مستمر برای حداكثر سازی منافع ملی كشور. ................ اما با خودم فكر میكردم چرا در اعوان انقلاب (وزیر محترم اطلاعات اینجا تشریف دارند) بیش از (44) مورد یا مورد ترور واقع شدم یا مورد تخریب. یك نمونه آنرا جناب آقای محسنی نماینده محترم مشهد، در آمل با هم بودیم در داخل اتومبیلی با هم بودیم ایشان ناظرند آن منافقی كه بنا داشت هر دو ما را من همان روز سخنران نماز جمعه محمودآباد بودم از آن ترور جستیم. چرا در ایامی كه به عملیات به جبهه ها میرفتم خداوند توفیق شهادت را عنایت نكرد؟ لطف خدا را امروز احساس كردم
كه خدای بزرگ كریمانه. شاید خدا میخواست كه من امروز اینجا در جمع شما حضور...........
در زمینه مدارك تحصیلی فرمودند من حتماً كپی دكترایم را تقدیم میكردم اگر میدانستم كه دوستان راجع به فوقلیسانس هم مسألهای دارند آنرا هم به هیأترئیسه تقدیم خواهم كرد و راجع به مسائل دیگری كه گفتگو خواهم كرد جناب آقای بروجردی به من فرمودند من حتی مزاحم وزیر محترم اطلاعات هم نشدم. جناب آقای بروجردی به من فرمودند كه من از وزیر محترم اطلاعات سؤال كردم آیا فلانی چیزی نزد شما دارد؟ جناب وزیر اطلاعات به ایشان فرمودند خیر...................
یا جناب آقای كردان، (30) سال در خدمت انقلاب، همه آن هم در مسؤولیتهای مهم و بعضاً حساس...................
معنای این حرفها این نیست كه لزوماً انتخاب من بهترین انتخاب داخل كشور است، خیر، شما میدانید بالاخره رئیسجمهور باید یك مسیری را طی كند و به یك فردی برسد. اینطور نیست كه ما یك انبار چندهزار نفره داشته باشیم كه همینطوری دست بیاندازیم كسانی را بیاوریم كه واجد شرایط باشند. با كلی دقت، پیگیری، مشورت، ملاحظه مسایل كشور، الزامات كار، بالاخره به یكی، دو نفر می رسیم. باید كلی هماهنگیها انجام بدهیم،............... كسی بیاید یك روز را در زندگی آقای كردان بگوید كه ایشان در جبهه مقابل یا در كنار منحرفین ایستاده است و یك روز را بگویند كه سینه به سینه منحرفین نه ایستاده است....... یكی از دوستان آمد به من گفت: گفتند بعضی از عزیزان نمیدانم از كدام منبع نقل كردهاند كه وقتی با آقا مطرح شده، احمدینژاد اصرار كردند، بالاخره آقا فرمودند نه من مخالفتی ندارم. اصلاً رابطه ما با رهبری اینطوری است؟ رابطه این دولت با رهبری اینطوری تنظیم شده؟ اصلاً برای ایشان دو دقیقه هم طول نكشید. من وقتی گفتم آقا این سیر طی شده، فلان دوست، فلان برادر، فلان برادر، الان به این رسیدیم. ما توسط دوستان متعدد یك استمزاجی از مجلس محترم كردیم، گفتند برادر عزیز و بسیار خوبمان آقای صمصامی و برادر بسیار خوبمان آقای سیدمهدی لبمرزی هستند ممكن است رأی لازم را كسب نكنند. خود آقای سیدمهدی آمد به من گفت فلانی! ما هم ارزیابی كردیم، لب مرزی است، شما این خطر را نكن، برو روی فرد دیگری بررسی بكن. عرض من خدمت آقا یك دقیقه هم نشد، سیر را گفتم. ایشان یك سؤال فرمودند كه شما چقدرآقای كردان را میشناسی؟ من گفتم اینطوری میشناسم، ویژگیها، سوابق و از این افراد هم راجع به ایشان سؤال كردم. ایشان فرمودند بسیارخوب، بروید تلاش كنید كه ایشان رأی بیاورد. بالاخره ما نباید بیاییم اینجا یك حرفی را نقل كنیم آن هم از بالاترین جایگاه نظام كه همه پیكره نظام و ملت متصل به آنجاست
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد