logo





ريشه يابی مسأله هسته يی ايران، و جنجال غرب

چهار شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷ - ۰۵ نوامبر ۲۰۰۸

رضا مرزبان

reza-marzban.jpg
هيچ كشور حق ندارد سلاح هسته يی و كشتار جمعی توليد كند!
از جنجال جهانی مسألهء هسته يی:آمريكا رونق بازاراسلحه فروشی درخاور ميانه و تدارك يك جنگ را طلب می كند.
دولت اسلامی، آن را سپراستراتژی اختناق و سركوب و تبعيض بی انقطاع داخلی ساخته
دولت ملی، پرچمدار اتحاد برای نابودی سلاح های هسته يی و كشتارجمعی ـ واعلام منطقهء امن و بی جنگ در خاورميانه است.
چند سال است، جهان ناظر خاموش مبارزهء آمريكا و غرب با ايران برسرتلاش حكومت اسلامی برای دست يافتن به تكنولوژی هسته يی است. مبارزه يی كه بارها تا مرز تصادم پيش رفته است و امروز نيز يكی از نقطه های مستعد برخورد نظامی جهان است. امّا تا كنون كم تر داوری درستی درباره ريشه های اين نبرد ودليل مخالفت قدرت های بزرگ ومقاومت حكومت اسلامی، ديده ايم. چماق قدرت هاعليه ايران،"اقدام خودسرانه و پنهان كارانه دولت اسلامی در ايجاد تأسيسات هسته يی، با هدف توليد سلاح هسته يی" است. و سپردفاعی دولت اسلامی، در برابراين چماق، حق ناشی از"حاكميت ملی و استقلال ايران" است كه چند سال است آن را در شعار "انرژی هسته يی، حق مسلم ماست!" رواج بخشيده است و در جا انداختن اين شعار تا آنجا پيش رفته كه آن را با جنبش تاريخی ايران، در برچيدن بساط استعماری كمپانی انگليسی نفت مقايسه می كند. درين جنگ علمی ـ اقتصادی،تا امروزآمريكا توانسته است شورای امنيت سازمان ملل متحد رابه دنبال خود بكشاند؛ و تا كنون از شورا سه حكم تحريم عليه ايران گرفته است. تحريم هايی كه به روابط اقتصادی و تجاری ايران آسيب محسوس رسانده است و علاوه بر آن، اتحاديه اروپا راهم به تحميل تحريم های مضاعف برايران واداشته است.حلقه محاصره دريايی درآب های جنوب ايران، و تحريكات سياسی بين همسايگان جنوبی و ايجاد بن بست در هرنوع فعاليت و همكاری بين المللی با ايران، در حوضه های نفت و گاز خليج فارس و دريای خزر، تحميل مسيرهای انحرافی به همسايگان ايران وسرمايه گذاران بين المللی برای خط های انتقال گاز ونفت،كه به طور طبيعی بايد ازايران عبورمی كرد،ازاقدامات ديگرآمريكا در سطح جهانی،عليه ايران است؛ كه دامنهء آن تا تحريك مستقيم دربسيج گروه های خرابكار برای ايجاد ناامنی در مناطق مرزی كشور و حمايت از داعيه های قومی و مذهبی ، و استفاده ازحضور و نفوذ خود درخليج فارس، برای تشوبق ادعای واهی ارضی"حكومت امارات" كشيده شده است.
تمام اين فشارها و تحديدها با تبليغ گستردهء جهانی عليه ايران توأم است.
آمريكا چه می خواهد:
محرك آمريكا دراين تهاجم زورمندانه، كه تا مرزهای ايران رسيده است، استقرار نظمی است كه پس ازپايان جنگ سرد وتسليم مسكو به واگذاری قدرت مطلق به آمريكا در رأس اتحاد غرب، نا نوشته و ناگفته پذيرفته شده است. نظام نو استعماری، درساختارسياست جهانی، ازآن زمان، خالی از رقابت مسكو ودربستری جريان يافته كه واشنگتن رابه ديكتاتورعرصهءجهانی تبديل ساخته است وهمه جا با تأييد هم عهدان اروپايی ــ همان مستعمره داران قرن 19،و بانيان نظام نئو كلنياليسم در حال شكل گرفتن قرن 20 ــ همراهی شده است.
امّا، سال های پايان قرن 20 اين پيشروی نظام نواستعماری را ازآغازبا ناهمواری ها يی روبه رو ساخت. درخاورميانه كه مورد نظرماست، شمشيرهای محلی كه اين نظام برای سلطه خودآخته بودبا خطا درمحاسبه های پيچيدهء ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك، كج ازكار درآمد. متحد حمايت شده يی چون "صدام" كه در جنگ با ايران امتحان خودرا داده بود، از پی مزد خدمت، به كويت حمله كرد. كويتی كه مولود سياست انگليس، وزير چتر آمريكا بود. و آمريكا، به خليج فارس لشكركشيدوبا تأييدكمپ حامی نظام نئوكلنياليسم، قدرت جنگی خودرابه نمايش بين المللی گذاشت و انواع سلاح های كشتار جمعی را به ميدان آورد تا عراق را تنبيه كند.
حضور فاتحانهء آمريكا دركويت، و ويرانگری هايش درعراق، برخلاف انتظار طراحان "پنتاگون" در بين ملل جهان اثرمنفی داشت و باعث شد ملت های تماشاگر، ضرورت برخورد با چهرهء جديد سياست جهانی را حس كنند. همان طور كه در بغداد هم، آسيب شديد جنگ مانع نشد كه غرور جريحه دار شدهء ملی، در قالب مقاومت خاموش حكومت ظهور كند.
ده سال بعد، به دنبال فاجعهء سؤال برانگيز انفجار برج های توأمان در نيويورك و كاخ پنتاگون ،جرج بوش،نخست به افغانستان لشكر كشيد و آغاز دوران جنگ های پيش گيرانه را اعلام كردوبعد تهديد آميز، سه محورشّر را درخاورميانه و نزديك و خاور دورهدف گرفت و نام برد كه : صلح جهان را به خطر انداخته اند. "صدام" را به توليد و ذخيرهء سلاح های كشتار جمعی متهم ساخت. و به رغم مخالفت جهانی ، يك روز ارتش هراس انگيزآمريكا از آسمان و زمين به اين كشور سابق متحد، حمله برد و طی دوهفته سراسرعراق را اشغال كرد.
ولی اين فتح برق آسا، باتلاقی شد كه اعتبارجهانی آمريكا را با 200 هزار نيروی رزمی آن، وآرمان نومحافظه كاران آمريكا يی، كه رؤيای جنگ های صليبی را در سرپرورده بودند فرو كشيد؛ و خاطرهء جنگ های آسيای جنوب شرقی را درغرب زنده ساخت. آمريكا،كه پا در باتلاق داشت، فرصت حملهء نظامی به ايران و سوريه ـ دو محورديگر شرّ ـ را پيدا نكرد. اما تحريكات آمريكايی گرد اين دوكشور، لحظه يیقطع نشده است. واين مرادف است با دست و پا زدن ارتش آمريكا، در باتلاقی كه خود در افغانستان ساخته بود؛ و از ناگزيری، متحدان عضو "ناتو" را هم به اين باتلاق كشانده است.
البته، تلاش واشنگتن برای حفظ نقش خود به عنوان قدرت واحد جهانی، حتی به بهای فرو رفتن در باتلاق هايی نظير عراق و افغانستان، يا كشيده شدن متحدان اروپايی به عرصه های جنگ، عامل گردش چرخهای صنايع نظامی آنهاست كه بی وجودجنگ وكشتارمنطقه يی ازحركت می افتد. صد سال است كه جنگ های كوچك وبزرگ،به رونق صنايع نظامی خدمت می كند وحتی آسيب های عظيم دو جنگ جهانی در قرن بيستم نيز نتوانسته است اين مسير را تغيير دهد. سلطهء دولت ها بر تجارت اسلحه، جای تحديد اين بازرگانی، خود آنها را به خدمت دلالی،بازارسازی وبازاريابی اسلحه گماشته است؛فروش اسلحه اشتغال عمده سياسی/ اقتصادی قدرت های بزرگ جهان است. و در مسابقهء تسخير بازار، خود نيز طعمهء مسابقهء تسليحاتی هستند. شرايط ناشی از تصادم نظام نو استعماری،با مقاومت ملل موضوع اين نظام، افق آينده رابه شدت تيره كرده است؛ قدرت های غربی، ازدرون، دستخوش ناتوانی تحمل وزن سنگين خود هستند و آن را با شيوه های قديم و جديد، به سراسرجهان منتقل می سازند.
طرح آمريكايی"خاورميانه بزرگ" كه با حمله به عراق اعلام شد، ودرواقع،شامل قلمرو خلافت اسلامی تا قرن دهم ميلادی است، هم چنان مبنای ژئو استراتژی است كه واشنگتن پيش رو دارد؛ وساكنان كاخ سفيد، درآستانهء ترك كاخ هم، ازآن دل برنداشته اند.
آنچه در گرجستان گذشت، كم ترتوجه شد كه رئيس جمهور"ساكاشويلی"، در آن، بيش از يك مأمور نقشینداشته است. وی درسخنرانی پس ازشكست و توأم با فرارش، صريح گفت كار ناسنجيده نكرده است؛ در تمام مدت تماس روزانه و تلفنی،با كاخ سفيد و "ديك چنی" داشته و كاخ سفيد با خبربوده . حتی اگر در مقام دفاع از خود،اين را اعتراف نمی كرد، انتخاب زمان غافلگيرساختن مسكو و حمله وكشتارشبانهء مردمی كه مدعی گرجی بودن آنهاست،درسپيده دم روزگشايش المپيك پكن و كشتن سربازان روسی حافظ صلح، حركتی فراتر ازحد او بود و بايد به سايهء دستی بس بزرگ تر و حادثه آفرين تر از وی انديشه می شد.
ديديم كه جنجال تجاوز ارتش روس به گرجستان، امضای نهائی قرارداد استقرار پايگاه های موشكی آمريكا در لهستان را، كه درهمان يكی دو روز انجام شد، به امری عادی تبديل ساخت. يك هفته بعد "ديك چنی"، هم به دلجويی قربانی گرجستان رفت و هم در منطقه برای دل گرمی آنها كه از واقعهء گرجستان، جا خورده بودند، دور زد و غرّش كرد.

اما ايران :
ايران پيش از انقلاب، كه به دنبال كودتای آمريكايی، به مهرهء بازی واشنگتن در منطقه تبديل شده بود، پس از انقلاب، نزد واشنگتن به آستانهء تحريك منطقه، برای پيش بردن سياست روزانه، و دراز مدت تبديل شده است؛ و با هر فشار يا تحريك ضد ايران، خليج فارس را كه بازار پر رونق تجارت تسليحاتی است، داغ تر می سازد. اين بازار در سی سال اخير، گره گشای اصلی بحران های ادواری آمريكا به عنوان موتور قدرت غرب بوده است؛ درآمد های نفتی كه بازماندهء اندكی ازغارت تراستهای بين المللی است، با ارقام كلان، به مصرف خريد های تسليحاتی می رسدكه كشورهای خريدار، توان استفاده ازآن راندارند وبايد ازفروشندگان برای نگاه داری سلاح های خريداری كمك بگيرند! و به آنها پايگاه نظامی بدهند .
طی چند سالی كه واشنگتن، برسر"مسأله هسته يی ايران" كارزار بين المللی برپاساخته نگاهی به ليست قراردادهای اعلام شدهء آمريكا،انگليس، فرانسه،... وتازگی روسيه بادولتهای عربستان وامارات كه به صدها ميليارد دلاربالغ می شودوبا هرقرارداد، دری به روی حضور نظامی آنها درخليج فارس گشوده شده است، كافی است اهميت اين بازاروبه موازات آن نا امن شدن منطقه را نشان دهد، كه بعد ازحضور فاتحانهء امريكا درعراق تشديد شده است .
از سويی، تكنولوژی هسته يی كه دوران انحصار را طی كرده و به مرحلهء حضور در بازار رسيده است، با جنگ و هياهو بر سر"مسألهء هسته يی ايران" راه خود را بازمی كند.و فروشندگان،كه جز دولت های قدرتمند و انحصارگر اين تكنولوژی نيستند، به عرضهء كالای خودـ در شرايط رونق بازار ـ رو آورده اند. يكی از بازارهای گرم، خاورميانه است كه اقبال تمام برای دريافت تكنولوژی هسته يی نشان می دهد.
اماّ ايران، با موقع ژئوپليتيك خاص خود، درشرايط استراتژيك بسط نئوكلنياليسم، ازسوی غرب، به تنهايی موضوع اصلی درمنطقه به شمارمی رود؛ هم چنان كه دردوران جنگ سرد هم وضعی استثنايی داشت. آن زمان،غرب ايران را سدی دربرابر سرازيرشدن شرق به خاور ميانه می ديد. همان نگاه كه از آغاز قرن 19 سياست استعماری انگليس در حراست از هند،به ايران داشت؛ و امروز غرب ايران را سكوی پرش به آسيای مركزی و غرب آسيا می بيند. و اين جدا از موقع ممتاز ايران از آغاز قرن 20 به مناسبت منابع عظيم انرژی زاست ، و موقع استراتژيك، كه در خليج فارس دارد.
اجرای برنامهء اصلاحات ارضی در ايران، هرچند ناقص بود،ولی زير ساخت اجتماعی را تغيير دادوحذف مالكيت ارضی متكی به نظام ارباب ــ رعيتی قرن 19 پايه های تخت شاهی را سست كرد. ناتوانی های ناشی ازديكتاتوری پس از كودتای سال 1953كه مجری اصلاحات ارضی هم بود،متناسب با سطح رشد وسطح توقعات اجتماعی، زمينه ء يك انقلاب را در كشور فراهم آورده بود كه با فضای بين المللی و خاصه اروپا نيز هماهنگ بود.
"ولايت" جای جمهوری
غرب،به كارگردانی واشنگتن، در زمانی كه از حكومت مولود كودتا نوميد شد، به پيش دستی برانقلاب، وارد صحنه گرديد وتدارك يك انقلاب پيش رس رابه دست گرفت وموفق شد. در ايران انقلاب شد ولی نيروی ضد انقلاب كه از حمايت بيرونی برخوردار بود، ابتكار آن را به دست گرفت. وعمرانقلاب به چند ماه نرسيد. دررفراندمی كه "شورای عالی انقلاب" ترتيب داد، با استفاده ازنام "جمهوری" همان حكومت راگنجاند كه يكی ازهدف های انقلاب مشروطه نشاندن"قانون" جای آن بود. وچهارماه بعد درتدوين قانون اساسی ،"خبرگان" ازآن فراتررفتند و"ولايت فقيه" را كه در دورهء استبداد قاجارهم مطرح نبود دررأس قانون اساسی نشاندند. و پيشاپيش، به اتكاء اين"ولايت" كه هنوز رسمی نشده بود، دادگاه های "انقلاب" تشكيل دادند و درجنگ كهنه با نو، به تصفيه حساب شديد اجتماعی و سياسی و اقتصادی دركشورپرداختند.
تسلط بخشی از نهاد روحانی به نام "انقلاب" برايران، علاوه بر جنگ های داخلی و در هم ريختن نظام قانونی و سازمان دهی وتشكيلات اداری و قضائی محصول انقلاب مشروطه، جنگ عراق را درپی آورد كه شايد اگر اتفاق نيفتاده بود"حكومت انسلامی" دوام نمی آورد. اما هشت سال جنگ با متجاوزمورد حمايت قدرت ها، توأم با سركوب شديد مخالفان بالقوهء داخلی "اسلام انقلابی" راكه برنامهء صدوربه كشورهای هم جوارهم داشت، درحكومت جا انداخت و مقامی فوق قانون و فوق ملت، به نام "ولايت فقيه" بر حكومت مستقر ماند كه به "نايب امام" و از طريق امام به خداوند وصل می شود. و احكام او لازم الاجراست. و قوای سه گانهء مقننه مجريه و قضائيه تابع ارادهء اوست. رئيس جمهور، كه ظاهراً مردم اورا انتخاب می كنند، در حدمباشرامورعام "آيات عظام" درسطح كشور،خدمت می كند. مجلس كه كار قانون گذاری و نظارت براجرای قوانين را به عهده دارد، بنا براصل فقهی كه وضع قانون خاص خداونداست ووسيلهء پيامبر به صورت قوانين شرع ، به بندگان ابلاغ شده و تغيير پذيرنيست وجايزنيست بشردر برابر قانون الهی ، قانون وضع كند، تنها محل وضع مقرراتی درتسهيل اجرای قانون شرع است. و شورايی ازمجتهدان وفقيهان، برای نظارت بر كار مجلس پيش بينی شده كه باز زير حكم مقام "ولايت" است . و اين شورا يا هيأت چند كار اساسی ديگر هم بر عهده دارد كه عبارت است از تشخيص "صلاحيت شرعی" كسانی كه قراراست برای حضوردرمجلس، از طرف مردم انتخاب شوند!وتشخيص صلاحيت شرعی كسی كه مردم بايد به رياست جمهوری بر گزينند! آنچه از تصويب نمايندگانی كه خود اين هيأت اجازهءانتخاب شدن ازسوی مردم به آنها داده، می گذرد، بايد ازنوموردبازبينی آقايان قرار گيرد تا مبادا نمايندگان،"خلاف شرعی" تصويب كرده باشند. با همين شدت، قوهء قضائيه فشرده شد و به دوران پيش ازمشروطه بازــ گشت. قوهء قضائی هم ازسوی مقام "ولايت" به مجتهدی "جامع الشرايط" سپرده شده است كه نقش "قاضی القضاة" قديم را بايد ايفا كند. و حاصل صدسال تحقيق و تدقيق علمای حقوق ايران وهزاران حقوقدان تحصيل كردهء ايرانی كه دردادگستری كشورگرد آمده بود، زير پای طلابی می افتد كه جای قانون،احكام شرع ومجازات های شرعی را جاری می سازند وقانون قصاص بر دادگاه ها و آراء قضات فرمانرواست : قطع عضو بدن، سنگسار، تعذيرمجازات های رواج شرعی است. حاكم شرع، اما تنوع محكمه دارد: دادگاه انقلاب ـ دادگاه روحانيت ـ دادگاه عادی. دردادگاه های انقلاب، به پروندهء معترضان بی شمار از طبقات مختلف اجتماعی می پردازند، كه حقوق ضايع شدهء اجتماعی و گروهی خود را مطالبه می كنند. و حتی امروز و پس از سی سال ازگذشت انقلاب، به نام های "ضد انقلاب"،"مخلّ امنيت" و"مزدوربيگانه" زنان معترض به تبعيض، دانشجويان معترض به فضای مسموم وبستهء دانشگاه،روزنامه نويسان معترض به سانسور واختناق، كارگران خواستار حقوق چندين ماه عقب افتاده و حق تأسيس سنديكا، معلمان خواستارحقوق معوقهء پرداخت نشده را نخست به شكنجه گاه وزندان می فرستند وبعد در داد ــ گاه انقلاب محاكمه می كنند. "دادگاه اختصاصی روحانيت" هم در رديف "دادگاه اختصاصی ــ نظامی" ، معرف هويت قدرت حاكم است.
جای پرداختن به مسائل بنيادی كشور،كه با استقرار"ولايت" دينی پيدا شده، مقام "ولايت" به نام رهبر، رسوم و قواعد دوران پيش ازمشروطه راكه به فراموشی سپرده شده بود،تازه می كند و برای كشور،سمينار تعليم "قاری" و"مداح" می سازد. و سپاه انقلابش، در قامت محتسب دوران خلافت،ودرخط سركوب اجتماعی وتبليغ اطاعت كورازحكومت،به امرمبارزه با" مفاسد اخلاقی" و"بدحجابی" میپردازد. اين درحالی است كه طی30 سال حكومت "اسلام انقلابی" ـــ ارزش پول ايران، تا آنجا سقوط كرده كه قرار است هزار ريال به يك ريال تبديل شود. واين نه به خاطرترميم قدرت خريد و توان اقتصادی مردم كشوراست كه طی دوران "حكومت انقلابی" چنين سقوطی را تحمل كرده اند، بلكه به منظور تسهيل كار محاسبات اداری و بانكی است!
"اسلام انقلابی" بی اغراق،معادل يك پنجم جمعيت كشور را از خط كار مفيد اقتصادی به خدمت هدف ها وبرنامه های خود ـ كه غيراقتصادی است ـ منتقل كرده است (برای سنجش اين برآورد، كافی است به رقم 11ميليون بسيجی مورد ادعای جانشين فرماندهی كل سپاه پاسداران توجه كنيدكه حتی درصورت اغراق نمی تواندكم ترازنيم آن باشد) نيرويی كه ازتوان اقتصادی كشور برخوردار است ولی در گردش اين اقتصاد تنها نقش مصرف كننده دارد. (اسلام انقلابی به امام جماعتی هم كه برای برگزاری نماز به كارخانه ها می فرستد، حقوق می پردازد!)
انحراف بستر اقتصادیكشور، كه رو به جانب صنعتی شدن داشت، به مسير تجارت سنتی بازار و تأمين تمام نيازهای جامعه از خارج، سد راه توليد داخلی شده است. حتی صنايع قديمی نظيرقند،به بن بست رسيده وسازمان كشت نيشكرسد دز توانايی پرداخت مزدكارگران وفروش محصول شكر خود را ندارد. گندم، برنج، گوشت، و از همه شگفت تر، بنزين و گاز از خارج وارد می شود. بيكاری، تورّم،اعتياد، فحشا، ــ زيرچشمان سپاه پاسداران علمدار مبارزه با بد حجابی ــ بيدادمی كند. بساط هفتگی نمازجمعه دولتی،جای ميتينگ ها وتظاهرات سازمان ها و احزاب برچيده شدهء سياسی نشسته است وامام جمعه، سياست فروشی می كند. اما، در برابر نا رضايی گستردهء مردم،حكومت هراز چند گاه به نمايش های انحرافی تازه برای اشتغال ذهنی افكارعمومی نياز دارد. در پايان جنگ عراق، رهبر يا "مقام ولايت" حكم به "كشتار جمعی" زندانيان سياسی داد كه در تهران و شهرستانها ناگهان و بی خبر، طی دوماه چندين هزارتن، به جوخه های مرگ سپرده شدند. و چند سال سايهء اين كشتار عام، روی كشور افتاد. و در سال های بعد، با مسأله آفرينی های مختلف مسير افكارعمومیرا از واقعيات جاری ناشیاز تنافض حكومت ولايتی باعصرما منحرف ساخته است. اقليتهای مذهبی، حتی اهل تصوف، از قربانيان پيوسته دم تيغ سياست انحراف افكارعمومی به شمارمی روند. گاهی اين شتر درخانهء روشن ـ فكران صاحب نامی می خوابدكه شهرت داخلی وخارجی پيداكرده اند؛ بی آن كه نيازبه حضور جنجالی در عرصهء بين المللی را از نظر دور كنند.
پروندهءهسته يی و حديث آن :
اكنون چند سال است "حكومت ولائی" با استقبال ازمسأله يیكه آمريكا واسراييل ــ عامل آمريكا درمنطقه ــ علم كرده اند، موضوعیساخته كه به تدريج،به صورت خطرناك، منطقه را و بسا كه جهان را به سوی جنگ جهانی می كشاند.آمريكا كه اززمان تسخيرسفارتش درتهران ايران را مشمول تحريم داد و ستد ساخته، درسال های اخير پشت سنگر مخالفت با فعاليت های حكومت اسلامی درزمينه تكنولوژی هسته يی، به بسط تحريم ايران درحوزهء متحدان خود رو آوردوموضوع فنی فعاليت هسته يی ايران را نخست به سازمان جهانی نظارت برانرژی هسته يی كشاند كه ازاركان سازمان ملل متحد است. و سپس با فضاسازی های جنجال آفرين، پرونده را به شورای امنيت برد و قدم به قدم، در مسيری پيش راند،كه از شورای امنيت، جواز اقدام نظامی در ايران را تحصيل كند، كاری كه بر سر كويت درعراق كرده بود و بعد درافغانستان به نمايش گذاشت. اما تجربهء سياست حادثه آفرين واشنگتن، درافغانستان و عراق ، شورا را دربرابر پافشاری واشنگتن، و اعمال قدرتش به احتياط بيشتر وامی دارد.
درهمين زمان،حكومت اسلامی هم درمبارزات داخلی به جناح"ذوب درولايت" برخاسته از"سپاه پاسداران" انتقال يافته است كه بايد برنامهء "مقام ولايت" را درشتاب بخشيدن به مسخ جامعهء ايرانی پيش ببرد، و درعرصه داخلی به ضرب شست نيازدارد تا راه مقاومت عمومی را ببندد وبا روحيهء سپاهی به مقام "ولايت" خدمت كند. و اين جناح "ذوب درولايت" است كه با ياد ماجرای تسخيرسفارت آمريكا، سياست دامن زدن به جنجال آمريكايی "مسألهء هسته يی" ايران را برگزيده بی آن كه به پايان كار بينديشد. و در تبليغ ضد آمريكا و ضد اسراييل، چندان پيش رفته كه اگراحساسات توده های عرب منطقه را برای خود خريده، غرب را با اثرگذاری بيشتر به واكنش واداشته است. شورای امنيت در جريان رسيدگی به پروندهء ايران، دوباررأی به مجازات اقتصادی ايران داده. سيستم گسترده تبليغات غرب كه توانا ترازحمله نظامی و پيشا پيش آن حركت می كند، از ايران،ــ و نه ازرژيم حاكم برآن ــ سيمايی ترسيم كرده كه از عراق "صدام" كرده بود. سياست غرب، همسايگان كشور رابه جبهه گيری واداشته. ايران ازهمه سو درمحاصرهء نيروها، پايگاه های زمينی، دريايی وهوايی آمريكا ست، اسراييل،دلال زرادخانه واشنگتن وعامل غرب درمنطقه،هم دربارهء حمله به ايران و تأسيساتش رجزخوانی می كند.
آمريكا، به اين ماجرا سازی ها نيازدارد؛ با همين شيوه ها انحصار بازار اسلحه را حفظ كرده است؛ واگر به حمله برايران موفق شود، خط استراتژی نومحافظه كاران را گامی ديگر پيش می برد؛ و به تعبيررؤيای خاورميانه بزرگ نزديك ترخواهد شد. اسراييل، به خاورميانه بزرگ، اميد بسته است. اما ايران چه؟ پاره پاره شدن، سهم ماست؛اگراين جنگ، جنگ جهانی را با خود نياورد.. كه به احتمال بسيار، چنين خواهد شد. و مقام ولايت،با دستگاهی كه طیسی سال به بهای نو كردن نظام حكومت برده داری در ايران، برپا ساخته، درآن نقش آفرين است.
برسر دوراهی :
سياست آمريكاطی سال های جنگ تبليغاتی روی خطی پيش رفت كه حكومت اسلامی را بر سردوراهی قراردهد. وكوته بينی حكومت به اين سياست كمك كرد، تا آنجا كه اكنون بر سر دوراهی ايستاده است: پس ازاعلام و تبليغ "فعاليت روی غنی سازی اورانيوم" به عنوان حق ملی، حالا بايد تن به جنگيدن و پذيرفتن مسؤوليت كشاندن منطقه و جهان به جنگ بدهد كه در قدم اول به عبورآمريكا از بحران كنونی ومصرف سلاح های انبارشده و رونق اقتصاد جنگی جهانی كمك می كند. يا سرتسليم پيش آورد؛ وشكست خود را در جنجالی واهی كه واشنگتن به آن دامن زده بپذيرد ؛ كه در داخل و خارج، به مثابهء "جام زهر" است با عواقب خطير.
برای آن كه روشن شود حكومت اسلامی با پای خود به اين مهلكه روآورده است نگاهی به سيرتاريخی جنجال"مسأله هسته يی" كه از پاكستان آغاز شد، ضروری است: با ورود چين به باشگاه كشورهای دارای سلاح هسته يی، قدرت های صاحب سلاح هسته يی درسازمان ملل ابتكارمنع ورود دولت های ديگررابه دست گرفتند وسازمان بين المللی نظارت برانرژی هسته يی در كنار شورای امنيت برای محدود نگاه داشتن اعضای باشگاه،تأسيس شد . چند سال طول كشيد تا اين مرزبندی از طرف دولت هايی كه درتيررس قدرت های عضوباشگاه قرار داشتند، شكست وهند به باشگاه پيوست، كه طبيعی بود مخالفت واشنگتن با تلاش هند،جدی نيست وهم ـ سايگی باچين اين امكان را به هند داده است.
حضورهند در باشگاه هسته يی، پاكستان را كه از روز تولد با هند در جنگ است، به تقلا انداخت. اما با آن كه اسلام آباد، از دوسو درپيمان های نظامی وابسته به غرب عضويت داشت وازكمك های آمريكا هم با پيوند نظامی ، برخوردار بود، واشنگتن به اين تلاش راه نمی داد. تا حدی كه صدر اعظم بوتو، درناديده گرفتن مخالفت واشنگتن و برخورد تند با كاخ سفيد،قربانی كودتای نظامی شد وحكومت به دست نظامی ها افتاد كه حرف شنوی بيشتر از واشنگتن داشتند با اين همه، نظامی ها هم هوس دست يافتن به سلاح هسته يی را دربرابر فشار هند حفظ كردند
تا سرانجام، يك روز جهان از آزمايش موفق بمب هسته يی اسلام آباد، آگاه گرديد. و ذوق دست يافتن به سلاح هسته يی، درديكتاتوری های نظامی منطقه نظير ليبی،عراق،سوريه ودر خلافت اسلامی ايران بالا گرفت. و نام "پدربمب اتم پاكستان" سرزبان ها افتاد. واكنش قدرت ها نيزدر برابر اين سركشی، به مرحلهء جدی نرسيد.
دردوران جنگ عراق با ايران، كه بغداد از سلاح های مدرن وازجمله شيميايی برخوردار بود، فرماندهیسپاه از"رهبر" تقاضا كرد سلاح های برخوردارازتكنولوژی هسته يی ازواسطه هاخريداری شود. پايگاه انرژی اتمی عراق راكه درحوالی بغدادساخته می شد،اسراييل بمباران كرد،بی آن كه حتی فرانسوی های مجری آن واكنش نشان دهند. تنها پس ازپايان جنگ وظهور "پدربمب اتم پاكستان"بودكه مغزهای نظامی مقام ولايت امكان دستيابی به تكنولوژی هسته يی را كشف كردند و در دستور كار قراردادند. و دراين كار، پدربمب اتمی پاكستان، آموزگار آنها شد، چنان كه كليد گشايش فعاليت های هسته يی، در سوريه و ليبی و حتی كرهء شمالی شد.
براثر كوشش سازمان نظارت بر انرژی هسته يی، كه مأمور پی گيری فعاليت های ايران و ليبی شده بود، ليبی اسرار پنهان فعاليت هسته يی خود را فاش ساخت. وپاكستان كه زيرفشار قرارگرفته بود، مسؤوليت عرضهء دست آوردهای خود را به گردن "پدربمب اتم " گذارد واو نيز پذيرفت و ازآن پس تا آستانهء استعفای رئيس جمهورنظامی پاكستان،در خانهء خود زندانی بود! ونقش معاملات دولت پاكستان با ليبی وايران به فراموشی سپرده شد. اما درجريان تحقيق پای يك مؤسسه درسويس به ميان آمد كه پدر بمب اتم پاكستان را "شارژ" می كرده است. حالا "دولت ولائی" مدعی است كه دست آوردش در احداث پايگاه های نطنز و اصفهان و اراك، با مبارزهء ملت ايران در نبرد ضد استعماری دههء 50 با انگليس و آمريكا برابر است!
راه درست كدام است ؟
راه درست رهايی از بن بستی كه ماجراجويی "ذوب شدگان در ولايت" برای ايران ساخته كدام است؟ آيا بايد تسليم سقوط درپرتگاهی شد كه سياست حادثه آفرين آمريكا، برای ما وبرای منطقه و جهان،تدارك ديده است؟ طبيعی است كه : نه! اين راه به جهنمی منتهی می شود كه با ذات حكومت ولائی سازگار است و سرنوشتی نيست كه در خور مردم ايران باشد.
شعار"انرژی هسته يی حق مسلم ماست" شعاری انحرافی است كه پشت آن داعيهء داشتن سلاح هسته يی پنهان شده است. توليد سلاح هسته يی و هرنوع سلاح كشتار جمعی، حق هيچ دولت و ملتی نيست؛ پس از افزون بر شست سال، از زمان انفجار نخستين بمب های اتمی در شهرهای "هيروشيما" و "ناكازاكی" ساكنان اين شهرها از آن آسيب در رنج هستند و فضای منطقه به حالت عادی خود باز نگشته است.
توليد سلاح هسته يی وهرنوع سلاح كشتارجمعی و ويرانگر طبيعت،حق هيچ دولت و ملت نيست ومبارزه برای برچيدن سلاح های هسته يی از سراسركشورها، وظيفهء بزرگی است كه در برابر ملل جهان قرار گرفته است و بايد درصدر اولويت های دفاع ازمحيط زيست، باشد. و در نخستين قدم برای ايران وهمسايگانش و ديگركشورهای منطقه، طرح خطرسلاح های هسته يی و ديگر سلاح های ويرانگر انبارشده دراسراييل، و ايجاد يك موج قدرتمند تهی شدن خاور ميانه و نزديك از تهديد اين دولت حادثه آفرين است كه نشان داده از كاربرد هيچ سلاحی برای حفظ دست آوردهای محصول تجاوز 60 ساله به قلمرو همسايگانش فروگذار نمی كند.
اگردولت اسلامی، اندك دركی اززمان ما وحقوق ملی و انسانی می داشت، جای غلتيدن به دامن بازارقاچاق تحقيقات علمی و تكنولوژی، سرمايهءعظيم مالی و انسانی و زمانی را كه در اين راه هدر داده، به مصرف توسعهء علمی كشور می رساند و انبوهی دانشمند و گردانندهء تكنولوژی مطرح در سطح جهانی تحويل جامعه می داد . و همسايگان ما را در خليج فارس،و آسيب ديدگان تجاوزهاو زياده طلبی های اسراييل رادرمنطقه گردمی آورد تا با قدرت خواستار اعلام خاورميانه ، وحوضهء خليج فارس به منطقهء امن خالی ازسلاح اتمی ، و برچيدن سلاح هسته يی و سلاح های كشتارجمعی دراسراييل،شوند كه تنها مخزن اين نوع سلاح ها در خاور ميانه است. اين راه روشنی است كه به تحكيم دوستی ها واعتماد دولتهای هم سرنوشت وتعديل فشار نظام نئوكلنياليسم بين المللی در منطقه منتهی می شود و خطر جنگ راهم كاهش می دهد. و البته، درشأن دولت هايی است كه به مردمان وملت های خويش تكيه دارند؛ نه رژيم "ولائی" كه به بازگرداندن مردم ايران به عصر شاه اسماعيل صفوی، و به صدور شيوه های آدم كشی و اختناق، به كشورهای هم جوار كمربسته است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد