aksariat.jpg
گزارشی از تلاش نيروهای سياسی برای پرده برداری از کشتار زندانيان سياسی در سال ۶۷

ديوان حافظ و رمز گشائی از کشتار ۶۷

کاری از:
گروه کار تبليغات سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)





Abolfazl-Ghezelayagh0.jpg
عباس بختیاری

قزل غزال قلندر

به یاد فدایی جان باخته ابوالفضل قزل ایاق

پنج و نیمِ صبحِ ۳۱ شهریور ماهِ ۱۳۶۱ بود. خانۀ تیمیِ سازمان چریک­ های فدایی خلق ایران در کوچۀ قدیمی یکی از محله­ های شهر رشت.
رگبارِ مسلسل شیشۀ بزرگِ اتاق نشیمن را خُرد کرد و شیشه ­ها پخشِ زمین شد! من و همسرم وحشت­زده از خواب پریدیم. صدای شلیک گلوله و زنگ ممتدِ درِ خانه توی سرمان می­ پیچید. گیج بودیم. هراسان بلند شدیم. با عجله تمامِ کاغذها و نوشته­ ها را که زیر بالش مخفی کرده بودم به همسرم دادم. افراد مسلح سپاه عربده­ کشان از پشت ­بام ­ها ریختند توی حیاط. همسرم که شش­ماهه حامله بود سریع همۀ کاغذها را در لباسِ زیرش جاسازی کرد. صدای پوتین­ ها نزدیک­ تر می­ شد. یکباره هجوم آوردند به داخل خانه. "قزل" داد زد: «پسرِ مش حسینه» و از راهرو خیز برداشت تا اسلحه را از دست یکی از پاسدارها بگیرد که پاسدارِ دیگری سینه­ اش را نشانه گرفت و شلیک کرد و قزل افتاد روی زمین.