logo




در اين زمينه

چهرهٔ پنهان مهربانوان میهن (۱۲)
پروژهٔ اجباری شدن «حجاب» در جمهوری اسلامی

سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۵ مارس ۲۰۱۳

علی محمد جهانگیری



ویژه ی سایت "عصرنو"
چکیده ی مطلب

آیت الله خمینی از چهارم تیرماه تا دهم تیرماه ۱۳۵۹خورشیدی، با ایراد چهار سخنرانی تحت عناوین، «مبارزه با منافقین»، «طاغوت زدائی»، «تصفیه ضد انقلاب از وزارتخانه‌ها»، «مبارزه با فحشا» پروژه ی اجباری شدن حجاب در جمهوری اسلامی را کلید زد... آیت الله منتظری، که نظام جمهوری اسلامی از نظر حقوقی و حقیقی با رهبری ایشان شکل گرفته بود و الگوی روحانیون هوادار آیت الله خمینی و رهبران حزب جمهوری اسلامی بود و امید امام و امتِ حزب الهی به شمار می‌رفت. چون از اهداف اولیهٔ پروژهٔ طاغوت زدائی (نفی فرهنگ و میراث ملی و حجاب اجباری)، تصفیه ضدانقلاب از وزارتخانه‌ها (اپوزیسیون و افراد مستقل)، مبارزه با فحشا (حجاب اجباری) در ادارات و سازمانهای دولتی ناراضی بود. و به دنبال این، روند جدائی و دوری هر چه بیشتر مردم را از نظام جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خمینی را متوجه شده بود. برای موج ایجاد کردن در سطح جامعه و به میدان آوردن توده‌های مردم، در پیامی خواستار تجدید بیعت باآیت الله خمینی شد


چهرهٔ پنهان مهربانوان میهن (۱۲)
پروژهٔ اجباری شدن «حجاب» در جمهوری اسلامی:

آیت الله خمینی از چهارم تیرماه تا دهم تیرماه ۱۳۵۹خورشیدی، با ایراد چهار سخنرانی تحت عناوین، «مبارزه با منافقین»، «طاغوت زدائی»، «تصفیه ضد انقلاب از وزارتخانه‌ها»، «مبارزه با فحشا» پروژهی اجباری شدن حجاب در جمهوری اسلامی را کلید زد. در پیگیری و اجرای سخنان و دستورات فوق، شورای انقلاب این نهاد انتصابی آیت الله خمینی و دولت بر آمده از آن با اولین رئیس جمهور مردم ایران، به میدان آمدند. و طی چند مرحله زمینه‌های روانی و اجتماعی آن را برای توده‌های مردم به وجود آوردند و این پیش درآمدی برای استقرار نظام اسلام فقاهتی در ایران شد. در اینجا به طور فشرده به بررسی این پدیده‌های تحمیلی حکومت مذهبی برای ایرانیان در نهاد خانواده و اجتماع، به خصوص برای زنان در حوزهٔ حقوق طبیعی و اجتماعی آنان، درآن شرایط زمانی ـ مکانی می‌پردازیم:

الف: پردهٔ اول «طاغوت زدایی!»

آیت الله خمینی در بخشی از سخنرانی اول خود (چهارشنبه۴تیرماه) که بعد از چاپ متن دو نوار سخنرانی دکتر حسن آیت (دبیرسیاسی حزب جمهوری اسلامی)، در روزنامه‌های انقلاب اسلامی، کیهان، اطلاعات و... برعلیه آقای ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور منتخب مردم ایران، چون سازمان مجاهدین خلق را عامل افشای نوارهای فوق می‌دانست؛ برای نفی آنان در دیدار با اعضای شورای اسلامی کارگران ایران و... درحسینیه جماران، مجاهدین خلق را امریکایی، منافق، التقاطی، دشمن، ضد اسلام، غائله ساز، دزد، گول دهنده و اغفالگر نامید که بخش‌هایی از آن از این قرار بود: «... بعضی از این روشنفکر‌ها می‌گویند این مجلس ملی باشد... حالا باید مجلس شورای اسلامی باشد. این‌ها حتی از اسم اسلام هم می‌ترسند... منافق‌ها هستند که بد‌تر از کفارند، آن کسی که می‌گوید مسلمان هستم و به ضد اسلام عمل می‌کند و می‌خواهد به ضد اسلام عمل بکند او هست که در قران بیشتر از آن‌ها تکذیب شده است تا دیگران، ما سوره منافقین داریم اما سوره کفار نداریم...» [۱] آیت الله خمینی روز بعد (پنج شنبه۵تیرماه) در بخشی از سخنرانی دوم خود در دیدار باحجت الاسلام شیخ مهدی کروبی سرپرست بنیاد شهید و بیش ازهزار نفر از خانواده‌های شهدای انقلاب و... گفت: «... باز هم کاغذهای اداره، کاغذهای شاهنشاهی است. اگر شاهنشاهی هستید، خوب بگویید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم. تا من بگویم ملت با شما چه کند و اگر نیست، چرا این آرم‌ها را بر نمی‌دارید؟... یکسال و نیم بیشتر گذشته است از این انقلاب و باز آرمهای شاهنشاهی هست... اگر تا ده روز دیگر...‌‌ همان آرمهای شاهنشاهی باشد و اسم آن‌ها باشد، من به ملت می‌گویم که با شما‌ها آن رفتارکندکه با شاهنشاه کرد. ما هی سکوت می‌کنیم، هی می‌خواهیم که مطالب را خودشان حل بکنند... چرا شورای انقلاب بفکراین مطلب نیست؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست؟ درهمین دو سه روز برای من یک چیزی آوردندکه یک تذکره‌ای بوده است که‌‌ همان آرم شاهنشاهی و‌‌ همان کثافتکاری‌ها را داشت، در وزارت خارجه و در همه وزارتخانه‌ها و همه مراکز، باید اصلاح بشود این امور، نمی‌شود اینطور. اگر عاجزند کنار بروند تا ما افرادی پیدا بکنیم که عاجز نباشند و اگر عاجز نیستند چرا عمل نمی‌کنند؟...» [۲] به دنبال آن دفتر ایشان اطلاعیه‌ای صادر کردکه فرازهایی از آن چنین بود: «... شورای محترم انقلاب اسلامی ایران نزدیک به یک سال و نیم است که از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد ولی هنوز با کمال تاسف در بعضی از وزارتخانه‌ها و ادارات و موسسات و شرکت‌های دولتی و ارتش و ژندارمری و شهربانی آثار طاغوت دیده می‌شود... با اینکه آقایان وزیران مسلمان و متعهد هستند ولی نمی‌دانم چرا قاطعانه با این موضوع بر خورد نمی‌کنند. حضرت امام از این موضوع ناراحتند و دستور دادند تا به اطلاع مسئولین برسانند که تمام ارگانهای دولتی موظفند تا در مدت ده روز، نشانه‌ها و درجه‌های رژیم منحط شاهنشاهی را محو و نابود نمایند. ارگان‌ها ی دولتی باید از تاریخ ۱۷ تیر ماه از استفاده کاغذ‌های اداری با آرمهای طاغوتی احتراز نمایند. ارتش و ژاندارمری و شهربانی و وزازتخانه‌ها و ادارات مربوطه موظف هستند آرم جمهوری اسلامی با شعار الله اکبر را بر روی پرچم‌های ایران نصب نمایند، بدیهی است که گوشزد خواهید کرد که تخلف از دستورات بالا تعقیب شدید قانونی خواهد داشت.» [۳] آیت الله خمینی دو روز بعد در سخنرانی سوم (شنبه۷تیرماه) خود که درجمع گروهی از اعضای شورای انقلاب و هیات وزیران که برای عرض تبریک نیمه شعبان به دیدار ایشان آمده بودند، هم گفت: «... مطلبی که دیروز راجع به نشانه‌ها و آرم‌ها ی شاهنشاهی گفتم باید تا ۱۰ روز دیگر عملی شود و لو صد میلیون بواسطه این کاغذ‌ها ایران ضرر ببیند که نمی‌بیند باید بالای کاغذ‌ها را ببرند و آرم موسسه و یا جمهوری اسلامی را چاپ کنند. والا روی کاغذ سفید چیز بنویسند. هیچ ضرری ندارد آقایان آن قدر انقلابی نیستند والا این اندازه هم، به فکر اسراف نیستند من اعلام می‌کنم اگر بعد از ۱۰ روز یک جایی دیدیم که شخص مسئولی با آرم طاغوت چیزی نوشت خودم به دادستان انقلاب می‌گویم که این شخص را بیاورد و محاکمه انقلابی بکند و‌‌ همان کاری که با هروئین فروشی‌ها شد با این اشخاص بشود. که این‌ها از هرویینفروش‌ها برای ملت مضرترند. باید اولیای امور با این مساله قاطعانه بر خورد کنند...» [۴]

صدا و سیمای جمهوری اسلامی بعد از این سخنرانی آیت الله خمینی، در اخبار شامگاهی خود با پخش فیلمی گزینشی از کاخ‌های سلطنتی سعدآباد و نمایش فیلمی از ساختمان وزارت دربار و نشان دادن مقادیر بسیار زیادی عکس و آلبوم ازخاندان پهلوی این مطلب را به بیننده القاء می‌کرد که گویا اینجا دفتر و محل کار یا بخشی از ساختمان اداری نخست وزیری بوده است. لازم به توضیح است که محل فوق پس از پیروزی انقلاب تاکنون لاک و مُهر شده بود و در اختیار بنیاد مستضعفان بود. روزنامه اطلاعات نیز برای موج ایجاد کردن در سطح جامعه با چاپ چند تابلو از تمثال خاندان پهلوی در صفحه اول تی‌تر زد: «موج طاغوت زدائی در سراسرکشور، در جریان انهدام آثار طاغوت در حسابداری نخست وزیری واقع در کاخ ستم شاهی سعدآباد، ده‌ها عکس و نشان از طاغوت‌های زمان ما از دفا‌تر کار و کشوی می‌ز‌ها بیرون کشیده شد تا از بین برود. عکس، بعدازظهر دیروز برداشته شده است. یک عضو کمیته این محل به خبرنگار ما گفت تفاوت در این است که اینجا، فقط شاه خائن نیست.» [۵] در این حال روحانیون حاکم و تمام وزرای وزارتخانه‌های دولتی برای اجرای فرامین آیت الله خمینی بسیج شدند و هر کدام از دیدگاه خود، به ابراز نظر پرداختند. که در اینجا به نمونه‌هایی ازآن موضعگیری‌ها اشاره می‌شود:

آقای بنی صدر اولین رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی که با دولتِ انتصابی شورای انقلاب کار می‌کرد و قدرت اجرائی در رابطه با این دولت نداشت با انتشار بخشنامه‌ای اعلام کرد: «بسمه تعالی. پیرو بخشنامه شماره ۱۲۳۷۰ مورخ ۱۸/۲/۵۹ که بر اساس آن کلیه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی درخواست گردیده بود که آرم دولت جمهوری اسلامی که به تصویب شورای انقلاب و به تائید امام خمینی رسیده است در سر برگ نامه‌ها و پاکات اداری مورد استفاده قرار گیرد. خواهشمند است ظرف ۴۸ساعت از اقداماتی که در این مورد انجام گرفته است اینجانب را مطلع فرمائید. سید ابوالحسن بنی صدر. رئیس جمهوری و رئیس شورای انقلاب.» [۶] و مهدوی کنی (محمدرضا) سرپرست وزارت کشور و عضو شورای انقلاب اطلاعیه‌ای به این شرح انتشار داد: «به پیروی از اوامر موکد و لازم الاجرای امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به کلیه استانداری‌ها، فرمانداری‌ها، بخشداری‌ها، شهربانی، ژاندارمری و کلیه ادارات و سازمانهای تابعه وزارت کشور ابلاغ می‌شود که در رابطه با حذف تمامی علائم و نشان‌ها و جریانهای اداری از آثار رژیم منحوس پهلوی و دیوان سالاری طاغوت بجای مانده است سریعا اقدام قاطعانه انجام گیرد و در این مورد هرگونه سهل انگاری و کوتاهی از هر فردی عمل ضدانقلابی محسوب شده و در صورتی که پس از انقضای مدت تعیین شده هرگونه خلافی ملاحظه شود متخلفین به دادسرای انقلاب معرفی خواهند شد. لازم به تذکر است که مسئولیت این تخلف به عهده کسی است که در اوراق صادره دارای امضاء باشد.» [۷] و جامعه روحانیت مبارز تهران طی اطلاعیه‌ای نوشت: «... سخنان پیامبرگونه و پر بار امام امت و رهبرکبیر انقلاب امام خمینی در دیدار با خانواده شهدا اتمام حجتی دیگر بود تا مردم مسلمان ایران با آگاهی کامل راه آینده خود را یافته و تا رسیدن به پیروزی نهائی از انحراف مصون بمانند. دشمنان خارجی بسرکردگی شیطان بزرگ امریکا و با همکاری گروه‌های وابسته به شرق و غرب در داخل کشور، همه دست به دست هم داده و کیان اسلامی را تهدید می‌کنند. رهبر انقلاب ابراهیم وار و با حوصله‌ای سرشار همیشه در لحظات حساس مردم را از راست روی و گرایش به چپ برحذر داشته و درخط صحیح و مستقیم اسلامی برای رسیدن به پیروزی کامل آن‌ها را حرکت بخشیده است. این پیام نویدبخش انقلاب دیگری در افکار و عمل جامعه مسلمان ماست، باشد تا آن جوانان پاک و معصومی که تحت تاثیر افکار التقاطی قرارگرفته بودند به آغوش ملت بازگشته و به سازندگی کشور مشغول شوند. شما‌ای ملت دلیر و مسلمان ایران،‌ای یاران همیشه با وفای امام بپا خیزید و با وحدت و تشکل و آگاهی یافتن نسبت به اسلام و شرائط حساس زمان، کلیه توطئه‌ها را در نطفه خفه سازید شاید خداوند به ما ترحم نموده و سایه پرمهر اماممان را سالیانی چند برسرمان مستدام بدارد.» [۸] آیت الله سید اسدالله مدنی نماینده امام و امام جمعه انتصابی ایشان از سوی علمای متعهد و مسئول تبریز طی تلگرامی به ایشان چنین گفت: «محضر مقدس رهبر عظیم و بنیانگزار جمهوری اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دامت برکاته. بیانات حیات بخش امام امت در مورد گروه‌های منحرف و همچنین هشدار آن بزرگوار به مقامات اداری موجب امید بیشتر مستضعفان گردیده و مسلمانان تا آخرین قطره خون خود با رهنودهای امام از حق دفاع و در مقابل مخالفین، مشت و تکبیر و سلاحشان مهیا است. ازطرف علماء متعهد و مسئول تبریز. سید اسدالله مدنی.» [۹] و بیش از ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی، در حالی که اعتبار نامه‌های آنان در حال تصویب بود و مجلس هنوز شکل رسمی و قانونی به خود نگرفته بود و اکثریت از اعضاء یا هواداران حزب جمهوری اسلامی بودند با انتشار قطعنامه‌ای اعلام کردند: «... امام امت و بنیانگزار جمهوری اسلامی طی دو پیام تاریخی حرکت و جهش جدیدی را در میان امت و جامعه ایجاد کرده است. امام در پیامهای مزبور موضع صریح و قاطع خود را در قبال دو جریان انحرافی و فاسد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از همه به انقلاب و خط انقلابی امام ضربه وارد کرده‌اند یعنی گروه‌های ضدانقلاب منافق و کادرهای اجرائی محافظه کار و غیرانقلابی، بروشنی ابراز داشت. ما نمایندگان امضاء کننده زیر، ضمن تائیدکامل پیام‌ها و رهنمودهای اخیر امام، موارد زیر را اعلام می‌داریم: ۱ـ از مردم مسلمان وخصوصا انجمن‌های ادارات و موسسات می‌خواهیم که با هوشیاری کامل و با تمام قوا پیام امام را پیگیری نمایند. ۲ ـ به مسئولین اجرائی هشدار می‌دهیم که از هر نوع تسامح و کارشکنی و تخریب پیام‌های امام خودداری کرده و موضع صریح و قاطع خود را همچون آیت الله العظمی منتظری در قبال آن هرچه زود‌تر روشن کنند. ۳ – ما صریحا اعلام می‌کنیم که هر نوع کوتاهی و یا کارشکنی در اجرای پیام و رهنمودهای امام را به هیچوجه تحمل نکرده و به مجرد رسمیت یافتن مجلس کوتاهی‌ها را بررسی کرده و عوامل آن‌ها را استیضاح خواهیم کرد. ۴ – از کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران می‌خواهیم که بجای برخوردهای منافقانه و مظلوم نمایانه، هرچه زود‌تر مواضع صریح خود را در قبال نظریات امام و آیت الله العظمی منتظری اعلام کرده و اعضای پاکدل و هواداران ناآگاه را از بلاتکلیفی نجات دهند.» [۱۰]

پس از این زمینه سازی‌ها، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، نماینده مجلس و عضو شورای انقلاب (از رهبران حزب جمهوری اسلامی) انگیزه آیت الله خمینی را از بیانات فوق چنین بیان کرد: «... نظر امام هم‌‌ همان سر و صداهائی بود که در هفته گذشته در رابطه با انتشار نوار (آیت) بوجود آمد ما هم تصمیم گرفتیم تا آنجا که در اختیار ماست از ادامه و توسعه آن جلوگیری شود و تا بحال هم موفق بودیم...» [۱۱] و حجت الاسلام موسوی اردبیلی دادستان کل کشور و عضو شورای انقلاب (از رهبران حزب جمهوری اسلامی) در تکمیل آن می‌گوید: «... در جامعه ما افراد ضد انقلابی در کادرهای اداری و غیر اداری و حتی احیانا در پاره‌ای از نهادهای انقلابی نفوذ کرده‌اند و این‌ها‌‌ همان موانع و مشکلاتی هستند که در سر راه افراد صدیق و صمیمی و خدمتگزار قرار می‌گیرند و آن‌ها را از کارآئی و رسیدن به نتیجه مطلوب مانع می‌شوند و این در اکثر کارهای کشور بچشم می‌خورد و نظر امام هم به همین‌ها بوده است...» [۱۲] دکتر ناصر می‌ناچی وزیر ارشاد ملی در رابطه با سخنان آیت الله خمینی و بیلان کار خود نیز چنین گفت: «... تا آنجا که من نسبت به وزارت ارشاد ملی اطلاع دارم مدت‌ها قبل از‌‌ همان ابتدای پیروزی انقلاب نامه‌ها و سرنامه‌های رسمی وزارتخانه را از علامت تاج حذف کردیم بنابراین آرم و نقش جمهوری اسلامی، نام خدا و شیر وخورشید داشت چون هنوز شیر و خورشید کاملا حذف نشده بود و نقش شیر و خورشید بدون تاج در اکثر سر کاغذ‌ها حتی نخست وزیری نقش داشت ولی بعد از تصویب آرم جمهوری اسلامی وزارت ارشاد ملی تمام نقوش شیر و خورشید را از تمام سرکاغذ‌ها و اوراق رسمی حذف کرد و بجای آن آرم جمهوری اسلامی و خودِ عنوان جمهوری اسلامی و نام خدا در تمام واحد‌ها قرار گرفت بنابراین قبل از فرمان اخیر امام دایر برتسریع به پاک کردن آرم رژیم گذشته، وزارت ارشاد ملی راسا این اقدام را انجام داده بود حتی درسال گذشته نسبت به تغییرآرم و نام رژیم گذشته روی جلد گذرنامه حجاج اقدام شدکه با سرعت هرچه تمام‌تر و حتی پرداخت فوق العاده و اضافه کار به چاپخانه دولتی ایران شبانه حدود۸۰ هزار گذر نامه بنام جمهوری اسلامی چاپ و دراختیار وزارت خارجه و اداره گذرنامه قرارداد و در سال جاری نیز همینطور سفارش گذرنامه حجاج با آرم جمهوری اسلامی به چاپخانه دولتی داده است... و تا حال ۴۰هزار جلد آن تحویل شده است. اقدام دیگری که قبل از صدور فرمان امام برای محو نابودی آثار رژیم گذشته انجام داده است در هتل‌ها و مهمانسراهای ارشاد ملی است که با پرداخت ۳۰ریال اجرت برای هر یک از ظروف هتل‌ها و مهمانسرا‌ها نقش رژیم گذشته را داشته است اقدام به نابودی نقوش کرده است.» [۱۳] و صادق قطب‌زاده عضو شورای انقلاب و وزیر امورخارجه هم در همین رابطه ذکر کرد: «پس از حضور در این گزارش بعرض امام رسیدکه اولین مُهر جمهوری اسلامی درتاریخ ۱۴بهمن ۵۸ به تصویب شورای انقلاب رسید که متعاقبا کلیه کاغذهای وزارت خارجه و مطالبی که منتشر می‌شد از تاریخ اول فروردین ماه به آرم اولیه جمهوری اسلامی ایران مزین گردید و پاسپورتهای سیاسی و خدمت نیز از‌‌ همان تاریخ و با‌‌ همان مُهرهای جمهوری اسلامی تغییرکرد و پاسپورتهای حج نیز ممهور به آرم جمهوری اسلامی شد که نمونه‌های آن تقدیم امام گردید. مجددا یکماه قبل مُهر جدید جمهوری اسلامی به تصویب شورای انقلاب رسیدکه پس از طی مراحل قانونی در۱۸خرداد ماه۵۹ به این وزارتخانه و سایر وزارتخانه‌ها ابلاغ شد که بلافاصله کاغذهای جدید مزین به آرم جدید جمهوری اسلامی چاپ و در دسترس ادارات مختلف قرار گرفت که مدارک کامل آن با نمونه‌های مشخص آن به نظر امام رسیده. در این دیدار از تفسیری که برخلاف حقیقت و حملاتی که با غرض ورزی تمام و مبتنی بر مطالب خلاف واقع از صدا و سیما به شخص وزیر امور خارجه و عضو شورای انقلاب شده بود یاد گردید و امام فرمودند کار درستی نبود و باید مواخذه شوند.» [۱۴]

به هر حال اولین موج طاغوت زدائی در سال ۱۳۵۹چند هفته قبل از این سخنان آیت الله خمینی، به طور رسمی به وسیله حجت الاسلام خلخالی با خراب کردن قبر رضا شاه در امامزاده شاه عبدالعظیم شهرری رقم خورد و روزنامه اطلاعات در همین رابطه درصفحه اول تی‌تر بزرگ زد: «تخریب قبر رضا خان آغاز شد. برای تخریب بنای مقبره رضا خان میر پنج از یک چرثقیل بزرگ نیز استفاده شد و بکمک این چرثقیل درهای مقبره بنیانگذار طلم و فساد از جا کنده شد.» [۱۵] و خبرنگارکیهان درشهرری نوشت: «به علت محکم بودن بنا تخریب قسمت‌های آرامگاه ساعت‌ها طول کشید. در جریان تخریب آرامگاه پدر شاه مخلوع، آیت الله خلخالی ضمن سخنان کوتاهی به جمعی که درصحن حرم عبدالعظیم اجتماع کرده بودند، علت تخریب آرامگاه را از میان بردن آثار شوم رژیم پهلوی بیان کرد. آیت الله خلخالی در ادامه سخنانش افزود: کلیه آثار طاغوتیان باید از بین برود و این اسطوره‌های سر به فلک کشیده در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم علیهم السلام باید ریشه کن شود. وی همچنین خطاب به افراد حاضر گفت: ما الان با همکاری شما آمده‌ایم مقبره رضا خان را با خاک یکسان کنیم تا پسرش بداند که دیگر در ایران جائی برای او نیست و بزودی قبر ناصرالدین شاه را نیز نابود خواهیم کرد. گزارش خبرنگار کیهان همچنین حاکی است پس از پایان سخنرانی، افراد شرکت کننده از جمله فدائیان اسلام شهر ری به اتفاق آیت الله خلخالی با بیل و کلنگ از درب مقبره رضا خان می‌رپنج بالا رفتند و با یک چرثقیل و کمپرسورهای بادی و مته‌های مکانیکی که قبلا در محوطه آرامگاه آماده شده بود مشغول تخریب آرامگاه شدند. همین گزارش حاکی است که هنگام تخریب ساختمان آرامگاه مقداری مواد تی ان تی در گوشهٔ یکی از پایه‌های آرامگاه کار گذاشته شدکه پس از انفجار فقط ۳۰ سانتی متر بنا را از جا کند. یک عضو سپاه پاسداران انقلاب گفت: ساختمان آرامگاه بقدری محکم ساخته شده که به جز با انفجار نمی‌توان آن را خراب کرد اما مشکل اینست که با این انفجار احتمال دارد که به مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم لطمه‌ای وارد شود. گزارش خبرنگار کیهان حاکی است که افراد حاضر صبح امروز با کمپرسور بادی عمل تخریب را ادامه دادند و کار تخریب به کندی پیش می‌رود که با این وضع عمل تخریب یکماه به طول خواهد انجامید. آیت الله خلخالی ساعت ۳ بعداز نیمه شب محل آرامگاه را ترک کرد. آیت الله خلخالی در پاسخ سئوال خبرنگار خبرگزاری پارس که علت تخریب آرامگاه چیست؟ گفت: مردم خود تصمیم گرفتندکه این مقبره را خراب کنند و لذا جمعیت زیادی اجتماع کردند برای خراب کردن مقبره و جرثقیلی آوردند و وسائل دیگری، بیلی، کلنگی، پتکی که البته خوب به عنوان اینکه یک افتتاحی بشود برای تخریب بنده هم اولین کلنگ خرابکاری را زدم. در مورد سئوال دیگر خبرنگار خبرگزاری پارس که آیا به جای این محل چه بنای دیگری خواهید ساخت؟ آیت الله خلخالی گفت: قبلا در اینجا دستشوئی و آبریزگاه برای استفاده زوارحضرت عبدالعظیم بوده و حالا هم اگر مقامات مسئول صلاح بدانند اینجا را آبریزگاه، دستشوئی و رختشوئی اینجور چیز‌ها درست خواهد شدکه خیلی هم بجاست و اگر یک تصمیم دیگری هم بوده باشد یک موزه‌ای دو باره بسازند والا این بنا بنای شیطانی که از آثار آنهاست باید از بین برود. در پاسخ سئوال دیگر خبرنگار خبرگزاری پارس که پرسید: آیا شما شخصا تصمیم به تخریب این محل گرفته‌اید؟ گفت: دستور من در این باره مهم نیست زیرا من چنین دستوری ندادم بلکه این خواسته عموم ملت ایران است که من نیز یکی ازآن‌ها هستم. تخریب این بنا هم اکنون به نیمه رسیده است و من امیدوارم که تا اوائل شب کار تخریب به مرحله پایان برسد. بگزارش خبرنگارخبرگزاری پارس هنگام آغازکار تخریب اظهار نظرهائی درباره چگونگی اینکار بعمل آمد یکی از اعضای دفتر جهاد سازندگی معتقد بودکه می‌توان تخریب را طوری انجام داد که از مصالح این محل برای جهاد سازندگی استفاده کرد. در حوزه ریاست جمهوری نیز یک عضو دفتر ریاست جمهوری گفت از آقای خلخالی در خواست شد که از تخریب این محل خود داری کند زیرا قرار است آن را موزه آثار جنائی تبدیل نمایند. آیت الله خلخالی گفت: این تصمیم و خواست تک تک مردم است که من هم یکی از آن‌ها هستم و اینکار باید انجام گیرد و تا غروب پایان خواهد یافت.» [۱۶] و بعد از این اقدام آقای خلخالی، آقای بنی صدر رئیس جمهور در پایان جلسه شورای انقلاب در مورد تخریب ساختمان قبر رضاخان گفت: «تخریب این ساختمان کار بسیار غلطی بود زیرا خراب کردن ساختمان اصولا کار درستی نیست و در آن محل می‌توانستیم موزه جنائی درست کنیم. دکتر بنی صدر افزود: چندین نوبت هم به ایشان (آیت الله خلخالی) گفتیم که اینکار را نکند اما متاسفانه این خودکامگی‌ها وجود دارد و یک مقام باید به این کار رسیدگی کند و ببیند که ایشان چه حقی داشتند که اینکار را کرده‌اند.» [۱۷] و در ادامه این پروژه روزنامه اطلاعات، باز نوشت: «... پریروز در سومین روز تخریب ساختمان قبر رضا خان، آیت الله خلخالی همچنان بر کار عملیات تخریب نظارت داشت. آیت الله خلخالی ضمن اشاره به نوشته برخی از روزنامه‌ها که نوشته شده بود، تخریب مقبره رضا قلدر متوقف مانده گفت که این موضوع دروغ محض است. بنویسید تا این محل را با خاک یکسان نکنم، آرام نخواهم گرفت. چون این خواست تمام مردم است و پس از تخریب ساختمان مقبره رضاخان، نوبت پدرش اسفندیار پهلوان است که در باغ «طوطی» دفن شده است. قدیر عسکری سرپرست فداییان اسلام در شهر ری در این زمینه گفت: آثار قبر اسفندیار پهلوان و علی رزم آرا که بدست فرزندان اسلام کشته شد و به درک واصل گردید و کلیه کسانی که در رابطه با رژیم فاسد پهلوی بوده‌اند و در راه آن‌ها فداکاری می‌کرده‌اند، از میان برداشته خواهد شد.» [۱۸] در این آشفته بازار خبرنگارکیهان باز از شهرری گزارش داد: «... ۲۵مقبره خصوصی متعلق به ثروتمندان و اشراف رژیم سابق در اطراف صحن حضرت عبدالعظیم تخریب شد. این مقبره‌ها متعلق به خانواده‌های ارسنجانی، علاء، هژیر، دهقان، متین دفتری، روح الامین، پایدار یامینی، پاشا خانی، مروارید، صالح خو و... بود. بگزارش خبرنگارکیهان، با تخریب مقبره‌های خصوصی اطراف حرم حضرت عبدالعظیم، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر، محل‌های آن‌ها به فضای باز برای برگزاری نماز جمعه و تعدادی زائرسرا تبدیل خواهد شد. درحال حاضر نیز با تخریب آرامگاه‌ها این سه بقعه متبرکه با یک حیاط بزرگ بهم متصل شده است. گزارش خبرنگار کیهان حاکیست که یکی از این مقبره‌ها به بزرگان دراویش گنابادی از جمله نورعلی شاه، سعادت علیشاه، رحمت علیشاه، سراج الملک و شیخ عباد است که هنگام تخریب با اعتراض مریدان آن‌ها روبرو شد. بهمین منظور گروهی از دراویش در این مقبره اجتماع و تحصن کردند. بدنبال تحصن این عده حجت الاسلام مرادی به مذاکراه با آنان پرداخت و به متحصنین یادآور شد که این کار اصلاحی و عمرانی به درخواست مردم شهر ری انجام گرفته است و هیچگونه صدمه‌ای به قبور وارد نمی‌آید. حجت الاسلام مرادی به دراویش متحصن اطمینان داد که هیچگونه اقدام تخریبی در مورد مقبره دراویش صورت نگیرد و فقط با باز کردن یک در، راه ورود برای زائران ایجاد شود. حجت الاسلام مرادی همچنین درگفت‌و‌گویی اظهارداشت: طرحی دردست اجراست که در انجام مراسم زیارت محل زنان و مردان از یکدیگر جدا شوند و نماز خانه و کفشداری برای آن‌ها مجزا شود. حجت الاسلام مرادی اضافه کرد جنازه سپهبد معدوم رحیمی را با گرفتن ۸۰ هزارتومان در ایوان امامزاده حمزه دفن کرده بودند و با تخریب مقبره‌های خصوصی دیگر از اینگونه سوء استفاده‌ها نخواهد شد. وی در پایان از دفتر امام و رئیس جمهوری درخواست اعزام نماینده برای بازدید ازمحل کرد.» [۱۹] چون در ادامه این تخریب‌ها، بعضی از مقبره‌های بزرگان دراویش گنابادی از جمله نورعلی شاه، سعادت علی شاه، رحمت علی شاه، سراج الملک و شیخ عماد، ویران شده بود. به همین خاطر گروهی از دراویش در این مقبره‌ها اجتماع و تحصن کردند. متحصنین در ارتباط با خراب کردن مقابر اطراف حضرت عبدالعظیم یک نامه برای ریاست جمهوری و دادستان کل انقلاب فرستادند که در قسمتی از این نامه آمده بود: «... رهبر انقلاب ما و امام امت حضرت آقای امام خمینی ظله العالی در خراب کردن مقابر خصوصی اطراف حرم مطهر حضرت عبدالعظیم اعلام تاسف فرموده و اظهار فرمودند از دستور و رضایت ایشان خارج بوده است. لذا امضاء کنندگان و صاحب قبور و مقابر تخریب شده رسما از شیخ اسماعیل مرادی که قبور تازه و کهنه اموات ما را منهدم و مصالح ساختمانی و نفایس موجود را به تاراج داده‌اند، شکایت داشته و ضمن ادعای خسارت استدعا داریم جناب آقای رئیس جمهوری و جناب آقای دادستان کل دستور تعقیب انقلابی مشار الیه و قصاص فوری او را صادر فرمایید تا تسکینی برای ما و موجبی برای رفع تشویش و اضطراب عمومی باشد.» [۲۰] ۲۰سال بعد آقای ‌خلخالی ‌درکتاب خاطرات خود در ‌رابطه با خراب کردن قبر رضا شاه ‌نوشت‌: «ما به ‌دفتر امام رفتیم‌ و طبق معمول، از هر دری سخن به میان ‌آمد و گفته ‌شد: زمان‌آن فرا رسیده ‌است که مقبره پهلوی خراب شود. این ایام مصادف بود با ورود مجدد شاه به مصر، سادات با پناه‌ دادن شاه می‌خواست ‌او را در بازگشت‌ به ایران کمک کند؛ ولی ما می‌خواستیم‌ به ‌او و یاران او نشان دهیم که دیگر در ایران، ‌هیچگونه ‌ریشه ‌و پایه ‌و خانه‌ای ندارد. یکی از انگیزه‌های ما در خراب کردن مقبره پهلوی همین بود و نیز می‌خواستم، طرفداران او در ایران که همچون ستون پنجم عمل می‌کردند، به کلی مایوس شوند. ما آن‌ روز به ‌سپاه رفتیم و فرزند رشید اسلام، آقای عباس دودوزانی سرپرست سپاه، امکانات لازم را در اختیار ما گذاشت. ما درحدود دویست نفر، با هم ‌جمع شدیم و با بیل ‌وکلنگ، به طرف حضرت‌ عبدالعظیم به‌ راه افتادیم. من‌ در صحن‌ مطهر حضرت‌ عبدالعظیم، ‌سخنرانی ‌پرشوری‌ ایراد کردم و گفتم: دوره ‌قرارگرفتن بناهای زشت و زیبا در کنار هم، پس ‌از انقلاب اسلامی به پایان‌رسیده‌ و مردم مسلمان ایران نمی‌توانند در کنار مزار شهیدان ‌به‌ خون‌ خفته ‌و چهره‌های ‌درخشان تاریخ اسلام، مانند حضرت عبدالعظیم، مقبره ‌جنایتکارانی مانند رضا خان و ناصرالدین‌ خان و منصور و دودمان پهلوی را تحمل نمایند. باید به ‌هر وسیله‌ که شده، مقبره‌های سردمداران کفر و الحاد تخریب شود. مردم، لحظه به لحظه تکبیر می‌گفتند و ابراز شادی می‌کردند. من حدود سه ربع ساعت برای مردم صحبت کردم و صحن حرم مملو از جمعیت شد. با صدور فرمان‌ حرکت بسوی مقبره پهلوی، مردم ‌بسیج شدند. آن‌ها در‌‌ همان دقایق ‌اولیه خیلی ‌تلاش کردند، ولی‌ در عمل مشاهده شد که مقبره به قدری محکم ساخته شده که‌ هیچ بیل وکلنگی‌ برآن کارگر نیست. البته، مواد منفجره ‌و سایر لوازم را هم تهیه کرده بودیم. از طرف ‌سازمان رادیو و تلویزیون هم آمده بودند تا فیلمبرداری‌ کنند. مردم ستم کشیده ار دست این دودمان به ویژه سالخوردگان حضرت عبدالعظیم، بی‌اندازه فعالیت می‌کردند یکی ‌سنگ‌ها را می‌شکست و دیگری پله‌ها را می‌کند و سومی به در و پنجره حمله می‌کرد و خلاصه، هر کس کاری می‌کرد. سرانجام، کار به‌ گریدر و بلدوزر و جرثقیل و وسائل قوی می‌کانیکی کشید. ساعت، حدود۳۰/۴بعد از ظهر بود که از طرف بنی‌صدر پیام آوردند، مبنی بر اینکه از تخریب ‌مقبره‌ دست بردارید. من اعتنا نکردم ولی کم کم، کارجدی شد و جناب‌ می‌رسلیم، سرپرست‌ وزارت‌ کشور، نامه‌ای رسمی مرقوم و اعلام ‌نمود که دستور از طرف شورای انقلاب‌ و شخص‌آقای بنی‌صدر است و شما باید به ‌هر نحو که ‌شده دست از تخریب ‌بردارید، و گرنه ‌مجبوریم ‌طبق ‌مقررات‌ با شما عمل ‌کنیم، یعنی شما را توقیف ‌می کنیم. من دیدم که دیگر ‌جای ‌تامل ‌نیست. لذا گفتم، ‌ که: به آقای بنی‌صدر بگویید، هرچه می‌خواهد، طبق مقررات انجام دهد و ما هم اینجا هستیم‌ و تا مقبره ‌را با خاک یکسان نکنیم، ‌از اینجا خارج‌ نخواهیم ‌شد. اطراف مقبره را گروه مسلح فداییان اسلام در محاصره داشتند و پاسداران هم مواظب اوضاع بودند. سرانجام، شب فرارسید، ولی ما نتوانستیم مقبره را بخوابانیم، اگر چه خسارت زیادی به آن زدیم و به صورت مخروبه در آوردیم. ساعت حدود ده شب، برای استراحت، محل مقبره را ترک کردم. کمی بعد، جناب آقای حاج احمد آقا خمینی، برای دیدن مقبره و در واقع، برای تقویت روحیه اینجانب به آنجا آمد و افراد مستقر در آن محل را تشویق کرد و با این عمل خود، فهماند که امام با تخریب مقبره، مخالفتی ندارد و این امر، بی‌اندازه موجب تقویت ما شد...» [۲۱] و آیت الله خمینی چند روز بعد در یک سخنرانی خود (مبارزه با منافقین) با این جمله از این عملکرد خلخالی حمایت کرد: «... چند روز پیش از این در حضرت عبدالعظیم پیرو کاری که آقای خلخالی کرد، آن مطلب صحیحی بود.» (اطلاعات۵/۴/۱۳۵۹ص۱۰) نگارنده خود چند هفته قبل از این اقدامات خلخالی و فداییان اسلام و پاسداران، در رابطه با ویران کردن مقبره رضاشاه وآرامگاه‌های ۵۰ تن دیگر از کارگزاران نظام پیشین، جهت ادای احترام به شهدای ۳۰تیر ماه ۱۳۳۱ خورشیدی به ابن بابویه در شهرری رفته بودم و در کنار آن هم، از آرامگاه «تختی»، «محمدعلی فروغی»، «جلال آل احمد»، «ستار خان»، «بدیع الزمان فروزانفر»، «علامه محمد قزوینی»، «شیخ محمد خیابانی»، «آیت الله کاشانی»، «ناصر الدین شاه»، «جیحون»، مهدی سهیلی و... دیدار نمودم و در این حال از مقبره رضا شاه، علیرضا پهلوی، سپهبُد فضل الله زاهدی، ارتشبُد محمد خاتمی و حسنعلی منصور هم، که درگوشه صحن بیرونی امامزاده شاه عبدالعظیم بودند، دیداری کردم. که خوب است دانسته شود که مقبره رضا شاه و دیگران در یک ساختمان سنگی ساده، و فضای آن کمتر از صدم‌تر مربع را، بیشتر در بر نگرفته بود.

به هر حال پس از این اقدامات اولیه، اطلاعیه‌ها و بیانیه‌هایی به وسیله ارگان‌ها و وزراء صادر شد و به دنبال آن به یکباره تمام وزارتخانه‌ها و ادارات و موسسات تابعه دولت انتصابی شورای انقلاب، به بهانه طاغوت زدایی! دست به اقداماتی زدند که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم:

وزارت پست و تلگراف و تلفن اعلام کرد: «... بمناسبت اولین سالگرد پیروزی انقلاب درتاریخ ۲۲/۱۱/۵۸کلیه تمبرهای رژیم منحوس گذشته راکه بالغ بر۶۰میلیون قطعه بوده است از گردش کارِ پُستی خارج و تمبرهای جدید جمهوری اسلامی را در۵۲طرح و بیش از ۱۰۰میلیون تیراژ به جریان گذارده است.» [۲۲] وزارت امور خارجه ایران: «... در نامه‌ای به صلیب سرخ جهانی رسما به مقامات آن اطلاع داد که از حق انحصاری خود، دایر بر استفاده از شیر و خورشید سرخ به عنوان یکی از علامات رسمی اتحادیه بین المللی صلیب سرخ صرف نظر نموده و از این به بعد از علامت هلال احمر! که مورد قبول کلیهٔ کشورهای اسلامی است برای امور خیریه و امداد استفاده خواهد کرد. لازم به توضیح است که علائم رسمی اتحادیه بین الملل صلیب سرخ که ایران یکی از اعضای آن می‌باشد. عبارت از صلیب سرخ، هلال احمر و شیرو خورشید است.» [۲۳] چند روز بعد سخنگوی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران با صدور یک اطلاعیه رسمی اعلام کرد: «دکتر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور طی نامه‌ای به مسئولین جمعیت اعلام کرد که آرم و نام شیر و خورشید سرخ به هلال احمر تغییر پیدا کند. در نامه رئیس جمهوری نیز تاکید شده است این تغییر به کلیه واحدهای جمعیت هلال احمر اطلاع داده شود» [۲۴] این در صورتی بود که علامت شیر و خورشید سرخ یکی از علامات سه گانه جهانی، که از طرف صلیب سرخ بین المللی به رسمیت شناخته شده و ایران تنها کشوری بود که از علامت مخصوص به خود استفاده می‌کرد. و از ۱۲۶کشور عضو صلیب سرخ بین المللی، در آن مقطع زمانی ۱۰۳کشور از علامت صلیب سرخ استفاده می‌کردند و۲۲کشور عربی از هلال احمر و تنها ایران از علامت شیر و خورشید استفاده می‌کرد.» [۲۵] وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامه‌ای اعلام کرد: «... سر در کلیه ادارات، دفا‌تر و مدارس و دیگر بنا‌ها و ساختمان‌های وابسته وزارت آموزش و پرورش باید دقیقا مورد بازبینی قرارگرفته و به نحوی که به اصل ساختمان و یا سر درآن لطمه‌ای وارد نیاید نسبت به حذف علائم و نشانه‌های رژیم گذشته و جایگزین کردن آرم دولت جمهوری اسلامی اقدام شود... کتابخانه‌ها، دیوار‌ها، ساختمان ادارات، آموزشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزشی و تربیتی باید از شعارهای انحرافی و عکس و پوسترهای نامناسب پاکسازی شود و در این مورد می‌توان از همکاری انجمن‌های اسلامی و خواهران و برادران انقلابی متعهد و انقلابی استفاده نمایند...» [۲۶] حجت الاسلام احمد صادق اردستانی: «نماینده امام از دفتر تبلیغات قم، پیرامون بررسی امور سینما در جمهوری اسلامی خواستار انحلال انجمن‌های سینماداران، واردکنندگان فیلم و تهیه کنندگان فیلم شد.» [۲۷] شهرداری تهران هم اعلام کرد: «... قبل از فرمان امام، شهرداری تهران نیروهای خود را بسیج کرده بود و بیش از ۸۰ هزار تابلوی اسامی خیابان، می‌دان، پارک و کوچه‌های کمتر از ۱۲ متر عرض، در شورای نام گذاری، نام جدیدی برایشان انتخاب گردید و این برنامه با سرعتی بیشتر دنبال می‌شود.» [۲۸] در استان فارس ابوالقاسم فقیری مدیر کل فرهنگ و هنر شیراز گفت: «... کلیه فیلم‌ها، صفحه‌ها، نوار‌ها و عکس‌ها ی مربوط به جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله که درآرشیو فرهنگ و هنر یا تخت جمشید نگهداری می‌شود روز گذشته در شیراز توسط انجمن اسلامی فرهنگ و هنر به آتش کشیده شد و از بین رفت. وی اضافه کرد کتاب‌ها و جزوات و بروشورهای مربوط به آن نیز، به کارخانه مقواسازی داده شد تا مورد استفاده قرار گیرد.» [۲۹] مدیر کل فرهنگ و هنر شیراز در مصاحبه‌ای دیگری در مورد پاکسازی آرامگاههای سعدی و حافظ از کتیبه‌های طاغوتی هم گفت: «... در اجرای اوامر امام خمینی در جهت محو آثار طاغوت کلیهی کتیبه‌های طاغوتی اعم از نوشته‌ها، شعر‌ها و عکس‌های طاغوتی از در و دیوار و گنبد و سر در و داخل آرامگاه‌های سعدی و حافظ برداشته شد و به جای آن کاشی و سنگ کار گذاشته خواهد شد.» [۳۰] نام کشتیرانی ملی آریا به کشتیرانی ملی ایران (تبدیل شد) سخنگوی این کشتیرانی اعلام داشت از امروز ۱۱تیرماه جاری این کشتیرانی به کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران تغییرنام یافت. براساس این تصمیم اقدامات مربوط به ثبت داخلی و بین المللی بعمل خواهدآمد و نام کشتی‌های این شرکت نیز پس از طی مراحل قانونی داخلی و بین المللی تغییرخواهند یافت.» [۳۱] در این حال بین مسئولین کمیته منطقه یک شمیران و تقی نوید سر پرست کاخ‌های سعدآباد، برای تسلط بر کاخ‌ها جنگ لفظی و درگیری به وجود آمد و مسئولین کمیته شمیران که با دفتر آیت الله خمینی رابطه تنگاتنگی داشتند برای دادخواهی به حجت الاسلام احمد خمینی مراجعه کردند و کیهان در همین رابطه نوشت: «... داود روزبهانی یکی از مسئولین کمیته سعدآباد، بلافاصله خود را به دفتر امام رسانیده و حجت الاسلام حاج سید احمد را در جریان واقعه قرار داد ایشان سپس دو نماینده از سوی دفتر امام (حجت الاسلام توسلی و حجت الاسلام صانعی) برای بررسی موضوع به محل فرستاد و ضمن تایید این جریان، گزارش کاملی تهیه و تسلیم حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی کردند. یکی از پاسداران به خبرنگار کیهان که به محل عزیمت کرده بود گفت: جو حاکم در ادارهٔ نخست وزیری طوری بود که گویا شاه خائن فقط به مسافرت رفته است و هیچگونه آثار و نشانی از رژیم جمهوری اسلامی درآنجا دیده نمی‌شد! صبح دیروز علی مردانی نماینده دادستانی، در جستجوی دیگری که از اداره مذکور کرد، تعداد ۳۴ عکس بزرگ و ۱۵ عکس کوچک از خانواده کثیف پهلوی و ۲ مجسمه رضا خان کشف و از کشوی میز یکی از کارمندان ۲ آلبوم خانوادگی شاه خائن به دست آمد. در ضمن تعداد زیادی از پرونده‌های وابستگان رژیم طاغوتی که در این اداره نگهداری می‌شد، پیدا و ضبط شد. علی مردانی در گفتگویی با خبرنگارکیهان در شمیران گفت: تقی نوید، سرپرست کاخ‌ها و ثالثی رئیس حسابداری نخست وزیری درحال حاضر تحت پیگرد قانونی هستند و باید خود را هر چه زود‌تر به نماینده دادستانی مستقر در کمیته منطقه یک، واقع در سعد آباد معرفی کنند تا توضیحات لازم را در این زمینه (بدهند) نماینده دادستانی افزود که کلیه اسناد به دست آمده، مُهر و مُوم شد.» [۳۲] تقی نوید سرپرست کاخهای سعدآباد در موارد اتهامات نمایندگان کمیته و نماینده دادستانی، در توضیحی که برای کیهان فرستاد چنین نوشت: «بسمه تعالی. جریده محترم کیهان. در روزنامه شماره ۱۱۰۳۳ مورخه ۱۰/۴/۵۹ صفحه ۱۵ خبر «عکسهای شاه مخلوع دیروز از دیوارهای کاخ سعدآباد پائین کشیده شد!» را چاپ نموده‌اید خواهشمند است دستور فرمائید طبق قانون مطبوعات پاسخ اینجانب را به شرح ذیل درج نمایند. پس از پیروزی شکوه‌مند انقلاب اسلامی ایران، مفامات دولت انقلاب، حقیر را به خاطر ایمان به انقلاب و سال‌ها تبعید و دربدری در دیار غربت و تحمل زندان و شکنجه زن و فرزند، سرپرستی کاخهای سعدآباد منصوب کردند. با تلاش و کوشش پیگیر توانستیم قسمت اعظم اموال آنجا را که دسترنج و حاصل تلاش میلیون‌ها مردم است از انواع خطرات و تهدیدات مصون و محفوظ کنیم. در این حال انواع و اقسام توطئه‌ها در کار بوده است تا به نحوی کار حراست و نگهداری این گنجینه عظیم، طلا، جواهر و فرشهای بسیار نفیس و سایر اقلام پر ارزش دچار اختلال و بی‌نظمی شود. و کسانی به نان و نوائی برسند. اما به لطف واسع حضرت حق هر بار با صبر و شکیبائی و تحمل، از پا ننشسته و به وظیفه پاسداری از اموال و خزائن ملی ادامه داده‌ایم و خواهیم داد. برای اینکه مقاله دیروزتان کامل‌تر شود باید بگویم که آثار به جا مانده از طاغوت فقط آن چند قاب عکس شاه مخلوع که آقایان در معرض (دید) گذارده‌اند، نیست. بلکه مختصری از این اموال را ذیلا به عرض ملت قهرمان و ستمدیده ایران می‌رسانم که تاکنون به حکم وظیفه از آن نگهداری کرده‌ایم: ۱ـ ده‌ها هزار عدد ظرف کریستال و چینی تاجدار. ۲ـ هزاران عدد قاشق و کارد و چنگال نقره و طلا و مطلای تاجدار. ۳ـ سکه‌های طلای منحوس پهلوی و تاجهای طلا و جواهر نشان. ۴ـ تاجهای حاتم و زینتی بسیار گرانب‌ها و تاجهای سرامیک و حجاری که در داخل و خارج ساختمان‌ها نصب شده. ۵ ـ قالیچه‌های گران قیمتی که با شیره جان و هستی حیات کودکان و زنان دردمند و محروم وطنمان بافته شده و متاسفانه دارای عکسهای خاندان منحوس است. ۶ ـ مجسمه‌های بزرگ فلزی و مرمری طاغوت که آنهم قیمتی است. ۷ـ شمشیر و خنجرهای طلا و مرصع بسیار گرانقیمت که متاسفانه تاج و اسامی منحوس طاغوت روی آن‌ها می‌باشد و انواع و اقسام وسائل و آلات و ادبات که جزء اموال ملی است. بنابراین به سادگی نمی‌توانسته‌ایم از پیش، خود دست به انهدام واتلاف این اموال بزنیم. بلکه طبق تصمیم شورای انقلاب اسلامی قرار شده کاخهای سعدآباد زیر نظر وزارت هنر و آموزش عالی به «شهرک موزه» حاوی تمام آثار تمدن و فرهنگ ایران و اسلام شود. طبعا اموال مزبور صرفا بخاطر اینکه از نظر مالی و اقتصادی جزء بیت المال بوده در اطاق‌های در بسته محفوظ نگهداشته شده تا طبق تصمیم رهبر عظیم الشان انقلاب یا دولت در باره آن‌ها عمل شود. و اما اینکه برخی از این عکس‌ها در اداره حسابداری بر روی دیوار بوده است باید به عرض برسانم که اینجانب مسئول حسابداری نبوده و طبقه اول ساختمان، که دفتر مخصوص طاغوت بوده، حدود بیست روز قبل به حسابداری دربار منحله واگذار شده است. و اما چند سئوال از برادران محترم کمیته منطقه یک: ۱ـ چگونه است که شما خود حدود دو ماه بعد از پیروزی انقلاب کلیه کلید‌ها را در اختیار داشتید و اشیاء مورد نیاز خود، منجمله دستگاه‌های زیراکس را برای استفاده از آنجا خارج ساختید و پس از دو ماه یک دسته کلید به ما دادید و یک دسته کلید را نیز برای خود نگهداشتید اما متوجه این عکس‌ها نشدید؟. ۲ـ می‌دانید که هر وقت به دستور شورای انقلاب یا نخست وزیری جهت تحویل دادن اسناد محرمانه که به بانک مرکزی یا سازمانهای دیگر جهت پیگرد جنایات شاه مخلوع به داخل این ساختمان که «طبقه هم کف آن دفتر مخصوص طاغوت و طبقات دیگر وزارت دربار طاغوت بود» مراجعه می‌شد، یک یا چند نفر از شما برادران کمیته به داخل ساختمان می‌آمدید و این اموال و آثار به جا مانده از طاغوت را می‌دیدید، جرا آن موقع هیچ عملی انجام نمی‌دادید و تنها منِ گزیده بودم که عکس‌ها را از دیوار کنده و واژگون می‌کردم. ۳ـ آیاریختن به داخل اطاق‌های قفل شده به دستور مقامات ذیصلاح بوده است. ۴ـ مگر به تصویب شورای انقلاب اسلامی این ساختمان‌ها در اختیار وزارت فرهنگ و آموزش عالی قرار نگرفته؟ پس شما به چه مجوزی کلیدهای دوم ساختمان را در دست دارید که روز ۸/۴/۵۹ توسط‌‌ همان کلید‌ها وارد اطاقهای بسته شدید. ۵ـ مگر به دستور آقای رئیس جمهور حفاظت از این ساختمان‌ها و اموال با برادران مسلمان و غیور ارتشی نیست؟ (تقریبا از ۴۰ روز قبل) به فرض که تمام این حرف‌ها درست باشد و ملت و مقامات ذیصلاح تصمیم بگیرند همه این میلیارد‌ها ریال ثروت طلا و نقره و فرش و شمشیر و خنجر و... نابود شود ولی برادران عزیز: امام در فرمایشات دردمندانه خود مهلت ده روزه دادند و فرمودند که آرامش را حفظ کنید. آیا سزای امانتداری و حراست از بیت المال این است که در روزنامه بگوئید تقی نوید تحت پیگرد قانونی است. من که همه روزه در چند قدمی شما هستم. پاداش آن همه دربدری و بدبختی و تبعید و زندان و هول و هراس از تعقیب جلادان رژیم و پاداش ۱۶ ماه تلاش صادقانه و مخلصانه و حفظ و حراست از اموال بیت المال این است؟ خداوند به هر ذره ائی انصاف، و حقیقت جوئی و روح تسامح و برادری اسلامی عنایت فرماید. والسلام. تقی نوید.» [۳۳] در این شرایط دکتر حسن حبیبی از اعضای شورای انقلاب و سخنگوی آن در مورد تصمیمات شورای انقلاب در همین مورد که به اموال تمام وزارتخانه‌ها سرایت کرده بود، گفت: «... در مورد اشیاء و آثار هنری و اشیاء گرانقیمت از قبیل ظروف و وسایل کریستال که در سازمان‌های دولتی و وزارتخانه‌ها است، تصمیم گرفته شد، ابتدا این قبیل اشیاء را در محلی در مرکز وزارتخانه گردآوری کنند و محل آن را مُهروموم کنند تا کمیسیونی که بعد‍‍اً از سوی شورای انقلاب تعیین می‌شود دقیقاً به کلیه این اشیاء رسیدگی کند و محل هر کدام را تعیین نماید تا آنهائی راکه باید از بین برود مشخص کند...» [۳۴]

در این شرایط که میراث فرهنگی و ملی ایرانیان با دستاویز طاغوت زدائی در معرض غارت و نابودی قرار گرفته بود. و از قبل هم، با این شایعات که نظام شاهنشاهی محمدرضا شاه، در پاسارگاد و در زیر گور کورش زندانی برای مبارزین سیاسی داشته است عده‌ای خواستار نابودی نشانه‌های طاغوت در تخت جمشید شدند. در استان کرمانشاه هم، باندی پیدا شد که با هجوم به بیستون به پاکسازی کنده کاری پیکرهای بر کوه، مشغول شدند تا چشم بازدید کنندگان به نامحرم نافتد. در خوزستان هم گروهی طی چند شبانه روز به معبد زیگورات در منطقه چغازنبیل حمله کردند و تمام آجرهای منبتکاری شدهی آن را به یغما بردند. و چند ماه بعد هم، این معبد و منطقه حفاظت شدهی آن، در جنگ ایران و عراق به جایگاه توپ و تانک نظامیان مبدل گشت. در ادامه چون چند روز قبل از این (موج جدید طاغوت زدائی) آقای پرویز ورجاوند به نابودی، تخریب و غارت آثار باستانی ایران اعتراض کرده بود. حجت الاسلام عباس واعظ طبسی، که به دستور آیت الله خمینی به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شده بود در مقاله‌ای با عنوان «چه کسانی به تخریب ساختمان مدرسه میرزا جعفر اعتراض دارند؟» با ذکر این اعتراض دکتر پرویز ورجاوند که می‌گوید: حمام خسرو آقای اصفهان و مسجد زواره در پامنار اصفهان، سر در دیوانخانه کاشان و مدرسه میرزا جعفر و خیرات خان در مشهد، توسط افراد غیر مسئول تخریب می‌شود. روستائیان آثار تاریخی (بی‌شاپور) کازرون و تپه‌های سیلک کاشان را با بیل و کلنگ از بین می‌برند از جمله یک نیم تنه بلورین از پادشاهان اشکانی سلسله اشکانی در مرز بازرگان به طور تصادفی توسط گمرک کشور ضبط می‌شود و... می‌نویسد: «... این‌ها نمونه درد‌ها و حساسیت‌ها و تعهدات این آقایان تحصیل کرده و باستان‌شناسان ما است. آنهائی که امروز به بی‌تعصبی ما نسبت به آثار باستانی افسوس می‌خورند و فریاد اعتراضشان بلند است. در طول ۵۰ سال رژیم اختناق که هویت این ملت و همه ارزشهای والای آن به یغما می‌رفت کجا بودند؟ در آن روز بی‌اعتنا به سرنوشت ملت و از جیب فتوت او زندگی مجلل خود را در سایه نظام آریامهری می‌گذارندند و امروز با شعار کاذب حفظ افتخارات ملی باز‌‌ همان شیوه و منش را دنبال می‌کنند و استخوان پوسیده‌ها و مقابر جباران و نیم تنه بلورین شاهنشاهان را بر سرنوشت ملتی که سال‌ها محرومیت و رنج کشیده و شلاق خورده و اینک دارد افتخارات واقعی خود را باز می‌یابد ترجیح می‌دهند من خانه گلین و محقر مادر شهیدی را که فرزندش در کشاکش مبارزات انقلاب در برابر دشمن بخاک افتاده و همیشه می‌تواند راه گشای افتخار و فضیلت و فداکاری باشد به همه آثار باستانیان ترجیح می‌دهم و قطره خونی را که از اندام مجاهدی فرو افتاده است به مرکب تحقیقات محققین شما نمی‌فروشم، آن آثار و افتخاراتش ارزانیتان باد. عباس واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی.» [۳۵] در پایان این تراژدی عظیم به میراث فرهنگی ایران زمین، آقای ایرج حریر چیان مدیر واحد باستان‌شناسی در سمینار باستان‌شناسی که همزمان با نابودی و غارت آثار باستانی ایران زمین (۱۴ تیر ۱۳۵۹ تا ۱۸ تیر ماه به مدت ۵ روز در تهران) درجریان بود، گفت: «... در یکسال گذشته بیش از ۴۰ بنا و تپهی تاریخی با بولدوزر و دینامیت منهدم و محو و نابود شده‌اند.» [۳۶]

شوربختانه در این آشفته بازارِ فرصت طلبی و انقلابیگری، افرادی در وزارت خانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات و ادارات دولتی، پیدا شدندکه بدون هیچ ضوابط حقوقی، قانونی، انسانی و حتی اسلامی به بهانه محو آثار طاغوتیان به سراغ اسناد و اسباب و اثاثیه ادارات خود در وزارتخانه‌ها رفتند و به سوزاندن اسناد و کتاب‌ها مشغول شدند و اموالی هم به دست آنان به یغما رفت. آش چنان شور شد که دادستان کل انقلاب اطلاعیه‌ای صادر نمود که متن آن چنین بود: «... پیرو فرمان رهبر انقلاب و امام امت مدظله العالی مبنی بر محو آثار رژیم شاه مخلوع از نامه‌ها و نوشته‌های ادارات، ملاحظه می‌شود که در بعضی از موارد به عنوان سوزاندن کاغذ‌های مذکور، پرونده‌ها و اسنادی که مدرک مجرمیت افراد وابسته است، را از بین می‌برند لذا به همه وزارتخانه‌ها و ادارات تابعه تذکر داده می‌شود که جدا از این عمل خودداری نموده و چنانچه درمواردی کشف خلاف شود، افراد متخلف شدیدا تحت پیگرد دادگاههای انقلاب قرار خواهند گرفت. دادسرا‌ها و دادگاههای انقلاب شهرستان‌ها و کارکنان مسلمان ادارات نیز وظیفه دارند که مراتب را با دقت تحت نظر داشته باشند و تخلفات را فوری اطلاع دهند.» [۳۷]

دراین حال پس از این اقدامات، آیت الله منتظری، که نظام جمهوری اسلامی از نظر حقوقی و حقیقی با رهبری ایشان شکل گرفته بود و الگوی روحانیون هوادار آیت الله خمینی و رهبران حزب جمهوری اسلامی بود و امید امام و امتِ حزب الهی به شمار می‌رفت. چون از اهداف اولیهٔ پروژهٔ طاغوت زدائی (نفی فرهنگ و میراث ملی)، تصفیه ضدانقلاب از وزارتخانه‌ها (اپوزیسیون و افراد مستقل)، مبارزه با فحشا (حجاب اجباری) در ادارات و سازمانهای دولتی ناراضی بود. و به دنبال این، روند جدائی و دوری هر چه بیشتر مردم را از نظام جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خمینی را متوجه شده بود. برای موج ایجاد کردن در سطح جامعه و به میدان آوردن توده‌های مردم، در پیامی خواستار تجدید بیعت باآیت الله خمینی شد که فرازهایی از آن چنین بود: «... فساد و فحشا نه درکوچه و خیابان که در متن وزارتخانه‌ها و ادارات دولت جمهوری اسلامی ایران با وقیحانه‌ترین شکل خود هنوز باقی است. زنان و مردانی بیخبر از تلخ کامی مردم محروم این سرزمین و بی‌تفاوت در برابر اسلام و انقلاب به بی‌بندباری خود و عدم رعایت ضوابط اسلامی پافشاری دارند. مهره‌های سیا و ساواک و وابسته‌های بیگانگان شرقی و غربی همچنان در پست‌های خود به توطئه و تحریک علیه ملت مسلمان و مظلوم ایران مشغولند. گروه‌ها با اسم‌ها و شعارهای گوناگون و حتی زیر پوشش اسلام و خلق رویاروی امام و امت ایستاده و به کارشکنی و سنگ اندازی در راه استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران اصرار دارند و در این می‌ان، توده مسلمان و معتقد به خدا و شهیدپرور ایران از خود می‌پرسند: مگر در این کشور خبری نیست مگر انقلاب نشده است مگر این انقلاب اسلامی نبوده است؟ چرا طاغوتیان هنوز بر سرکارند چرا وزراء و مسئولین متعهد و با احساس عُرضه اصلاح ندارند؟ چرا بجای پرداختن به حل مشکلات اساسی مردم، عده‌ای به جان هم افتاده‌اند؟ پس به چه کسی باید اعتماد کرد؟ این‌ها و ده‌ها پرسش و چرای دیگر بود که رهبرکبیر انقلاب و امام دوراندیش و دلسوز را آشفته کرده و این اقیانوس آرام شکیبایی را آنچنان طوفانی ساخت که بر مسئولین بشورید و از پیشگاه ملت ایران و خانواده‌های شهدا و معلولین معذرت خواست... ازهمه برادران وخواهران خود می‌خواهم که روز جمعه ۱۳تیرماه ۵۹در سراسر کشور دست به یک راهپیمائی با شکوه بزنند و بدین وسیله بیعت شکست ناپذیر خود را با امام امت تجدید نمایند. حسینعلی منتظری ۱۱تیر ماه۵۹.» [۳۸] در پی انتشار پیام ایشان، حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان، دانشجویان پیرو خط امام و بسیاری دیگر از گروه‌ها از این راهپیمائی حمایت کرده و به همین مناسبت اطلاعیه هائی انتشار دادند.» [۳۹] انجمن اسلامی کیهان (کارکنان) با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد فردا در راهپیمائی بیعت با امام شرکت می‌کند.» [۴۰] فدائیان اسلام وفاداران شهید نواب صفوی امروز با انتشار اطلاعیه‌ای شرکت خود را در راهپیمائی فردا اعلام داشتند.» [۴۱] شورای انقلاب طی پیامی اعلام کرد: «... با آنکه طرح تصفیه ادارات و سازمانهای دولتی نزدیک یکسال پیش تصویب و به متصدیان امر ابلاغ شده است هنوز برخی از وزارتخانه‌ها اقدام چشم گیری در این زمینه به عمل نیآمده است چرا با این همه تاکیدی که برحرکت انقلابی می‌شود همچنان سازمانهای اداری با کم کاری و مسامحه موجه‌اند چرا در پاره‌ای از ارگانهای اجرائی این همه کارشکنی و منفی بافی حاکم است... برای تغییرکامل نظام اداری طرح جامعه و انقلابی دردست تکمیل دارد که بزودی ارائه خواهدکرد... در پایان شورای انقلاب از همه قشرهای اجتماعی دعوت می‌کند تا با وحدت و یکپارچگی و دور از هرگونه برخورد بار دیگر در راهپیمائی عظیمی که بعنوان تجدید بیعت با امام روزجمعه برگزار می‌شود شرکت نمایند.» [۴۲] جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: «... از نخستین روز سقوط رژیم طاغوتی شاه مخلوع، گروه‌های به ظاهر انقلابی کمر به نابودی انقلاب اسلامی و سلب اعتماد عمومی از آن بستند و همواره با مسئله سازی و مشکل تراشی مانع پیشروی نیروهای انقلابی اسلام شدند و در این میان سازمان مجاهدین خلق که با تظاهر به مذهب جوانان کم تجربه و ساده لوح ما را اغفال و جناحهای امریکائی ضد انقلاب را تقویت می‌کند به کمک عوامل سرسپرده رژیم گذشته در ادارات که هر روز موجب ایجاد نارضایتی مردم می‌شوند بزرگ‌ترین نقش تخریبی را داشته‌اند این نفاق وکارشکنی‌ها کاسه صبر ملت را لبریز کرد و خشم خروشان این مردم رنجدیده در طی دو پیام پیامبرگونه رهبر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی دام ظله العالی نمودارشد. امام در این دو پیام قلوب افسرده مردم مسلمان را امیدی نو و حیلتی تازه بخشید و مسیر آینده انقلاب را تعیین فرمود. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به منظور ابراز وحدت در حول محور امامت و اعلام وفاداری به امام امت در محو کلیه آثار شاهنشاهی و طرد سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق واخراج کارشکنان امریکائی از ادارات دولتی و لزوم رعایت عفت عمومی در محیط کار از مردم مبارز ایران دعوت می‌کند تا روز جمعه ۱۳تیرماه ۵۹در یک راهپیمائی سراسری شرکت نمایند و با وحدت صفوف خوداعلام دارند که درصورت احساس کوچک‌ترین تعللی دراجرای فرامین امام امت هیچگونه اغماضی نخواهد کرد و به فرمان امام خود وارد عمل خواهد شد.» [۴۳] این مقدمه چینی‌ها برای به صحنه آوردن امتِ حزب الله، درحالی بود که دو روز قبل از این پیام آیت الله منتظری، آیت الله مهدوی کنی سرپرست وزارت کشور و عضو شورای انقلاب اعلام کرده بود: «باتوجه به رهنمودهای امام در باره فعالیت‌های سیاسی برخی احزاب و گروه‌های سیاسی کلیه مجوزهای برگزاری راهپیمائی و اجتماعات ابطال شد و تا آغاز رسمی کار مجلس هیچ مجوزی برای برگزاری راهپیمائی و تشکیل اجتماعات داده نخواهدشد. وزیرکشور تاکید کرد که همین دیروز مجوزی را که برای راهپیمائی و تشکیل می‌تینگ از سوی وزارت کشور صادر شده بود باطل کردیم (سازمان چریکهای فدایی خلق، شاخه اکثریت) و جلوی راهپیمائی و تشکیل اجتماع یکی از گروه‌ها را گرفتیم. وی بار دیگر تاکید کرد که مجلس شورای اسلامی تکلیف فعالیت‌های سیاسی این گروه‌ها را روشن خواهد کرد.» [۴۴]

در این حال در روز جمعه با سازماندهی ارگان‌های دولتی تظاهراتی در سراسر کشور برگزار شد. که با سکوت اپوزیسیون و عدم استفبال مردم روبرو شد. با این حال روزنامه‌های دولتی از حضور میلیونی مردم و... خبر دادند. در شهر قم آیت الله منتظری بعداز راهپیمایی مردم در نماز جمعه که در دبیرستان حکیم نظامی برگزار می‌شد، گفت: «... رهبر انقلاب حضرتعالی در این دو سخنرانی اخیر جان تازه‌ای به انقلاب اسلامی دادید و در حقیقت انقلابی بود در انقلاب ملت ایران و من نیز از مردم تشکر می‌کنم که در هر فرصتی حمایت خود را از انقلاب اعلام داشته و در راهپیمائی امروز نیز به ثبوت رسیده، اما موضوع دیگر آرم و علائم طاغوت است. مساله فقط از بین بردن و محو آرم بالای کاغذ و عوض شدن عکس‌ها نیست، باید آدمهای عوضی را در ادارات بیرون بریزند... در خارج کشور به چهره تابناک انقلاب حمله می‌کنند و حتی جسارت را به جائی رسانده‌اند که رهبر انقلاب را به «عیدی امین» قُلدرِ آدمکُش تشبیه کرده‌اند... این وزارتخانه‌ها و این سفارتخانه‌ها را که بی‌تفاوت به انقلاب هستند تعطیل کنید و بهتر که نداشته باشیم. خواست شما و ملت ایران در مورد محو آثار طاغوت وقتی انجام می‌شود که انقلاب در وزارتخانه‌ها انجام شود...» [۴۵] در تهران مردم از چندین نقطه به سوی میعادگاه نماز جمعه در زمین چمن دانشگاه تهران سرازیر شدند و شعارهائی که مردم می‌دادند از این قرار بود: «... تصفیه ادارات انجام باید گردد ـ منافق ضد خلق نابود باید گردد، مرگ بر سه مفسدین ـ توده‌ای، فدائی، منافقین، اسلام پیروز است ـ منافق نابود است، بگفته فاطمه وقار زن حجاب است ـ پوشش زن در اسلام دوام انقلاب است، منتظری، منتظری حمایتت می‌کنیم ـ منافق، فدائی دربدرت می‌کنیم، خواهرم خواهرم، حجاب تو سنگرم ـ حجاب تو خواهرم، شکست اهریمن است... و حجت الاسلام سیدعلی خامنه‌ای طی خطبه اول نماز جمعه در تهران گفت: «... اگر در این تابستان خواهران مسلمان ملاحظه حجاب و عفاف لازم را نکنند... دشمن فرصت را مغتنم خواهد شمرد... این فرصتی را که با پیام امام برای ما پیش آمد مغتنم بشماریم حجاب انسانی وظیفه حفظ و صیانت عفاف انسانی است. شخصیت انقلابی زن مسلمان اجازه نمی‌دهدکه از راه نشان دادن پیکر برهنه خود، از راه در معرض گذاشتن و نمایش نهادن زیور و زینت و آرایش خود، خود را نشان بدهد، زن مسلمان ایرانی خود را به همه جامعه عالم از زن و مرد نشان داده است.‌ای زن مسلمان...‌ای خواهران عزیزی که مراعات حجاب اسلامی را نمی‌کنید. شما‌‌ همان کسانی هستیدکه در هنگام اشتغال مبارزه ملت ایران علیه دشمن با حجاب در راهپیمائی‌ها شرکت کردید... امروز هم انقلاب محتاج وفاداری شما است‌ای خواهران کارمند دولت،‌ای کسانی که هیچ عنادی با انقلاب اسلامی ندارید اما بی‌توجهی‌ها موجب آن می‌شود که وظایف انقلاب را آن چنانی باید، مراعات نکنید، امام به شما خطاب می‌کند فضای ادارات دولتی را، فضای جامعه انقلابی را، فضای عفاف عمومی قرار بدهید. کاری کنیدکه با پوشش شما، با بی‌اعتنائی شما به زیور‌ها، آرایش‌ها، مد‌ها و لباس‌های رنگارنگ، دشمن یکبار دیگر احساس کند که زن مسلمان ایرانی تسخیر ناپذیر است... امروز که موج توجه به حجاب و حفظ عفاف اسلامی از راه پوشش معقول و منطقی زن در جامعه ما براه افتاده است. دشمنان توطئه می‌کنند... باید حفظ عفت فضای جامعه را بکنید این یک ضرورت انقلابی است... هم در محیط ادارات هم در کوچه و خیابان و محیط جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید...» [۴۶]

سرانجام مهم‌ترین دستاوردهای پروژهٔ طاغوت زدائی برای جمهوری اسلامی در این مرحله این بود که در گام اول، اپوزیسیون را به طور عام به حاشیه راند و میدان فعالیت آنان را محدود کرد و سازمان مجاهدین این مهم‌ترین و فراگیر‌ترین نیروی آن را وادار کرد که با چاپ بیانیه‌ای که فرازهایی ازآن چنین بود: «... به منظور اجتناب از هر گونه تشنج و بر زمین ریختن احتمالی خون افراد بیگناه و جلوگیری از سوء استفاده‌های امپریالیزم و ضد انقلاب، موقتا تا روشن شدن حقوق قانونی و سیاسی خود بر طبق قانون اساسی و ابراز صریح مقامات مسئول کشور در این باره، کلیه دفا‌تر سازمانی خود را تعطیل اعلام کرد. به این ترتیب ما به سهم خود از هرگونه تحریک و تشنجی که بتواند به واسطه و یا تحت نام مجاهدین موجبات تضعیف پایه‌های جمهوری اسلامی را فراهم سازد، جلوگیری نموده و از مقامات مسئول کشور نیز متقابلا انتظار داریم که در حفظ جو عدم تشنج به ویژه با وسائل ارتباط جمعی اقدامات لازم را معمول دارند.» [۴۷] به حاشیه براند و تا ۳۰ خردادسال۶۰ هم، اجازه اجتماع و تظاهرات رسمی را به آنان نداد. در گام دوم پس از رسمیت یافتن مجلس شورای ملی و انتخاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به ریاست قوهٔ مقننه، و سوگند رئیس جمهور درکنار آیت الله بهشتی رئیس دیوانعالی کشور و حضور نمایندگان، بعد از اجرای مراسم تحلیف، در اولین روز کارِ رسمی مجلس شورای ملی، طرح دو فوریت تغییر نام مجلس شورای ملی در حضور نماینده شورای نگهبان (حجت الاسلام محمدرضا مهدوی کنی) مطرح شد که اکثریت نمایندگان از این تغییر نام دفاع کردند و زنده یاد دکتر یدالله سحابی (رئیس سنی مجلس شورای ملی) در مخالفت با این طرح گفت: «قسم خورده‌ایم نسبت به قانون اساسی پایبند باشیم و این میثاق وحدت ملی است. این تصویب شدن اسم اساس قانون اساسی را متزلزل می‌کند. باید مجلس خبرگان تشکیل شودو ماده واحده‌ای را تصویب کند تا عنوان ماده واحده داشته باشد. من بسیار نگرانم که این مسئله با این سرعت انجام بشود و این مصلحت نیست و به محتوای قانون اساسی صدمه می‌زد. اما در باره کلمه ملی، آقایان که اینقدر آن را عنوان می‌کنند، مگر ملیت با اسلام تعارضی دارد؟... به پیشنهاد یکی از نمایندگان که نام مجلس، «مجلس شورای اسلامی ایران باشد» رای گرفتند که تصویب نشد و در ‌‌نهایت در باره طرح پیشنهادی به این مضمون که «پیشنهاد می‌کنیم که نام مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی تعیین گردد» رای گرفته شد و از مجموع ۱۹۵ رای ۱۸۱ رای موافق، ۷ رای مخالف و ۷ رای ممتنع بود.» [۴۸] و به این وسیله نمایندگان مجلس بدون هیچ چارچوب قانونی مجلس شورای ملی را تبدیل به مجلس شورای اسلامی کردند و در ‌‌نهایت درگام سوم پرچم ملی ایران را به پرچم جمهوری اسلامی مبدل کردند و به همین خاطر روابط عمومی نخست وزیری اعلام کرد: «... طرح پرچم رسمی اسران در جلسه مورخه ۱۵/۴/۵۹ از تصویب شورای انقلاب گذشته است و از سوی دکتر سید ابوالحسن بنی صدر ریاست جمهوری ابلاغ شده است. متن تصویب نامه و طرح پرچم از سوی نخست وزیری به کلیه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و موسسات دولتی ابلاغ شد: طبق مصوبه شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران پرچم رسمی ایران بر طبق اصل هیجدهم قانون اساسی به رنگهای سبز و سفید و سرخ با علامت مخصوص جمهوری اسلامی ایران و شعارالله اکبر با مشخصاتی بدین شرح است: علامت مخصوص جمهوری اسلامی ایران به رنگ سرخ در وسط پرچم قرار می‌گیرد. شعار الله اکبر برنگ سفید و با خط کوفی بنائی (یعنی‌‌ همان خطی که شعار الله اکبر را بر مناره‌های مساجد اسلامی نقش می‌کند) شعار الله اکبر به نشانه بیست و دوم بهمن روز پیروزی انقلاب بیست و دو بار بصورت حاشیه در مرز رنگ سبز و سفید و سرخ و سفید تکرار می‌گردد (یازده بار در رنگ سبز و یازده بار در رنگ سرخ) مشخصات هندسی و فنی دقیق پرچم و علامت مخصوص جمهوری اسلامی ایران به این شرح است: این طرح بیان کننده محتوای حکومت اسلامی است. با تکیه بر این حقیقت که جمهوری اسلامی ایران حلقه واسطی است در راه حکومت جهانی و آرمانی اسلام. این طرح بر مبنای کلمه «الله» طراحی شده است که مبداء و منتهای آفرینش است. و در این ادامه هدف و غایت حکومت اسلامی (الی الله العصیر...) و مگر نه اینست که میان محتوای کلام الهی با لحن و صوت و شکل ظاهری آن ارتباطی پنهان وجود دارد. از همین دو هنر خطاطی و ترتیل قران تا این حد در فرهنگ اسلامی نفوذ و گسترش یافته است. هلال‌های آن فرم از نقش مبارکی ریشه می‌گیرد که بار‌ها حضرت محمد (ص) با شمشیر بر شن‌ها ترسیم فرموده‌اند و بیشک باری از هدایت الهی در بر دارد (شکل۲). پنج جزء تشکیل دهنده آرم که اگر به پنج اصل پایه دین برگردد «اصل توحید را در حُکم عمود و ساقه اصلی در میان دارند» گذشته از آنکه در ترکیب کلی خویش کلمه الله را بیان می‌کنند عصاره‌ای از کلمه توحید یعنی لااله الاالله را نیز در خود مست‌تر دارند. خطوط هادی هلال‌های آرم که در یک دایره محاط است (و نظام هندسی و طرز ترسیم آن در شکل ۴ نشان داده شده است) با تداعی نصف النهارهای کره، جهانی بودن دعوت اسلام را تجسم می‌بخشند. جزء قائم میانی – در ترکیب با شکل تشدید () که در خط فارسی و عربی نشانه شدت است. شمشیر را تداعی می‌کند. قائم وایستاده که خود نماد قدرت و استحکام و ایستادگی است و این برداشتی تعبیری از کلمه «حدید» یا آهن است در کتاب الله (... و انزلنا الحدید» فیه باس شدید»). و ترکیب کاملا متقارن شکل بیانی از حالت تعادل و توازن که این نیز برداشتی تعبیری از کلمه میزان در کتاب خدا. و بجاست که همراه تمامی شهدای راه حق یادی از معلم شهید شریعتی کنیم که می‌گفت: «جامعه‌ای ایده آل بسازیم» جامعه‌ای که بر این سه پایه چنانکه در قران آمده است مستقر باشد. کتاب – ترازو – آهن (کتاب- میزان- حدید). و بالاخره بزرگ‌ترین و اصلیترین ویژگی لازم و کافی ترکیب آرم همانا بیان کلمه الله است که خود هم قالب است و هم محتوی.» [۴۹]

_____________

[۱] کیهان ۵/۴/۱۳۵۹ ص ۱۲

[۲] کیهان ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۱۳

[۳] کیهان ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۱۳

[۴] اطلاعات ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۵] اطلاعات ۱۰/۴/۱۳۵۹ ص ۱

[۶] اطلاعات ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۷] کیهان ۹/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۸] اطلاعات ۱۰/۴/۱۳۵۹ ص ۸

[۹] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۱۰] اطلاعات ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۱۱] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۱۰

[۱۲] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۱۰

[۱۳] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۱۲

[۱۴] کیهان ۹/۴/۱۳۵۹ ص ۳

[۱۵] اطلاعات ۲۲/۲/۱۳۵۹ ص ۱

[۱۶] کیهان ۲۲/۲/۱۳۵۹ ص ۱۲

[۱۷] اطلاعات ۲۲/۲/۱۳۵۹ ص ۲

[۱۸] اطلاعات ۲۵/۲/۱۳۵۹ ص ۳

[۱۹] کیهان ۲۸/۳/۱۳۵۹ ص ۶

[۲۰] کیهان ۱۵/۴/۱۳۵۹ ص ۳

[۲۱] صادقی گیوی. محمدصادق، ۱۳۷۹، خاطرات آیت الله خلخالی اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب، تهران، نشرسایه، چاپ اول، صص ۳۴۳- ۳۴۱

[۲۲] اطلاعات ۱۰/۴/۱۳۵۹ ص ۱۰

[۲۳] کیهان ۱۰/۴/۱۳۵۹ ص ۳

[۲۴] اطلاعات ۱۶/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۲۵] کیهان ۲۶/۳/۱۳۵۹ ص ۲

[۲۶] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۲۷] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۳

[۲۸] کیهان ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۱۶

[۲۹] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۱

[۳۰] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۳۱] اطلاعات ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۱۱

[۳۲] کیهان ۱۰/۴/. ۱۳۵۹ ص ۱۵

[۳۳] کیهان ۱۱/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۳۴] اطلاعات ۱۶/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۳۵] کیهان ۴/۴/۱۳۵۹ ص ۹

[۳۶] کیهان ۱۵/۴/۱۳۵۹ ص ۱

[۳۷] کیهان ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۳۸] اطلاعات ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۳۹] کیهان ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۳

[۴۰] کیهان ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۴۱] کیهان ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۲

[۴۲] اطلاعات ۱۴/۴/۱۳۵۹ ص ۹

[۴۳] کیهان ۱۲/۴/۱۳۵۹ ص ۱۶

[۴۴] کیهان ۹/۴/۱۳۵۹ ص ۱۱

[۴۵] کیهان ۱۴/۴/۱۳۵۹ ص ۱۶

[۴۶] اطلاعات ۱۴/۴/۱۳۵۹ ص ۴

[۴۷] اطلاعات ۸/۴/۱۳۵۹ ص ۹

[۴۸] اطلاعات ۱/۵/۱۳۵۹ ص ۱۴

[۴۹] کیهان ۹/۵/۱۳۵۹ ص ۳

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد