logo




در اين زمينه

چهره ي پنهان مهربانوان ميهن (۲)
زنان و انقلاب مشروطه، رضاشاه و حجاب

دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۳ ژانويه ۲۰۱۲

علی محمد جهانگیری

چكيده ي مطلب:
زنان در انقلاب مشروطه نقشي برعهده نداشتند. درمجلس دوم شوراي ملي چون باز بحث حق راي زنان پيش آمد؛ آيت الله مدرس گفت:« ... امروزهرچه تامل ميكنيم ميبينم خداوند قابليت دراينها(زنان) قرارنداده است كه لياقت حق انتخاب داشته باشند... آنها تحت قيوميتند. ابدا حق انتخاب نخواهند داشت و ديگران بايد حفظ حقوق زنها را بكنند!
رضا شاه در راه پيشرفت ايران در اواخرسال ۱۳۱۳خ زنان آموزگاررا از چادر به سر كردن ممنوع كرد وسرانجام در17ديماه ۱۳۱۴خ فرمان " رفع حجاب"را صادر كرد و درجشن فرهنگي دانشسراي دخترانه تهران طي نطقي گفت:« ... شما خواهران و دختران من، حالا كه وارد اجتماع شده ايد و قدم براي سعادت خود و وطن بيرون گذاريده ايد، بدانيد وظيفه شماست كه در راه وطن خود كاركنيد...

انقلاب مشروطه و زنان ايران:

زنان ايران قبل از انقلاب مشروطه در جنبش تحريم توتون و تنباكو براي اولين باردرايران در تظاهرات خياباني شركت كردند. آنان در اين حركت اعتراضي خود، براي نخستين بار به صورت گروهي به ميدان آمدند و در تظاهرات خياباني خود، شعارهايي بر عليه كمپاني انگليسي ودولت سردادند. زنان به اين وسيله قدرت بالقوه ي خود را، با لفعل به نمايش گذاشتند. با پيروزي مردم در اين جنبش زنان بيشتر به توانمندي هاي خود، در رابطه باحركتهاي اصلاحي پي بردند.
در انقلاب مشروطه زنان در سايه بودند و در روند تحولات انقلاب و پيروزي آن نقشي بر عهده نداشتند. آنان پس از پيروزي انقلاب و تشكيل دولت به معناي جديد كلمه در ايران، با به وجود آوردن چندين انجمن در راستاي حقوق حقه خود، دست به فعاليت هاي نيمي مخفي - نيمي عيني زدند. انجمن آزادي زنان (1906 م ) اولين انجمن نيمه مخفي و علني بود كه به وسيله زنان در تهران داير شد كه دو دختر ناصر الدين شاه، پادشاه پيشين ايران يعني "تاج السلطنه" و "افتخار السلطنه" از فعالين آن بودند. اين انجمن با دايركردن جلسات آموزشي و تربيتي براي زنان و دختران ، كمك شايان توجهي درجهت رشد و آگاهي زنان به وجود آورد. به دنبال آن انجمن غيبي نسوان(1907 م)و انجمن حريت زنان (1910 م ) و ... به وسيله زنان آگاه و مبارز به صورت علني در جهت آموزش و پرورش دختران و زنان شروع به فعاليت كردند. بعد از برپايي اولين مجلس شوراي ملي در تهران، زنان طي نامه اي به نمايندگان خواستار حق راي وحق آموزش قانوني براي خود شدند. همين خواسته زنان، بحث حقوق زنان را، در صحن مجلس به وجود آورد. نمايندگان موافق و مخالف بحث هاي فراواني در رابطه با آزادي زنان و به خصوص حق راي وآموزش آنان به ميان آوردند. همين بحث هاي مجلس هم، درسطح جامعه به خصوص در مطبوعات مطرح گشت.
مشروعه خواهان كه هواداران محمد علي شاه و مقلدين شيخ فضل الله نوري بودن، به هيچ وجه حق و حقوقي براي زنان قايل نبودند و حتي سخن و بحث دراين مورد را، ضديت با دين و مذهب ( شيعه ) مي دانستند و آزادي زنان را كفر و ايجاد مدارس دخترانه را، تشكيل فاحشه خانه در ايران ميدانستند كه داير كردن آن، سبب گمراهي و بي بند و باري دختران ميگردد.
جناح راديكالٍ مشروطه خواهان كه بيشتر آنان نو انديشان زمان خود بودند، در نشريات وابسته به خود تبليغ ميكردند، تا زماني كه زنان ما، همسران ما، مادران ما، دختران ما و خواهران ما، از يوغ اسلام و مذهب شيعه رها و آزاد نشوند، رهايي و آزادي آنان امري محال و غير ممكن است. به هر حال با اين كه مجلس اول، هيچ گونه قانوني در رابطه با حق راي زنان و آموزش آنان به تصويب نرساند ولي در عمل زنان و دختران ايران، حق آموزش خود را در مدارس به نمايندگان مجلس و مخالفين تحميل كردند. زنان ايران دراستبداد صغير هم، از پا ننشستند. در مبارزات مردم تبريز عليه مشروعه خواهان و سربازان محمد علي شاه، زنان تبريز در صف مقدم جبهه جنگ بودند و دهها تن از آنان با لباس مردانه در ميدان جنگ شركت كردند و بيش از ده نفر از آنان هم درميدان جنگ، جانشان را فداي راه آزادي كردند.
پس از شكست استبداد صغير و بازگشت مشروطه به ايران و به دنبال آن تشكيل دورهي دوم مجلس شوراي ملي در ايران، باز مسئله حق و حقوق زنان دمجلس مطرح شد. در يكي ازجلسات مجلس و به هنگام بحث در باره اشخاصي كه از حق انتخاب نمودن ( نه انتخاب شدن ) محروم شده بودند، ماده چهارم نظامنامه انتخابات قرائت شد. در اين ماده سخن از اشخاصي به ميان آمده بود كه مطلقا از دادن حق راي محروم شده بودند و در آن زنان را با ديوانگان، ورشكستگان، قاتلين، مخالفين شريعت و افرادي كه صغير تلقي ميشدند، از حق راي دادن محروم كرده بودند. در هنگام رايگيري در رابطه با ماده فوق حاج محمد تقي وكيل الرعايا نمايندهي همدان و سيد حسن تقيزاده نماينده تبريز و مشروطه خواه معروف به مخالفت از اين ماده از نظامنامه سخن راندند وكيل الرعايا در همين رابطه گفت:« ... زنان انسانند و حقوق حقه خود را دارند و بايسته است كه داراي حق راي شوند.» ذكاء الملك رئيس مجلس در باب مخالفت با سخنان وكيل الرعايا، جملاتي ايراد نمود. در ادامه چون صحن مجلس به تشنج كشيده شد. آيت الله سيد حسن مدرس شروع به سخن كرد و چنين گفت:«... ما بايد جواب بدهيم ازروي برهان، نزاكت و غير نزاكت رفاقت است. از روي برهان بايد صحبت كرد و برهان اين است كه امروز هر چه تامل ميكنيم ميبينيم خداوند قابليت در اينها ( زنان) قرار نداده است كه لياقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفين و مستضعفات و آنها از اين نمرهاند كه عقول آنها استعداد ندارد گذشته از اين كه در حقيقت نسوان (زنان) در مذهب اسلام ما، در تحت قيمومند " الرجال قوامون علي النساء " در تحت قيموميت رجال ( مردان ) هستند مذهب رسمي ما اسلام است. آنها تحت قيموميتند. ابداً حق انتخاب نخواهند داشت. ديگران بايد حفظ حقوق زنها را بكنند.»1 پس از اين سخنان مدرس يكي ديگر از نمايندگان در تاييد سخنان ايشان با چهرهي بر افروخته افزود:«... در سراسر عمرم اين چنين سخنان كفر آميزي به گوشم نرسيده بود و بنده نه براي زنان حقوقي قايل هستم و نه در آنها صبغه هاي ( رنگهاي ) انساني ميبينم. در پايان اين جلسه پر تشنج در مجلس، رئيس مجلس از گزارشگران خواست كه اين مسايل را در ژورنال مجلس ثبت نكنند و حرفي از آن به ميان نياورند.»

رضا شاه و كشف حجاب زنان در ايران:

با انقراض سلطنت قاجاريه درايران، و به صحنه آوردن رضا شاه در عرصه سياسي ايران، حكومت وقت پس از استقرار امنيت در سراسر ايران، استراتژي خود را در راه پيشرفت ايران، تجدد (مدرنيته) و مدرنيزاسيون (نو سازي) قرار داد. همين موضوع فضاي مناسبي را فراهم كرد كه زنان آگاه، تحصيل كرده و مبارز ايران به اقدامات آموزشي و فرهنگي خود، در سطح جامعه شكل نويني بدهند. اين حركت زنان در برهه اي از تاريخ بود كه زنان هيچ گونه حق و حقوقي در خانواده و جامعه به عهده نداشتند و حتي در پايتخت ايران ( تهران ) خيابان ها و اماكن مردانه و زنانه بود. رضا شاه در آغاز پادشاهي خود در ايران، با تاثير پذيري از مشاوراني كه حول ايرانيت و بازگشت به ارزش هاي ايران باستان كار ميكردند فضايي به وجود آورد كه يازده سال قبل از كشف حجاب در ايران بانوي آواز ايران قمر الملوك وزيري بدون حجاب در گراندهتل تهران در خيابان لالهزار به روي صحنه رفت و به اجراي كنسرت و آواز خواندن پرداخت.
در بهار 1313خورشيدي رضا شاه در اولين و آخرين سفرخارجي خود به تركيه سفر كرد. وي با مشاهده آزادي هاي بانوان ترك ، و جهت همرنگ شدن با دنياي متمدن و يا عقب نماندن از تركيه، در بازگشت به ايران، در اواخر سال 1313خ زنان آموزگار و دختران دانش آموز را از چادر به سركردن ممنوع كرد. در مهر ماه 1314 خ كانون بانوان را، در تهران تاسيس نمود و صديقه دولت آبادي، يكي از مشوقين خود را به رياست آن برگزيد. سرانجام در 17 دي ماه 1314خورشيدي فرمان "رفع حجاب" را صادركرد. در اين روز شاه با ملكه و شاهدخت ها كه همه بي حجاب بودند در جشن فرهنگي دانشسراي دخترانه تهران شركت كردند و بدين وسيله رسما و علنا قانون كشف حجاب را اعلام كرد. رضا شاه در جمع حاضرين ( زنان، وزرا، نمايندگان مجلس، امراي ارتش ) طي نطقي چنين گفت:« ... بي نهايت مسرورم كه ميبينم خانمها، در نتيجه دانايي و معرفت، به وضع خود آشنا شده و پي به حقوق و مزاياي خود برده اند. زنهاي اين كشور، به واسطه خارج بودن از اجتماع، نميتوانستند استعداد و لياقت ذاتي خود را بروز دهند. بلكه بايد بگويم كه نميتوانستند حق خود را نسبت به كشور و ميهن ادا نمايند... ما نبايد از نظر دور بداريم كه نصف جمعيت كشور ما به حساب نمي آمد...مثل اينكه زنها افراد ديگري بودند و جزو جمعيت ايران به شمار نمي آمدند... شما خواهران و دختران من، حالا كه وارد اجتماع شده ايد و قدم براي سعادت خود و وطن بيرون گذارده ايد، بدانيد وظيفه شماست كه در راه وطن خودكار كنيد. سعادت آتيه در دست شماست، شما تربيت كننده نسل آتيه خواهيد بود...»2
در اين شرايط كشف حجاب زنان، شوكي بر جامعهي سنتي ايران وارد كرد. به همين خاطر روحانيون شيعه در قم و مشهد به جنب و جوش افتادند و آيت الله حاج شيخ حسين قمي به همين دليل به صورت اعتراض از مشهد به تهران آمد كه در پايتخت و قم هيچ يك از روحانيون از اين حركت اعتراضي ايشان حمايت و پشتيباني نكردند. و سر انجام هم، رضا شاه او را به همين خاطر به كشور عراق تبعيد نمود. پس از جنگ دوم جهاني و اشغال ايران به وسيله نيروهاي متفقين ( انگليس، شوروي، امريكا ) و استعفاي اجباري رضا شاه و به دنبال آن ايجاد فضاي باز سياسي در ايران، آيت الله قمي با بوق و كرنا از عراق به ايران آمد. ايشان به محض ورود به ايران از دولت ايران خواست كه چادر را براي زنان ايران آزاد اعلام كند و مدارس مختلط را هم، تعطيل نمايد و از همه مهمتر ، آموزش شرعيات مذهبي را، در برنامه هاي ابتدايي و متوسط دانش آموزان دختر بگنجاند كه دولت وقت هم، به خاطر جو ضد استبدادي رضا شاه كه در آن شرايط بر سراسر كشور حاكم بود به همه اين خواستها تن داد.
در رابطه با كشف حجاب رضا شاه در ايران، هنوز پس از هفتاد سال، موافقين و مخالفين دلايل خاص خود را مطرح مي كنند. گروهي آن را يك ضرورت تاريخي به حساب ميآورند كه براي حقوق و آزادي زنان لازم و واجب بود. برخي ديگركه اكثريت آنان روحانيون سنتي شيعه و پيروان آنان مي باشند، آن را يك حركت استعماري و براي بي بند و باري زنان به حساب ميآورند.
شهرنوش پارسيپور نويسنده آزاده و مستقل ايران كه از حاميان ديدگاه اول است، عنوان مي كند كه:« ... بدون هيچ شك و ترديدي بزرگترين انقلابي كه در تاريخ هفت هزار سالهي اين منطقه رخ داده كشف حجاب رضا شاه است، سلطنت طلب نيستم، اما براستي باور دارم كه زنان ايران بايد خاطره ي هفده دي را همانند گوهري گرانبها در قلب خود، محفوظ نگاه دارند. و افتخار اين روز از آن رضا شاه است. گفته ميشود انگليسي ها او را وادار به اين كار كردهاند، و من ميگويم هر كس كرده و به هر دليلي كرده، افتخار اين روز را از آن رضا شاه ميدانم و به سهم خود سپاسگزارم.»3
ديدگاه دوم كه روحانيون شيعه اثني عشري، منادي آن هستند. به طور خاص و عام هيچ گونه حقي براي زنان جداي از سنت پيامبر و چارچوب فقهي قايل نيستند و اساسا در مباني فكري و عملي آنان كه در دروس حوزههاي علميه ( مقدمات، سطح، خارج ) مطرح ميشود، مبحث و مقوله زن به عنوان يك انسان ! معنا و مفهومي ندارد تعدادي از آنان عقيده دارند كه زن حيوانٍ ! بدون مويي است كه صرفا براي رفع نياز جنسي مردان و بقاي نسل درست شده است. در همين رابطه يكي از بزرگترين فيلسوفان جهان شيعه، ملاصدرا ( صدر المتالهين شيرازي ) مي گويد:« ... خداوند تبارك و تعالي گروهي از حيوانات را براي خوردن آفريد، برخي را براي ركوب زينت، برخي را براي جا به جا كردن كالا و « بعض الحيوانات للنكاح » يعني بعضي از حيوانات را براي نكاح كردن ! .» در ادامه حاج ملا هادي سبزواري در حاشيه نويسي بر كتاب، الحكمة المتعاليه في الاسفار الاربعه، ملاصدرا مينويسد كه:«... اين كه زن را در رديف حيوانات شمرده اند؛ ايماي لطيفي است؛ كه زنان به واسطه سستي عقل، وجودشان در ادراك جزييات و نيزگرايش آنان به زخارف (آرايش، زينت ها) دنيوي نزديك است كه به حيوانات زبان بسته ملحق شوند. سيرت و منش اغلب زنان مثل حيوانات است اما خداوند به آنها صورت انساني پوشانده است تا مردان از دوستي زنان و نكاح با آن متنفر نباشند .» اين بزرگان! خود فراموش ميكنند كه با آن همه علم! و فلسفه! و يال و كوپال مردانه، از زهدان چنين حيواني بدر آمدهاند. همين جا بايد يادآوري كرد كه كشف حجاب اجباري و چه حجاب اجباري، هيچكدام در شأن شخصيت زن ايراني نبوده است چرا كه آزادي حق پوشش براي زنان و براي مردان، از ابتداييتر ين حقوق حقه هر انسان آزاد به طور عام بوده است و اين حقوق و انتخابها هم، آگاهانه يا نا آگاهانه براساس عرف، جغرافياي مكاني – زماني و... شكل ميگيرد نه زور و اجبار، حكومت رضا شاه در آن شرايط با بوروكراسي و به صورت اجباري و قيم مآبانه، نه بستر سازي و زمينه سازي هاي ابتدايي و انتخابي(آموزش) و از همه اينها مهمتر تدوين حقوق مدني بر اساس علم و عقلانيت نه عرف و شرع ( فقه شيعه ) ميخواست عقل، خرد و علم را به جاي دين، مذهب و سنت بنشاند كه چون در نهايت اين تغييرات با ارزش هاي فرهنگي درون جامعه توام نبود و به ارزش هاي عام و فراگير تبديل نشده بود، در دهه هاي پاياني قرن بيستم و پس از پيروزي انقلاب بهمن 57 و به دنبال آن سلطه و حاكميت طيفي از روحانيون به رهبري آيت الله خميني به حجاب اجباري انجاميد ...


________________________________________

مجلس، صص 1531- 1530 2 . آرين پور، يحيي، 1374، از نيما تا روزگار ما، (جلد سوم) تهران، زوار، چاپ اول، صص13- 12
3 .پارسي پور، شهرنوش، 1996، خاطرات زندان، سوئد، نشرباران، چاپ اول، ص 357

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد