روزنامه شرق: درست ۱۰۶ سال از پيروزي گام نخست انقلاب، صدور فرمان مشروطيت و تاسيس مجلس شوراي ملي ايران توسط مظفرالدين شاه قاجار سپري شده است. انقلاب مشروطيت از آن دست حوادث سرنوشتساز تاريخي است كه هم براي خواص فرهيخته و نخبه داراي پيام و ارزش بررسي و دقت نظر است و هم مردمان عادي كه پدران و مادرانشان حاميان و كوشندگان اصلي آن انقلاب بودهاند ميتوانند درسها، پندها و عبرتهاي ارزشمند و كهنه نشدني از آن بگيرند.
در يك نگاه شتابزده و غيرحرفهاي و با گذشت درست صد سال از نگارش كتاب «انقلاب ايران»، نخستين تاريخ مدون و مفصل در باب مشروطيت توسط پروفسور ادوارد گرانويل براون، به نظر ميرسد كه جامعه پژوهشي نسبت به مطالعات مشروطه اشباع شده است. از آن زمان تاكنون و با انتشار صدها كتاب، مقاله و پاياننامه تحصيلي به فارسي و ديگر زبانها در اين موضوع، به نظر ميرسد كه كار تحقيقات چندان مهمي در اين قلمرو باقي نمانده و حرف ناگفتهاي در اين زمينه وجود ندارد.
اين در حالي است كه هرچه بيشتر در ابعاد مختلف اين انقلاب مردمي دقيقتر ميشويم و منابع منتشر شده در اين باب را بررسي و ارزيابي ميكنيم، درمييابيم كه با وجود اين همه منابع و پژوهشهاي منتشر شده، دانستههاي ما در برابر نادانستههاي ما در اين باب چندان هم بيشتر نيست. هنوز اسناد و منابع منتشر نشده بسيار زيادي درباره انقلاب مشروطيت ايران، ريشهها و مقدمات و تبعات و پيامدهاي آن در آرشيوهاي عمومي و خصوصي داخلي و بينالمللي وجود دارد كه يا اساسا مورد توجه محققان تاريخ معاصر ايران قرار گرفته نشده يا به اهميت آنها به درستي و كمال توجه نشده است.
در اين نوشته كوتاه قصد و مجالي نيست تا فهرستي از منابع ديده نشده يا كمتر مورد توجه قرار گرفته شده درباره انقلاب مشروطيت ايران در آرشيوهاي مختلف داخلي و خارجي ارايه شود. بيش از من و پيش از من، بسياري از پژوهشگران ارجمند ايراني و غيرايراني تاريخ معاصر ايران، بهخصوص استاد فقيد ارجمندمان مرحوم ايرج افشار تا حد زيادي و به خوبي به اين موضوع پرداخته و باز هم خواهند پرداخت. غرض آن است كه گفته شود كه هنوز راه دراز و ناپيمودهاي در مسير مطالعات مشروطه باقي است و در اين راه مجال و فضا براي همه علاقهمندان و كارشناسان اين موضوع وجود دارد.
گذشته از منابع ديده نشده يا منتشر نشده خصوصي و عمومي داخلي يا خارجي، بسياري از آثار منتشر شده درباره تاريخ انقلاب مشروطيت، چه منابع و اسناد اوليه و چه تحقيقات ارزشمند ثانويه منتشر شده نيز، آن طور كه بايسته و شايسته بوده، مورد توجه و استفاده لازم و كافي پژوهشگران قرار گرفته نشده و در بسياري موارد كتابها، مقالات و پاياننامههاي بسياري در اين موضوع، در لابهلاي كتابخانهها و موسسات پژوهشي بدون استفاده يا كمتر توجه شده باقي مانده است.
از اين جهت و با توجه به كثرت مطالب موجود و منتشر شده درباره مشروطيت، فكر تهيه و انتشار يك مجموعه ديگر در اين موضوع امري سهل و ممتنع به نظر ميرسد. سهل از آن نظر كه موضوعات و ابعاد ناگفته بسياري در اين موضوع وجود دارند كه با بهره بردن از منابع گسترده منتشر نشده يا كمتر مورد توجه واقع شده ميتوان به آنها پرداخت. ممتنع از آن جهت كه انجام پژوهشهاي نوين در اين موضوع كه داراي اطلاعات جديد يا تحليلهاي متفاوت باشند كار سادهاي نيست و امكان افتادن به ورطه رونويسي يا بازيافت بيانديشه كارهاي ديگران يا انجام تحقيقات كم ارزش نيز كم نيست.
مشكل ديگر در پژوهشهاي تاريخ معاصر و بهخصوص تاريخ مشروطيت اين است كه بسياري از ابعاد مختلف اين ماجرا، به نوعي در زندگي امروز ما در جريان است و پرداختن به برخي از اين سوژهها با هر نوع نگاه و از هر منظري، درست يا نادرست، به سادگي ميتواند تعابير و شبهاتي را درباره استفاده ابزاري از تاريخ معاصر و موضوع مشروطيت براي اثبات و به كرسي نشاندن دعاوي و ديدگاههاي كنوني و روز صاحبان مقالات يا ديدگاههاي مورد حمايت او ايجاد كند.
چنان كه گفته شد، با وجود گذشت ۱۰۶ سال از انقلاب مشروطيت ايران، به نظر ميرسد كه هنوز سخن گفتن بيدغدغه و بدون نگراني از سوءتعبيرهاي رايج در برخي مقولات مرتبط با انقلاب مشروطيت، اگر هم مقدور باشد، چندان ميسور نيست.
تداوم بررسيهاي تاريخي پيرامون انقلاب مشروطيت در ايران، از يك سو نيازمند تغيير فرهنگ در ارايه و در دسترس بودن اسناد و مدارك از سوي كتابخانهها و مراكز آرشيوي به محققان و تاريخپژوهان است. در سه دهه اخير كوششهاي ارزشمندي در جهت عاديسازي دسترسي علاقهمندان به اسناد و منابع انجام شده است. در اين ميان تلاشهاي چند سال اخير كتابخانه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي در بازگشايي بيشائبه و بيتبعيض منابع خود به روي محققان كاري بس ارزشمند و يادگرفتني است. كتابخانه مجلس در دوره اخير فعاليت خود به همه نهادهاي مشابه ايراني خود ياد داده كه نگراني از ارايه اسناد و منابع كمياب تاريخي به محققان نه خطري براي فرهنگ و امنيت كشور دارد، نه جا را براي ديگر پژوهشگران تنگ خواهد كرد و نه از ارزش و كيفيت منابع منحصر به فرد اين قبيل مجموعهها خواهد كاست.
با اين همه، بايد اعتراف كرد كه هنوز راه دشوار و طولاني تا رسيدن به جايگاه مطلوب ارايه اسناد و منابع تاريخي به محققان در ايران باقي است. اين مهم وقتي به دست خواهد آمد كه در نگاه مسوولان فرهنگي و مجريان اداري آنان، استفاده از منابع و اسناد تاريخي از يك امتياز ويژه براي گروهي خاص، به يك حق عمومي و بدون تبعيض و محدوديت تبديل شود.
موضوع ديگر، ضرورت مجهز بودن پژوهشگران و تاريخنگاران ايراني به دانش تئوريك و تحليل و روششناسي تاريخي در بررسيهاي نوين تاريخ مشروطيت است. واقعيت اين است كه امروزه بدون تحليل جديد براساس متدلوژي محكم علمي به سختي ميتوان در اين باب، اثري متفاوت و فاخر، ارزشمند و مبتني بر نقادي علمي و بحث محتوايي ارايه كرد.
در تدارك اين مجموعه تلاش شده تا تركيبي از تاريخنگاران و نويسندگان باتجربه و شناخته شدهتر، در كنار شماري از نويسندگان جوان ولي فاضل و آيندهدار تاريخپژوه به ارايه پژوهشهاي تاريخي خود بپردازند. اغلب موضوعات مقالات ارايه شده در اين مجموعه شخصا توسط نويسندگان محترم آنان پيشنهاد شده، با اين حال، در چند مورد نيز دبير اين مجموعه يا همكاران او، به نويسندگان پيشنهاد نگارش مطلبي در موضوعي ضروري ولي كمتر مورد توجه شده را دادهاند.
در اين مجموعه، سواي بحث مقدماتي درباره وضعيت عمومي ايران در آستانه انقلاب مشروطيت، براساس يك گزارش تفصيلي نظامي انگليسي، ابتدا به برخي از انديشهگران تاثيرگذار در شكلگيري مشروطه در ابعاد سياسي، فكري و ادبي پرداخته شده است.
متفكران و رهبران ديني تاثيرگذار در جريان انقلاب مشروطيت ايران، بخش بعدي مجموعه مقالات اين مجموعه را تشكيل ميدهند. در اين بخش تلاش شده تا ضمن بررسي زندگي، زمانه و كارنامه برخي از انديشهگران مطرح ديني تاثيرگذار در انقلاب مشروطيت، تا جايي كه ممكن است، به ابعاد ناگفتهاي از زندگي و آراي ويژه آنان نيز پرداخته شود.
در باب حكايات، دو روايت گونه تاريخي از دو حادثه سرنوشتساز در تاريخ مشروطيت (قتل سيد عبدالحميد طلبه و به توپ بستن مجلس) از نگاه دو پژوهشگر تاريخ از دو نسل مختلف در قالبي بديع ادبي و روايي و بدون از دست دادن اصالتها و استنادات تاريخي ارايه شده است. روزنامه و روزنامهنگاران بخش ديگر اين مجموعه است كه در آن طي سه مقاله به زندگي و كارنامه دو روزنامهنگار و تاريخنويس برجسته و مطرح عصر مشروطه و همچنين سير استفاده از كاريكاتور در نشريات مشروطه پرداخته شده است.
بخش بعدي اين مجموعه در باب مسايل اجتماعي و ملي مربوط به مشروطيت است كه طي آن به موضوعات تماميت ارضي، ناسيوناليسم و ريشهها و تبعات بستنشيني پرداخته شده است. اين قبيل مسايل تاريخنگاري مشروطيت را به حوزه جامعهشناسي تاريخي پيوند ميزند.
بزرگترين بخش اين مجموعه، دستكم از نظر تعداد مقالات، به مشروطه ولايات اختصاص دارد. به نظر نگارنده، انقلاب مشروطه اگرچه در مجموع يك جنبش شهري محسوب ميشود، ولي نميتوان و نبايد از نقش ولايات و شهرهاي كوچك در پاگيري و گسترش اين حركت ملي غافل ماند. مقاله رفرنس اين مجموعه به مرور پاياننامههاي تحصيلي در ايران در 33 سال اخير با موضوع مشروطيت در ولايات و خارج از مركز اختصاص دارد. سواي اين گزارش/ مقاله پنج مقاله ديگر در باب جنبش مشروطيت در اردبيل، بروجرد، خراسان، كردستان و مازندران ارايه شده كه همه آنها مبتني بر اسناد منتشرنشده يا كمتر ديدهشده است.
خوانندگان با مطالعه همين چند مقاله در باب مشروطه در ولايات درخواهند يافت كه هنوز تا چه حد ناگفتههايي در باب جنبش مشروطيت در خارج از تهران و اهميت تلاشهاي مشروطهخواهي و مخالفان آنان در ولايات مختلف وجود دارد. اينگونه مقالات همچنين نشان ميدهد كه چگونه اسناد و منابع ارزشمند منتشرنشده بسياري در اين موارد وجود دارند كه ناديده و ناشناخته مانده است. باب معرفي كتاب نيز در اين مجموعه جاي خاص خود را دارد و طي آن سه كتاب فارسي و يك كتاب انگليسيزبان مرتبط با انقلاب مشروطيت معرفي و بررسي شده است. در اين بخش سعي شده چكيدهاي از محتواي اين آثار نيز به مخاطبان عرضه شود.
از ديگر مطالب اين مجموعه گزارشي درباره يادبودهاي بهجامانده از مشروطيت است كه ضمن پرداختن به ابعاد ناشناخته و مهم از نمادهاي انقلاب مشروطيت، دانستهها و معلومات عمومي درباره نخستين انقلاب ايران را به چالش ميكشد.
ديگر مطلب اين مجموعه گزارشي است از مجموعه اسناد محرمانه آرشيو ملي بريتانيا از چگونگي بركناري و تبعيد ناصرالملك، صدراعظم محمدعليشاه به روايت شخصي ناصرالملك و آمادهسازي شاه براي مقابله با مشروطيت و تعطيل مجلس.
طبيعي است كه اين مجموعه كاستيهاي بسياري دارد. فراهم آوردن مقالات در همه موضوعات مهم از نويسندگان شايسته، در فرصتي كوتاه و در حجم محدود تعيينشده براي انتشار اين قبيل مجموعهها به عنوان ضميمه روزنامه، امري ناممكن است. براي مثال بهتر آن بود كه ابعاد اقتصادي و انقلاب مشروطيت و ارتباطات فرامرزي مشروطهخواهان ايراني با آزاديخواهان ديگر كشورها و همچنين معرفي دقيقتر منابع آرشيوي خارجي جاي ويژهاي در اين مجموعه داشته باشد كه نشد.
در فراهم آوردن اين مجموعه پژوهشگران بسياري مستقيم يا غيرمستقيم به صاحب اين قلم ياري رساندهاند. سواي نويسندگان ارجمند اين مطالب مجموعه كه با آثار ارزشمند خود مايه اصلي اين ويژهنامه را فراهم آوردهاند، بايد از مسوولان محترم روزنامه شرق تشكر كنم كه در يك تعامل صميمانه سهماهه و با حسننيت كامل، در شرايط نهچندان مساعد اقتصادي رسانهاي، مجالي براي من و همكاران من فراهم آوردند تا اين مجموعه به اين صورت به دست مخاطبان برسد.
بيگمان در تدارك و آمادهسازي اين مجموعه بيشترين ياري و همكاري را از سركار خانم فرزانه ابراهيمزاده محقق و روزنامهنگار ارجمند و پرتلاش داشتهام كه نه تنها جور عدم حضور فيزيكي نگارنده در كنار اين كار را كشيدهاند، بلكه با استفاده از دانش و تجربه خود، در بسياري موارد با ابتكارها و پيشنهادهاي بجا و كاملا مناسب خود به غناي كيفي و شكلي اين مجموعه افزودهاند. همچنين جا دارد كه از جناب آقاي فتاح غلامي پژوهشگر و روزنامهنگار ارجمند سپاس ويژهاي داشته باشم. ايشان از ابتدا و در مراحل گوناگون كار، در موارد مختلفي از ارتباطگيري با نويسندگان مختلف، پيگيري مقالات پيشنهادي، ارايه مواد پيشنهادي آرشيوي و تهيه نوشتههاي تحقيقي توسط خودشان به ارتقاي كمي و كيفي اين مجموعه كمك كردهاند.
صميمانه اميدوارم كه انتشار اين مجموعه مقالات، گامي متفاوت ولو كوچك در شناخت زواياي ناشناخته انقلاب مشروطيت ايران و معرفي منابع مطالعاتي مربوط به اين رويداد مهم تاريخي و اولين انقلاب بزرگ ايرانيان در نخستين دهه قرن بيستم باشد.
شماره ویژه شرق درباره مشروطیت