logo





فلسفه کانت و یک جمله از لنین

کانت، دومین فیلسوف مهم غرب

چهار شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵ مه ۲۰۱۰

نصرت شاد

nosrat-shad.jpg
nushad@web.de
لنین میگفت که فلسفه کانت کوششی برای آشتی ماتریالیسم و ایده آلیسم در تاریخ فلسفه بورژوازی بود ، مورخین لیبرال تاریخ فلسفه مینویسند که کانت مهمترین فیلسوف مدرن غرب و بعد از افلاتون مهمترین فیلسوف تاریخ فلسفه غرب است و جای او در فلسفه مدرن مانند نقش سقراط در فلسفه یونان باستان میباشد . تاریخ فلسفه غرب از زمان کانت تاریخ تفسیر آثار او شده است و تمام تفکر فلسفی غرب بعد از افلاتون تحت تاثیر آثار او بوده است . فلسفه تاریخ کانت غالبا فلسفه فرهنگ است و به اندازه فلسفه تاریخ هگل ارزشمند میباشد . با مرگ کانت نه تنها فلسفه عصر روشنگری غرب به نقطه اوج خود رسیده بود بلکه عصر فیلسوفان واقعی نیز به پایان رسید . کانت یکی نخستین متفکران تاریخ بشر است که اهمیت جهانی فلسفه در میان علوم را عمده نمود . آثار او سنتزی هستند از فرهنگ عصر نو و فرهنگ روشنگری ،آنان را میتوان با آثار نوابغ فکری دوره باستان و سدههای میانه مسیحیت مقایسه نمود . کانت با کمک تفکر روشنگری ، خالق فلسفه انتقادی شد . او علیه آخوندها و روحانیت مسیحی زمان خود به مبارزه پرداخت ، به این دلیل بعضی از آثارش ممنوع گردید . وی مینویسد که مطالعه فلسفه ، پروسه آزادی ، برابری و رهایی بخش است . فلسفه انسانشناسی کانت حتی امروزه دارای اعتبار نظری است . او میگوید که استعداد انسان، ارزشی بازاری دارد ،-و شور و شوق او ارزشی موقت ، ولی شخصیت انسان ورای هر ارزشی است و دارای اعتباری همیشگی است .
کانت میگفت که در فلسفه دو نوع شناخت وجود دارد ؛ شناخت حسی و شناخت عقلی، و شناخت نیاز به مقدماتی مانند تجربه دارد ، چون شناخت انسان نمی تواند ورای تجربه او به پیش برود . کانت همچون عقلگرایان پیش از خود ، شناخت را ممکن میدانست ولی چگونگی آنرا مورد بحث قرار داد و اهمیتی خاص به تجربه داد . او شناخت را قضاوت و حکمی ضروری در باره یگ پدیده میدانست . در نظر او آگاهی انسان تنها بر اساس تفکر و اراده نیست بلکه متکی به قوای حسی او نیز میباشد . او کوشید تا جوابی برای پرسش " روشنگری چیست ؟ " بیابد . تحول فکری کانت از سه مرحله / عقلگرایی ، تجربه گرایی ، و نقدگرایی عبور نمود . کانت از یک طرف ضد متافیزیک عقلگرایی و از طرف دیگر ضد شک گرایی تجربی است . در نظر او چون عقلگرایی و تجربه گرایی قرنها فاقد نقدگرایی بودند ، گاهی به جزم گرایی منتهی شدند . امروزه بارها ادعا شده که درک آثار کانت بسیار مشکل است . کانت متافیزیک را بعنوان علم قبول نداشت . طبق نظر او انسان موجودی است طبیعی و عقلگرا . او نخستین بار از انقلاب فکری سخن گفت .
کانت مینویسد که هر شناختی باید براساس تجربیات حسی و اشکال بینشی آن یعنی زمان و مکان باشد . او وظیفه فلسفه خود را تعیین مرز میان قابل شناخت و غیرقابل شناخت میدانست . در فلسفه او میتوان مقوله های دین ، متافیزیک ، و اخلاق را ، جزو فلسفه انسانشناسی او دانست . او بر این باور بود که حتی خود دانش نیز باید مورد نقد قرار گیرد . کانت اهمیت خرد ناب را در استقلال وآزادی آن از تجربه میداند . او که از عقلگرایی و تجربه گرایی آغاز کرده بود ، به فلسفه انتقادی یا کانت گرایی امروزی رسید . وی می پرسد آیا مقوله متافیزیک بعنوان علم الاشیاء ممکن است ؟ فلسفه طبیعت کانت بر خلاف فلسفه دین و تاریخ و سیاست و انسانشناسی او ، ضعیف است .
کانت نخستین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان است . از طریق کانت و ایده آلیسم آلمانی یک نوگرایی فلسفی در غرب آغاز شد . او فلسفه خود را جزو ایده آلیسم انتقادی بحساب می آورد . بعدها نوزایی نقد گرایی کانتی در روی فلسفه آلمان میان سالهای 1920-1870 بعنوان جنبشی ضد مارکسیستی اثر گذاشت . ممهمترین سئوال کانت پیرامون انسان و امکانات و مرزهایش هست . آثار کانت را به دو دوره تقسیم میکنند ؛ دوره پیش از نقدگرایی و دوره بعد از نقد گرایی او در سال 1790 . کانت در سه اثر مهم خود یعنی نقد خرد ناب ، نقد خرد عملی ، و نقد نیروی قضاوت ، به مقوله نقد و انتقاد میپردازد . او میگفت که چیزی وحشتناک تر از آن نیست که یک انسان بر اساس خواسته و اراده دیگری زندگی اش را عملی نماید . در نظر او ، نقد ، توانایی و هنر برای تشخیص و سنجش است . او مینویسد که عصر نو ، عصر نقد است که باید بر دین ، مقدسات ، قانون ، مجلس ، و حاکمان مسلط گردد . کتاب " نقد خرد ناب " او گرچه در آغاز از طرف کلیسا ممنوع شد ولی بعدها یکی از کتابهای پرفروش ادبیات جهانی گردید .
کانت در فلسفه و تئوری سیاسی نیز داری نظراتی است . زمان او نقطه اوج دوره استعمار کشورهای دیگر از طریق ابرقدرتهای اروپایی بود . کانت از نظر سیاسی و مذهبی ، متفکری لیبرال بود و از انقلاب فرانسه و دمکراسی جانبداری نمود . او نه تنها خالق تئوری صلح جهانی بود بلکه از نظر سیاسی یک جهانوطن بود . او پایه گذار فدرالیسم دولتهای مستقل و فیلسوفی ضد استعمار و سیاست تسلط ابرقدرتها بر جهان بود . آنزمان ایدههای سیاسی و فرهنگی او در دانشگاهها موجب بحث و جدل شد . وصیت نامه سیاسی کانت در کتاب " صلح ابدی " نشان میدهد که او روشنفکر و متفکری برجسته در تئوزی سیاسی است . وی میگت که در هر نقطه از جهان باید مقوله های قانون ، سیاست ، و اخلاق متکی به حقوق و حیثیت انسانی باشند . با این وجود کانت در باره تئوری انقلاب نتوانست یک نظریه بدون تضاد و نهای پیشنهاد نماید . کانت مینویسد که فلسفه هایی که انسان را ابتدا مقدس بدانند و بعد او را مجرم و گناکار نمایند و یا آزادی و استقلال و هومانیسم را وعده دهند ، ولی بعد او را فرمانبر و دستوربگیر کنند ، قابل اعتماد نیستند . کانت در آنزمان میگفت که جنگ نباید وسیله ای برای پیشبرد اختلافات سیاسی بشود .
کانت خود زیر تاثیر فیلسوفان قرون 17 و 18 انگلیس ود . فلسفه اخلاق او تحت تاثیر فلسفه رواقی و فلسفه روسو است . او زیر تاثیر ایدههای هیوم ، لاک ، لایبنیتس ، و متد نیوتون بود . کانت ادامه دهنده فلسفه ارسطو نیز است . او نه تنها یک اسپینوزایی ویا آته ایستی است بلکه تحت تاثیر نظرات فیزیک مدرن لایبنیتس نیز بود . امروزه اشاره میشود که تمام جریانات فلسفه عصر جدید متکی به فلسفه کانت هستند . حتی از میانه قرن 19 شعار " بازگشت بسوی کانت " در محافل و دانشگاهها عمده شد . ادبیات و فلسفه کلاسیک آلمان نیز ایدههای او را رهنمود خود نمودند . کانت در میان ادیبان روی مشاهیری مانند هلدرلین،شیلر،کلایست،ژان پاول ، و روی فیلسوفانی مانند هوسرل، شوپنهاور ، نیچه ، فروید ، یاسپارس ، و ویتگن اشتاین اثر گذاشت . کار بعدی مهم هگل گسترش سیستم فلسفی کانت بود .
پدر ایمانوئل کانت یک پیشه ور ساده بود که در شهر کونیگزبرگ ، پایتخت دولت پروس شرقی ، در آنزمان زندگی نمود . کانت غالب عمر خود را در آن شهر مشهور گذراند و در دانشگاه آنجا به تحصیل ریاضیات ، فلسفه ، الهیات ، علوم طبیعی و لغت شناسی زبان لاتین پرداخت . از جمله آثار کانت / تاریخ طبیعت ، تئوری آسمان شناسی ، نخستین اصول متافیزیک ، دین در چهارچوب عقل محض ،نقد توانایی قضاوت ، نقد خرد ناب ، اخلاق ، نقد عقل عملی ، در باره صلح ابدی ، متافیزیک اخلاق ، و غیره هستند . او در آثارش به موضوعاتی مانند تئوری سیاست ، علم منطق ، فلسفه زبان، تئوری علم ، و نظریه تفسیر و تاویل ، میپردازد . آثار بیشمار و پیچیده او بطور گوناگون تفسیر شده اند . تنها در سال 1793 بیش از 200 مقاله و کتاب در باره فلسفه او وجود داشت . در نظر کانت ، استتیک ، علم زیباشناسی است . او میان زیباشناسی و عالی بودن فرق میگذاشت ، و اولی را بر اساس احساس و دومی را بر اساس قضاوت عقل تعریف نمود .
با کمک کانت در آنزمان خدای خالق انسان – جای خود را به انسان خالق خدا داد . امروزه اشاره میشود که فلسفه اخلاق روسو بر اساس احساس و طبیعت – و فلسفه کانت بر اساس عقل و قوانین اخلاقی است . در کتاب " نقد عقل عملی " با کمک کانت ، از زمان ارسطو ، اخلاق بخشی از فلسفه و هومانیسم فلسفی گردید . ژان پاول از جمله هواداران کانت در آنزمان گفته بود که او فقط نور جهان نیست بلکه یک منظومه شمسی در خشان می باشد .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد