در کشورهای پیشرفته که دمکراسی نقش مهمی را در پیشبرد جامعه بازی می کند، وجود سازمان های مدنی و کارشناسانی که احزاب و برنامه های آنان را مورد نقد قرار دهند، امری ابتدایی و روز مره است .آنان احزاب با پایگاه اجتماعی مشخص را به مردم می شناسانند، نظرات خودرا بدون وابستگی به یکی از سازمان ها و یا احزاب موجود،و یا این که در جهت تخطئه حزبی برآیندو یا به حمایت از حزبی به نفع حزبی دیگر برخیزند ،صورت می دهند.
با این کار خود در زمینه های مختلف هم به احزاب هم به جامعه در شناخت نیروهای بالفعل ،کاستی های انان میزان گرایشات پوپولیستی و یا واقع گرایی ، نیروهایی که در هدایت روند پیشرفت ممکن است،در صدر لیست انتخاب شدن قرار بگیرند، یاری می رسانند.
درایران متاسفانه به دلیل وجود استبداد و سیاست تخریب همدیگر در یک قرن اخیر ، که روند دمکراسی ، در جهان مخصوصا" در کشورهایی که سابقه تاریخی، داشته اند با شتاب خاصی در حال پیش روی بوده است، چنین متدی نه متداول و نه مرسوم است. حتی ممکن است از چاپ مقالا تی از این دست که احزاب را به مبارزه می کشاند، به خاطر هراس از محبوبیت و یا خدشه دار شدن جریانی که ممکن است وسائل ارتباط جمعی به آن جریان وابستگی داشته باشند، خود داری کنند.
این در شرایطی است که وضعیت سیاسی ایران امری در حال تغییر و دیر یا زود احزابی بر سر کار خواهند آمد و جانشین حکومت مذهبی خواهند شد که از سیستم چند حزبی مایه خواهند گرفت وهیچ شکی در آن نیست. کشور ما به دلیل موقیعیت سیاسی و اقتصادیش،از صد سال گذشته نقطه تلاقی میان دو نوع سیستم اقتصادی متفاوت در خاور میانه، در دوره جنگ سرد، بوده و حکومت های گذشته همیشه سعی کرده اند که نقش توازن میان رقابت قدرت های بزرگ در منطقه را بازی کنند. در این میان نقش احزاب در پیش برد این مقاصد غیر انکار است.
در عین حال در بسیاری از موارد شهرت و یا عزلت یک جریان سیاسی را اغلب نه با سنگ محک میزان دمکرات بودن یک حزب بلکه با میزان وابستگی به یک کشور خارجی، سنجیده اند که خود بزرگ ترین صدمه را به روند رشد سالم رابطه احزاب رسانده است.
با این که آینده احزاب موجود که در حال حاظر وجود دارند به دلیل فقدان دمکراسی مشخص نیست که به کدامین سو کشانده خواهند شد، نباید فراموش کرد که این جریانات چه استحاله بشوند و چه نشوند، چه از میان آن ها احزاب دیگری سر بر آورند، می توانند در میان گروهای اجتماعی مختلف، کوتاه مدت و یا در دراز مدت، نقش آفرینی کنند حتی اگر در گذشته دارای اشتباهات عمده ای بوده باشند.
چرا که احزاب در جریان عمل یاد می گیرند و شکل می گیرند و مسلما" آن حزبی که از خود انتقاد می کند و یا با وقوف بر اصلاح ضعف های خویش گام بر نهد و خود را با شرایط نو تطبیق دهد، می تواند بر محبوبیت خویش در جامعه به عنوان یک حزب دمکرات بیفزاید.
اما ببینیم که در ایران وضع به چه منوالی است و روند تعدد احزاب به چه شکلی ، در حال گذار است. اگر ما آن ها را به دو گروه عمده تقسیم کنیم، مطمئنم که اشتباه نکرده ایم یعنی به مخالفین خارج از حکومت و به اپوزیسیون دا خل حکومت. از هم اکنون مسلما" از برخی خواهیم شنید که کدام اپوزیسون آ نها سر و ته یک کرباس اند و از سوی دیگر خواهند گفت کدام مخالف آن ها سرنگونی طلبند.
اپوزیسیون داخل از دو گروه مختلف تشکیل شده است: گروه اول یا بهتر می توان گفت " اپوزیسیون منفی "که سرنوشت خود را به حضور مذهبیون در قدرت بسته اند و منافع خود را در بر سر کار آمدن دمکراسی نمی بینند. تلاش آن ها بیشتر در جهت به دست گرفتن قدرت که نقش چندانی نیز در جهت روند آتی دمکراسی نداشته، جز سرعت بخشیدن به روند تلاشی وضع موجود که از این بابت ممکن است، جای خوشبختی باشد .
گروه دوم نیروهای ملی مذهبی هستند که در هر حال کرسی آن ها در میان نیروهای دمکرات تا زمانی که شفاف از تغییر حاکمیت مذهبی سخن نگویند، خالی خواهد ماند.این نیروها دیر یا زود به صف مخالفین حکومت مذهبی در حرف و عمل و در کنار سایر نیروهای مخالف درون کشور که به دلیل سرکوب وخفقان قادر به متشکل کردن خویش نیستند، خواهند پیوست و نقش مثبت خود را ایفا خواهند کرد. این که در چه زمانی به طور کامل به مخالفین حکومت مذهبی خواهند پیوست به تصمیم خود آن ها و به نقد سالم آن ها از سوی طرفداران حکومت دمکراتیک در بسیاری موارد و از جمله به منظور جلب آن ها به عدم شرکت در انتخابات فرمایشی است.
به نظر می رسد که وظیفه سنگینی بر روی دوش این نیروهاو نیروهای آزادی طلب درون که در جوار نیروهای ملی مذهبی صف آرایی کرده اند، در آینده قرار خواهد گرفت چرا که آن ها نیرویی خواهند بود که می توانند علاوه بر این که نقش گذار جامعه سیاسی ایران را به سوی دمکراسی رقم بزنند در عین حال می توانند رابطه و دیالوگ را میان سایر احزاب طرفدار حکومت دمکراتیک و ترقی خواه را فراهم سازند. چنان که طرح شعار" ایران برای همه ایرانیان " در دوران اصلاحات، چنین زمینه ای را فراهم ساخت.
بخشی از این نیرو ادامه همان نیروی است که در دوران انتقال سلطنت به حکومت مذهبی و سپس در درگیرهای بعد از تسخیر سفارت آمریکا به سازشکار شناخته و از سوی تمامی نیروهای مخالف و جمهوری اسلامی به نفرین مبتلا شدند. همچنین به دلیل سابقه شرکت و نقش سرنگونی پادشاهی حتی از سوی نیروهایی که خود را مشروطه خواه می دانند، تا به امروز"بخشیده " نشده اند.
در خارج از کشور وضع به صورتی دیگر است .اغلب این نیروها مترصد موقعیتی هستند تا به کمک قیام و یا شورش مردم به حکومت برسندو به دلیل همین چشم داشت به جای جستجوی متحد بیشتر به ترویج برنامه های خویش دل مشغولند. تا اگر مردم به جانب برنامه های آنها سرازیر شدند. حرف آخر را خود زده و هم چنین مهر خویش را بر قانون اساسی آینده بزنند.
به طور مثال مشروطه خواهان که در حال پوست انداختن به سوی ساختار لیبرالیسم هستند. هم چنان شعار دمکراسی، شاه، میهن را که در راس آن پادشاه قرار دارد، با صدای بلند فریاد می زنند. در فرهنگ لغت این جریان دمکراسی، چنان که بارها گفته شده است، بدون پادشاه معنا ندارد و توجیه شان نیز از یک حس ناسیونالیستی سرچشمه می گیرد. بر جسنه ترین شخصیت این جریان در حالی که طی یک سخنرانی ادعا می کند که در سوئیس زندگی می کند، به واژه "شهروند"، که در این کشور مرسوم است ، برای پاسخگویی به خواست احزاب منطقه ای در بیان فدرالیسم در درون ایران، تاسی می جوید بدون این که به دنبال راه حل دیگری باشد که برای طرف مقابل قانع کننده باشد. وی فراموش می کند که احزاب سیاسی تنها در زمانی که از وجود حکومت دمکراتیک بهره می برند، با تبلیغات سعی می کنند که مواضع سیاسی خود را بیان دارند و مسلما" در ایران آینده نیز ممکن است چنین شود. اما ما در شرایط کشور دمکراتیکی هم چون سوئیس نیستیم که برای سیاست های حزبی تبلیغ کنیم و بعد به توافق برسیم .ما در شرایط ایجاد نظام دمکراتیک هستیم و این اهم حکم می کند که به حداقل های توافق برای نظام دمکراتیک با دیگران ،دست یابیم.
از سوی دیگر مهم ترین سازمان های چپ که به دنبال اتحاد با دیگران هستند محور اصلی رسیدن به اتحاد را با جریانات دیگر در جمهوری می بینندو به دمکراسی و سیستم دمکراتیک معتقد ند.آن ها در چند سال گذشته برای اولین بار توانستند به موفقیت دست یابند و همراه با شخصیت هایی صاحب نام حرکتی را به نام اتحاد جمهوری خواهان با زحمت فراوان گرد هم آورند. علم کردن جمهوری در مقابل مشروطه پادشاهی، نشان داد که این گروه تا به چه اندازه به منافع گروهی وابسته بودند. وجه مشترک این دو بازهم نه توجه به آزادی، بلکه به نوع حکومت از پیش تعیین شده بود. بخش بیشتر طرفداران جمهوری به دلیل عدم توجه به دمکراتیک بودن و یا نبودن انتخابات به بهانه اصلاحات در جمهوری اسلامی تا سال های بعد از آن نیز، به حمایت از انتخابات غیر دمکراتیک و یا شخصیت های جناح حکومتی پرداخته اند.
با ایجاد اتحاد جمهوری خواهان لاییک شدت و اختلاف بر سر نوع حکومت از نقطه نظر دیگری در میان اتحاد جمهوری خواهان پا بر عرصه وجود نهاد که با تاکید بر لائیک بودن خود ، دیگر راهی را برای احزابی که ممکن است در آینده مذهبی باشند و به اصول دمکراسی و بازی سیاسی پایبند، گردند باقی نگذاشت.اصولا" همین بزرگ ترین ضعف مخالفین در خارج است که سعی دارند که برای احزاب مذهبی که ممکن است شکل بگیرند و یا متحد آینده سیستم چند حزبی در ایران شوند، با دیده بد بینی بنگرند. راه سازش با نیروهای را که نقش اصلی را در آینده در لیبرالیزه کردن مذهب سیاسی داشته باشند، منکر شوند. وبه بهانه حکومت لائیک ، نیروهای دیگر را پس زده و معتقدند که آن ها نیز از یک سیستم دمکراتیک حمایت می کنند.
در این میان احزاب منطقه ا ی در داخل ایران وجود دارند که از سوی ماهی های بزرگتر به رسمیت شناخته نمی شوند.
احزاب محلی نیز با دادن شعار فدرالیسم با حد و مرز جغرافیایی به جنبه میهنی جریانات فوق خدشه وارد می کنند و بر عکس طرف مقابل با خطاب کردن احزاب محلی به تجزیه طلب، نیروهای میهن پرست بیشتری را که باد به غبغب می اندازند و آتش جنگ میان آذری ها با کردها و سایرین را پیش بینی می کنند، به گرد خویش جمع کنند. نگاهی به برنامه حزب دمکرات کردستان ایران بیندازیم که می گویند به فدرالیسمی که حد و مرز جغرافیایی را مشخص نکند، تن نخواهیم داد. اینان فراموش می کنند که فدرالیسم در هر کشوری به اشکال مختلف ظاهر می شود. فدرالیسم می تواند هم دلیل اقتصادی، زبانی ، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و یا جغرافیایی داشته باشد. جستجوی راه های عملی برای رسیدن به دمکراسی و خلاص شدن از دست حکومت مذهبی با تعیین پیش شرط برای رسیدن به فدرالیسم که حل نهایی آن به زمان نیاز دارد، تعارض دارد. این به آن معنا نیست که احزاب باید از خواسته های خود دست بکشند بلکه اگر اعتماد متقابل وجود داشته باشد، می توان به توافق های سرنوشت ساز دست یازید.ایجاد اتحاد های ملل ایرانی متاسفانه نشان از آن دارد که این احزاب محلی همچون سایر احزاب به دنبال پیش شرط نوع حکومت برای رسیدن به دمکراسی هستند.
کردها با کشیدن مرز در داخل به دور خویش بزرگترین لطمه را به خود خواهند زد و از شانسی که طی سالیان دراز بر اثر تقسیم رنج آور در میان سایر ملل به دست آورده اند، منحرف خواهند شد.
کردها به دلیل تقسیم در میان سه کشور مختلف ترک، عرب و فارس زبان از این شانس برخوردارند که با شرکت مستقل در حکومت بدون ایجاد مرزهای تصنعی به دور خویش، زمینه نزدیکی میان خود و این سه قدرت فوق که یکی از دلایل تقسیم کردها به دلیل قرن ها نزاع میان این سه خلق بوده است را، فراهم ساخته و به جایگاه خود در جهت ثبات منطقه که زمینه ساز رشد و ترقی مناطق کرد نشین خواهد بود و شایسته آن نیز هست، دست یابند. چنان که ایفای این نقش تا حدودی از طریق دولت خود مختار کردستان عراق در جریان است.
کوتاه سخن، تجربه سی سال گذشته نشان داد نه اتحاد اصلاح طلبان، نه اتحاد جمهوری خواهان، نه اتحاد مشروطه خواهان و نه اتحاد ملل ایرانی و نه شورای مقاومت نتوانست به عنوان آلترناتیوی در مقابل حکومت مذهبی، خودنمایی کند. حتی آن نکاتی که مخالفین و "اپوزیسیون مثبت" (منظور آن نیروهایی است که در درون در نبرد با جمهوری اسلامی در صفو ف جبهه آزادی قرار دارند)، بتوانند بر روی آن توافق کنند و یک اپوزیسیون قوی در مقابل حکومت مذهبی تشکیل دهند، هنوز چنان می نماید که مشخص نیست. آن هم در زمانی که انتصابات نمایشی "رئیس جمهوری اسلامی " دیگری در راه است. شاید به دلایلی که هنوز شناخته شده نیست و یا شاید چون احزاب و جریانات فوق روح آزادی و دمکراسی خواهی را به اندازه کافی در کالبد خود که در حال رشد است، جدی نمی گیرند.
یازدهم آبان ماه ١٣٨٧
غلامرضا زنگنه
نظرات خوانندگان:
بابک مهرانی 2008-11-01 20:17:11
|
در این نوشته به دفعات به واژه های مشروطه و مشروطه خواهان برخورد میشود ،که مطلب را بسیار مخدوش می نموده ست.
مشروطه ، یک مقوله ی سیاسی ست ، که مفهوم و بار آن در سطح جهانی تعریف شده می باشد. در ایران ما هم، اندیشه ی مشروطه از کنستیتو سیون اروپا الهام گرفته شده و بیش از ١٠٠ سال قدمت دارد.
می توان مشروطه خواهان و مشروطه ستیزان را در طول بیش از ١٠٠ سال بر شمرد که در این اظهار نظر جای آن نیست.
ولی از آن جائیکه دموکراسی های اروپا اعم از جمهوری یا پادشاهی بر اساس مشروطه = کنستیتوسیون اداره میشود و تمام احزاب که رقابت های پارلمانی را قبول دارند در تئوری و عمل به مشروطه = کنستیتوسیون پای بند ند بهمین دلیل دلیلی ندارد که حزبی خود را مشروطه خواه بنامد.
اما در ایران ما متاسفانه هرسیاستمداری برای خود«فرهنگ سیاسی» تدوین میکند. درست ست که در صدر مشروطه هدف مشروطه خواهان ، محدود کردن قدرت و اختیارات پادشان و روحانیون بود و در دوره هائی هم شادروان دکتر محمد مصدق و نیروهای ملی تلاش کردند که شاه فقید را به رعایت قانون اساسی دعوت نماید و نیروهای جبهه ملی هم با شعار « شاه باید سلطنت کند، نه حکومت !» بر رابطه قانون اساسی و پادشاه تاکید نمودند.
خیلی ها بر این باورند که بی توجهی هائی که در حق مشروطه از طرف شاهان پهلوی صورت گرفت در نهایت به برآمد حکومت مذهبی فرا گرائید.
طنز تاریخ ست که فعالان تنها حزب رستاخیز رژیم شاه و صاحب منصبان رژیم گذشته حزب مشروطه خواهان ایران را تشکیل دادند. آیا بقیه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی مشروطه خواه نیستند؟ آیا انتخاب این اسم تصادفی بوده ؟ چرا سایر نیروهای مشروطه خواه واقعی ایران نسبت به این حزب واکنش نشن ندادند؟
اگر این حزب برای برای تدوین قانون اساسی نوین در مقابل «قانون اساسی حکومت اسلامی» قصد سازماندهی تمام نیروهای مشروطه خواه سازماندهی را داشت ، می توانست بفال نیک گرفته شود. ولی از آنجائیکه حزب مشروطه خواهان ایران از هم اکنون نوع حکومت مورد نظر خود را حکومت پادشاهی در نظر گرفته ست . عملا در را بروی دیگر نیروهای مشروطه خواه که با فرم حکومتی پادشاهی خوافق نیستند را بسته ست. نیروهای مشروطه خواه ایران که فعالیت چند حزبی را قبول دارند در شرائط فعلی بشرح زیر می باشند.
١. نیروهای مشروطه خواه که برای گذار به انواع حکومت جمهوری در ایران فعالیت می کنند
٢. نیروهای مشروطه خواه حکومتی و غیر حکومتی که خواهان محدود کردن اختیارات ولی فقیه هستند تا نقش جمهوری_ حکومت اسلامی
برجسته تر شود
٣. حزب مشروطه خواهان ایران که برای تشکیل حکومت پادشاهی مبارزه می کند.
به نظر من نیروهای فوق می بایست بر مشروطه خواهی خود تاکید نمایند و حزب مشروطه همان طور که زمزمه هایش شنیده میشود در صدد ست که مانند تمام احزاب دموکرات یا لیبرال خود بنا بر خصوصیات حزبی خود بنامد.
تا این اختشاشات اساسی بر طرف نشود زمینه ی همکاری های احزاب و سازمانها برای گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی به کندی صورت خواهد گرفت.
با سپاس- بابک مهرانی
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد