logo





آنارشیسم ،- شورش و انقلاب یکنفره

ماکس اشتیرنر- و سالهای کودکی آنارشیسم

پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۱ آپريل ۲۰۱۰

نصرت شاد

nosrat-shad.jpg
ماکس اشتیرنر ، نام مستعار کاسپر شمیت ، فیلسوف ، آنارشیست ، ژورنالیست ، مقاله نویس ، و مترجم آلمانی همعصر مارکس و انگلس است . شاهکار او کتاب " فرد و مالکیت اش " در سال 1844 یکی از پرخواننده ترین کتب کلاسیک فلسفه مدرن بود . او یکی از هگل گرایان چپ ، مدافع و خالق یک تئوری فردگرایی رادیکال در آنارشیسم است . وی پایه گذار فلسفه آنارشیسم ، مخالف کمونیسم و یکی از نمایندگان ایده آلیسم شخصی و فردگرایی مطلق بود .انقلابی گری ظاهری و حرافی او نمی تواند نظرات ارتجاعی اش را بپوشاند . نخستین منقدان فلسفه آنارشیسم اشتیرنر ، مارکس و انگلس بودند که در کتاب " ایدئولوژی آلمانی " مدعی شدند که او مبارزه واقعی طبقاتی را تبدیل به مبارزه ایده ها نموده است . انگلس میگت که اشتیرنر هیچگاه از محدوده نظرات هگل و فویرباخ قدمی فراتر نگذاشت و تا پایان ، یک ایدئولوگ خرده بورژوازی و طبقه متوسط ماند. اشتیرنر با شعار تشکیل " اتحادیه فردگرایان " ، کمونیسم را نوع جدید دیکتاتوری طبقه کارگر و روشنفکران اش دانست .
ماکس اشتیرنر از پایه گذاران آنارشیسم و نماینده فردگرایی اغراق آمیز و شورشی بود . او را جد کبیر متافیزیک انارشیسم میدانند. اشتیرنر با موضعی میان فلسفه و آنارشیسم فردگرایانه به رد ایدئولوژی های زمان خود پرداخت . او یک نویسنده شورشگری است که به انتقاد از دین ، دولت ، قانون ، اخلاق ، و کلیسا پرداخت و میگفت که انسان را باید از زیر یوغ دین و کلیسا رها نمود. وی می نویسد که هیچ کس نباید از فرد و انسان طلبکار باشد حتی خدا ، دولت ، جامعه ، بشر ، قانون ، دین ، عقل و حقیقت . وی میگفت که فرد و فردیت حتی بر خدا برتری دارند چون انسان فردگرا طبیعتا موجودی کافر است و هر دولتی نماینده نظام مطلقه و زورگو میباشد ، و دولت متکی به برده گی کار است و اگر روزی کار و کارگر رها شوند ، دولت نیز فوری سقوط خواهد نمود .
اشتیرنر گرچه شخصا در کلاسهای درس هگل و شلایرماخر شرکت نمود ولی تحت تاثیر فلسفه و انتقاد فویرباخ از دین بود . او در برلین در محفل هگلی های چپ با انگلس آشنا شد . فلسفه او زمانی مطرح شد که فلسفه های دیگر خود را زیر نفوذ نیروهای خاصی قرار داده بودند . کانت ، هگل ، فویرباخ ، ولایبنیتس ،- از دولت ، اخلاق ، خدا ، میهن ، و عقل می گفتند . اشتیرنر آنزمان خلاف جمع گرایی پرودن ، از فردگرایی آنارشیستی سخن میگفت . آنارشیسم فردگرایانه و فردگرایی سوسیالیستی او با جمع گرایی انگلس فرق داشت . او گرچه روی نیچه و باکونین اثرات مهمی گذاشت ولی خود نیچه ای بود پیش از نیچه . فردگرایی اشتیرنر را دلیل حضور ابرمرد نیچه ای میدانند . او پیش از نیچه تئوری اراده بقدرت رسیدن فرد را مطرح نمود . وی پایه گذار نیهلیسم مدرن نیچه ای نیز است . پرودن بعدها در رابطه با فلسفه اشتیرنر نوشت که " مالکیت دزدی است " . نقش تحریک کننده اشتیرنر دست کمی از نظرات تحریک کننده ماکیاولی در مجامع سیاسی و فلسفی نداشت . اشتیرنر به ترجمه آثار اقتصاد سیاسی انگلیسی و فرانسوی مخصوصا آثار آدام اسمیت بزبان آلمانی پرداخت . در ادبیات اگزیستتنسیالیستی قرن بیست، داستایوسکی ، سورل ، فروید ، کامو و سارتر نیز تحت تاثیر افکار او قرار گرفتند. هنرمندان و ادیبانی مانند تورگنیف ، ارنست یونگر ، آندره ژید و آندره برتون نیز از او بی تاثیر نماندند . خانم دورا مارسدن ، یکی از زنان فمنیست رادیکال اوایل قرن بیست نیز مبلغ نظرات او بود . ماکس اشتیرنر همچون هرتسن ، متفکر روس ، به افشای لیبرالیسم زمان خود پرداخت . اشتیرنر غیر از نظرات انتقادی فویرباخ از دین ، متکی به شاخه های آته ایستی و ماتریالیستی دوره روشنگری اروپا نیز بود .
جامعه مورد علاقه اشتیرنر یعنی " اتحادیه فردگرایان " نام دارد که مخالف دولت و جامعه معمولی است . اشتیرنر هیچگاه خود را آنارشیست ندانست . او میگفت همیشه حق با کسی است که قدرت داشته باشد ، چون چند مشت قوی مهم تر از صدهها گونی قانون هستند . او قانون ، حقوق ، و حق را یک فرم از رابطه قدرت میدانست . اشتیرنر هم دولت پارلمانی لیبرالها و هم دولت مطلقه سلطنتی را زورگویانه میدانست . او میگفت که سیستم کمونیستی به نام جمع و اجتماع موجب سقوط و زوال فرد خواهد شد . آنارشیسم او را میتوان لیبرالیسم سوسیالیستی دانست و نه ایده کمونیستی یا سوسیالیستی . همچون مقوله خدا در الهیات ، در تئوری او فرد ورای منطق و حقیقت است . او به انتقاد از لیبرالیسم سیاسی ، دولت ملی و پادشاهی بورژوازی نیز پرداخت . اشتیرنر بر اساس تربیت آنتی اتوریته میگفت که انسان باید هر کاری که دلش خواست ،انجام دهد. موضوع غالب آثارش ، اعاده حیثیت از فرد و حمایت او در مقابل برتری گروه و جمع است .
ماکس اشتیرنر همزمان مارکس میان سالهای 1856-1806 در آلمان زندگی نمود . او در فقر زیست . پدرش سازنده آلات موسیقی در کلیسا بود . وی در دانشگاه به تحصیل فلسفه ، الهیات و زبانهای کهن پرداخت . کتاب " فرد و مالکیت اش " را مهمترین اثر تاریخ فلسفه انزمان میدانند . اثر مهم دیگر او " تاریخ ارتجاع " نام داشت . او نظرات خود را مقدمه سوسیالیسم دمکراتیک بشمار می آورد ، و میگفت که باید هر کسی بتواند ادعا نماید که " انسان منحصر بفردی است " . انارشیسم او بعدها در آمریکا طرفداران رمانتیک بیشماری یافت .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد