"شعر نگفتهی هر شاعر مرگ او است."
گمانم این جمله از ییتس شاعر ایرلندی باشد، اما مهم نیست که گفته است. مهم است که شاعری بتواند زندگی خفت بار را نپذیرد حتا اگر به چشم دیگران پر شکوه و رشکانگیز میآید. شاعری که میتواند در سلامت و آگاهی و با درایت و شعور، این زندگی را با همهی فراز و نشیبها و امید و یأسهایش رها کند و نگذارد "تیپا خورده"ی این و آن و نهایت خود زندگی گردد، بهترین شعر خود را با مرگ خود میگوید. مرگی که بیش از هر متنی، بر مخاطب خود ضربه میزند و جان و روان را به خویش میخواند.
من به رغم این که مرگ منصور خاکسار همراه است با از دست دادن یک انسان شریف و متعهد به خصلتهای انسانی، از دست دادن یک شاعر متعهد به آرمانهای تعالی فرهنگ و هنر، از دست دادن یک دوست متعهد به پویایی و سازندگی روابط همزیستی، جسارت او را میستایم و بار دیگر زبان به ستایش او میگشایم چنان که هر گاه شعر زیبایی از او میخواندم یا سخن نغزی از او میشنیدم.
من با همه اندوهی که دارم، - به ویژه با اعلام هم دردی بسیارم با نسیم عزیز، دوست فرهیختهای که به یقین این روزها را به سختی میگذارند و من هنوز نفس هم دم شدن با او را نیافتهام، - نمیتوانم از شکوه حرکت منصور خاکسار غافل شوم. چرا که یقین دارم او بهتر از هر کس میدانست که کیست، چه میخواست، چه میتوانست بکند و زندگی، فرهنگ، ادبیات سرزمینش چه گونه است و چه گونه باید باشد.
من یقین دارم شعر زیبا و مرگ شکوهمند منصور خاکسار، هم چنان که ستارهی درخشانی بر شعر معاصر است، ننگی است ابدی بر چهرهی کریه حکومتهای استبدادی، به ویژه حکومت اسلامی در ایران و فرهنگ انفعال و همزیستگریز مردمی که نمیخواهند باورکنند با همراهی، وحدت اعتراض و پذیرش سختی در دورهی کوتاهی، میتوانند سربلندی و شادمانی دورانهای بسیار آزادی را ممکن گردانند.
چو منصور از مراد آنان که بردارند بردارند
بدین درگاه حافط را چو میخوانند میرانند
با درودهای بسیار به نسیم عزیز، فرزندان و همسر منصور، خواهران و برادرانشان و تمامی فامیل و دوستان این شاعر متعهد معاصر که شعر و نامش برگ زرینی از تاریخ شعر معاصر ایران است.
منصور کوشان
یکم فروردین 1389
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد