نخست تبدیل شدن آن به دو قطبی دولت(حکومت) –مردم. شاید هیچ وقت هیچ چهارشنبه سوری دیگری تا این اندازه دو قطبی نشده باشد، که در یک قطبش استبداد با همه توان و زرادخانه نظامی و ایدئولوژیکی اش صف آرائی کرده باشد و درقطب دیگرش مردم وبخصوص جوانان ونونهالان آینده ساز یک مملکت. به این ترتیب باتقارن کم نظیری مواجه شدیم: همراه شدن خصلت نمادین و تاریخی این روز(مبنی برمصاف اهریمنان و انسانها، آتش و ظمت، و تقابل زمستان رو به هزیمت با رویش طبیعت و زندگی بهاری)با مصداق عینی آن در جامعه و تقارن و تقابل تنگاتنگ این دو. بدیهی است که انطباق نمادها با مصادیق همواره به رویدادها رنگ و بوی دیگری می بخشد. ترکیب مناسبت ها و سنن ملی و سراسری با بحران ها و مبارزات سیاسی همواره می تواند به آن ها اهمیت و معنای خاص تاریخی بدهد که چهارشنبه سوری امسال از زمره آن ها بود. که در آن ترکیدن حتی یک ترقه معنائی جز مرگ بر دیکتاتور تداعی نمی کرد. و چنین بود که میلیون ها شعار مرگ بر دیکتاتور در کنار رقص زندگی ،در چنین شبی و چنین فضائی از هرگوشه و کنارکشور پر می گشود و به آسمان می رفت!.معمولا حکومت های مستبد تا زمانی که عقل اشان هنوز "پاره سنگ" برنداشته است، و داری "خرد متعارفی" هستند، و آن گونه که رژیم اسلامی دچارش شده علائم جنون قدرتِ در حال افول به سراغشان نیامده است ،سعی می کنند که با چنین مناسبت ها و موقعیت هائی نه به طور مستقیم که از پهلو برخورد کنند و خود را دَم چَک مردم و سنت ها و آرزوهای نیرومند و دیرپای آن ها قرارندهند. جمهوری اسلامی هم درطی سال های گذشته تاحد معینی چنین عمل می کرد.ولی از زمانی که سلطه طلبانِ ولایت مدار وارد مرحله انحطاط وگندیدگی کامل خود شدند وزمانی که بیداری بزرگ مردم ونافرمانی آنها آغازشد،عقل وخرد ویابهتراست بگوئیم "بلندنگری" مورد نیازهرحکومتگری،تماما جای خود را به خرده بینی وروزمرگی وبه اقدامات صرفا معطوف به حفظ قدرت داد. به این ترتیب با رخت بربستن همان اندک خرد وآینده نگری، رژیم و سردمدارانش به ورطه تقابل با سنت های دیرین مردم و مطالبات و آرزوهای آنا سقوط کردند وخود را درگیر جنگ با "آسیاب های بادی" کردند.ترس ازبباد رفتن اقتدار وجبروت باقی مانده، جباران منحط را وادارساخت تا با ارتکاب به حماقت تاریخی خود با ذمخت ترین بیان،حکم به غیرشرعی بودن مراسم چهارشنبه سوری وفاسد بودن آن بدهند . ولاجرم با ریختن بنزین به روی آتش ملتهب،آن را شعله ورترساختند.وچنین شد که چهارشنبه سوری امسال بدل به یک روزبزرگ وبیاد ماندنی ازنافرمانی عظیم اجتماعی-مدنی مردم دربرابرحکومت گردید. رژیم نمی تواند آن را تصاحب کندو نمی تواندبگوید حامیانش درآن مشارکت کرده بودند. واگر هم چنین بوده باشد، درمخالف با فتوای "رهبرمعظم خود" عمل کرده اند.درواقع فتوای خامنه ای و سایرمراجع همسو باوی به تفی سربالاتبدیل شد که به چهره خودشان فرود آمد.سودای حفظ قدرتِ درحال افول، غریزه شناخته شده روحانیت مبنی بر عدم مواجه مستقیم بامردمی را که خود "عوامش "می خوانند کورکرد. ومعلوم شد که شعار"بصیرت" خامنه ای چیزی بیش از"کوری بیشتر"نصیبشان نکرده است!
دومین نکته آن که چهارشنبه سوری امسال درپی رویدادهای 22 بهمن ودرفضائی آکنده ازرعب و سرکوب ورجزخوانی حکومت مبنی برپایان دادن به فتنه صورت گرفت: یک دوره فشرده و سنگین ازسرکوب وزندانی کردن و اعدام وبرقراری حالت حکومت نظامی اعلام نشده وتهدیدهای مکررو آشکارمردم وحتی اعلام حکم اعدام شش تن از دستگیرشدن حماسه عاشورا دراستانه فرارسیدن چهارشنبه آخرسال ودردادگاه اول. که درواقع معنائی جزآویزان کردن شمشیربرهنه بربالای سرمردم وجزگروگان گیری ازآنها وتهدید به قتل گروگانها برای ساکت کردن مردم نبود. بدیهی است که درچنین شرایطی برگزاری پرشکوه وگسترده وپای کوبی ورقص ودادن شعارهای مرگ بردیکتاتور، آشکارا حاوی پیام محکمی بود به سیاست رعب افکنی رژیم؛ تا بخاطربسپارد که با توسل به حربه ترس و مرگ نخواهد توانست آتش اعتراضات مردمی را خاموش کند.
بنابه ضرب المثلی که می گوید"هرچه که آخرش خوب ؛ همه اش خوب" ُروند آخرمبارزه درسال 88-سالی بیادماندنی دردفترمبارزات مردم علیه نظام جمهوری اسلامی- درترکیبی آکنده ازرقص وپایکوبی با شعارهای مرگ برنظام وسرانش، به پایان رسید.با توشه ای ازاعتماد به نفس تازه وبااین بشارت که مبارزه تا پائین کشیدن استبداد واستقراردموکراسی واقعی ادامه خواهد یافت.
سومین نکته مهم چهارشنبه سوری آن است که بدلیل همین دوقطبی شدن آن و بدلیل سراسری بودن این سنت، ازیکسو موجب گسترش پایگاه توده ای مقاومت ودامنه ضدیت با رژیم شده وازسوی دیگرموجب ریزش بیشترپایگاه توده های متوهم به آن. چنین پدیده ای را آشکارامی توان دربرپائی این مراسم درمحلات جنوبی وپائین شهربزرگی همچون تهران وهم چنین در درگیرکردن بیشتر نسل های جوان ترونوجوانان به ضدیت با رژیم مشاهده کرد وهم دردرابعاد سراسری آن درنقاط مختلف کشورکه طبعا باید آن را ازمهم ترین دست آورهای آن دانست.
چهارمین نکته آنکه نشانداد با ترکیب مبارزات سراسری ودرعین حال غیرمتمرکز،وبطورکلی ترکیب تظاهرات بزرگ و تظاهرات موضعی درمحلات ونقاط پراکنده،رژیم قادربه کنترل ومهاراعتراضات نخواهد بود.همانطورکه درچهارشنبه سوری بسیاری از مناطق شهرها وکوچه ها ومحلات و خیابانها عملا دراختیارو کنترل جوانان و مردم بود.ازهمین منظرتجربه برگزاری چهارشنبه سوری دارای این درس بزرگ وگرانبها بود که می توان ازترکیب مبارزات موضعی و درعین حال سراسری فضای عمومی و اعتراضی گسترده را فراهم ساخت که هم نشان دهنده ناتوانی رژیم درمقابله با آن باشد و هم درجهت گسترش دامنه پایگاه توده ای. والبته هم چنین تجربه ای بود برای گشودن تنگناها وبن بست تاکتیکی که درتجربیات چندماهه گذشته،باتمرکزنیروی دشمن درمکان وزمان ازقبل تعیین شده و واحد، خود را نشانداده است .هم چنانکه نمونه ای بود ازبرگزاری مراسم واعتراض براساس مناسبت های مستقل ومتعلق به خود مردم و نه الزاما به حاکمیت.امری که امکان مصادره کردن را از رژیم می گیرد و محدودیت های تاکتیکی معطوف به مناسبت های رژیم را ندارد.هم چنین می توان ازاین تجربه ونظایرآن برای تشکل یابی درمناطق مختلف اسکان مردم وایجاد محافل و شبکه ها و هسته های مبارزاتی مردمی و بویژه جوانان و دامن زدن به مبارزات موضعی و غافگیرانه در نقاط مختلف و بصورت پراکنده سود جست. یعنی با بهره گیری از فضای بوجود آمده در گسترش دامنه مبارزه به این مناطق می توان برای مفصل بندی کردن هر چه بیشتر جنبش دراقصی نقاط کشور ودر میان لایه های پائین و زحمت کش و در میان جوانان بهره جست که در تداوم جنبش و سازمان بابی شبکه ای-توده ای آن و در همآهنگ کردن مبارزات گوناگون و تدارک برای نبردهای سراسری دارای اهمیت زیادی است. بدیهی است که شکل گیری چنین شبکه های خود گردان و مفصل بندی شدن جنبش می تواند پتانسیل و ظرفیت های مبارزاتی آزاد شده و معطل مانده کنونی را بکار گرفته و از هرزر فتن آن ها و در انتظار حرکت های بزرگ و سراسری ماندن که با دشواری ناشی از تمرکز نیروی دشمن مواجه شده است، اجتناب کرد و مبارزه را هم از نظر دامنه کمی و هم کیفی گسترش داد.
2010-03-17-28-12-88 تقی روزبه
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد